eitaa logo
در مسیر مهدویت
358 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
421 ویدیو
3 فایل
اینجا محلی است که قصد داریم با هم چند قدمی در مسیر مهدویت و کسب رضایت امام زمان مهربان‌مان💚 -که خداوند ظهورش را نزدیک گرداند- برداریم.💐 ان شاء الله (کپی مطالب آزاد است) 🔗 @DarMasireMahdaviat
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️ حضرت علی اکبر علیه السلام جنگاور میدان نبرد ✅ هنگامی که حضرت علی اکبر علیه السلام با آن هیبت رزم جویی و مبارز طلبی به میدان آمد، لشکر عمر بن سعد در برابرش تاب مقاومت نداشتند و هر کدام به طرفی فرار ‌می‌کردند. فرمانده لشکر دشمن، حکیم بن طفیل و ابن نوفل را طلبید و هر کدام را هزار سوار بداد و گفت: 🔹 چاره آن است که شماها به یک دفعه حمله کنید. ▫️ آنها به شیر بیشه میدان، علی اکبر علیه السلام حمله ور شدند؛ ولی آن شاهزاده شجاع که وارث شجاعت حیدری و حسینی بود، در آن هنگام بر جّدش محمد مصطفی صلی االله علیه و آله صلوات فرستاد و بر آن قوم حمله نمود و جمع بسیاری را هلاک کرد و لشکر را متفرق ساخت. (۱) عمر بن سعد، به اصطلاح خودش، چاره جویی کرد و طارق بن کثیر را مأمور کشتن علی اکبر علیه السلام کرد، طارق بن کثیر مردی شجاع و با جرأت بود. عمر بن سعد به او گفت: 🔹تو سالهاست که از دست امیر جایزه می‌گیری، اکنون برو سر این پسر را برایم بیاور و من ضامن می‌شوم که از پسر زیاد برای تو حکومت موصل را بگیرم. ▫️ و برای ضمانت خود، انگشترش را به طارق بن کثیر داد. طارق مقابل شیر حیدری قرار گرفت و نیزه ای به طرف آن حضرت پرتاب کرد و آن حضرت، نیزه را از خود دفع نمود، چنان نیزه را بر سینه طارق زد که از اسب به زمین افتاد. در این حال، برادر طارق به مبارزه علی اکبر علیه السلام آمد و آن حضرت ضربتی بر چشمهایش زد و آن ملعون روی خاک افتاد. در این هنگام، کشته شدن طارق و برادر او، بر فرزندان طارق بسیار مشکل آمد، پس دو پسر طارق هر کدام به میدان آمدند، که به وسیله رزم جوی لشکر سیدالشهداء، حضرت علی اکبر علیه السلام به هلاکت رسیدند. ترس و هیجانی در لشکر عمر بن سعد افتاد: 🔹 این جوان کیست که هیچکس تاب مقاومت در برابر او را ندارد؟! ▫️ بالاخره فرد دیگری به نام بکر بن غانم به میدان آمد تا شاید بتواند آن شجاع حسینی را از لشکر دور کند. وقتی مقابل علی اکبر علیه السلام قرار گرفت، آن حضرت چنان شمشیری بر بکر بن غانم زد که خود و مرکبش دو نیمه شد. (۲) ⬅️ بدرقه جان - زندگانی حضرت علی اکبر علیه السلام صفحه ی ۲۸ (۱). تذکره الشهداء،ص۲۰۵. (۲). اسرار الشهاده،ص۳۷۰؛ تذکره الشهداء،ص۲۰۶. 🏷 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S11W1
سه دقیقه در قیامت، پارت 6.mp3
10.44M
🎧 سه دقیقه در قیامت 🗂 بخش ششم: ❇️ باغ بهشت ❇️ جانبازی در رکاب مولا ❇️ شهید و شهادت ❇️ حق الناس و حق النفس 📚 انتشارات شهید ابراهیم هادی 🎤 صوتی شده توسط "یار کتاب" 🏷 💚در مسیر مهدویت💚 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S10W6
📃 سه دقیقه در قیامت 🗂 بخش ششم (ادامه): ⭕️ این فصل در نسخه صوتی کتاب آورده نشده است و به همین علت در ذیل متن آن را می‌آوریم: ❇️ قرآن ▫️در میان دوستان ما جوان فوق‌العاده پر استعدادی بود که در نوجوانی حافظ و قاری قرآن شد و برای بسیاری از بچه‌های محل الگو گردید. از لحاظ درس و اخلاق از همه بهتر بود و خیلی از بزرگترها به ما می‌گفتند: 🔹 کاش مثل فلانی بودید. ▫️ این پسر به دنبال مفاهیم قرآن رفت، در شانزده سالگی یک استاد کامل شده بود. در جلسات هفتگی مسجد، برای ما از درس‌های قرآن می‌گفت و در جوانانی مثل من، خیلی تأثیر داشت. دوران دبیرستان تمام شد، او به دانشگاه یکی از شهرها رفت و ما هم استخدام شدیم. دیگر از او خبر نداشتم. گذشت تا اینکه در آن وادی، یکباره یاد او افتادم. البته به یاد قرآن افتادم. 💫 چون دیدم برخی از کسانی که در دنیا با قرآن مأنوس بودند و به آن عمل می‌کردند چه جایگاه والایی داشتند. آن‌ها همین‌طور آیات قرآن را می‌خواندند و بالا می‌رفتند. 🚨 اما برخلاف آن‌ها، قاریان و کسانی که مردم، آن‌ها را به عنوان حافظ و عامل به قرآن می‌شناختند، اما اهل عمل به دستورات قرآن نبودند، در عذاب سختی گرفتار بودند. به خصوص کسانی که برخی حقایق قرآنی در زمینه مقام اهل بیت (علیه‌السلام) و پیروی از این بزرگواران را فهمیده بودند، اما در عمل، در مقابل این واقعیت‌های دینی موضع گرفتند. 🔥 من یکباره دوست قرآنی دوران نوجوانی‌ام را در چنین جایگاهی دیدم. جایی در جهنم برای او آماده شده بود که بسیار وحشتناک بود. خداوند قسمت کسی نکند، چنان ترسی داشتم که نمی‌توانستم سؤالی بپرسم، اما با یک نگاه دقیق، کل ماجرا را فهمیدم. او با اینکه بسیاری از حقایق قرآنی را فهمیده بود، اما به خاطر روحیه راحت طلبی و تحت تأثیر برخی اساتید که بحث یکسان بودن ادیان را مطرح می‌کردند، دین خودش را تغییر داد!! دوست قرآنی من، با آنکه راه درست را می‌شناخت، اما با تغییر دین، راه جهنم را برای خود هموار کرد. او حتی در زمینه گمراهی برخی جوانان محل، مجرم شناخته شد. چرا که الگویی برای آن‌ها شده بود و خبر تغییر دین او، واکنش‌های بدی در بین جوانان ایجاد کرد. البته اساتید او هم در این گمراهی و در آن جایگاه جهنمی‌ با او شریک بودند. ⚠️ از دیگر موقعیت‌‌هایی که در جهنم و در نزدیکی او مشاهده کردم، نحوه عذاب برخی افراد بود که من از سابقه ایمان و انقلابی بودن آن‌ها مطلع بودم! 🗡 مثلاً جایی را دیدم که شبیه یک سطح معمولی بود، وقتی خوب دقت کردم دیدم این سطح، پر از نوک شمشیر یا نیزه است! اصلاً نمی‌شد آنجا راه رفت! یعنی شبیه پشت جوجه تیغی بود. بعد دیدم کسی را از دور می‌آورند. پاهایش را بسته بودند، او را سر و ته آویزان کرده و بدنش را روی این سطح می‌کشیدند. فریادهای او دل هر کسی را به لرزه می‌انداخت. تمام بدنش زخمی بود. ☄ کمی آن طرف‌تر را نگاه کردم، یک استخر پر از مواد مذاب بود. مانند آنچه از آتشفشان‌ها خارج می‌شود! یک سینی گرد، با قطر حدود یک متر در وسط آن قرار داشت و شخصی روی این سینی نشسته بود. هر چند دقیقه یکبار، این شخص تعادل خود را از دست داده و داخل مواد مذاب می‌افتاد، بعد تلاش می‌کرد و به روی این سینی بر می‌گشت! کمی که دردهای بدنش بهتر می‌شد دوباره همین ماجرا تکرار می‌شد. واقعاً وحشت کردم. ▫️ من این افراد را شناختم و گفتم: 🔹 این‌ها که خیلی برای اسلام و انقلاب زحمت کشیدند، فقط در چند مورد... 💡 نگذاشتند سخن من تمام شود. ماجرای طلحه و زبیر را به یاد من آوردند، کسانی که در صدر اسلام و در جوانی، برای خدا و اسلام بسیار زحمت کشیدند، اما سرانجام در مقابل اسلام واقعی قرار گرفتند و فتنه‌های بزرگی ایجاد کردند. 🏷 💚در مسیر مهدویت💚 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S10W6r1
🔘 همه به زبان حال می‌گویند: عادل بیا! آیت الله بهجت (ره): 📜 «یَمْلاَءُ الاْءَرْضَ قِسْطا وَ عَدْلاً، بَعْدَ ما مُلِئَتْ ظُلْما وَ جَوْرا.» (۱) 📃 [حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف پس از ظهور] زمین را پر از عدل و داد می‌کند، بعد از آن که زمین از ظلم و جور پُر شده باشد. 💡 یعنی بدون عدل، کار مردم درست نمی‌شود، و جامعه و افراد اجتماع جز با آمدن آن حضرت اصلاح نمی‌گردد. ✳️ با این که این مطلب خیلی روشن است که این انسان عادل است که می‌تواند عدل را اختیار کند و روی زمین گسترش دهد، و این قضیّه از قضایای است که قیاساتُها مَعَها (=احتیاجی به برهان ندارد) و نیاز به استدلال ندارد، با این حال، چرا همه می‌خواهند او بیاید؟ ❇️ چون همه فهمیده‌اند به ظلم گرفتارند و همه پی برده‌اند که علاج آن‌ها اجرای عدل و رعایت حقوق است، لذا همه به زبان حال می‌گویند: 🔸 عادل بیا! ⬅️ در محضر بهجت، جلد سوم، نکته ۳۵۸ (۱). راجع الغيبة الصغرى للشيخ الطوسي،و البحار ج 51. 🏷 💚در مسیر مهدویت💚 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S7W77
برخیز که حجت خدا می آید رحمت زحریم کبریا می آید از گلشن عسگری گذر کن که سحر بوی گل نرگس از فضا می آید 🌹میلاد خجسته قلب و روح عالم، تنها صاحب ردای امامت در عالم، حضرت مهدی (عج) مبارک باد🌸
🌸 ماجرای تولد امام زمان(عج) به نقل از حکیمه خاتون دختر امام جواد(ع) و عمّه امام حسن عسکری (ع): 🏷 قسمت اول: ♦️ حکیمه خاتون دختر امام جواد(ع) و عمّه امام حسن عسکری(ع) کیفیت و چگونگی ولادت حضرت مهدی (ع) را چنین نقل می‌کند: ▫️ «ابو محمّد امام حسن عسکری (ع) کسی را به دنبال من فرستاد که: 🔸 امشب (نیمه شعبان) برای افطار نزد من بیا، چون خداوند امشب حجّتش را آشکار می‌کند. ▫️ پرسیدم: 🔹 این مولود از چه کسی است؟ ▫️ آن حضرت فرمود: 🔸 از نرجس. ▫️ عرض کردم: 🔹 من در نرجس خاتون هیچ اثر حملی مشاهده نمی‌کنم! ▫️ حضرت فرمود: 🔸 موضوع همین است که گفتم. ▫️ من در حالی‌که نشسته بودم، نرجس آمد و کفش مرا از پایم بیرون آورد و فرمود: 🔸 بانوی من! حالتان چطور است! ▫️ من گفتم: 🔹 تو بانوی من و خانواده‌ام هستی. ▫️ او از سخن من تعجّب کرده ناراحت شد و فرمود: 🔸 این چه سخنی است؟ ▫️ گفتم: 🔹 خداوند در این شب به تو فرزندی عطا می‌کند که سرور و آقای دنیا و آخرت خواهد شد. ▫️ نرجس خاتون از سخن من خجالت کشید. سپس بعد از افطار، نماز عشاء را به‌جا آوردم و به بستر رفتم. چون پاسی از نیمه شب گذشت، برخاستم و نماز شب خواندم. بعد از تعقیب نماز به خواب رفتم و دوباره بیدار شدم. در این هنگام، نرجس نیز بیدار شد و نماز شب را به جا آورد. سپس از اتاق بیرون رفتم، تا از طلوع فجر باخبر شوم. دیدم فجر اوّل طلوع کرده و نرجس در خواب است. در آن حال، این سؤال به ذهنم خطور کرد که چرا حجّت خدا آشکار نشد. نزدیک بود شکّی در دلم ایجاد شود که ناگهان حضرت امام حسن عسکری(ع) از اتاق مجاور صدا زد: 🔸 «ای عمّه شتاب مکن که موعد نزدیک است». ▫️ من نیز نشستم و سوره «الم سجده و یاسین» را خواندم. هنگامی که مشغول خواندن قرآن بودم، ناگهان نرجس خاتون با ناراحتی از خواب بیدار شد. «۱» من با شتاب خودم را به او رساندم و پرسیدم: 🔹 چیزی احساس می‌کنی؟ ▫️ نرجس گفت: 🔸 آری. ▫️ گفتم: 🔹 نام خدا را بر زبان جاری کن، این همان موضوعی است که اوّل شب به تو گفتم. مضطرب مباش و دلت را آرام کن. ▫️ در این هنگام پرده نوری میان من و او کشیده شد. ناگاه متوجّه شدم کودک ولادت یافته است. چون جامه را از روی نرجس برداشتم، آن مولود سر به سجده گذاشته و مشغول ذکر خدا بود. هنگامی که او را برگرفتم، دیدم پاک و پاکیزه است. در این موقع، حضرت امام حسن عسکری(ع) صدا زد: 🔸 عمّه! فرزندم را نزد من بیاور. ▫️ وقتی که نوزاد را خدمت آن حضرت بردم، وی را در آغوش گرفت، و بر دست و چشم کودک دست کشید و در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت و فرمود: 🔸 فرزندم! سخن بگو! ▫️ پس آن طفل گفت: 🔶 «اشهد ان لا اله الّا اللّه، و اشهد انّ محمّدا رسول اللّه». ▫️ پس از آن به امامت امیر المؤمنین (ع) و سایر امامان معصوم علیهم السّلام، شهادت و گواهی داد و چون به نام خود رسید گفت: 🔶 📜 «اللّهمّ انجزلی وعدی، و اتمم لی امری، و ثبّت وطأتی، و أملاء الارض بی عدلا و قسطا». 📃 پروردگارا! وعده مرا قطعی گردان و امر مرا به اتمام رسان، و مرا ثابت قدم بدار، و زمین را به وسیله من از عدل و داد پر کن. (ادامه دارد) 🏷 💚در مسیر مهدویت💚 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S3W34
🌸 ماجرای تولد امام زمان(عج) به نقل از حکیمه خاتون دختر امام جواد(ع) و عمّه امام حسن عسکری (ع): 🏷 قسمت دوم: ▫️ روز هفتم که خدمت حضرت امام حسن عسکری(ع) رسیدم، ایشان فرزندش را از من طلب کرد. من نیز او را در پارچه‌ای پیچیده، نزد پدرش بردم. آن حضرت فرمود: 🔸 پسرم! با من حرف بزن. ▫️ در این هنگام، او آیه زیر را خواند: 🔶 📜 وَنُریدُ أَن نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ استُضعِفوا فِی الأَرضِ وَنَجعَلَهُم أَئِمَّهً وَنَجعَلَهُمُ الوارِثینَ (۲) 📃 ما می‌خواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم! ♦️ و در روایت دیگر چنان است که: ▫️ چون حضرت صاحب الامر علیه السّلام متولّد شد، نوری از او ساطع گردید که به آفاق آسمان پهن شد و مرغان سفید را دیدم که از آسمان به زیر می‌آمدند و بالهای خود را بر سر و روی و بدن آن حضرت می‌مالیدند و پرواز می‌کردند. پس حضرت امام حسن عسکری(ع) مرا آواز داد که: 🔸 ای عمّه، فرزند را برگیر و به نزد من بیاور. ▫️ چون برگرفتم، او را ختنه کرده و ناف‌بریده و پاک و پاکیزه یافتم و بر ذراع (=بازو) راستش نوشته شده بود: 📜 «جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً.» (۳) 📃 (ترجمه: حق آمد و باطل نابود شد. آری باطل همواره نابودشدنی است.) ♦️ باری مهدی موعود (ع) به‌گونه‌ای پا به عرصه وجود گذاشت که از خود کرامات بسیاری را نشان داد. و بدین ترتیب بود که وجود مقدّس ولی عصر(عج) در روز جمعه نیمه شعبان سال ۲۵۵ هجری قمری متولّد شد. ⬅️ یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (علیه السلام)، ص: ۵۰، بحار الانوار، علّامه مجلسی، ج ۵۱، ص ۱۹. (۱) - براساس بعضی روایات که در منتهی الآمال نیز آمده، حکیمه خاتون می‌گوید: ▫️ «بعد از آنکه نرجس از خواب بیدار شد، من او را به سینه چسباندم و نام خدا را بر زبان جاری کردم. امام عسکری(ع) فرمود: 🔸 سوره «قدر» را برایش بخوان. ▫️ آن سوره را خواندم و از نرجس پرسیدم: 🔹 حالت چطور است؟ ▫️ او گفت: 🔸 آنچه مولایت فرموده بود، ظاهر شد. ▫️ من دوباره سوره «قدر» را خواندم. کودک نیز در شکم مادر، همراه من سوره «قدر» را خواند که من ترسیدم». (۲) - سوره مبارکه القصص آیه ۵ (۳) - منتهی الآمال، محدّث قمی، ج ۲، ص ۲۸۵. 🏷 💚در مسیر مهدویت💚 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S3W34r1
37.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 درمانا ❇️ نماهنگ جدید 🎁 تولید شده برای آخرین نیمه شعبان قرن 🎤 حسین حقیقی 🏷 💚در مسیر مهدویت💚 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S9W58
📃 سه دقیقه در قیامت 🗂 بخش ششم (ادامه (۲)): ⭕️ این فصل در نسخه صوتی کتاب آورده نشده است و به همین علت در ذیل متن آن را می‌آوریم: ❇️ شراکت ▫️ از همشهری‌های ما بود. کسی که به ایمان او اعتقاد داشتیم. او مدتی قبل، از دنیا رفت. حالا او را در وضعیتی دیدم که خوش آیند نبود! گرفتار عذاب نبود، اما اجازه ورود به بهشت برزخی را نداشت! وقتی مرا دید، با التماس از من خواهش کرد که کاری برایش انجام دهم. لازم نبود حرفی بزند، من همه چیز را با یک نگاه ‌می‌فهمیدم. گفتم: 🔹 اگر توانستم چشم. ▫️ او هم مثل خیلی‌های دیگر گرفتار حق الناس بود. مدتی پس از بهبودی، به سراغ برادر کوچکترش رفتم، بلکه بتوانم کاری برایش انجام دهم. به برادرش گفتم: 🔹 خدا رحمت کند برادر شما را، اما یک سؤال دارم، از برادرتان راضی هستی؟ ▫️ نگاهی از سر تعجب به من کرد و گفت: 🔸 این چه حرفیه، خدا رحمتش کنه، برادرم خیلی مؤمن بود. همیشه برایش خیرات ‌می‌دهم. ▫️ گفتم: 🔸 اما برادرت پیغام داده که من گرفتار حق الناس هستم. باید برادر کوچکترم مرا حلال کند. ▫️ ایشان با اخم مرا نگاه کرد و گفت: 🔸 اشتباه ‌می‌کنی. ▫️ گفتم: 🔹 اما برادرت به من توضیح داده. اگه لطف کنی و بشنوی برایت میگویم. ولی باید قول بدهی که او را حلال کنی. ▫️ لبخند تلخی بر لبانش نقش بست و گفت: 🔸 جالب شد، بگو، اگر واقعاً درست باشد حلالش ‌می‌کنم. ▫️ گفتم: 🔹 شما بیست سال قبل با برادرت در یک کار اقتصادی شراکت داشتید. صد هزار تومان شما و صد هزار تومان برادرت آوردید و برادرت این پول را به کسی داد که کار کند. ▫️ این بنده خدا گفت: 🔸 بله، خوب یادمه. یک سال شراکت داشتیم. آن شخص سود را ماهیانه به حساب برادرم می‌ریخت و او هم هر ماه دو هزار تومان به من ‌می‌داد. ▫️ گفتم: 🔹 مشکل همین مطلب است. حق شما سه هزار تومان بوده که هزار تومان را برادرت بر میداشت. ▫️ او باز هم با تعجب نگاهم کرد و گفت: 🔸 از کجا میدانی؟ ▫️ گفتم: 🔹او خودش همین مطلب را به من گفت. اما قول دادی حلالش کنی. ▫️ من این را گفتم و رفتم. یکی دو ماه بعد ایشان به سراغ من آمد و گفت: 🔸 آن روز که شما آمدی، از همان شخصی که پول در اختیارش بود و کار اقتصادی ‌می‌کرد پیگیری کردم. حرف شما درست بود، اما برادرم حکم پدر برایم داشت، او را حلالش کردم. همان شب برادرم را در خواب دیدم. خیلی خوشحال بود و همینطور از من تشکر ‌می‌کرد. بعد هم به من گفت: 🔶 برو داخل حیاط خانه مادر، فلان نقطه را حفر کن. یک جعبه گذاشته ام که چند سکه طلا داخل آن است. گذاشته بودم برای روز مبادا، این سکه‌ها هدیه برای توست. ▫️ ایشان ادامه داد: 🔸 من رفتم و سکه‌ها را پیدا کردم. حال آمده ام پیش شما و ‌می‌خواهم دوسه تا از این سکه‌ها را برای کار خیر بدهم تا ثوابش برای برادرم باشد. ▫️ من هم خدا را شکر کردم. یکی دو خانواده مستحق را به او معرفی کردم و الحمدلله پول خوبی به آنها پرداخت شد. 🏷 💚در مسیر مهدویت💚 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S10W6r2
✨ متن و ترجمه ی دعای فرج حضرت مهدی (عج) 📜 اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ 📃 خدایا بلا و مصائب ما بزرگ شده و بیچارگی ما بسی روشن و پرده از روی کار برداشته شد. 📜 وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَ ضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ 📃 و امیدم نا امید شد و زمین (با همه‌ی پهناوری اش) بر ما تنگ آمد و رحمتش از ما منع گردید. 📜 وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکى وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ 📃 تنها توئی یاور ما و مرجع شکایت ما و یگانه اعتماد ما در هر سختی و آسانی بر لطف تو است. 📜 اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد اُولِى الاَْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ 📃 خدایا پس درود فرست بر محمد و آل محمد. آن زمامدارانى که پیرویشان را بر ما واجب کردى و بدین سبب مقام و منزلتشان را به ما شناساندى. 📜 فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ 📃 به حق ایشان به ما گشایشى ده فورى و نزدیک مانند چشم بر هم زدن یا نزدیکتر. 📜 یا مُحَمَّدُ یا عَلِىُّ یا عَلِىُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانى فَاِنَّکُما کافِیانِ وَ انْصُرانى فَاِنَّکُما ناصِرانِ 📃 اى محمد اى على، اى على اى محمد، مرا کفایت کنید که شمایید کفایت کننده ام و مرا یارى کنید که شمایید یاور من. 📜 یا مَوْلانا یا صاحِب الزَّمانِ اَلْغَوْثَ اَلْغَوْثَ اَلْغَوْثَ اَدْرِکْنى اَدْرِکْنى اَدْرِکْنى 📃 اى سرور ما اى صاحب فریاد، فریاد، فریاد، دریاب مرا، دریاب مرا، دریاب مرا. 📜 اَلسّاعَةَ اَلسّاعَةَ اَلسّاعَةَ اَلْعَجَلَ اَلْعَجَلَ اَلْعَجَلَ 📃 همین ساعت، همین ساعت، هم اکنون، زود، زود، زود. 📜 یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرینَ. 📃 (اى خدا) ای مهربانترین مهربانان به حق محمد و آل پاکیزه اش.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤲 لحظهٔ تحویل سال، همه با هم دعای فرج (الهی عظم البلاء) را به نیت تعجیل در ظهور مولایمان امام زمان (عج) قرائت می‌کنیم. ❇️ ظهور حضرت، همه گرفتاری ها و مشکلات ما را برطرف خواهد کرد. ✨ امام مهدی (عج): « برای شتاب در گشایش حقیقی و کامل، بسیار دعا کنید؛ زیرا همانا فَرَج شما در آن است.» ⬅️ بحارالأنوار، ج53، ص181، ح10. ♨️ برای اثرگذاری بر سرنوشت دنیا، همه با هم این فراخوان را در شبکه های مجازی یا پروفایلمان منتشر می‌کنیم. 🌟 اللهم عجل لولیک الفرج و فرجنا به. 🌟
📃 سه دقیقه در قیامت 🗂 بخش چهارم (ادامه): ✳️ این فصل در نسخه صوتی کتاب آورده نشده است. ❇️ اعجاز اشک ⚖ ایستاده بودم و مات و مبهوت به کتاب اعمالم نگاه می‌کردم. انگار هیچ اراده ای از خودم نداشتم. هیچ کار و عملم قابل دفاع نبود. فقط نگاه می‌کردم. یکی آمد و دو سال نمازهای من را برد! دیگری آمد و قسمتی از کارهای خیر مرا برداشت. بعدی... بلاتشبیه شبیه یک گوسفند که هیچ اراده ای ندارد و فقط نگاه می‌کند، من هم فقط نگاه می‌کردم. چون هیچ گونه دفاعی در مقابل دیگران نمی‌شد کرد. در دنیا، انسان هرچند مقصر باشد، اما در دادگاه از خود دفاع می‌کند و با گرفتن وکیل و... خود را تا حدودی از اتهامات تبرئه می‌کند. اما اینجا... مگر می‌شود چیزی گفت؟! 🎞 فقط نگاه می‌کردم. حتی آنچه در فکر انسان بوده برای همه نمایان است، چه رسد به اعمال انسان. برای همین هیچکس نمیتواند بی دلیل از خود دفاع کند. در کتاب اعمال خودم چقدر گناهانی را دیدم که مصداق این ضرب المثل بود: ⚠️ آش نخورده و دهن سوخته. شخصی در مقابل من غیبت کرده یا تهمت زده و من هم در گناه او شریک شده بودم. چقدر گناهانی را دیدم که هیچ لذتی برایم نداشت و فقط سرافکندگی برایم ایجاد کرد. خیلی سخت بود. خیلی. حساب و کتاب خدا به دقت ادامه داشت. 🔥 اما زمانی که بررسی اعمال من انجام می‌شد و نقایص کارهایم را می‌دیدم، گرمای شدیدی از سمت چپ به سوی من می آمد! حرارتی که نزدیک بود تمام بدنم را بسوزاند. اما... این حرارت تمام بدنم را می‌سوزاند، طوری که قابل تحمل نبود. همه جای بدنم می‌سوخت، بجز صورت و سینه و کف دستهایم! برای من جای تعجب بود. چرا این سه قسمت بدنم نمی‌سوزد؟! لازم به تکلم نبود. جواب سؤالم را بلافاصله فهمیدم. من از نوجوانی در هیئت و جلسات فرهنگی مسجد محل حضور داشتم. پدرم به من توصیه می‌کرد که: 🔸 وقتی برای آقا امام حسین و یا حضرت زهرا و اهل بیت، اشک میریزی، قدر این اشک را بدان. اشک بر این بزرگان، قیمتی است و ارزش آن را در قیامت می‌فهمیم. ▫️ پدرم از بزرگان و اهل منبر شنیده بود که این اشک را به سینه و صورت خود بکشید و این کار را می‌کرد. من نیز وقتی در مجالس اهل بیت گریه می‌کردم، اشک خود را به صورت و سینه ام می‌کشیدم. حال فهمیدم که چرا این سه عضو بدنم نمی‌سوزد! نکته دیگری که در آن وادی شاهد بودم بحث اشک و توبه بر درگاه الهی بود. 💡 من دقت کردم که برخی گناهانی که مرتکب شده بودم در کتاب اعمالم نیست! 🕯 بعد از اینکه انسان از گناهی توبه می‌کند و دیگر سمتش نمی‌رود، گناهانی که قبلاً مرتکب شده کاملا از اعمالش حذف می‌شود. آنجا رحمت خدا را به خوبی حس کردم. حتی اگر کسی حق الناس بدهکار است اما از طلبکار خود بی اطلاع است، با دادن رد مظالم برطرف می‌شود. اما حق الناسی که صاحبش را بشناسد باید در دنیا برگرداند. حتی اگر یک بچه از ما طلبکار باشد و در دنیا حلال نکرده باشد، باید در آن وادی صبر کنیم تا بیاید و حلال کند. 🏷 💚در مسیر مهدویت💚 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S10W4r1