eitaa logo
🌼عفاف و حجاب🌸
547 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1.5هزار ویدیو
98 فایل
آنچه درباره حجاب و عفاف باید بدانیم. محتوای تبیینی ویژه جهادگران تبیین. @ste_gonabad5 سیاست، سخنواره، پاسخ به شبهات، ضرورت و فلسفه، دلایل عقلی، روانشناسی، اهمیت و... در قالبهای پرده نگار، موشن، کلیپ https://eitaa.com/Chastity/3191
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی ضارب علی را با چاقو زد ما پیکر غرق خونش را به کناری کشیدیم پیرمردی آمد وگفت : خوب شد؟همین و می خواستی؟ به توچه ربطی داشت؟چرا دخالت کردی؟ علی باصدای ضعیفی گفت: حاج آقا فکر کردم دختر شماست،من از ناموس شما دفاع کردم...
 بغض کرده بود. از بس گفته بودند:بچه است، زخمی بشود آه و ناله میکندو عملیات را لو میدهد شاید هم حق داشتند. نه اروند با کسی شوخی داشت، نه عراقی ها. اگر عملیات لو میرفت.... غواص ها( که فقط یک چاقو داشتند ) قتل عام میشدند فرمانده که بغضش را دید و اشتیاقش  را، موافقت کرد **** بغض کرده بود . توی گل و لای کنار اروند ، در ساحل فاو دراز کشیده بود. جفت پاهایش زودتر از خودش رفته بودند. یا کوسه برده بود یا خمپاره.... دهانش را هم پر گل کرده بود تا عملیات را  لو ندهد... بچه بود...بچه ای بزرگ....
عراقیها برا تضعیف روحیه ی ما فیلمای زننده پخش می کردند یه روز یکی از بچه ها به نشانه اعتراض تلویزیون رو خاموش کرد عراقی ها گرفتن و بردنش بیرون هیچ کس ازش خبر نداشت ...   ... برا استراحت ما رو فرستادن به حیاط اردوگاه وارد حیاط که شدیم اون بسیجی رو دیدیم یه چاله کنده بودند و تا گردن گذاشته بودنش زیر زمین شب که شد صدای الله اکبر و ناله های اون بسیجی بلند شد همه نگرانش بودیم صبح که شد گفتند شهید شده خیلی دوست داشتیم علت ناله و فریاد دیشبش رو بدونیم وقتی یکی از نگهبانا علتش رو گفت مو به تنمون راست شد می گفت: زیر خاک این منطقه موشهای صحرایی گوشت خوار وجود داره موشها حس بویائی قوی دارن وقتی متوجه دوستتون شدن بهش حمله کردن و گوش بدنش رو خوردن علت شهادت و ناله هاش هم همین بوده صبح که بدنش رو آوردیم بیرون تکه تکه شده بود...
صبح یکی از روزها با هم به کاباره پل کارون رفتیم. به محض ورود، نگاه شاهرخ به گارسون جدیدی افتاد که سر به زیر، پشت قسمت فروش قرار گرفته بود. با تعجب گفت: این کیه، تا حالا اینجا ندیده بودمش؟! در ظاهر زن بسیار با حیائی بود. اما مجبور شده بود بدون حجاب به این کار مشغول شود. شاهرخ جلوی میز رفت و گفت: همشیره، تا حالاندیدمت، تازه اومدی اینجا؟! زن، خیلی آهسته گفت: بله، من از امروز اومدم. شاهرخ دوباره با تعجب پرسید: تو اصلاً قیافه ات به اینجور کارها و اینجور جاها نمی خوره، اسمت چیه؟ قبلاً چیکاره بودی؟ زن در حالی که سرش را بالا نمی گرفت گفت: مهین هستم، شوهرم چند وقته که مُرده، مجبور شدم که برای اجاره خانه و خرجی خودم و پسرم بیام اینجا! شاهرخ، حسابی به رگ غیرتش برخورده بود، دندان هایش را به هم فشار می داد، رگ گردنش زده بود بیرون، بعد دستش را مشت کرد و محکم کوبید روی میز و با عصبانیت گفت: ای لعنت بر این مملکت کوفتی!! بعد بلند گفت: همشیره راه بیفت بریم، شاهرخ همینطور که از در بیرون می رفت رو کرد به ناصرجهود و گفت: زود بر میگردم! مهین هم رفت اتاق پشتی و چادرش را سرش کرد و با حجاب کامل رفت بیرون. بعد هم سوار ماشین شاهرخ شد و حرکت کردند. مدتی از این ماجرا گذشت. من هم شاهرخ را ندیدم، تا اینکه یک روز در باشگاه پولاد همدیگر را دیدیم. بعد از سلام و علیک، بی مقدمه پرسیدم: راستی قضیه اون مهین خانم تو چی شد؟! اول درست جواب نمی داد، اما وقتی اصرار کردم گفت: دلم خیلی براشون سوخت، اون خانم یه پسر ده ساله به اسم رضا داشت. صاحب خونه به خاطر اجاره، اثاث ها رو بیرون ریخته بود. من هم یه خونه کوچیک تو خیابون نیرو هوائی براشون اجاره کردم. به مهین خانم هم گفتم: تو خونه بمون و بچه ات رو تربیت کن، من اجاره و خرجی شما رو می دم!!
شاهرخ ضرغام
آقا مهدی نسبت به اطرا فش بی تفاوت نبود، مثلا اگر همسایه مشکلی داشت، مشکلش را رفع می کرد حتی در خیابان اگر برای کسی مشکلی پیش می آمد بی تفاوت رد نمی شد. در روز خرید عروسی صحنه ای که خودم بودم و دیدم؛ برای خرید رفته بودیم و قصد برگشتن داشتیم که یک موتور که دو نفر خانم و آقا سوارش بودند و معلوم بود که رابطه شرعی با یکدیگر ندارند، تصادف کرد و آقای موتور سوار از ترس اینکه بلایی سر خانم آمده باشد فرار کرد. آقا مهدی با دیدن این صحنه به من گفت که در خودرو بنشین و درها را قفل کن وخودش را به سرعت به موتورسوار رساند و با منحرف کردن موتور سوییچ را در آورد و مانع فرار او شد تا پلیس بیاید و رسیدگی کند. مهدی نوروزی شهید
🔰غیرت دینی ستون محکمی است که جوامع مذهبی را بر محور دین مداری استوار نگاه می دارد. 🔹آنگاه که استعمار از وجود چنین در مجموعه قوانین اسلامی آگاهی یافت، درصدد نابودی و یا کم رنگ کردن آن برآمد. 🔹این توطئه هر چند منحصر به کشورهای مسلمان نبود و غارتگران در هر جامعه ای با محو ، تعصب و مذهبی و ملی، بی هویتی نسبی را حاکم ساخته، به غارت و فرهنگی و مادی پرداختند، ولی در بین جوامع اسلامی به دلیل وابستگی های شدید دینی با مسایل اجتماعی فرهنگی و سیاسی نمود بارزی یافت. 🔹 بر طبق فرهنگ استعماری باید آثار و جلوه های غیرت دینی از بین می رفت. زمامداران کشورهای اسلامی این ماموریت خیانت بار را بر عهده گرفتند. آنان که خود از دین و دینداری فرسنگها فاصله داشتند، تنها راه سلطنت ننگین خود را دین محوری که در نهایت به حکومت صالحان منجر می شد، می دیدند. 🔹تمام در خدمت خائنان به دین قرار گرفت. 👈روشنفکر نمایان به «ضد توسعه »، «عدم هماهنگی با جامعه جهانی » و «مخالف آزدیهای فردی » بودن دین، در طی سالهای متمادی به روشهای گوناگون، تاکید کردند و جلوه های دینداری همچون «حجاب »، مخصوصا که برترین الگوی حجاب به شمار می آید، در عرصه های اجتماعی را نشانگر آثار ماندگی فرهنگی و اجتماعی دانسته، رهایی جامعه از این مظاهر را در تبدیل سنتهای دینی به فرهنگهای و گسترش و ترویج «فرهنگ تسامح » و مدارا با جوامع متمدن دانستند.
🔰مهره های تاریخ نگار، مبانی تاریخی فرهنگ دینی و تعصب مذهبی را زیر سؤال بردند و برخی عالم نمایان و از مکتب، پایه های علمی و دینی را سست کردند. 🔹 آنگاه که زمینه برای قدرتهای تبلیغی آماده شد، هنر بدستان، ابزارهای را برای محو غیرت دینی به کار گرفتند. 🔹آنان با تمام تلاش خود سعی می کردند آداب و رسوم غربی را در جامعه اسلامی رواج دهند و مردم را تمدن کنند. در این بین سیاستمداران نیز با تقویت فرهنگ گریزی دست دین را از سیاست قطع کردند. 🔹در سالهای 46 و 1345 ه .ق مطابق 6 و 1305ش رضاخان از ایران و آتاتورک از ترکیه و امان الله خان از افغانستان به اروپا فرا خوانده شدند. 🔹آنان طی سفری سیاحتی تفریحی مرعوب صفت و پیشرفت غرب شدند و بعد از بازگشت به کشورهای خود به اصلاحات سخت اجتماعی و مذهبی دست زدند به این که عامل اصلی در پیشرفت اروپائیان و شادابی جوامع آنان، گریز از آداب و رسوم دشوار مذهبی و دینی بوده است. البته به حقیقت عامل اساس این گونه نگرش را باید در تحلیلهای روشنفکران و غرب زدگان مریض جستجو کرد که ارکانهای قدرت را با تحلیلهای خود همسو ساختند. 👈 امان الله خان پادشاه افغانستان مجری طرح تحول و ترقی در این کشور شد. 🔹 در این کشور نهضت تحول از نابودی حوزه های علمیه شروع شد او بعد از سفرش به اروپا در (1306ش) نهضت خود را قوت بخشید. 🔹در تابستان 1928 «انجمن حمایت نسوان » تشکیل و دوازده نفر وکلای زنان کابل اداره آن را در دست گرفتند در همان سال (1307ش) حجاب زدایی با عنوان (برداشتن حجاب از ؟ است) آغاز شد و در همان فرصت طرح (شهادت نامه داشتن برای ملایی) را نیز به اجرا گذاشت تا علاوه بر محدود کردن روحانیون از گرایش عمومی مردم نیز کاسته شود. 🔹به هر روی دختران و پسران در کنار یکدیگر رسمی شد و چندی نگذشت که عده ای دختر جوان افغانی بدون حجاب برای نخستین بار به ترکیه عازم شدند.
مجله فرهنگ كوثر اسفند1376، شماره 12 حافظان غیرت دینی در عصر پهلوی نویسنده : محمد عابدی - قسمت اول 82 به بهانه سوم اسفند (1299ه .ش) سالروز کودتای انگلیسی رضاخان غیرت دینی ستون محکمی است که جوامع مذهبی را بر محور دین مداری استوار نگاه می دارد. آنگاه که استعمار از وجود چنین گوهری در مجموعه قوانین اسلامی آگاهی یافت، درصدد نابودی و یا کم رنگ کردن آن برآمد. این توطئه هر چند منحصر به کشورهای مسلمان نبود و غارتگران در هر جامعه ای با محو غیرت، تعصب و باورهای مذهبی و ملی، بی هویتی نسبی را حاکم ساخته، به غارت و تاراج فرهنگی و مادی پرداختند، ولی در بین جوامع اسلامی به دلیل وابستگی های شدید دینی با مسایل اجتماعی فرهنگی و سیاسی نمود بارزی یافت. بر طبق فرهنگ استعماری باید آثار و جلوه های غیرت دینی از بین می رفت. زمامداران کشورهای اسلامی این ماموریت خیانت بار را بر عهده گرفتند. آنان که خود از دین و دینداری فرسنگها فاصله داشتند، تنها راه بقاء سلطنت ننگین خود را حذف دین محوری که در نهایت به حکومت صالحان منجر می شد، می دیدند. تمام ابزارها در خدمت خائنان به دین قرار گرفت. روشنفکر نمایان به «ضد توسعه »، «عدم هماهنگی با جامعه جهانی » و «مخالف آزدیهای فردی » بودن دین، در طی سالهای متمادی به روشهای گوناگون، تاکید کردند و بروز جلوه های دینداری همچون «حجاب »، مخصوصا چادر که برترین الگوی حجاب به شمار می آید، در عرصه های اجتماعی را نشانگر آثار عقب ماندگی فرهنگی و اجتماعی دانسته، رهایی جامعه از این مظاهر را در تبدیل سنتهای دینی به فرهنگهای غربی و گسترش و ترویج «فرهنگ تسامح » و مدارا با جوامع متمدن دانستند. مهره های تاریخ نگار، مبانی تاریخی فرهنگ دینی و تعصب مذهبی را زیر سؤال بردند و برخی عالم نمایان و فراریان از مکتب، پایه های علمی و دینی را سست کردند. آنگاه که زمینه برای قدرتهای تبلیغی آماده شد، هنر بدستان، ابزارهای هنری را برای محو غیرت دینی به کار گرفتند. آنان با تمام تلاش خود سعی می کردند آداب و رسوم غربی را در جامعه اسلامی رواج دهند و مردم را شیفته تمدن غربی کنند. در این بین سیاستمداران نیز با تقویت فرهنگ دین گریزی دست دین را از سیاست قطع کردند. در سالهای 46 و 1345 ه .ق مطابق 6 و 1305ش رضاخان از ایران و آتاتورک از ترکیه و امان الله خان از افغانستان به اروپا فرا خوانده شدند. آنان طی سفری سیاحتی تفریحی مرعوب صفت و پیشرفت غرب شدند و بعد از بازگشت به کشورهای خود به اصلاحات سخت اجتماعی و مذهبی دست زدند به این گمان که عامل اصلی در پیشرفت اروپائیان و شادابی جوامع آنان، گریز از آداب و رسوم دشوار مذهبی و دینی بوده است. البته به حقیقت عامل اساس این گونه نگرش را باید در تحلیلهای روشنفکران و غرب زدگان مریض جستجو کرد که ارکانهای قدرت را با تحلیلهای خود همسو ساختند. امان الله خان پادشاه افغانستان مجری طرح تحول و ترقی در این کشور شد. در این کشور نهضت تحول از نابودی حوزه های علمیه شروع شد او بعد از سفرش به اروپا در (1306ش) نهضت خود را قوت بخشید. در تابستان 1928 «انجمن حمایت نسوان » تشکیل و دوازده نفر وکلای زنان کابل اداره آن را در دست گرفتند در همان سال (1307ش) حجاب زدایی با عنوان (برداشتن حجاب از ؟ است) آغاز شد و در همان فرصت طرح (شهادت نامه داشتن برای ملایی) را نیز به اجرا گذاشت تا علاوه بر محدود کردن روحانیون از گرایش عمومی مردم نیز کاسته شود. به هر روی تحصیل دختران و پسران در کنار یکدیگر رسمی شد و چندی نگذشت که عده ای دختر جوان افغانی بدون حجاب برای نخستین بار به ترکیه عازم شدند. اصلاحات اجتماعی و مذهبی در ایران هنگامی که رضاخان پهلوی، اعلام کشف حجاب کرد، و مامورین او با اجبار، چادر و روسری بانوان را می کشیدند و می دریدند. علماء و مردم، در گوشه و کنار کشور، با شیوه های مختلف، اعتراض کردند، از جمله جمعیت بسیاری، به عنوان اعتراض به هیات حاکمه، در حرم حضرت رضا(ع) و در مسجد گوهرشاد، که در جنب آن است، متحصن شدند، و روحانی مبارز «بهلول » با سخنرانیهای خود، به شدت، به اقدامات شوم رضاخان، اعتراض نمود. فرمانده لشگر مشهد به نام سرتیپ ایرج مطبوعی (که در تاریخ 2 مهرماه 1358 اعدام گردید) جریان را به رضاخان گزارش داد. رضاخان فرمان داد: تا سربازان و ارتشیان، وارد حرم شوند و مردم را بترسانند، و اخطار کنند که اگر مردم متفرق نشوند، به طرف آنها تیراندازی می شود. به دنبال این فرمان، رضاخان، «سرتیپ البرز» را به مشهد فرستاد، به دستور سرتیپ مطبوعی و سرتیپ البرز، واحدهای لشگر مشهد وارد صحن شدند، و مردم را به گلوله بستند ... در این هجوم وحشیانه دژخیمان رضاخان، حدود 25 نفر کشته و 40 نفر مجروح شدند. به راستی جنایتی از این بالاتر می شود، که عده ای از مؤمنین که به حرم شریف حضرت رضا(ع) پناهنده شده بودند، به جرم دفاع از اسلام آن گونه کشته گردند؟! و آن طور مورد هجوم وحشیانه
