1.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این قند شکستن یکی از اتفاقات شیرین کودکی ما بود .
مینشستیم دور زیراندازی که قندها روش پخش شده بودن و منتظر بودیم یکی از اون تیکه های قند که با ضربه خیلی نرم شده بود نصیبمون بشه...😄
دهہ شصتےها
@dahee60
از بین غذاهای نوستالژی و خوراکیهای کودکیمون شما ببشتر کدوم غذا و خوراکی رو دوست داشتین؟
دهہ شصتےها
@dahee60
بچه بودیم و چیزی نمیفهمیدیم، بچه بودیم و بیخیال بودیم، برای خودمان دنیایی ورای این دنیا ساختهبودیم و در آن سیر میکردیم، شنگول و سرخوشانه تک تک کوچههای کودکی را گشت میزدیم، چرخ میزدیم و برای خودمان خیالهای جانانه میبافتیم.
بچه بودیم و همه چیز خوب بود، که خوب نبود، اما ما خوب بودیم، که خوب نبودیم، اما نمیفهمیدیم که خوب نیستیم.
بچه بودیم و آسمان آبیتر بود، زمین سبزتر و آدمها شادتر بودند.
بچه بودیم و جهان، خواستنیتر بود.
بزرگ شدیم و از همه چیزِ دنیا سر در آوردیم، که لبریز شدیم از فکر و دغدغه، که توقعمان بیشتر شد، که جهان را مثل سابق دوست نداشتیم. و فهمیدیم که خوب نیستیم!
که ای کاش سر در نمیآوردیم، که ای کاش نمیفهمیدیم.
و اکنون در بنبستترین کوچههای بزرگسالی پناه بردهایم به خاطرات روزهای کودکی...
از شر حالی که معمولا خوب نیست،
از شر ذهنی که بیخیالی نمیفهمد!
دهہ شصتےها
@dahee60
بازیهای کودکی،
آن شادیهای ساده و زیبا
یادش بخیر...🪁
دهہ شصتےها
@dahee60
دهـہ شصتے ها
کارتون بابا لنگ دراز قسمت بیستــ و دوم @dahee60
کارتون بابا لنگ دراز
قسمت بیستــ و سوم
@dahee60
27.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کارتون بابا لنگ دراز
قسمت بیستـــ و سوم
پارت ۱
@dahee60
30.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کارتون بابا لنگ دراز
قسمت بیستـــ و سوم
پارت ۲
@dahee60
بیا برگردیم به قدیم ترها
نه آنقدر دور که توی قحطیِ زمانِ احمدشاه بیوفتیم
نه آنقدر نزدیک که سیاهچاله یِ دیوارهایِ مجازی عشقمان راقورت بدهــد....
حوالیِ دهه یِ شصت یا پنجــاه....
تویِ یک شبِ"برف تا کمــر باریده"
دست به دستمان بدهندُ برویم پیِ زندگیمــان....
راستش"دوستت دارم"هایِ با قابلیت ویرایشِ این زمان به دلم نمی چسبــد....
#فاطمه_صابری_نیا
دهہ شصتےها
@dahee60
مادربزرگم آخرِ همهی تلفنهایش میگفت:
کاری نداشتم که!
زنگ زده بودم صداتون را بشنوم
ما هم که جوان و جاهل،
چه میدانستیم صدا با دل آدم
چه میکند...♥️
دهہ شصتےها
@dahee60
ترشیهای مادربزرگ اصلا چیز دیگهای بود
برای هرکدوم از بچههاش هم یه شیشه حاضر میکرد میگفت: مادر برای شمام ترشی گذاشتم با خودتون ببرین...😍
دهہ شصتےها
@dahee60
شاید اکثر مردم تهران و ایران نمیدانند که مجسمه میدان دربند تهران داستانش چیست و قهرمانش کیست!
زمستان ۵۰ سال پیش، یک گروه امریکایی هواپیماشون در کوه های شمال تهران سقوط میکند.یک چترباز آلمانی رو برای نجات امریکایی ها میفرستند اما او هم چترش به صخره ها گیر میکند و آویزان باقی میماند. در آن زمان یکی از کار آمدترین نیروهای ویژه ، استاد چتر کایت و کوهنوردی ارتش ، گروهبان "امیر قدم شاهی " برای نجات جان این گروه انتخاب میشود. او قهرمانانه تمامی گروه را نجات میدهد و در آن زمان از طرف کندی ریس جمهور وقت امریکا مدال شجاعت به او اعطا میگردد و توسط شاه ایران هم از او تقدیر بعمل میآید و ...
به پاس این عملیات شجاعانه مجسمه او ساخته و تا کنون ۴۸ سال است که در میدان دربند تهران نصب گردیده است. او که با درجه ی سرهنگی باز نشسته شد در اردیبهشت سال ۱۳۹۱ دارفانی را وداع گفت.
دهہ شصتےها
@dahee60