🌺بخشهایی از وصیتنامه پاسدار مدافع حرم شهید محمدحسین معزغلامی
🍃هم به خانوادهام و هم دوستانم بگویم که در بدترین شرایط اجتماعی, اقتصادی و.. پیرو ولی فقیه باشید و هیچگاه این سید مظلوم حضرت آقا سید علی آقا را تنها نگذارید.
🍃امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نکنید و نگذارید خون شهدا پایمال شود.
🆔@Isaar_Mag
17.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 تصاویری از حضور هزاران نمازگزار در مسجدالاقصی؛ سحرگاه امروز
✅ #اخبار_جبهه_مقاومت
👇👇
🆔️ @akhbarmoghavmat
2.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢مواظب باشید!!
دلهایی بعد از هدایت خداوند برمیگردند.
🎙مقام معظم رهبری
#ماه_رمضان
https://eitaa.com/joinchat/3351773383C45849e7c7a
9.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خب این هم هدیه ی امروز من به شما دوستانِ جانم 😍
@ppt_doa﷽مناجاتصوتیدعای مجیر سلحشور salahshur-shab-15-ramazan-1393-002_merged.mp3
زمان:
حجم:
11.08M
🤲 دعای مجیر 🔥
🎙 با صدای حاج مهدی سلحشور
1.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥فوران زیبا و کم نظیر آب از دل کبیرکوه ایلام پس از بارندگی های اخیر
👌 چه زیبا گفت..
❓از بزرگی پرسیدند فلسفه حرام بودن نگاه به نامحرم چیست؟
🔻 گفت:
🔹️ میبینی، میخواهی، به وصالش نمیرسی، دچار افسردگی میشوی!
🔹️ میبینی، شیفته میشوی، عیبها را نمیبینی، ازدواج میکنی، طلاق میدهی!
🔹️ میبینی، دائم به او فکر میکنی، از یاد خــدا غافل میشوی، از عبادت لذت نمیبری!
🔹️ میبینی، با همسرت مقایسه میکنی، ناراحت میشوی، بداخلاقی میکنی!
🔹️ میبینی، لذت میبری، به این لذت عادت میکنی، چشم چران میشوی، درنظر دیگران خوار میگردی!
🔹️ میبینی، لذت میبری، حب خدا دردلت کم میشود، ایمانت ضعیف میشود!
🔹️ میبینی، عاشق میشوی، از راه حلال نمیرسی، دچار گناه میشوی...
🔶 وای ازعاقبت خانمی که خواسته یا ناخواسته. با آگاهی یا بدون آگاهی در تمام این اتفاقات مشارکت داشته باشد.
🔴 چه بد مشارکتی است.این مشارکت..
🟡 لطفا اطلاع رسانی کنیم تا از خسارتها جلوگیری بشه...
🔴 مرد اگر مثل امام رضاش غیور باشد چه شود!
📖 در مشهد، به خدمت مقام معظم رهبری شرفیاب شدم. صحبت از کرامات حضرت رضاعلیهالسلام شد. آقا فرمودند: من بچه بودم که به مسجد پدرم در بازار میرفتیم. در مسجد، مکبری بود به نام کربلایی که نابینا بود و حتی به او کربل رضای عاجز میگفتند. (آقا فرمودند که مشهدیها به نابینا عاجز میگویند.) کربلایی رضای عاجز به مسجد میآمد و تکبیر میگفت. ما بچه بودیم و سالها بود که او را میشناختیم و کوری او را دیده بودیم. روزی من پیش پدرم بودم که این کربلایی رضا آمد، اما بینا شده بود. پدرم از او پرسید: کربلایی رضا من را میبینی؟ گفت: بله آقا و سپس قیافه پدر من را شرح داد.
پدرم شنیده بودند که کربلایی شفا گرفته است و میخواستند خودشان ببینند. من هم آنجا بودم و دیدم همان کربلایی رضایی که هر روز کور میآمد، امروز بینا شده بود. این کربلایی دختری داشت که در وقت کوری دست کربلایی را میگرفت و پدر نابینایش را به مسجد میآورد. بعد از اینکه در مسجد مستقر میشد، دیگر به کسی نیاز نداشت. ما جستجو کردیم که چرا شفا دادهاند. گفتند: سالها بود که این دختر بچه دست کربلایی را میگرفت و به مسجد میآورد. کمکم دختر بزرگ شد و بهاصطلاح آب و رنگی پیدا کرده بود.
