چرا زندگی ما اینگونه شده؟!
(( گنج )) (( جنگ)) مى شود ، (( درمان)) (( نامرد)) و (( قهقهه)) (( هق هق )) !!!
ولى (( دزد)) همان (( دزد)) است (( درد )) همان (( درد )) است و (( گرگ)) همان (( گرگ)) ...
چرا (( من )) (( نم)) زده است و (( يار )) (( راى)) عوض كرده است؟!
(( راه)) گويى (( هار )) شده، و (( روز )) به (( زور )) ميگذرد،
و چه (( سرد)) است اين ((درس)) زندگى ، اينجاست که (( مرگ)) برايم (( گرم )) ميشود چرا كه (( درد )) همان (( درد )) است...!
🌸🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
میگن دنیا عادله
آفتابش یه جور میتابه
نمیدونم چرا کارگرو میسوزونه
پولدارو بُرُنزه میکنه ...
🌸🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
مردم تهی ات می کنند
برای پُر شدن
می باید دور شد...
👤چارلز بوکوفسکی
🌸🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
خانه های بزرگ اما خانواده های کوچک داریم،
مدرک تحصیلی بالا اما درک پایینی داریم،
بی هیچ ملاحظه ای روزها را میگذرانیم اما دلمان
عمر نوح میخواهد!
کم میخندیم و زود عصبانی میشویم،
کم مطالعه میکنیم اما همه چیز را میدانیم،
زیاد دروغ میگوییم اما همه از دروغ متنفریم،
زندگی ساختن را یاد گرفته ایم
اما زندگی کردن را نه!
ساختمانهای بلند داریم اما طبعمان کوتاه است،
بیشتر خرج میکنیم اما کمتر داریم،
بیشتر میخریم اما کمتر لذت میبریم!
فضای بیرون را فتح کرده ایم اما فضای درون را نه،
بیشتر برنامه میریزیم اما کمتر عمل میکنیم،
عجله کردن را آموخته ایم
و نه صبر کردن را...!
مگر بیشتر از یکبار فرصت
زندگی کردن داریم...؟!
🌸🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
هر دو گم شدیم
من در پایان یک رویا
تو در یک شعر بی پایان...
👤واهه آرمن
🌸🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
گاهی باید روئید
از پس آن باران
گاهی باید خندید
بر غمی بی پایان...
👤 سهراب سپهری
🌸🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
📚 #داستان_های_کوتاه_و_آموزنده
👈 جایی که غیر از من و تو کسی نباشد
آهنگری آهن تفتیده و داغ را با دست از کوره بیرون می آورد و دستش نمی سوخت، علت را به اصرار از او پرسیدند، گفت: در همسایگی من زنی خوش صورت و زیبا بود که شوهری فقیر و پریشان و بی نام و نشان داشت. دلم به طرف او میل پیدا کرد و گرفتار او شدم، اما نمی دانستم چگونه عشق و علاقه ام را به او ابراز کنم.
تا آن که سالی قحطی شد و اهل بلد همه گرفتار شدند و چیزی برای خوردن نداشتند ولی وضع من خوب بود، آن زن روزی نزد من آمد و گفت: ای مرد! بر من و بچه هایم رحم کن که خدا رحم کنندگان را دوست می دارد.
گفتم: ممکن نیست مگر آن که کامی از تو حاصل کنم. زن گفت: حاضرم ولی بشرط آنکه مرا جایی ببری که غیر از من و تو احدی در آنجا نباشد و از این کار باخبر نشود، من قبول کردم و او را بجای خلوتی بردم، دیدم زن مثل بید در معرض باد بهار می لرزد، پرسیدم: چرا می لرزی؟
گفت: چون تو بشرطی که با من کردی وفا ننمودی و اینجا غیر از من و تو پنج نفر دیگر حاضرند؛ دو ملک موکل بر من و دو ملک موکل بر تو و خدای شاهد و آگاه بر همه چیز، ناگهان بخود آمدم و متنبه شدم، از خدا ترسیدم و آتش شهوتم را خاموش نمودم و از مال و ثروت خود او را بی نیاز کردم از آن موقع آتش در دست من اثر نمی کند.
📗 #ریاحین_الشریعه، ج 2، ص 130
✍ ذبیح الله محلاتی
🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
📚 #داستان_های_کوتاه_و_آموزنده
👈 ثروتمند فقیر
یکی از بزرگان عرب برای مهمانی نزد امام حسن مجتبی علیه السلام رفت موقعی که سفره پهن کردند تا شام بخورند، یک دفعه مرد اظهار غصه و ناراحتی کرد و گفت: من چیزی نمیخورم. امام حسن علیه السلام به او فرمود: چرا چیزی نمیخوری؟
آن مرد عرض کرد: ساعتی قبل فقیری را دیدم اکنون که چشمم به غذا میافتد به یاد آن فقیر افتادم و دلم سوخت. من نمیتوانم چیزی بخورم مگر اینکه شما دستور بدهید مقداری از این غذا را برای آن فقیر ببرند.
امام حسن علیه السلام فرمود: آن فقیر کیست؟
مرد عرض کرد: ساعتی قبل که برای نماز به مسجد رفته بودم، مرد فقیری را دیدم که نماز میخواند. بعد از این که وی از نماز فارغ شد، دستمالش را باز کرد تا افطار کند. شام او نان جو و آب بود.
وقتی آن فقیر مرا دید از من دعوت کرد که با او هم غذا شوم ولی من که عادت به خوردن چنان غذای فقیرانهای نداشتم، دعوت وی را رد کردم، حالا، اگر میشود مقداری از این شام خود را برای وی بفرستید.
امام حسن مجتبی علیه السلام باشنیدن این سخنان گریه کرد و فرمود: او پدرم، امیرمؤمنان و خلیفه مسلمانان علی علیه السلام است، او با اینکه بر سرزمینی بزرگ حکومت میکند، مانند فقیرترین مردم زندگی میکند و همیشه غذای ساده میخورد.
📗 #آدابی_از_قرآن، ص282
✍ شهید آیت الله دستغیب
🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
🌱هر روز خود را با بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ آغاز کنید🌱
پیامبر اکرم (ص): هر کس از شما در خوردن قسم جدیتر است، به جهنم نزدیکتر است.
#صبح_نو
⏳امروز شنبه
۱ آبان ۱۴٠٠
۱۶ ربیع الاول ۱۴۴۳
۲۳ اکتبر ۲۰۲۱
🌸🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
همیشه سخت ترین نقش،
به بهترین بازیگر داده میشود...
شاکی نباش،
شاید تو بهترین بازیگر خدایی...!
🌸🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak