کوچکتر که بودم، وقتی قد و قامتم به زحمت به ارتفاع اجاق گاز میرسید،
کنار مادر میایستادم و حرکت انگشت هایش را در برداشتن گلولهای از مواد،
و صاف کردن آن روی کف دست چپش با انگشتهای دست مخالف دنبال میکردم
از صدای جلیز تکه گوشتی که توی تابه مىافتاد لذت میبردم،
و هميشهی خدا، از او میخواستم که کتلت کوچولویی مخصوص من درست کند
چقدر آن کتلت کوچولو خوشمزه تر از بقیه بود، چقدر همهی کتلتهای مادر دلچسب و خوشمزه بودند...😔
دهہ شصتےها
@dahee60
حسابا کامپیوتری نبود ولی بازارها رونق داشت
تلفنها سیمی بودن ولی آدما آزاد
خوشا دورانی که دلها خوش بود...
دهہ شصتےها
@dahee60
این بازی یادتون هست، ما بهش میگفتیم
َاَلِش مَلِش تقریبا تو هر کوچه ای عده ای از بچهها جمع میشدند با همین وسایل ابتدایی، کلی کیف میکردند
کلی سرگرم میشدند
در کنار هم بودن را تمرین میکردند ، اجتماعی بودن و...
صدای خنده بچه ها و گاهی دعوا همه جا شنیده میشد
کوچه ها خاکی بود
چوب و سنگ تنها چیزهایی لازم بود به همراه بچه هایی که پایه باشند
شاید امکانات نداشتیم
شاید مثل بچه های الان که میشه گفت بچه های خودمون هستند آزادی و راحتی نداستیم دنیامون پر بود از محدودیت ها
امااااا نسل محترمی بودیم ، یک نسل تکرار نشدنی و محترم نسلی که با کمترین ها دلش خوش بود ساده بودند و ....
مشکل اصلی این نسل آدمهای قالتاقی بودند که از بد روزگار گرفتار اونها شدند.
که خیلی چیزا رو ازشون گرفتند .
حسرت خیلی چیزا رو به دلشون گذاشتند
ما نسل عزیز و محترمی بودیم با تمام مشکلات و کمبودها
دهہ شصتےها
@dahee60
18.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صبح تابستون دهه هفتاد ، شروع برنامه کودک و نوجوان شبکه یک
تابستونه فصل شادی و خنده
دهہ شصتےها
@dahee60
یه زمان چقدر درگیر اینا بودیم
عکس میگرفتیم و نمیدونستیم نتیجه اش چی میشه! خوب افتادیم توش یا نه؟!
کیفیتش و نورش چطور شده
نکنه اصلا ضد نور باشه و چیزی معلوم نباشه یا اصلا ممکن بود که نگاتیو نور ببینه و کل عکسا بسوزه چه عروسی هایی که عکساش سوخت و عروس بدون عکس موند😊❤️🌸
دهہ شصتےها
@dahee60
10.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تیتراژ شروع برنامه تصویر زندگی شبکه دو در دهه 80
دهہ شصتےها
@dahee60
4.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قدیمی ها خوب فهمیده بودن از زندگی چی میخوان؛
حیاط، حوض، آسمون...
چندتایی درخت که به وقت
و فصلش میوه هاشو بچینن و
بشینن لب حوض و لذتشو ببرن
همین قدر ساده و قشنگ...
دهہ شصتےها
@dahee60
2.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این رو که میبینم بغضم میگیره و اشگ توی چشمام جمع میشه
دهہ شصتےها
@dahee60
2.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تیتراژ اوشین
سالهای دور از خانه با نام اصلی اوشین یک مجموعه تلویزیونی ژاپنی است که در سال ۱۹۸۳ توسط شبکه ان اچ کی ساخته شد.
این سریال در دهه شصت در ایران پخش میشد. شخصیت اصلی این داستان، زنی است که «اوشین تانوکورا» نام دارد و در سنین پیری خاطرات زندگی سختش را از زمان کودکی تا بزرگسالی تعریف میکند
داستان از سال ۱۹۸۳ شروع میشود. اوشین تانوکورا به جای شرکت در جشن افتتاحیه فروشگاه هفدهم تصمیم میگیرد به یک سفر برود. خانواده او در نگرانی به سر میبرند و نمی دانند که او بدون خبر به کجا رفتهاست. نوه اوشین کای داستان عروسک کوکشی که اوشین یک بار برایش تعریف کرده بود به یاد میآورد. او برای پیدا کردن مادربزرگ به دنبال او میرود و اوشین را در یاماگاتا مییابد. از آنجا هر دوی آنها سفری به گذشته را آغاز میکنند. از نقاط مختلف ژاپن که او سالها قبل آنجا میزیسته دیدن میکنند و اوشین شروع به یادآوری زمانهای سختی که در زندگیش با آن روبرو شده میکند.
این سریال که از اسفند سال ۱۳۶۶ یکشنبه شبها در ایران پخش میشد
دهہ شصتےها
@dahee60