eitaa logo
داستانک
1.7هزار دنبال‌کننده
17.7هزار عکس
80 ویدیو
4 فایل
داستان های کوتاه حکمت ها حکایات و سخنان گوهربار از بزرگان و نویسندگان اینستاگرام instagram.com/allah_almighty_photo
مشاهده در ایتا
دانلود
دو شخص رو هرگز فراموش نکنید... 🌸🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
چقدر زیباست ساکت بمونی وقتی که یکی انتظار داره از کوره در بری 🌸🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
زهوشیاران عالم هر که را دیدم غمی دارد ای دلا دیوانه شو دیوانگی هم عالمی دارد... 🌸🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
‌ تنهايى درون‌مان انقدر بزرگ شده ‏كه جاى انتظارِ دوست داشته شدن، ‏انتظار را دوست داشتيم... 👤جمال ثریا 🌸🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
‌ زندگی ... شوخی کوتاه یک عصر پاییزی ست...!! 👤 سید علی صالحی 🌸🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
‌ روی این قفل نوشتند : دعا می خواهد...! من سپردم به خودش هرچه خدا می خواهد 🌸🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
📚 👈 سخی تر از حاتم از حاتم طائی سئوال كردند: از خود كريم تر ديده ای؟ گفت: آری ديده ام. گفتند: كجا ديده ای؟ گفت: وقتی در بيابان می رفتم به خيمه ای رسيدم، پيرزنی در آن بود و بزغاله ای پشت خيمه بسته بود. پيرزن نزد من آمد و مرا خدمت كرد و افسار اسبم را گرفت تا فرود آمدم. مدتی نگذشت كه پسرش آمد و با خوشحالی تمام از احوال من سئوال كرد. پيرزن پسرش را گفت: برخيز و برای ميهمان وسايل پذيرايی را آماده كن، آن بزغاله را ذبح كن و طعام درست نما. پسر گفت اول بروم هيزم بياورم، مادرش گفت تا تو به صحرا بروی و هيزم بياوری دير می شود و ميهمان گرسنه می ماند و اين از مروت دور باشد. پس دو نيزه داشت آن دو را شكست و آن بزغاله را كشت و طعام ساخت و نزدم بياورد. چون تفحص از حال ايشان كردم جز آن بزغاله چيز ديگری نداشت و آن را صرف من كرد. پيرزن را گفتم: مرا می شناسی گفت: نه، گفتم: من حاتم طائی هستم، بايد به قبيله ما بيايی تا در حق شما پذيرايی كامل كنم و عطايا به شما بدهم! آن زن گفت: پاداش از ميهمان نگيريم و نان به پول نفروشيم ؛ از من هيچ قبول نكرد؛ از اين سخاوت بی نظير دانستم كه ايشان از من كريم ترند. 📗 ✍ سدیدالدین محمد عوفی 🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
📚 👈 شرم از نظارت در مکه، زن بدکاره ای بود. روزی وی با خود گفت: طاووس یمانی را از راه اطاعت و بندگی خدا بر می گردانم و به راه معصیت و گناه می کشانم. طاووس مرد زیبا و خوش اخلاقی بود. آن زن به نزد طاووس آمد و از راه مزاح و شوخی با او وارد سخن شد. طاووس مقصود او را فهمید و به او جواب مثبت داد؛ ولی گفت: باید صبر کنی تا به فلان محل برویم. چون به اتفاق به آن محل رسیدند، طاووس گفت: اگر مقصود و خواسته ای داری می توانیم اینجا انجام دهیم. زن گفت: سبحان الله! اینجا چه جای این کار است؛ اینجا محل تجمع مردم است و همگی ما را می بینند. طاووس گفت: الیس الله یرانا فی کل مکان؟ ای زن! از دیدار مردم شرم داری؛ ولی از خدا که به ما می نگرد شرم نمی کنی؟ آن سخن، در زن اثر کرد و او توبه نمود و از جمله اولیا شد. 📗 ✍ محمد حسین امینی 🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
🌱هر روز خود را با بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ آغاز کنید🌱 🔹امام علی(ع): سبب زياد شدن نعمت، شكرگزارى است. ⏳امروز یکشنبه ۱۸ مهر ۱۴٠٠ ۳ ربیع الاول ۱۴۴۳ ۱۰ اکتبر ۲۰۲۱ 🌸🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
به یاد بیار، روز هایی رو که دعا میکردی برای چیز هایی که الان داریشون... 🌸🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
تو ابتدای منی من از حضور تو شروع شدم... 🌸🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
بعضی از آدمها مثل یک آپارتمان هستند ؛ مبله ؛ شیک ؛ راحت اما دو روز که توش زندگی میکنی ، دلت تا سرحد مرگ میگیره بعضی آدمها مثل یه قلعه هستند، خودت را می کشی تا بری داخل ، بعد می بینی اون داخل هیچی نیست جز چند تا سنگ کهنه و رنگ و رو رفته اما... بعضی ها مثل باغند میری تُو ، قدم میزنی ؛ نگاه میکنی عطرش رو بو می کشی ؛ رنگ ها رو تماشا میکنی میری و میری آخری در کار نیست به دیوار که رسیدی بن بست نیست میتونی دور باغ بگردی... 🌸🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak