بچه بودیم و چیزی نمیفهمیدیم، بچه بودیم و بیخیال بودیم، برای خودمان دنیایی ورای این دنیا ساختهبودیم و در آن سیر میکردیم، شنگول و سرخوشانه تک تک کوچههای کودکی را گشت میزدیم، چرخ میزدیم و برای خودمان خیالهای جانانه میبافتیم.
بچه بودیم و همه چیز خوب بود، که خوب نبود، اما ما خوب بودیم، که خوب نبودیم، اما نمیفهمیدیم که خوب نیستیم.
بچه بودیم و آسمان آبیتر بود، زمین سبزتر و آدمها شادتر بودند.
بچه بودیم و جهان، خواستنیتر بود.
بزرگ شدیم و از همه چیزِ دنیا سر در آوردیم، که لبریز شدیم از فکر و دغدغه، که توقعمان بیشتر شد، که جهان را مثل سابق دوست نداشتیم. و فهمیدیم که خوب نیستیم!
که ای کاش سر در نمیآوردیم، که ای کاش نمیفهمیدیم.
و اکنون در بنبستترین کوچههای بزرگسالی پناه بردهایم به خاطرات روزهای کودکی...
از شر حالی که معمولا خوب نیست،
از شر ذهنی که بیخیالی نمیفهمد!
دهہ شصتےها
@dahee60
یادش بخیر اونوقتا، لحاف تشکامونو اینجوری یه گوشه اتاق میچیدن، مام کرم داشتیم بریم از اون بالا مسابقه پرش بدیم
آخرشم آوار میشد رو سرمون و کتک نوش جان میکردیم
دهہ شصتےها
@dahee60
یه زمانی هرکی ضبط صوت خونهش گندهتر بود باکلاستر بود. اگه ضبطشون همزمان 5 تا سیدی میخورد که دیگه انگار طرف سفینهی فضایی داره؛ از بس خفن بود!
دهہ شصتےها
@dahee60
1.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
“بعضی چیزها رو نه دیگه میشه داشت نه میشه ساختشون فقط با یادشون میشه خوش بود...”🥲
دهہ شصتےها
@dahee60
12.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سفری به گذشته👌
خانم حقیقت برامون توضیح میدن که حمام رفتن در قدیم به چه نحو و با چه وسایلی انجام میشده😃
دهہ شصتےها
@dahee60
زمستان باشد، سردِ سرد
بوی چای تازه دم و چراغ نفتی
بروی زیر پتوی قرمز گل گلی،
گوش بدهی به رادیویی که با خش خش میخواند
نغمههای قمرالملوک وزیری...
دهہ شصتےها
@dahee60
دهه شصت کودکی
سالهای دور از خانه (اوشین)
مشق نوشتن کنار بخاری
گذاشتن پوست نارنگی روی بخاری
صدای بارش باران در پشت پنجره
گاهی یک تصویر یک دنیا خاطرات را یاد آدم میآورد
خاطرات شیرین روزهای کودکی...
دهہ شصتےها
@dahee60
وسایل قدیمی فقط یه وسیله نیستن ،یه حسِ ،یه دوره ی زندگی ،یه خاطره اس که با دیدنشون پرت میشیم تو اون روزا …🌱
دهہ شصتےها
@dahee60