eitaa logo
داستانک
1.7هزار دنبال‌کننده
17.7هزار عکس
80 ویدیو
4 فایل
داستان های کوتاه حکمت ها حکایات و سخنان گوهربار از بزرگان و نویسندگان اینستاگرام instagram.com/allah_almighty_photo
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱هر روز خود را با بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ آغاز کنید🌱 🔹️امام علی(ع): دوست راستين كسى است كه نسبت به عيب‌هايت نصيحت و خيرخواهى كند و پشت سرت، آبرويت را حفظ كند و تو را بر خويش مقدّم بدارد و ايثار كند. ⏳امروز پنجشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۹ ۱۹ ربیع الاول ۱۴۴۲ ۵ نوامبر ۲۰۲۰ 🌸🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
در واقع یکی از دلایل عوضی بودن این دنیا این است که آدم‌هاش «هر غلطی» واقعا و به معنای حقیقی کلمه «هر غلطی» که خواسته‌اند کرده‌اند ...! شرط می‌بندم اگر غلطی هست که نکرده باشند به خاطر دل‌سوزی و شرافت و این جور چیزا نبوده.‌ لابد نتوانسته‌اند بکنند ! این چیزی نیست که من تازه کشفش کرده باشم. هزاران سال است که هر کس ذره‌ای شعور داشته باشد این را فهمیده ... 👤 مصطفی مستور 📙 حکایت عشقی بی‌قاف، بی‌شین، بی‌نقطه 🌸🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
از فتیله ای که سوخت تو نور شدی ، من دود ! 🌸🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
مادرم هیچوقت بمن نگفت دوستم دارد وقت نداشت..... دستش همیشه بند بود . بند بستن بند کفشهای من که گره زدن بلد نبودم دستش بند دکمه ی روپوش خواهرم بود بند مشقهای برادرم. من اما دوست داشتنش را زنگ های تفریح در سیب قرمزی که ته کیفم گذاشته بود گاز می زدم 🌸🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
مــرگ یعنــی بروی تا قــدم آخــر عشــق و بگویند بمان وصلت تان قسمت نیست 🌸🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
ناخورده شراب می‌خروشیم بنگر چه کنیم؟ اگر بنوشیم... 🌸🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
در زندگى هر انسان دو روز است كه براى او 24 كامل نخواهد بود... اولی روز تولد و دومی روز مرگ او... "و اینجاس که ضرب المثل معروف دنیا دو روزه برامون معنی پیدا میکنه” 🌸🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
مرغ دو منی!! شغالی مرغی از خانه پیر زنی دزدید. پیر زن در عقب او نفرین کنان فریاد می کرد: ای وای! مرغ دو منی مرا شغال برد. شغال از این مبالغه سخت در غضب شد و از غایت تعجّب و غضب به پیر زن دشنام داد. در آن میان روباهی به شغال رسید و گفت : چرا این قدر بر افروخته ای؟ گفت: ببین این پیرزن چه قدر چقدر دروغگو و بی انصاف است. مرغی را که یک چارک هم نمی شود دو من می خواند! روباه گفت: بده ببینم چه قدر سنگین است! وقتی مرغ را گرفت روی به گریز نهاد و گفت: به پیر زن بگو مرغ را به پای من چهار من حساب کند. 🌸🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
زمانی که وارد جمعی می شوی، لباس هایت معرف تو هستند؛ و زمانی که خارج می شوی، افکار و سخنانت ... لئون تولستوی 🌸🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
🌸 مدارا با مردم ... ✍حضرت پیامبر اکرم (ص) فرموده‌اند: {من حرم الرفق ، فقد حرم الخیر کله}. هرکس مدارا نداشته باشد، از زندگی خیر و خوشی نمی‌بیند.  💥تردیدی نیست که افراد در زندگی ، در راه‌ها و کارها ، دچار لغزش و اشتباه می‌شوند و چیزهایی بر سر راهشان قرار می‌گیرد . آری، انسان ، در جامعهٔ آرمانی و با انسان‌های معصوم ، زندگی نمی‌کند . هرکس نسبت به دیگران ، در هر درجه از مراقبت و تعهد شناسی باشد ، ممکن است دچار خطا و لغزش شود ، و در دوستی‌ها و ارتباط‌ها ، دچار کوتاهی یا زیاده‌روی گردد ؛ چنانکه دیگران نسبت به او نیز چنین‌اند . این دست مسائل ، نباید در روابط خانوادگی و گروهی و اجتماعی تأثیری منفی داشته باشد ، چون جریانی است همگانی و همه جایی و هر کس که از دیگران لغزش‌هایی می‌بیند ، خود نیز ممکن است در برابر دیگران به همان لغزش‌ها دچار گردد . 👌اینجا است که اصل "تحمل خطاها و لغزش‌ها" پیش می‌آید ، و در تحکیم روابط ، نقش آفرین است ، پس این آموزش که یاد شد ، در روابط اجتماعی ، آموزشی حیاتی است و رویگردانی از آن ، موجب تنهایی انسان می‌شود ، زیرا معاشرتی که در آن هیچگاه لغزش روی ندهد و ناهنجاری رخ ننماید ، اندک است . پس اینگونه انسان‌های زودرنج و نازک بین ، از واقعیت ها و عینیت های حیات انسانی بدورند ، و باید از آن فاصله بگیرند ، مگر به رعایت اصل مهم تحمل روی آورند . 📚 كتاب الحیات ، استاد حکیمی ، ج ٩ ، ص 64٩ 🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
💠تقوا میتواند سه گونه باشد: 1⃣ تـقـوای 2⃣ تـقـوای 3⃣ تـقـوای 👈"تـقـوای گـریز" آن است که از محیط گناه آلود دوری کنی. 👈"تـقـوای پـرهیز" آن است که بتوانی در محیط گناه آلود،خودت را پاک نگهداری. 👈"تـقـوای سـتیز" آن است که در صحنه بمانی و با مظاهر گناه مبارزه کنی و محیط سالمی ایجاد کنی. 🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
🍪 در زمان جوانی، درویشی پیش من آمد و اثر گرسنگی در من دید. مرا به خانه خود خواند و گوشتی پخته پیش من نهاد كه بو گرفته بود و مرا از خوردن آن، كراهت می آمد و رنج می رسید. درویش كه آن حالت را در من دید، شرم زده شد و من نیز خجل گشتم.... برخاستم و همان روز، با جماعتی از یاران، قصد «قادسیه» كردیم. چون به قادسیه رسیدیم راه گم كردیم و هیچ گوشه ای برای اقامت نیافتیم... چند روز صبر كردیم تا به شرف هلاك رسیدیم. پس، حال چنان شد كه از فرط گرسنگی، سگی به قیمت گران خریدیم و بریان كردیم ... و لقمه ای از آن، به من دادند. خواستم تا بخورم، حال آن درویش و طعام گندیده یادم آمد. با خود گفتم؛ این ، جزای آن است كه این درویش، آن روز از من خجل شد... 📚 🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak