857.6K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بازنشر
قدیمی ها خوب فهمیده بودند
از زندگی چی میخوان
حیاط....
حوض...
آسمون...
چند تایی درخت که به وقت و فصلش
میوه هاشو بچینی و بشینی لب حوض
لذتش رو ببری
همینقدر ساده
همینقدر قشنگ
منبع
دهہ شصتےها
@dahee60
1.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🫧انیمیشن :کارتون نوستالژیک مورچه و مورچه خوار
- ژانر : ماجراجویی
- کیفیت : 720p - دوبله فارسی
دهہ شصتےها
@dahee60
ماجراهای دانی با نام اصلی سفرهای زیاد خیالی ممی، یک مجموعه تلویزیونی انیمیشن ساخت ژاپن، به کارگردانی کازویوشی یوکوتا و ساخت استودیوی نیپون است. این مجموعه از آوریل ۱۹۸۳ تا سپتامبر ۱۹۸۵ به تعداد ۱۲۷ قسمت در شبکهٔ تی بی اسنی پخش شد. این کارتون در نیمه اول دهه هفتاد از گروه کودک شبکه یک پخش میشد، . قسمتهای این مجموعه آموزشی، معمولاً به اکتشافات علمی و اختراعات میپرداخت و گاه دربرگیرندهٔ داستانهای علمی تخیلی و آینده نگری بود.
این کارتون سال ۱۳۶۳ شمسی اولین بار در ژاپن پخش شد و دهه هفتاد از تلویزیون ایران چیزی که از کارتون یادم هست این بود که هوش مصنوعی داشت ، ربات داشت، خرید اینترنتی داشت ویزیت آنلاین داشت تاکسی اینترنتی و.... در حالی که بسیاری از اینها حداقل در کشور ما تا همین چند سال قبل بسیاری از اینها فراگیر نشده بود و برخی دیگر هم این روزها در حال انتشار و گسترش است.
بسیاری از امکانات و نعمات امروز نتیجه خیال و آرزو های دیروز کسانی که سعی کردند ،خودشونو دست کم نگرفتند و امروز همه از دسترنج و دستاورد اونها استفاده میکنند
تیتراژ این کارتون را ببینید
دهہ شصتےها
@dahee60
کارتون #پسرشجاع یکی از پرطرفدارترین و مجبوب ترین انیمیشن های دهه شصت بود
با شخصیت های حیوانی و بامزهی خود جای خودشو تو دل بسیاری از بچهها باز کرد
راستی اسم پدر ، پسرشجاع چی بود
شخصیت اصلی و قهرمان اصلی این داستان پسرشجاع بود که با پدرش در یک کلبه زندگی میکرد
خانم کوچولو ، خرس مهربون و... از دوستان پسرشجاع بود
شیپورچی ، روباه و خرس قهوه ای هم شخصیت های منفی داستان بودند.
هنوز هم صدای شیپور ، شیپورچی تو ذهنم هست.
اون زمان ماسک های مقوایی شخصیت های این کارتون به بازار امده بودند که به یک کش سفید وصل بود اتفاقا زود هم خراب میشد ولی خب بچهها دویت داشتند
و یک نوع دمپایی قدیمی برای بچه ها هم بود که عکس خانم کوچولو و پسرشجاع داشت
صدای پسرشجاع در ابتدا توسط خانم نادره سالارپور دوباه میشد که بعدها توسط خانم مهوش افشاری انجام شد.صدای اقای پرویز ربیعی هم روی شخصیت پدر پسرشجاع نقش بسته بود
راستی دکتر بزی این کارتون خاطرتون هست. صدای زیبای زنده یاد نارنجی ها روی این نقش بود، مرحوم افضلی دوبله روباه ، خرس قهوه ای صدای جناب اقای جواد پزشکیان.....
تیتراژ
ببینید
دهہ شصتےها
@dahee60
کارتون #کماندار_نوجوان دهه هفتاد از شبکه یک پخش شد .
زمانی که بچه ها در تعطیلات تابستان خود به سر می بردند.
چه بسا بعضی بچهها خیالشان از درس راحت شده بودقبول شده بودنیا بعضی دیگه تجدید و شهریوری شده بودند
یک عده هم کار میکردند مثلا کشاورزی آموزش یک شغل یا حرفه که چقدر هم عاقل بودند
خیلی ها هم خرسند از درس و مدرسه. وقبولی و... که متاسفانه شور و اشتیاق خیلی از آنها بی ثمر ماند.و خیری از درس ندیدند ، شاید نقشی که زده بودند نقش بر آب بود
این کارتون با نام رابین هود بعدها از شبکه ماهواره ای پخش شد بنظر سرشار از سانسور بود.
رابرت استرانگ ، ماریا ، بارون .... از شخصیت های این کارتون بود.
ببینید
دهہ شصتےها
@dahee60
کارتون #قلعه_هزار_اردک کارتونی بود که دهه هفتاد از گروه کودک شبکه دو سیما پخش میشد
خیلی ها در این مدت که کانال و صفحات اینترنتی دارند میگفتند که این کارتون مناسب کودکان نبود، نمیدانم بهرشکل هرکس نظری دارد
درباره این کارتون قبلا جایی خواندم که ارباب داک از نسلی بوده که همگی خونآشام بودند، نانی همین پرستار کودک که همیشه یک دستش به گردنش آویزان بود بجای خون به او سس کچاب داده بود که او را به یک موجود گیاهخوار تبدیل کرده بود.
ایگور پیش خدمت آنها هم به هر طریقی سعی میکرد که او را به خصلت اصلیش یعنی خونآشام بودن برگرداند.
ارباب داک همین اردک سبز رنگ بود که توانایی جابجایی سریع بین زمان و مکان را داشت
دوبلور ارباب داک مرحوم اصغر افضلی بودند
نانی را خانم زهرا اقارضا
ایگور را آقای جواد بازیاران
و راوی هم آقا ی اکبر منانی دوبله کرده بودند/۱۰
تیتراژ ببینید
دهہ شصتےها
@dahee60
کارتون #کماندار_نوجوان دهه هفتاد از شبکه یک پخش شد .
زمانی که بچه ها در تعطیلات تابستان خود به سر می بردند.
چه بسا بعضی بچهها خیالشان از درس راحت شده بودقبول شده بودنیا بعضی دیگه تجدید و شهریوری شده بودند
یک عده هم کار میکردند مثلا کشاورزی آموزش یک شغل یا حرفه که چقدر هم عاقل بودند
خیلی ها هم خرسند از درس و مدرسه. وقبولی و... که متاسفانه شور و اشتیاق خیلی از آنها بی ثمر ماند.و خیری از درس ندیدند ، شاید نقشی که زده بودند نقش بر آب بود
این کارتون با نام رابین هود بعدها از شبکه ماهواره ای پخش شد بنظر سرشار از سانسور بود.
رابرت استرانگ ، ماریا ، بارون .... از شخصیت های این کارتون بود.
ببینید
دهہ شصتےها
@dahee60
کارتون #بابالنگ_دراز از کارتونهای مورد علاقه خودم بود.
اولین بار کلمه نوانخانه که جودی اونجا زندگی میکرد شنیدم.
جودی ابوت دختر سرزنده داستان که پدر مادر خودش را از دست داده بود ، در نوانخانه جان گریر زندگی میکرد.
خانم لیپت مدیر نوانخانه بود که بخاطر سختگیری و نظم زیاد بچه ها ازش متنفر بودند.
جان اسمیت شخصیتی بود که جودی را از نوانخانه بیرون آورد ،بورسیه تحصیلی کرد در مقابل فقط میخواست که جودی بصورت ماهیانه برای او نامه وگزارش بنویسد
جودی فقط یکبار سایه او را دیده بود سایه ای با پاهای دراز که به همین خاطر او را بابالنگ دراز می نامید و یک عکس او با لنگ های دراز را به دیوار اتاق خود زده بود ، جان اسمیت ،اقای پندلتون عموی جولیا پندلتون بود که بعدها با او ازدواج کرد
جولیا دختر ثروتمند و از خود راضی بود .
سالی هم مثل جولیا هم اتاقی جودی بود دختری خجالتی ومهربان، برادر سالی بعدها با جولبا ازدواج میکند
خانم ترون هم که مسئول خوابگاه جودی بود که جودی همیشه با کارهاش اونو اذیت میکند و دادشودر میاورد
این کارتون دهه هفتاد از شبکه دو پخش میشد ، هرروز برنامه کودک ساعت ۱۸:۳۰تا۱۹:۳۰
تیتراژ
دهہ شصتےها
@dahee60
کارتون #بچه_های_کوه_تاراک ، که ببشتر بنام جکی و جیل شناخته میشد
داستان دو بچه خرس بنام جکی و جیل فرزند پینتو بودند که در کوه تاراک زندگی میکردند ،پینتو توسط شکارچیان کشته میشود.
رن پسربچه سرخپوستی که در کلبه ای در کنار رودخانه در همتن ناحیه زندگی میکنه ، نگهداری از این بچه خرس ها رو بر عهده میگیره که حوادث زیادی براش پیش میاد
پدربزرگ رن ، یک شخصیت جالبی بود که مدام در رودخانه به دنبال طلا میگشت.
یادم هست که زمانی که این کارتون ۲۶ قسمتی پخش میشد ، همیشه برق قطع میشد
یا اذان مغرب به افق تهران و کسانی که شهرهای دیگری غیر از استان تهران بودند اذان خودشون هم پخش میشد
ما بچه ها که تمام تفریح وخوشیمون همین یساعت کارتون بود بهرحال ناراحت کننده بود.
ببینید
ویدیوی دوم
عکس پینتو و جکی و جیل
تیتراژ این کارتون
دهہ شصتےها
@dahee60
سندباد کودک ماجراجو و پردل و جرأتی است که با پدر و مادر خود در بغداد زندگی میکند. سندباد عمویی دریانورد (عمو علی) دارد که برای دیدن او و خانوادهاش به بغداد میآید. او یک مرغ مینای سخنگو را به سندباد هدیه میدهد که سندباد نام او را شیلا میگذارد. سندباد که علاقهمند به جهانگردی است سوار کشتی عموی خود میشود و همراه او به مسافرت دریایی میرود. سندباد در این سفر دریایی عمویش را گم میکند و سوار بر یک نهنگ همراه با شیلا به جزیرهای میرسد. در این جزیره با یک سیمرغ غولپیکر، مارهایی که در درهای از الماس زندگی میکنند و یک عقاب روبرو میشود.
سندباد در ادامه با ماجراهای زیادی سرشار از موجودات شگفتانگیز، جادوگرها و هیولاها، غولها، و دیوهای مختلف روبرو میشود. سندباد در طول ماجرا با دو هم سفر دیگر به نامهای علاءالدین و علیبابا آشنا میشود که او را در نبرد با پرنده غولپیکر، پری دریایی و جادوگر بزرگ یاری میکنند
اون زمان خاطرتون هست برچسبهای سندباد روی بسیاری از اتوبوس و مینی بوس های قدیمی دیده میشد .
🔗
ماجرای شیلا
دهہ شصتےها
@dahee60
کارتون #خانواده_دکتر_ارنست
یکی از کارتون های قدیمی بود که از گروه کودک شبکه یک پخش میشد.
شاید خیلی از ما بچه های دیروز حسرت زندگی آنها را خورده باشیم یا در کمترین حالت دوست داشته باشیم یکبار هم که شده در خانه درختی آنها زندگی کنیم.
شخصیت اصلی داستان فلون بود دختر خانواده که صدای خانم ناهید امیریان. پدر خانواده دکتر ارنست مردی بود سخت کوش با صدای گرم زنده یاد حسین معمارزاده ، آنا مادر خانواده با صدای جاودان زنده یاد شهلا ناظریان ، پسرکوچولو خانواده جک با صدای خانم ناهید امیریان و پسر بزرگ خانواده فرانس هم پسر بزرگ خانواده بود که آقایان مصطفی بهره مندی و آرشاک قوکاسیان دوبله آنرا برعهده داشتند
آقای مورتن بد اخلاق را خاطرتون هست؟چه صدای زیبایی روی این شخصیت نشسته بود زنده یاد ولی الله مومنزاده و تام تام هم با صدای خانم فریبا شاهین مقدم
این کارتون شخصیت ها و صداهایی که روی کاراکترها به عنوان دوبله قرار گرفته بود را خیلی دوست دارم.
ببینید
دهہ شصتےها
@dahee60