13.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞کارتون میو میو عوض میشه😊❤️🌸
دهہ شصتےها
@dahee60
1.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چقدر بی کلاسی زیبا بود...
یادش بخیر قدیما که"بی کلاس"بودیم
بیشتر دور هم بودیم
و چقدر خوش میگذشت
و هر چقدر باکلاس تر میشیم
از همدیگه دورتر میشیم...
دهہ شصتےها
@dahee60
1.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙 لحظاتی از دوبله های پر خاطره استاد نادره سالار پور روی دوست داشتنی ترین شخصیت های کودکیهامون
دهہ شصتےها
@dahee60
ما اون دوتا موجود ترسناک رو بخاطر اون خانوم مهربونِ وسط تحمل میکردیم 😅
دهہ شصتےها
@dahee60
این ماژیڪا رو یادتونه !؟
خشڪ میشدن زبون میزدیم باز رنگ میداد 😁
دهہ شصتےها
@dahee60
به نظرم از روزی که گل کوچیک تو کوچه و صدای برخورد توپ دولایه پلاستیکی به دیوار فراموش شد جمعه هامون حالش بد شد.
دهہ شصتےها
@dahee60
می گویند آدم ها در کودکی نیاز دارند کسی از آنها مراقبت کند، اما من می گویم آدمها هر چه بزرگتر میشوند بیشتر نیاز دارند کسی را داشته باشند که هر وقت روزگار روی سرشان آوار شد بتوانند سرشان را روی زانوان کسی بگذارند و چی بهتر از زانوهای مادربزرگ، یا در پیچ وخم ترسناک دنیا، به آغوش امنی پناه ببرند و چه آغوشی امن تر از آغوش مادر، در بزرگسالی است که آدم نیاز دارد کسی را مثل پدر یا پدربزرگ مثل کوه، پشتش داشته باشد که همیشه دلش قرص بماند. مادربزرگم، ننه قمر را وقتی کودک بودم از دست دادم و ایکاش بود و الان برایش چای دبش میریختم و با هم میخوردیم و با اون لهجه شیرین اصفهانی اش میگفت ننه عاقبت بخیر بشی، وقت نمازش کنار سجاده اش مینشستم و نگاهش میکردم و میگفتم ننه جان دو رکعت نماز جعفر طیار هم برای گشایش کار من بخوان که سخت گیر کرده ام در پیچ و خم زمانه... با اینکه بچه بودم اما یادم هست دستهایش همیشه گره خورده بود به تسبیح و ذکر یا رب یا رب میگفت. چایی رو همیشه داغ داغ دوست میداشت و همیشه با نعلبکی مخصوص خودش چای میخورد. آخ که چقدر امروز دلتنگت شدم ...
دهہ شصتےها
@dahee60