🌹✔️
دیگر نیازی به صابون نبود
شهید مسعود شادکام
یک شب بیدار شدم دیدم کسی در اتاق نیست! رفتم بیرون.
چون معمولا" صابون در دستشویی نبود کورمال کورمال به داخل تدارکات دسته رفتم.
ناگهان یکه خوردم. پشت کارتن های تغذیه قامتی بلند ولی خمیده با گردنی کج دیدم😔 رفتم داخل.
زیر نور مهتاب چهره ملتهب و گریان و دستان به التماس🙏 بلنده شده مسعود شادکام نمایان شد.
مدتی نشستم و با صدای ناله گریه مسعود همنوا شدم.
در قنوتش داشت تند تند با اشک و ناله مناجات شعبانیه را از حفظ می خواند و اشک میریخت.😔😭
دیگر نیازی به صابون نبود شسته شده بودم و پاک ...!!!
#سردار_شهید_آقا_حمید_باکری_به_روایت_همسر
.
.
.
• من از #حمید، فقط چشمهایش را یادم میاید که همیشه #قرمز بود... من #سفیدی_چشمهای_حمید را ندیده بودم. احساس میکردم این چشمها دیگر سفیدی ندارند. وقتی گفتند #شهید شده، اولین چیزی که گفتم این بود که:« بهتر.» گفتم: «الحمدلله... حالا دیگر میخوابد، خستگیاش درمیآید». • هجدهم بهمن رفت و آخرهای بهمن تماس گرفت. دیگر از یک زمان نامعین احساسشدنی که میگذشت، به ثانیهشماری میافتادم تا با همان سر و صورت و لباس و پوتین خاکی بیاید و بگوید: « اگر بدانی چه بوی گندی میدهم، فاطمه!» این روزها به خودم میگویم: « دیگر لیاقت شستن لباسهایش را هم ندارم.» • اول گفتند مهدی زخمی شده و بعد که مقدمهها را چیدند و گفتند شهید شده و من خیلی رک گفتم: « نه. آقامهدی شهید نشده؛ حمید من شهید شده، من خودم میدانم.» .... فکر میکردم دیدن جنازه حمید خیلی برایم فاجعهآمیز است. • احساسم این بود که #حمید را بردهاند #ارومیه و من دارم پشت سرش میروم آنجا. در راه #مرتب_گریه میکردم. میگفتم: « باز تو دواندوان رفتی و من دارم پشت سرت میایم، چرا باز زودتر از من رفتى؟...» تازه آنجا [ارومیه] بود که خبر دادند #حمید_مفقود شده و #جنازه ندارد. اصلاً فکرش را هم نمیکردم که ممکن است #حمید_جنازه نداشته باشد. بعد به خودم تسلی دادم که #حمید_میدانسته_برای_من_سخت است جنازهاش را ببینم، برای همین شاید آرزو کرده #مفقودالاثر باشد.
.
.
.
روحشان شاد و یادشان گرامیباد .
🌹_____🌺______🌹
12_3_Mahdi_Rasuli(Veladate_Emam_Reza)_(www.rasekhoon.net).mp3
7.99M
گداے شاه خـراسانم..
#حاج مهدی رسولی
┏━✨⚜ 🍃 ⚜✨━┓
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
┗━✨⚜ 🍃 ⚜✨━┛
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧🎧🎧
🎤سرود ولادت امام رضا (ع)
《من عاشـــــق ، تو معشوق ؛
دل دادم ، دل دادی
آزادِ آزادم ، تو صحن آزادی》
🎙سیدرضا#نریمانی
#پیـشنهاد_ویــژه_دانـــلود💯
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
💠یا امام رضا یک خط یادگاری برام بنویس
در سفري که از مدينه بالاجبار امام هشتم
(علیه السلام) را به طرف خراسان حرکت دادند،
وقتی که به خراسان رسيدند ساربان آقا،
که شتر حضرت را از مدينه تا خراسان حرکت داده و مرتب کرده بود، و به آقا خدمت کرده بود
موقع خدا حافظی می خواست از امام خداحافظی بکند، به حضرت عرض کرد:
يابن رسول الله(ع) با دست خطی من را عنايتی بفرماييد.
يک نوشته ای يادگاری از دست خط مبارکتان به من مرحمت بفرماييد.
محدث قمی نوشته اند:
دست خط آقا الان هم در استانه رضوي موجود است.
حضرت دو جمله مهم مرقوم فرمودند.
«كُنْ مُحِبّاً لآِلِ مُحَمَّدٍ ع وَ إِنْ كُنْتَ فَاسِقاً وَ مُحِبّاً لِمُحِبِّهِمْ وَ إِنْ كَانُوا فَاسِقِينَ»
سعی کن آل محمد(علیهم السلام)، اهل بيت پيامبر(ص) را دوست بداری و لو اين که گناه کار هستي.
و دوستان ما را هم دوست بدار ولو اين که دوستان ما هم گناه کارباشند.
📚مستدرک الوسائل جلد ۱۲ص۲۳۲
#میلاداماممهربانیهای آقاامام رضاعلیه السلام مبارک باد🌹
#شهیدیکهشهادتش را از امام رضا علیه السلام گرفت:
.
#فرمانده_مهدےباکری
.
#نحوه_شهادت فرمانده جاویدالاثر آقامهدی باکری:
15 روز قبل از «عملیات بدر» به #مشهد_مقدس مشرف شد و با تضرع از #آقاعلیبنموسیالرضا(ع) خواست که خداوند توفیق #شهادت را نصیبش کند. سپس خدمت حضرت امام خمینی(ره) و حضرت آیتالله خامنهای رسید و با گریه و اصرار و التماس درخواست کرد که برای #شهادتش دعا کنند.
این فرمانده دلاور در روز 25 اسفند سال 1363 و طی « عملیات بدر» به خاطر شرایط حساس عملیات، طبق معمول به خطرناکترین صحنههای کارزار وارد شد و در حالی که رزمندگان لشکر را در شرق دجله از نزدیک هدایت میکرد، تلاش میکرد تا مواضع تصرف شده را در مقابل پاتکهای دشمن تثبیت کند که در نبردی دلیرانه، براثر اصابت تیر مستقیم مزدوران بعثی ، ندای حق را لبیک گفت و به لقای معشوق نایل شد.
#هنگامی که پیکر مطهرش را از طریق آبهای هورالعظیم انتقال میدادند، قایق حامل پیکر وی، مورد هدف گلوله آر.پی.جی دشمن قرار گرفت و قطره ناب وجودش به دریا پیوست.
#السلامعلیک یاعلی بن موسی الرضا علیه السلام
#سلام برشهیدمهدی باکری #امامرضاییم
#شادی روح شهدا #صلوات
•||• درِ گوش من از #فلق بخوان از شکافتن. از سر برآوردن. از این روحِ مرده؛ حیات بیرون بیاور. یا فالق الحب و النوی!
[ برداشت از سوره ی انعام ایه ۹۵]