قرار گیرند؟ (این جریان در سال 1314ش رخ داد) حضرت امام خمینی(س) در این راستا در فرازهایی از بیانات خود در تاریخ 19/10/56 می فرماید: «انگلیسی های جنایتکار، رضاخان را اسلحه دار کردند، این آدم ناشایسته بی اصل را با اسلحه آوردند و مسلط کردند ... اسلحه در دست بی عقل بود؟... آن جنایاتی و کشتار عامی که در مسجد گوهرشاد واقع شد، دنبال آن، علمای خراسان را گرفتند آوردند به تهران، حبس کردند، و بعضی شان را هم محاکمه کردند، و بعضی شان را هم کشتند، برای اینکه اسلحه دست بی عقل بود. رضاخان که با پای پیاده همراه با دستجات عزاداری حرکت می کرد، در مجالس و تکیه ها حاضر می شد و خود را مقید و پایبند به اصول مذهب نشان می داد به یکباره رسوم مذهبی را کنار گذاشت. تنها هفت سال بعد از کودتا و یک سال بعد از تاجگذاری (چهار اردیبهشت 1305ش) همسر شاه بدون حجاب در حرم حضرت معصومه(س) قم حاضر شد و واقعه حرم و دستگیری آیت الله بافقی رخ داد. این حادثه سرآغاز کشف حجاب به شمار می آید و تغییر تقویم رسمی به شمسی در سال (1314)، نهضت پاکسازی زبان فارسی از تازی، راه اندازی مؤسسه وعظ و خطابه (سال 1313) از دیگر اقدامات رضاخان در راه تغییر سنن و آداب ملی و مذهبی ایران به شمار می آید.
فهرست مهمترین اقدامات حکومتی رضاخان به این شرح است: 1 - اجباری بودن استفاده از کلاه شاپو و صدور قانون «متحدالشکل نمودن البسه ». 2 - منع حجاب برای محصلین دختر مدارس و معلمین زن. 3 - موظف شدن کارگزاران حکومتی برای حضور با همسران بدون حجاب خود در مراسم 4 - موظف شدن استانداران و فرمانداران و بخشداران به انعقاد مراسم متعدد و دعوت از روحانیون و تجار و افراد صاحب نفوذ به آن مراسم به همراه زنان بدون حجاب خود. 5 - دستور به نیروهای شهربانی برای توسل به قوه قهریه جهت کشف حجاب. 6 - سوار نکردن زنان باحجاب در وسایل مسافرتی. 7 - جلوگیری از حضور زنان باحجاب در اماکن زیارتی و مساجد و مراکز عمومی. کسروی از سیاست گام به گام رضاخان این گونه یاد می کند: از هر باره جنبش در پیشرفت می بود تا رضاشاه در سال 1315 آخرین گام را برداشته دستور داد از چادر و پیچه جلوگیرند. اگر چه این کار بی دردسر نگذشت و ملایان و پیروانشان آخرین ایستادگی خود را نشان دادند و در مشهد آشوبی نیز پدید آمد ولی رضاشاه باک نداشت و آن ایستادگیها را نیز از میان برد. و صدرالاشراف در خاطراتش می نویسد: «در اتوبوس زن باحجاب را راه نمی دادند و در معابر پاسبانها از اهانت و کتک زدن به زنهایی که چادر داشتند با هایت بی پروایی و بی رحمی فروگذار نمی کردند. حتی بعضی از مامورین بخصوص در شهرها و دهات، زنهایی که پارچه روی سر انداخته بودند، اگر چه چادر معمولی نبود از سر آنها کشیده پاره پاره می کردند و اگر زن فرار می کرد او را تا توی خانه ای تعاقب می کردند و به این هم اکتفا نکرده اتاق زنها و صندوق لباس آنها را تفتیش کرده، اگر چادر از هر قبیل می دیدند پاره پاره می کردند یا به غنیمت می بردند.» بعد از وی محمدرضا از دو روش سرکوب و تبلیغات فرهنگی سود برد. بنابراین هجوم پلید پهلوی به حجاب در دنباله سلسله ای از اصلاحات اجتماعی قرار داشت که گستره اش از کوچکترین آداب اجتماعی و ملی (لباس مردم) تا محو قدرتمندترین گروه مذهبی جامعه (روحانیان) را شامل می شد اما در این بین به دلیل غیرت دینی ملت مسلمان کشف حجاب جنجالی عظیم به پا کرد که در سایه آن نقشه های دیگر پهلوی نیز در اجرا با رکود مواجه شد. به هر روی این همه هجوم در سایه سلطه وحشتناک و بلامنازع رضاخانی که با کودتای ننگین به حکومت رسیده بود صورت گرفت و خیزشها و تحرکاتی از سوی توده های مردم، نویسندگان و عالمان و حافظان دین را در پی داشت. آنان به هر صورت ممکن سعی در روشن نگاه داشتن شعله های غیرت دینی داشتند. در این بخش به فرازهایی از مبارزات عالمان بزرگ که با تمامی وجود در مقابل هجوم سیاهی و ظلمت ایستادند اشاره می کنیم.
