🌱هر روز خود را با بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ آغاز کنید🌱
🔹حضرت مهدی(عج): براى تعجيل در فرج بسيار دعا كنيد، كه فرج من فرج شما نيز هست.
#صبح_نو
⏳امروز سهشنبه
۱٠ فروردین ۱۴٠٠
۱۶ شعبان ۱۴۴۲
۳٠ مارس ۲۰۲۱
🌸🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
اقرار میکنم جهان بی تو یک ازدحام خالی از آغوش است ...
#علی_قاضی_نظام
🌸🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
با ارزش ترین چیز در زندگی
دل آدم هاست...!!
اگر کسی بهت سپردش،
امانتدار خوبی باش...!!
🌸🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
اگر نمیتوانید کارهای فوقالعادهای انجام دهید، کارهای کوچک را بصورت فوقالعاده انجام دهید.
ناپلئون هیل
🌸🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
ـ وقتی غمگین هستید،
دنیا شما را به مسخره میگیرد.
وقتی خوشحالید،
دنیا به شما لبخند میزند.
اما وقتی دیگران را خوشحال میکنید،
دنیا به شما تعظیم میکند.
چارلی چاپلین
🌸🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
نه بسته ام به کس دل نه بسته کس بمن دل
چو تخته پاره بر موج رهارهارها من....
👤سیمین بهبهانی
🌸🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
ای جوان بر قامت خم گشتهی پیران نگر
رفته رفته زندگی بارِ گرانی میشود
👤واثق نیشابوری
🌸🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
این زخم خورده را
به ترحم نیاز نیست
لطف شما رسیده به ما
مرحمت زیاد...
👤 فاضل نظری
🌸🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
#سوادزندگي
از تفکرات منفی درباره خود بپرهیزید!
اگه عادت دارید دائم بر روی کمبودها و نقاط ضعف خودتان تاکید کنید، این عادتان را کنار بگذارید و به جنبه های مثبت خود
(که بسیار زیاد هم هست) فکر کنید .
هنگامی که بیش از حد از خود انتقاد می کنید، درباره یک نکته یا حرکت یا رفتار مثبتی هم که داشته اید فکر و برای خود بازگو کنید.
هر روز ۳ کار یا رفتاری که انجام داده اید و موجب رضایت و شادی شما شده است را بر روی کاغذ بنویسید.
هیچ انسانی کامل نیست، مهم این است که در مسیر تعالی و کمال گام بردارید.
🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
📚 #داستان_آموزنده
👈 حلوا، به قیمت گزاف
خسته و رنجور، به مسجدی رسید. داخل شد. وضویی ساخت و دو رکعت نماز خواند. سپس به گوشه ای رفت تا قدری بیاساید. اما سر و صدای بچه ها، توجه او را به خود جلب کرد. چندین کودک از معلم خود، درس می گرفتند و اکنون وقت استراحت آنها بود. بچه ها، در گوشه و کنار مسجد، پراکنده شدند تا چیزی بخورند یا استراحتی بکنند.
دو کودک، در نزدیک شبلی، نشستند و هر یک سفره خود را گشود. یکی از آن دو کودک که لباسی نو و تمیز داشت و معلوم بود که از خانواده مرفهی است، در سفره خود نان و حلوا داشت. کودک دیگر که سر و وضع خوبی نداشت، با خود، جز یک تکه نان خشک نیاورده بود. کودک فقیر، نگاهی مظلومانه به سفره کودک منعم انداخت و دید که او با چه ولعی، نان و حلوا می خورد.
قدری، مکث کرد؛ ولی بالاخره دل به دریا زد و گفت: نان من خشک است، آیا از آن حلوا، کمی به من هم می دهی تا با این نان خشک، بخورم؟ - نه، نمی دهم. - اما این نان خشک، بدون حلوا، از گلوی من پایین نمی رود! - اگر از این حلوا به تو بدهم، سگ من می شوی؟ - آری، می شوم. - پس تو حالا سگ من هستی؟ - بله، هستم. - پس چرا مثل سگ ها، صدا در نمی آوری؟ پسرک بیچاره، پارس می کرد و حلوا می گرفت و همین طور هر دو به کار خود ادامه دادند تا نان و حلوا تمام شد و هر دو رفتند که به درس استاد برسند.
شبلی در همه این مدت، می نگریست و می گریست. دوستانش که او را در گوشه مسجد یافته بودند، کنارش نشستند و از علت گریه او پرسیدند .شبلی گفت: ببینید که طمع چه بر سر مردم می آورد! اگر این کودک فقیر، به همان نان خشک خود قناعت می کرد و به حلوای دیگری، طمع نمی بست، سگ دیگران نمی شد و خود را چنین خوار نمی کرد!
📗 #قابوس_نامه، ص 261
✍ عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر
🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
دوست داشتن خدا، مثل دوست داشتن یه معـشوقه
نمیشه عاشق معشوقتون باشید و بهش خیانت کنید!
نمیشه عاشق معشوقـتون باشید و بهش فکر نکنید!
نمیشه عاشق معشوقتون باشید و به حرفاش گوش ندید!
نمیشه عاشق معشوقتون باشید و باش در ارتباط نباشید!
چون دلش میگیره ازتون ...
مگه میشه به معشوقتون بگید من عاشقتم ولی... بهت پیام نمیدم، زنگ نمیزنم و نمیام دیدنت...؟!!
به خدا هم باید پیام داد
زنگ زد گاهی
و رفت به دیدارش ...
موقع رفتن به دیدارش باید به بهترین شکل ممکن بریم
همه توجهمون بهش باشه
به هیچ چیزی جز نگاهش نگا نکنیم و به هیچ چیزی جز وصالش فکر نکنیم!
که از نگاهمون عشقـو حس کنه
و دلتنگی هردومون رفع شه.
دقیقا مثل دو تا معشوق ...
پیام دادن همون دعا کردن و قرآن و نماز خوندنه...
اینکه بشینی توی خلوت عاشقانه خودت چند کلمه باهاش حرف بزنی...
پس تو ارتباطت با خدا کم نزار
نزار دلتنگ بشید ،
ک حال زندگیت زار میشه ...
🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak