[در قلبها چه میگذرد...♥️؟!]
°• خدایا نورت را در وجودمان متجلی کن که سخت محتاج آنیم.
°• خدایا برکت نگاهت را در نگاهمان بریز تا هر کجا می نگریم نیکی باشد و مهر.
°• خدایا میدانی که خستهایم از خودمان، از روزمرگیها، از نفرتها، از جداییها، از من بودنها و ما نشدنهایمان.
°• خدایا دستمان را بگیر تا یادمان باشد که باید دستی را بگیریم.
°• خدایا نگاه مهربانیت را از ما دریغ مکن تا یادمان باشد که باید به تمامی نگاهی باشیم از سر مهر و عشق به انسانها.
°• خدایا یاریمان کن تا پُستمان پَستمان نکند.
-[قسمتاول]-
📚¦↫#کتاببخونیم
#عاقلانهعاشقمیشویم
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
➺@D_sedna_ir ¦ دخترانِ سِدنا
دختران سدنا
[در قلبها چه میگذرد...♥️؟!] °• خدایا نورت را در وجودمان متجلی کن که سخت محتاج آنیم. °• خدایا بر
[در قلب ها چه می گذرد...♥️؟!]
"طلب فرجام نیک"
°• امام سجاد علیهالسلام در دعای یازده صحیفه سجادیه می فرمایند: ای کسی که یادت مایه آبروی یادکنندگان است؛ و ای کسی که شکرت موجب کامروایی شاکران است؛ و ای کسی که طاعتت باعث نجات مطيعان است؛ بر محمد و آلش رحمت فرست.
°• و دلهای ما را بیاد خود از هر باد و زبانهایمان را به شکر خود از شکر و اعضایمان را به طاعت خود از هر طاعت مشغول بدار. و اگر برای ما فراغتی از کارها تقدیر کرده باشی، پس آن را فراغت توأم با سلامتی قرار بده، که سبب آن، گناهی دامنگیرمان نشود.
°• و خستگی به ما نپیوندد، تا نویسندگان گناهان با نامهای خالی از ذکر بدیهایمان از طرف ما بازگردند؛ و چون ایام عمرمان سپری شود و رشته زندگی مان بگسلد؛ و آن دعوت تو که از وقوع و اجابتش گریز نیست، ما را احضار کند. پس بر محمد و آلش رحمت فرست.
°• و پایان، آنچه را که نویسندگان اعمالمان بر ما مینویسند؛ توبههای پذیرفته قرار بده که بعد از آن ما را بر گناهی که کرده باشیم. و نافرمانی که مرتکب شده باشیم توبیخ نکنی؛ و روزی که اسرار و اخبار بندگانت را می آزمائی در برابر حاضران و ناظران پردهای را که خود فرو گستردهای از روی کار ما برنداری؛ زیرا که تو نسبت به هر که تو را بخواند مهربانی و درباره هر که تو را ندا دهد اجابت کنندهای.
-[قسمت دوم]-
📚¦↫#کتاببخونیم
#عاقلانهعاشقمیشویم
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
➺@D_sedna_ir ¦ دخترانِ سِدنا
دختران سدنا
[در قلب ها چه می گذرد...♥️؟!] "طلب فرجام نیک" °• امام سجاد علیهالسلام در دعای یازده صحیفه سجادی
[در قلب ها چه می گذرد...♥️؟!]
°•چی بگم آخر نمی دانم چرا چنین شده است و همه از داشته های خود پشیمان هستند ببینید
°•متاهل ها می خواهند طلاق بگیرند مجردها می خواهند ازدواج کنند پیکارها دنبال شغل شد شاغلان از شغلشان مینالند فقرا حسرت ثروتمندان را می خورند ثروتمندان از دغدغه مینالند افراد مشهور از چشم مردم قایم میشوند مردم عادی می خواهند مشهور شوند
°• سیاهپوستان دوست دارند سفید پوست شوند سفیدپوستان خود را برنزه می کنند هیچ کس نمیداند تنها فرمول خوشحالی این است قدر داشته هایت را بدان و از آن ها لذت ببر
اصلا چرا انسانهای عجیبی هستیم.
°• وقتی به دست فروش فقیری میرسیم که جنس خود را به نصف قیمت می فروشد با کلی چانه زدن او را شکست می دهیم و اجناسش را به قیمت ناچیزی میخریم اما وقتی به کافی شاپ لوکس شخص ثروتمندی می رویم و یک فنجان قهوه را ده برابر قیمت نوش جان می کنیم و انعامی اضافه نیز روی میز می گذاریم و شادمان هستیم؟ شادمانیم که فقیران را فقیرتر می کنیم شادمانیم که ثروتمندان را ثروتمندتر می کنیم از طرفی هم جنبه محبت نداریم، ظرفیتمان که تکمیل شده غرورمان سر ریز می شود.
-[قسمت سوم]-
📚¦↫#کتاببخونیم
#عاقلانهعاشقمیشویم
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
➺@D_sedna_ir ¦ دخترانِ سِدنا
[حکومت جهانی خدا..🕊]
"با موضوع:همه امور متاثر از خداست"
باید نگاه خود را اصلاح کنیم همه امور متاثر از خداست باید همه امور را از خدا دانست وقتی سیل میآید آن را به که نسبت میدهیم؟ زلزله میآید چه میگوییم؟ میگوییم《خشم طبیعت است》طبیعت کیست؟ طبیعت چیست؟ اگر اینطور باشد که برای هر پیدیدهای فاعلی درست کنیم، که دیگه چیزی برای خدا نمیماند! توحید این نیست. ایمان این نیست. اینها در نظر ما ساده است؛ اما در نظر خدا بسیار مهم است.
°• وقتی به این معتقد باشیم که همه امور به خدا برمیگردد، اخلاق و رفتار امامان را با برنامه خدا تنظیم کنیم. اما اگر ادبیات انسان به این گونه نباشد، این ادبیات کمکم به اخلاقیات انسان سرایت میکند. ادبیات و به وجود آوردن نرخ رفتار نقش مهمی دارند.
[قسمتاول]
📚#کتاببخونیم
#عاقلانهعاشقمیشویم
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
➺@D_sedna_ir ¦ دخترانِ سِدنا
[ حکومت جهانی خدا..🕊]
"با موضوع: نقش خداوند درایجادپدیده ها"
°•هنگامی که زلزله میآید، بیشتر انسانها میگویند《خشمطبیعت است》.
°•سوال اینجاست که زلزله را خدا میدهد یا طبیعت؟ اگرطبیعت این کار را میکند، پس خدا چه کاره است؟!
هنگامی که سیل میآید، درست آن است که بگوییم《از طرف خدا معموریت داشته است که بیاید》ممکن است انسانها کاری کنند که مستحق سیل باشند. پس سیل را چوب خدا بدانیم؛اسباب تنبیهات الهی بدانیم.
°•در زمین مقدماتی به وجود میآید که موجب زلزله و سیل و مانند اینها میشود. درست است که هر یک از این پدیدهها علت علمی دارد؛ باران علت علمی دارد، زلزله وسیل هم با حساب وکتاب علمی رخ میدهند. اما اگر علت بارش را فقط حساب وکتاب علمی بدانیم، پس چرا نماز باران میخوانیم؟ چون رخ دادن این پدیدهها به اذن خداست. با این حال، عواملی به وجود آورنده آنها در طبیعت وجود دارد؛ از این جهت برای هر امر وفعلی چهار علت ذکر میکنند؛ ۱- علت فاعلی؛ ۲- علت صوری؛ ۳- علت مادی؛ ۴- علت غایی.
°•علت مادی وعلمی باران که خورشید به دریا میتابد، آب دریا بخار میشود، این بخار آب را تشکیل میدهد، بعد از جریان هوا و وزش باد میشود واین باد، ابر را جابهجا میکند؛ و بر اثر برخورد ابرها با یکدیگر اشباع صورت میگیرد ودر نهایت، باران میبارد. این علت مادی بارش باران است. این حرف، به هیج وجه خلاف توحید نیست.
°•اما حرارت چیست؟ باد چیست؟ تغییر درجه حرارت چیست؟ این ها لشکر خدا هستند. علت فاعلی، خداست. این باران و این چرخه گردش و مقدمات بارش باران را یک حیکم به وجود آورده است. به همین دلیل نماز باران را سفارش کردهاند. این که ما علت فاعلی خدا را بدانیم وهمه عالم را متاثر از اذن خدا بدانیم، میشود توحید!
°• زلزله چگونه به وجود میآید؟/جُبّه زمین حرکت میکند. این حرکت روی قشرهای سخت زمین فشار میآورد. این فشار، وقتی میخواهد آزاد شود انرژیاش را تخلیه کند، لرزش ایجاد میکند. اینها علت مادی و علمی هستند؛ اما همه اینها زیر نظر خدا وبه اذن حکیم عالم وعادل است. وقتی خدا میخواهد این انرژی ازاد شود و کسی تلفات نبیند، چه کار میکند؟ مثلا سی تا، صدتا، دویست تا زلزله سه ریشتری و دو ریشتری به وجود میآورد. مثل اینکه چیزی را از بلندی روی پله بگذاری و آرام آرام پایین بیاوری! زمانی هم هست که خدا میخواهد عقوبت کند؛ آن وقت است که این انرژی به یکباره آزاد میشود و تلفات میگیرد.
°• در هر دوی اینها انرژی آزاد میشود، اما این کجا وآن کجا؟ سیل هم همین است. همه به اذن خداست. علت فاعلی، خداوند است. عوامل طبیعی، علت مادی هستند. گناه انسان که به عقوبت منجر میشود، علت صوری است. اینکه خدا چرا این کار را میکند، علت غایی است و آن این است که خدا میخواهد ما را تربیت کند.
(قسمتدوم)
📚#کتاببخونیم
#عاقلانهعاشقمیشویم
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
➺@D_sedna_ir ¦ دخترانِ سِدنا
[حکومت جهانی خدا..🕊]
"باموضوع: معنای حول و لا قوه الا بالله"
°•از امیر امومنان (ع) معنای ذکر حوقله را پرسیدند:
«و قد سئل عن معنی قولهم لا حول و لا قوة الا بالله انا لا نملک مع الله شیئا و لا نملک الا ما ملکنا فمتی ملکنا ما هو املک به منا کلفنا و متی اخذه منا وضع تکلیفه عنا»
هنگامی که از امام معنای(( لاحول ولا قوت الا بالله))( هیچ نور نیروی فکری ظاهری نیست؛ مگر به اراده و خواست خدا) را پرسیدند، فرمود «ما مالک چیزی نیستیم( یعنی شریک خدا نیستیم) و دارنده چیزی هم نمی شویم( از عقل و جان و مال و غیره) مگر آنکه او چیزی به ما بدهد و مالک ان گرداند. پس هرگاه ما را مالک چیزی فرمود، برگردان ما نسبت به آن چیز، دستور و تکلیفی می گذارد که باید انجام دهیم وهر گاه از ما گرفت، تکلیف آن را هم از ما برمی دارد.»
°• برای فهم این عبارت، لازم است ابتدا مفهوم طولی و عرضی را در مسئله توحید و شرک، با مثالی توضیح دهم: پنج انگشت ما در عرض هم هستند و در کنار هم قرار دارند؛ اما در عرض کف دستمان نیستند؛ در طول کف دستمان هستند. در عرض هم بودن یعنی معیت و همراهی و در طول هم بودن، یعنی دنبال هم بودن.
°•انگشت ها دنباله کف دست هستند، کف دست دنباله ساعد است و ساعد دنباله آرنج و به همین ترتیب آرنج دنباله بازو و... بازو آرنج را می برد و می آورد؛ یعنی آرنج مامور بازوست، انگشت ها هم در اختیار کف دست هستند؛ یعنی در عرض دست نیستند. ماموران کف دست اند.
°• می فرماید« انا لا نملک مع الله شیئا»( ما در عرض خدا مالک هیچ چیز نیستیم)«و لا نملک الا ما ملکنا فمتی ملکنا»( وقتی خدا به ما چیزی را تملیک کند، ما مالک می شویم) یعنی مالکیت ما معلول مالکیت خداست؛ یعنی خدا علت مالکیت های ماست. پس ما چه زمانی مالک چیزی می شویم؟ وقتی که خدا آن را به ما تملیک کند.
°•«ما هو املک به منا کلفنا»( وقتی خداوند ما را مالک قدرتی، مالک چیزی قرار داد، بر دوشمان هم تکلیفی میگذارد)؛یعنی حال که مالک چیزی شدی، در قبال آن هم تکلیفی برعهده ات میافتد. برای مثال خداوند به ما اختیار داده؛ پس بر اساس این اختیار، مکلفیم.
«و متی اخذه منا وضع تکلیفه عنا»(هرگاه خداوند مالکیتی را که به ما داده پس بگیرد، تکلیفی که به واسطه آن بر عهده مان گذاشته است، از روی دوشمان بر میدارد). پس اینکه برای خدا معیت قائل شویم، شرک است؛ اما در طول خدا بودن توحید است.
°•برای اینکه فرق طول و عرض در توحید و شرک را بهتر بفهمید، مثال دیگری میزنیم:
فرض کنید جلد یک کتاب آهن ربا باشد. و رق های کتاب را هم و رهایی فلزی فرض کنید. ورق اول کتاب را آهنگ فرض کنید؛ وقتی این ورق آهنگ کنار آهنربا قرار گرفت، جذب آهنربا میشود؛ وقتی جذب آهنربا شد. آهن است یا آهنربا؟ اهن ربا میشود؛ چون میتواند ورق بعد از خود را هم جذب کند؛ اما اگر این ورق آهن متصل به آهن ربا نباشد. خاصیت جذب ورق آهن دیگر را ندارد! آهنربا آهن اول را جذب کرده و به این ترتیب ورق های آهنی دیگر، یکی پس از دیگری، ورق های دیگر را جذب می کنند. ورق دوم را ورق اول جذب کرده یا آهن ربا؟ اینجا توحید و شرک خود را نشان میدهند. ورق دوم، مجذوب هر دو تاست؛ اما ورق اول در عرض اهن ربا نیست، در طولش است.
°•اینکه بفهمی هر نعمتی که به تو رسیده، با واسطه طولی به دست تو رسیده، توحید است؛ اما اینکه گمان کنی با رابطه عرضی به تو رسیده، شرک میشود.
°•میگویی«من ورق اول را دیدم که ورق دوم را جذب میکند.» ممکن است اصلاجلد آهن ربایی را نبینی؛ اما وقتی دقت کنی، کُنه قضیه را می یابی و میگویی«این ورق اول هر چه دارد از آهن رباست. اگر جاذبه ای مانند اهن ربا هم دارد، به واسطه ان است که اهن ربا به ان خاصیت آهن ربایی داده است. اگر این آهن ربا از ورق اهن جدا شود، دیگر ورق آهنی خاصیتی ندارد.»
°•پس فرق است بین انچه میبینی و انچه میدانی. چه میبینی؟ میبینی ورق اول ورق دوم را جذب کرده است؛ اما میدانی ورق اول، اهنی است که به واسطه آهن ربا خاصیت جذب پیدا کرده و هر دارد از اوست.«لا حول و لا قوة الا بالله» یعنی همین؛ یعنی هیچکس از خودش حول و قوه ای ندارد. اگر حول و قوه و خاصیتی هم دارد، به واسطه ی ان است که خدا به او داده است.
°•پس اینگونه نیست که چون جلد آهنربا شده، از اول هم آهنربا بوده باشد؛ تو یکی، منم یکی! نه، هیچ از خودش حول و قوه ای ندارد، حول و قوه همه از خداست.
(قسمتسوم)
📚#کتاببخونیم
#عاقلانهعاشقمیشویم
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
➺@D_sedna_ir ¦ دخترانِ سِدنا
[حکومت جهانی خدا..🕊]
"باموضوع: شرک آلودگی است"
«فرض الله الایمان تطهیر الکم من الشرک»(خداوند ایمان را برای پاک شدن دل از شرک، واجب گردانید)
تعبیر قرآن نیز همین است:
«انما المشرکون نجس فلا یقربواالمسجد الحرام بعد عامهم هذا»(مشرکان نجس اند، بعد از امسال نزدیک مسجد الحرام نشوند.)
خداوند وظیفه نگه داشتن کعبه را هم بر عهده ابراهیم و اسماعیل(ع) گذاشت:
«و عهدنا الی ابراهیم و اسماعیل ان طهرا بیتی»(از ابراهیم و اسماعیل تعهد گرفتیم که خانه ام/کعبه/را پاک نگه دارند.)
°• در اینجا منظور از طهارت، طهارت از شرک است. چرا؟ چون شرک، الودگی است. طهارت از شرک، انسان را طاهر میکند. وقتی انسان خودش را منشأ چیزی بداندو برای خودش منهای خدا برنامه ای قرار بدهد، آلوده به شرک است. چرا؟ چون انسان عضو دستگاه افرینش است. این عضویت به او تکلیف میکند که با سایر اعضا هماهنگ باشد.
°• سایر اعضا چه هستند؟ ستاره ها و زمین و خورشید و....، همه و همه سایر اعضای افرینش اند. این ها مجموعه ای به هم پیوسته اند و کاری جمعی انجام میدهند. انسان در این مجموعه زندگی میکند. تو هم عضو این مجموعه ای. ببین سهم تو از این کار جمعی چیست؟ ماه کار خودش را میکند، خورشید هم کار خودش را، جایگاه و سِمت شما در این مجموعه چیست؟ این مجموعه دارد راه خودش را طی میکند. اگر با این مجموعه هماهنگ نشوی خرد میشوی، له میشوی!
°• ببین قرآن چه تعبیر زیبایی به کار میبرد:
«افغیر دین الله یبغون و له اسلم من فی السماوات و الارض طوعا و کرها و الیه یرجعون»(ایا دینی جز دین خدا طلب میکند؟!حال انکه هر چه در اسمان ها و زمین است، خواه و ناخواه تسلیم فرمان او هستند و به نزد او باز گردانده میشوند.)
°• اگر با این مجموعه هماهنگ نباشی، تو را له می کند. جهنم یعنی همین! اگر بخواهی بر خلاف همه اعضای افرینش حرکت کنی، به تو رحم نمیکنند. ببین چه تعبیر زیبایی است:
«و یأتیه الموت من کل مکان»(مرگ تز هر جایی به سمت انسان پرتاب میشود؛اما ما اجازه نمیدهیم بمیرد.)
( قسمتچهارم )
📚#کتاببخونیم
#عاقلانهعاشقمیشویم
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
➺@D_sedna_ir ¦ دخترانِ سِدنا
[حکومت جهانی خدا..🕊]
"باموضوع : منشأ حسنات و سیئات"
°•کلمه توحید یعنی اینکه منشأ همه خیرات را خداوند بدانی و شُرور را به خدا نسبت ندهی !
﴿مَا اَصَابَكَ مِن حَسَنَهٍ فَمِنَ اللّه وَ مَا اَصَابَكَ مَن سَیئةٍ فَمِن نَفسِكَ ﴾ ( هرچه حسنه دارید از خداست و هرچه سیئه دارید از نفس خودتان است!)
°•شاید کسی اینطور بپرسد: «اگر من مختارم ،چرا هم حسناتم و هم سیئاتم از خود نباشد؟ اگر هم مجبورم ، چرا نه سیئاتم و نه حسناتم از خودم نباشد؟!»
حقیقت این است که سیئات از نفس خود انسان است و حسنات به واسطهٔ خداست. چرا؟ وقتی روز است، روشنی زمین از خودش است یا از خورشید؟ ذرهای نور از خود زمین؛ نیست بلکه همه اش به واسطه خورشید است.
°•تاریکی شب چطوره ؟ مال خورشید است؟ نخیر ، از چرخش زمین و سایه خود اوست . سیئه از تاریکی ها و از خودخواهی هاست . هر چه تاریکی و ظلمت است به دلیل پشت کردن انسان به خداست ؛ اما حسنات از نور عقل است و هرچه نور است ، از خداست.
(قسمتششم)
📚#کتاببخونیم
#عاقلانهعاشقشویم
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
➺@D_sedna_ir ¦ دخترانِ سِدنا
[حکومت جهانی خدا..🕊]
"باموضوع:چطور اکثر مومنان مشرک هستند؟"
°• ﴿وَمَا یؤمِنُ أَکثَرُهُم بِاللّهِ إِلاَّ وَ هُم مُّشرِکُونَ﴾
آنهایی که وارد ایمان می شوند، شرک خود را نیز همراه خودشان وارد ایمان میکنند. در ظاهر مؤمن اند،اما در باطن مشرک! از حضرت صادق علیه السلام سوال کردند: «چطور بیشتر مومنان مشترک هستند؟» حضرت فرمود:
«هُوَ قَولُ الرٌَجُلِ:لَو لَا فُلان لَهَلَکتُ ، وَلَو لَا فُلان لَمَّا أَصَبتُ کَذاوَكَذا،وَلَو لَا فُلَان لَضاعَ عَیالیِ ، اَلَا تَری اَنّهُ قَد جَعَلَ للّٰهِ شَریکاً فیِ مُلکِه یرزُقُه وَیدفَعُ عَنهُ؟فَیقولُ:«لَولَا اَنَّ اللَّهَ مَنَّ عَلیَّ بِفُلانٍ لَهَلَکتُ.»
°•هنگامی که به کمک کسی مشکلات حل می شود،میگویی«اگر فلانی نبود،مشکل من حل نشده بود !»همین شرک است.
خُب،چگونه سخن بگوییم که مشرک نباشیم؟فرمود این را بگویید:
«لَولَا اَنَّ اللَّهَ مَنَّ عَلیَّ بِفُلانٍ لَهَلَکتُ»
اگر خداوند به وجود فلانی برای من منت نگذاشته بود، مشکل من حل نشده بود!
فرق این دو در چیست؟اگر فلانی نبود و اگر خدا فلانی را وسیله نکرده بود،چه فرقی باهم دارند؟! وقتی بگوییم «اگر خدا فلانی را وسیله نکرده بود»،توحید است. چرا؟چون حلّال مشکل را خداوند دیده ای
.
°•وقتی بگوییم «اگر فلانی نبود»،شرک است ؛چون کار گشا و حلّال مشکل را مخلوق دیده ایم ! شاید هم بگوییم «ما عادت کردهایم»؛اما انسان اول با زبانش می گوید،بعد به مرور زمان با دلش باور میکند و بعد مخلوق را همه کاره می داند.این شرک است.
(قسمتهفتم)
📚#کتاببخونیم
#عاقلانهعاشقشویم
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
➺@D_sedna_ir ¦ دخترانِ سِدنا
[حکومت جهانی خدا..🕊]
"باموضوع: روش بنی امیه در کار فرهنگی"
°•«إِنَّ بَنِی أُمَیةَ أَطلَقُو الِلنَّاسِ تَعلِیمَ الإِیمَانِ وَلَم یطلِقُو اتَعلِیمَ الشركِ لِکَی إِذَا حَمَلُوهُم عَلَیهِ لَم یعرِفُوه»
امام صادق علیه السلام فرمودند: «بنی امیه، مردم را در آموزش و فراگیری ایمان آزاد گذاشتند، ولی اجازه نمیدادند که معیار و نشانههای شرک را یاد بگیرند؛ برای اینکه آنگاه که مردم را به شرک واداشتند آن را میشناسند و تحت نام ایمان آن را بپذیرند!»
°•حکومت بنی امیه همه گونه مظاهر را آزاد گذاشت، اعم از تعلیم و ایمان و تربیت، نماز و روزه و نماز جماعت، خطابه و اذان و اجرای حدود و همۀ این مسایل؛ اما مردم را به سمت شرک میبرند!
°•خوب این چه شرکی است که انسان نماز میخواند، حج به جا میآورد، اما از خدا دور میشود؟! جهاد میکند، اما از خدا دور میشود؟ چطور؟
امام صادق علیه السلام در آن شرایط خفقان دوران بنی امیه، وقتی میخواستند شرک را تعریف کنند از داستانی استفاده کردند؛ فرمودند که تاجر مؤمنی بود که تجارت میکرد و از مالش در راه خدا خرج میکرد و دوباره جایش پر میشد. کیسهاش همیشه پُرپول بود و مرتباً در راه خدا خرج میکرد و در دل مردم محبوب بود.
°• زمانی که این تاجر مومن از دنیا رفت، همسر و فرزند صغیری داشت. همان تجارت به همان خیرات را همسر ادامه داد. اما دو اتفاق افتاد: یکی این که مال تمام شد و اصطلاح، کفگیر به ته دیگ رسید! دیگر اینکه، آن همسر در دل مردم هم محبوبیت زیادی پیدا نمیکرد و هیچگاه غیر آتش بین مردم مطرح نبود! وقتی چنین ماجرا را با پسرش در میان گذاشت.
°•گفت :«من هم مانند پدرت خیرات می کنم و کار او را ادامه میدهم ؛ اما زمان اومال تمام نمیشد و برکت داشت . محبوبیت این مردم به دست میآورد . اما من نه ! تفاوت در چیست؟»
آن پسر صغیر:« گفت پدرم از جیب خودش خرج می کرد ؛ اما از شما از جیب خودتان خرج نمیده کردی . مال من بوده ! این تصرف مشروع نبود ؛ برای همین خیرات و مبرّاتت برکت نداشته ! »
حضرت امام صادق علیه السلام با این زبان ، خواستند بفهمانند که تصرفات بنی امیه نامشروع است . منظور ایشان آن بوده است که انسان وقتی با اجازه ی خدا و به واسطه ی خدا کاری کند ، تصرفش نامشروع است .
°•وقتی بدون اجازهی خدا کاری و تصرفی کند، این تصرف نامشروع است؛ حتی اگر به ظاهر کار خوب و خیلی باشد!
پیغمبر ما دست دزد را قطع میکردند و چون به اذان خدا بود محبوب میشدند.
°•بنیامیه بدون اذن خدا و به جای خدا حکم میکردند؛ لذا وقتی مردم اطاعتشان میکردند مشرک میشدند!
(قسمتهشتم)
📚#کتاببخونیم
#عاقلانهعاشقمیشویم
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
➺@D_sedna_ir ¦ دخترانِ سِدنا