آیت الله بافقی هجوم به حوزه علمیه قم در راس سیاست ضد دینی استعمار بود و آیت الله حائری که در راس حوزه علمیه قم به عنوان بنیانگذارترین مجمع علمی بزرگ قرار گرفته بود، بیشتر از همه کس بر این نهاد علمی بیم داشت و همواره همچون نگهبانی بیدار بود و چون بر ماهیت رضاخان و تهی بودن او از وجدان انسانی آگاه بود، در مقابل ماجراجویی او هوشیارانه عمل می کرد. داستان هجوم رضاخان به قم به بهانه بی احترامی به خانواده اش نمونه ای از این موضعگیری آگاهانه است. از قدیم الایام تا به امروز مرسوم بودخ [و هست] که غالب مردم به هنگام تحویل سال نو در اماکن متبرکه به سر می برند و آن را به فال نیک می گیرند. عید نوروز سال 1306ه .ش مصادف بود با27 ماه مبارک رمضان 1346ق و زوار بسیاری از مقاط مختلف به سوی شهر قم روی آورده بودند تا هنگام تحویل در حرم حضرت معصومه(س) باشند به قدری جمعیت و ازدحام در صحن و حرم و رواقها بود که جای سوزن انداختن نبود. اعضای خانواده پهلوی که همسر رضاشاه (مادر محمدرضا) جزو آنان بود و به قم آمده، در غرفه بالای ایوان آیینه بدون حجاب کامل نشسته بودند و این به طوری جلب نظر می کرد که صدای اعتراض مردم از هر سو بلند بود ولی هیچ کس جرات نمی کرد که قدم پیش بگذارد. خبر به حاج شیخ محمدتقی بافقی رسید او به خانوداه دربار پیغام فرستاد که شما اگر مسلمان هستید نباید با این وضع در این مکان مقدس حضور یابید و اگر مسلمان نیستید باز هم حق ندارید. پیام مؤثر واقع نشد حاج شیخ محمدتقی شخصا به حرم آمد و سخت به آنان اعتراض نمود. و از آنها خواست که یا سر و صورت خود را بپوشانند و یا از حرم خارج شوند. در این وقت غوغایی بپا خواست خانواده پهلوی فورا به منزل تولیت رفته از آنجا با تلفن به رضاشاه خبر دادند و او فورا به سوی قم حرکت کرد و دستور داد یک دسته سرباز پشت سر او حرکت کنند. پس از چند ساعت به شهر قم رسید و مستقیما وارد صحن شد و چند نفر طلبه را در آن حول و حوش بودند شلاق زد و چند نفری را هم در جوار قبر حضرت معصومه با عصا و لگد مضروب نمود و حاج شیخ محمدتقی بافقی را نیز دستگیر و به تهران فرستاد. تا پس از پنج ماه که آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی خواستار آزادی وی گردید. بعد از قیام فقیه آیت الله بافقی در قم علیه سیاست حجاب زدایی پهلوی عملا این طرح خیانت بار تا هشت سال با رکود مواجه شد. (1305 تا 1314ش) در طول این مدت رضاخان که به قدرت معنوی روحانیون بیش از گذشته و به طور ملموس پی برده بود با روشهای گوناگون در صدد تضعیف و نابودی آنان برآمد. که تضعیف کردن موقعیت اجتماعی عالمان دین در بین عموم مردم از طریق رسانه های مطبوعاتی، پخش شایعات و اکاذیب و مثلها و تحریک اقشار حاضر از جامعه علیه آنان، محدود کردن قدرت اجتماعی و حقوقی و عالمان دین از جمله این تحرکات خیانت آلود بود. شیخ فضل الله نوری در رجب سال 1326، آخوند ملاکاظم خراسانی در1329 و آیت الله آقازاده در ذیقعده 1356 هر یک به نحوی از صحنه سیاست محو شدند و صفحه ای سیاه بر تاریخ ننگین رضاشاه پهلوی افزودند.