روزی بعضی از بچههای بازار متلکی گفته بودند و کربلایی هم شنیده بود. او نتوانسته بود تحمل کند و به دخترش گفته بود دست من را بگیر و مرا به حرم ببر. در حرم، کربلایی به دخترش میگوید تو برو خانه من اینجا میمانم. او به امام رضاعلیهالسلام عرض کرده بود: آقا! من سالهاست که نابینا هستم و حتی یکبار هم گله نکردم، زندگی من با فقر گذشته است، اما یکبار هم گله نکردم و گفتم تقدیر خداست و من هم راضی هستم به رضای خدا، اما تعرض به ناموسم را تحمل نمیکنم؛ یا من را شفا بدهید یا همینجا مرگم بدهید. من دیگر طاقت ندارم متلکهای مردم را به ناموس خودم تحمل کنم. کربلایی به حضرت متوسل میشود و بعد از مدتی خوابش میبرد. در خواب، حضرت رضاعلیهالسلام او را شفا میدهند. مقام معظم رهبری خودشان این داستان را نقل کردند و فرمودند من خودم این جریان را دیدهام.
📚منبع: بیانات حضرت آیتالله مصباح در جمع بسیج دانشجویی خوزستان و دانشگاه شهید چمران اهواز - ۱۳۹۱/۰۴/۱۷
┄┅•═༅𖣔✾🌺✾𖣔༅═•┅┄
🚩 به حیات طیبه پیوندید 👇
╭━━⊰ ❀ 🇮🇷 ❀ ⊱━━╮
https://eitaa.com/yamahdiadrekni72
╰━━⊰ ❀ 🌹 ❀ ⊱━━╯
1.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خندیدن برخی نوزادان هنگام شنیدن نام امیرالمؤمنین ❤️
#حسین_دارابی | عضوشوید 👇
http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0
*(یادتان هست؟) اوايل دهه شصت تنها شامپوی موجود، شامپوی خمره ای زرد رنگ داروگر بود.
تازه آن را هم باید از مسجد محل تهیه می كردیم و اگر شانس یارمان بود
و از همان شامپوها یك عدد صورتی رنگش كه رایحه سیب داشت گیرمان می آمد حسابی كیف می كردیم.
*سس مایونز كالایی لوكس به حساب می آمد و پفک نمکی و ویفر شكلاتی یام یام تنها دلخوشی كودكی بود.
*صف های طولانی در نیمه شب سرد زمستان برای 20 لیتر نفت!
*بگو مگو ها سر كپسول گاز كه با كامیون در محله ها توزیع می شد، خالی كردن گازوئیل با ترس و لرز در نیمه های شب.
*جیره بندی روغن، برنج و پودر لباسشویی ...
نبود پتو در بازار ، تازه عروسان را برای تهیه جهیزیه به دردسر می انداخت و پوشیدن كفش آدیداس یك رویا بود.
*همه اینها بود، بمب هم بود و موشك و شهید و ... اما كسی از قحطی صحبت نمی كرد
یادم هست با تمام فشارها وقتی وانت ارتشی برای جمع آوری كمك های مردمی وارد كوچه می شد بسته های مواد غذایی، لباس و پتو از تمام خانه ها سرازیر بود.
همسایه ها از حال هم با خبر بودند، لبخند بود، مهربانی بود، خب درد هم بود.
*و اما امروز...
امروز فروشگاه های مملو از اجناس لوكس خارجی در هر محله و گوشه كناری به چشم می خورند
و هرچه بخواهید و نخواهید در آنها هست.
از انواع شكلات و تنقلات گرفته تا صابون و شامپوی خارجی، لباس و لوازم آرایش تا موبایل و تبلت و ...
داروهای لاغری تا صندلی های ماساژور، نوشابه انرژی زا تا
بستنی با روكش طلا !
و حال، این تن های فربه، تكیه زده بر صندلی های نرم اتومبیل های گرانقیمت از شنیدن كلمه قحطی به لرزه افتاده به سوی بازارها هجوم می بریم.
مبادا تی شرت بنتون گیرمان نیاید!
مبادا زیتون مدیترانه ای نایاب شود!
صورت های دستکاری شده
جراحی های بیهوده
دلهای اجاره ای
متاسفانه اشتهایمان برای مصرف، تجمل، فخر فروشی و له كردن دیگران سیری ناپذیر شده است .
ورشكسته شدن انتشارات،
تعطیلی مراكز ادبی فرهنگی و هنری برایمان مهم نیست
ولی از گران شدن ادكلن مورد علاقه مان سخت نگرانیم!
می شود كتابها نوشت...
خلاصه اینكه این روزها
لبخند جایش را به پرخاش داده و مهربانی به خشم
فقط كافیست یک ذرّه احساس كنیم كه یكى مخالف نظر ماست آنوقت چنان نابودش می كنیم كه انگار هیچ خدایی رو بنده نیستیم
*قحطی امروز که ما ایرانیان در این روزگاران آن را به وضوح لمس می کنیم :" قحطى اخلاق" است!
"قحطی همدلیست"!" قحطى رفاقت" است! "قحطی عشق" است! "قحطی انسانیت" است
ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺳﺮﺯﻣﯿﻨﻤﺎﻥ" ﺗﺸﻨﻪ ﯼ ﻓﻬﻢ" ﺍﺳﺖ!
این روزها سرزمینمان شده حرص و طمع ۰۰۰'''"""...[فاین تذهبون!!!؟؟؟]
***اینجا هنوز یک ساعت قبل از اذان، صف نانواییها طویل می شود.
🔸 هنوز" ماه رمضان" که می شود،
در ویترین شیرینیفروشیها زولبیا بامیههای زعفرانی دلبری می کنند.
🔸 در کوچه ما هنوز موقع سحری، چراغ خانهها یکییکی روشن میشود.
🔸 هنوز در مهمانیهای خانوادگی، درباره «زندگی پس از زندگی» بحث می کنند.
🔸 هنوز همه به دختربچههای روزهاولی فامیل، ماشاءلله می گویند.
🔸 اینجا هنوز" رمضان "که می شود جلوی رستورانها، نوشتهای عَلَم می شود که «حلیم داغ موجود است»
🔸 هنوز از ارک صدای «اللّهم رب شهر رمضان» حاجمنصور به گوش می رسد.
🔸 هنوز مرحمت خانوم، روی شلهزردهایی که برایمان میآورد با دارچین می نویسد «یاعلی»
🔸 هنوز دختر سهچهار سالهای که با مادرش در تاکسی کنارم نشسته، میپرسد که
«مامان توتفرنگی هم روزهم رو باطل میکنه؟» و مادر مهربانانه می گوید «نه مامانجون، بخور»
🔸 هنوز نزدیک اذان که می شود، پیرمردهای پارک سرکوچه، صندلیهای تاشو خودشان را جمع می کنند و به سمت خانههاشان پراکنده می شوند.
🔸 هنوز در" رمضان "، رفیقهایم هر روز دعای مخصوص همانروز را اِستوری میکنند. انقدر زیاد که اگر نخوانده رد بشوم عذاب وجدان می گیرم.
🔸 هنوز "صدای اذان" از مأذنهها بلند است.
هنوز" ناامیدی گناه کبیره "است.
🔸 من به حرف آنهایی که می خواهند دین را مرده و فراموش شده جلوه دهند، حرف آنها که می خواهند بگویند" رمضان دیگر تمام شده و مردم روزه نمی گیرند" باور ندارم...
🔸 هنوز بیدینها پویش روزهخواریِ علنی راه میاندازند تا با رمضان مبارزه کنند.
پس" رمضان هست". دهها میلیون نفر روزهدارند.
🔸 صدای «اللهم لک صمنا» از تلوزیونها بلند است.
🔻 مبادا هوچیگری و سروصدای بلند روزهخوارها نا امیدت کند. مبادا «برو بابا کی دیگه روزه میگیره» گفتنهای چند نفر، عصبیات کند و جامعه را کافر بپنداری. خطای شناختی دست و پایت را نبندد.
🔸" شبقدر "که جمعیت فوقالعاده شبزندهداران را ببینی می فهمی که" تو تنها روزهدار شهر نبودهای".
زیر پوست شهر، پر است از روزهدار هایی که لبهایشان ترک خورده، اینجا "همه ما روزهایم ".
*نماز و روزه هات قبول بچه مسلمون...*
شهید آیت الله بهشتی(ره):
«دانشجو موذن جامعه است، اگر خواب بماند نماز امت قضا می شود»
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada