eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
68.6هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
2.7هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
• قوانینی برای خوشبختی:🌿 -موهبت‌های خود را شمارش کنید نه مشکلاتتان را. -در لحظه زندگی کنید. -بخشنده باشید نه گیرنده. -در هر چیزی و هر کسی خوبی‌ها را جست‌و‌جو کنید. -هر روز دعا کنید. -هر روز حداقل یک کار خوب انجام دهید. -در زندگی اولویت داشته باشید. -اجازه ندهید مسائل کوچک و خیالی شما را آزار دهد. -عادت همین الآن انجامش بده را تمرین کنید. -زندگی‌تان را با خوبی پر کنید. -خندیدن و گریه کردن را بیاموزید. -لبخند بزنید تا دنیا به شما لبخند بزند. -از هیچ چیز یا هیچ کس غیر خدا نترسید. -در سختی‌ها به خدا توکل کنید. •✾📚 @Dastan 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چنان زندگي را سخت گرفته‌ایم گویي سال‌ها قرار است باشیم! کاش یاد بگیریم، رها کنیم، بگذریم گاهي باید رفت... دل به ساحل نبندیم، باید تن به آب زد... ما به آرزوهایمان یک رسیدن بدهکاریم... زندگی کوتاه است! #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
🌏 آیت الله مجتهدی تهرانے(ره): 💟همین محبتی که داری ، بار تورا می بندد ! 💫شخصی از اهل بادیه ( دهات یا روستا) خدمت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) رسید و سئوال کرد: ای رسول خدا! مَتیَ قیامُ الساعه؟ قیامت چه وقت بر پا می شود؟ پیامبر خدا به نماز ایستادند و پس از اقامه نماز فرمود: اَینَ السائلُ عن الساعه؟ کجاست مردی که از قیامت پرسید؟ مرد گفت: منم ای رسول خدا! حضرت فرمود: تو که می پرسی قیامت چه زمانی است ، برای قیامت خود چه تهیه کرده ای؟! چه کار کرده ای ؟ بارت را بسته ای ؟ او گفت : ای رسول خدا ! قسم به خدا که من عمل زیادی از نماز و روزه فراهم نیاورده ام مگر این که که خدا و رسول خدا را دوست می دارم. حضرت فرمود: المرء مع من احب ؛ انسان با کسی است که دوستش می دارد. تو رسول خدا را دوست می داری ، بنابراین در روز قیامت ،تو با خدا و رسول خدا هستی. دیگر ناراحت نباش که عمل زیادی نداری ، همین محبتی که داری ، بار تورا می بندد. 📚 در محضر مجتهدی ، ج 1 ، ص 67 ، چاپ پنجم ، 1393 / بحار، ج17، ص13. •✾📚 @Dastan 📚✾•
امام على عليه السلام: تَوَقَّوُا الْبَرْدَ فِي أَوَّلِهِ وَ تَلَقَّوْهُ فِي آخِرِهِ، فَإِنَّهُ يَفْعَلُ فِي الْأَبْدَانِ كَفِعْلِهِ فِي الْأَشْجَارِ، أَوَّلُهُ يُحْرِقُ وَ آخِرُهُ يُورِقُ در آغاز سردی هوا خود را از سرما حفظ کنید و در پایان آن از آن استقبال کنید؛ زیرا سرما با بدن ها همان می کند که با درختان می کند؛ در آغاز[برگ درختان را] می سوزاند و در پایان می رویاند حکمت ۱۲۸ نهج البلاغه #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
قراره تو احساس خوشبختی کنی نه اینکه دیگران حس کنن تو خوشبختی! قراره تو خوشحال باشی نه اینکه اطرافیانت فکر کنن تو حالت خوبه کلا ما برای قضاوت و جلب توجه دیگران زندگی و تلاش نمیکنیم بلکه باید هدفمون احساس خوش درونی باشه #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
دکتر الهی قمشه ای : وقتی از آستانه ی پنجاه سالگیم گذشت. فهمیدم هرچه زیستم اشتباه بود! هر چه برایم ارزش بود کم ارزش شد. حالا میفهمم چیزی بالاتر از سلامتی، چیزی بهتر از لحظه حال، با اهمیت‌تر از شادی نیست. حالا میفهمم دستاوردهایم معادل چیزهایی که در مسیر به دست آوردن همان دست آوردها از دست دادم نیستند. حالا میفهمم استرس، تشویش، دلهره، ترس آزمون کنکور و استخدام، ترس نتیجه، اضطراب سربازی، ترس از آینده، وحشت از عقب ماندن، دلهره ی تنهایی، نگرانی از غربت، غصه های عصر جمعه، اول مهر، ۱۴ فروردین، بیکاری و.. هرگز نه ماندگار بودند نه ارزش لحظه های هدر رفته ام را داشتند. حالا میفهمم یک کبد سالم چندبرابر لیسانسم ارزشمند است. کلیه هایم از تمامی کارهایم، دیسک کمرم از متراژ خانه، تراکم استخوانم از غروب های جمعه، روحم از تمام نگرانیهایم، زمانم از همه ی ناشناخته‌های آینده های نیامده ام، شادیم از تمام لحظه های عبوسم، امیدم از همه ی یاس هایم با ارزش تر بودند. حالا میفهمم چقدر موهایم قیمتی بودند... و چقدر یک ثانیه بیشتر کنار فرزندم زنده بمانم ارزش تمام شغل های دنیا را دارد. یقین دارم آدم هایی که به معنی تمام قدر لحظه های بودنشان را میفهمند با غبار غم و تردید و غصه و ترس و چه شودها زندگی شان را حرام نکردند. در حال، ماندند و ذهن شان را خالی، حسشان را چون ابر در حرکت، روحشان را با آموزه های درست و حقیقی تزیین و اندیشه هایشان را آزاد و تخیل شان را سرشار میکنند. به معنی حقیقی کلمه زنده اند، زندگی میکنند و به معنی واقعی کلمه در آرامش میمیرند: سرخوش، همچون فصلی از زندگی، جزیی از زندگی و در مسیر زندگی... هیچگاه به دنبال خبرهای بد و حرفهای اعصاب خُردی نباشید. چون تمومی نداره. دنبال شادی باشید. بذارید ذهنتون نفس بکشه 🌹♥️ •✾📚 @Dastan 📚✾•
⚖️ پند و حکمت ⚖️ _____________ ✨﷽✨ 🌷 آیت الله فاطمی نیا : 👌 سفره خدا بزرگ است. پیرزنی نابینایی جلوی حضرت موسی را گرفت. گفت دعا کن خدا چشمانم را برگرداند. ☘ حضرت موسی گفت باشد. 🌸 پیرزن گفت دعا کن جمالم را هم برگرداند. حضرت یک توقفی کرد. با خود گفت چشمانش را خدا داد ، دیگر زیبایی و.... ✨ وحی آمد که موسی چرا فکر می کنی؟ مگر از تو می خواهد؟ @Dastan
*📜حکایت 👱‍♀دختری که همه را.... *👱روزی جوان نزد پدرش👴 آمد و گفت:* *دختری را دیده ام و میخواهم با او ازدواج کنم من شیفته زیبایی و جذابیت این دختر و جادوی چشمانش شده ام.* *👴پدر با خوشحالی گفت:* *این دختر کجاست تا برایت خواستگاری کنم؟* *👥پس به اتفاق رفتند تا دختر را ببینند‌.* *👴اما پدر به محض دیدن دختر دلباخته او شد و به پسرش گفت:* *ببین پسرم این دختر هم تراز تو نیست! و تو نمیتوانی خوشبختش کنی، او را باید به مردی مثل من تکیه کند،!* *👱پسر حیرت زده جواب داد:* *امکان ندارد پدر! کسی که با این دختر ازدواج میکند من هستم نه شما!!❗* *👥پدر و پسر با هم درگیر شدند و کارشان به قاضی کشید ماجرا را برای قاضی تعریف کردند.* *⚖قاضی دستور داد دختر را احضار کنند تا از خودش بپرسند که میخواهد با کدامیک از این دو ازدواج کند.* *⚖قاضی با دیدن دختر شیفته جمال و محو دلربایی او شد و گفت این دختر مناسب شما نیست بلکه شایسته ی شخص صاحب منصبی چون من است.* *👥پس این بار سه نفری با هم درگیر شدند و برای حل مشکل نزد وزیر رفتند.* *🕵وزیر با دیدن دختر گفت:* *او باید با وزیری مثل من ازدواج کند.* *👑و قضیه ادامه پیدا کرد تا رسید به شخص پادشاه.* *🤴پادشاه نیز مانند بقیه گفت این دختر فقط با من ازدواج میکند!!* *👱‍♀بحث و مشاجره بالا گرفت تا اینکه دختر جلو آمد و گفت:* *راه حل مسئله نزد من است، من میدوم و شما نیز پشت سر من بدوید اولین کسی که بتواند مرا بگیرد با او ازدواج خواهم کرد!!* *🏃‍♀و بلافاصله شروع به دویدن کرد و پنج نفری پدر؛ پسر؛قاضی ؛ وزیر و پادشاه بدنبال او،ناگهان هرپنج نفر با هم به داخل چاله عمیقی سقوط کردند.* *👱‍♀دختر از بالای گودال به آنها نگاهی کرد و گفت:* *آیا میدانید من کیستم⁉* *🌏من دنیا هستم ...* *🔥من کسی هستم که اغلب مردم بدنبالم میدوند و برای بدست آوردنم با هم رقابت میکنند.* *و در راه رسیدن به من از دینشان، معرفت و انسانیت شان غافل میشوند.* *و حرص طمع انها تمامی ندارد تا زمانیکه در قبر گذاشته میشوند در حالی که هرگز به من نمیرسند.* سخن زیبا رسول الله صل الله علیه وسلم فرمودند : در بهشت میوه ای موجود است که از سیب بزرگتر واز انار کوچکتر و شیرین تر ازعسل سفید تر از دوغ است. پرسیدند برای چه کسانی است ؟ پیامبر فرمودند. برای کسانی که نامم را بشنوند وبرمن صلوات بفرستند (اللهم صل علی محمد وال محمد) بگذارید در تمامی گروهایی که دارید تا همگی صلوات بررسول بفرستند (پروردگارااین پیام را صدقه جاریه برای خود وپدر ومادر وخانواده وتمامی کسانی که در گروهها پخش می کنند قرار ده) آمین. •✾📚 @Dastan 📚✾•
آیت الله مجتهدی تهرانے (ره): اگر در گرفتاری هستید، اگر مشکل ازدواج دارید، اگر منزل می‌خواهید،‌ استغفار کنید، خدا گره از کارهاتان باز می‌کند، اما باید شرایط استغفار را هم مراعات کرد از جایی که گمان نداری استغفار کنی، می‌آید، همسفر خوب پیدا می‌کنی، یه زن خوب گیرت می‌آید، برای نماز شب اگر استغفار کردی یک زن نماز شب‌خون گیرت می‌آید و اگر استغفار نکنی یک زن بی‌نماز گیرت می‌آید. رزق همه‌اش پول نیست، در احادیث که آمده اگر این کار را بکنی رزقت زیاد می‌شود، رزق معنوی رزق است، رفیق خوب رزق است، همسفر خوب هم رزق است، هر وقت می‌خواهید مسافرت بروید، چند بار استغفار کنید تا یک همسفر خوب داشته باشید. •✾📚 @Dastan 📚✾•
#داستان_کوتاه_آموزنده پادشاهی در زمستان به نگهبان گفت: سردت نیست؟ گفت:نه عادت دارم پادشاه گفت: میگویم برایت لباس گرم بیاورند و فراموش کرد صبح جنازه نگهبان را دیدند که روی دیوار نوشته بود: به سرما عادت داشتم اما وعده لباس گرمت مرا از پای دراورد... مواظب وعده هایمان باشیم #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
📚 دو برادر به نام اسماعیل و ابراهیم در یکی از روستاها، ارث پدرشان یک تپه کوچکی بود که یکی در یک سمت و دیگری در سمت دیگر تپه گندم دیم می کاشتند. اسماعیل همیشه زمین اش باران کافی داشت و محصول برداشت می کرد ولی ابراهیم قبل از پر شدن خوشه ها گندم هایش از تشنگی می سوختند و یا دچار آفت شده و خوراک دام می شدند و یا خوشه های خالی داشتند. ابراهیم گفت: بیا زمین هایمان را عوض کنیم، زمین تو مرغوب است. اسماعیل عوض کرد، ولی ابراهیم باز محصول اش همان شد. زمان گندم پاشی زمین در آذرماه، ابراهیم کنار اسماعیل بود و دید که اسماعیل کار خاصی نمی کند و همان کاری می کند که او می کرد و همان بذری را می پاشد که او می پاشید. در راز این کار حیرت ماند. اسماعیل گفت: من زمانی که گندم بر زمین می ریزم در دلم در این فصل سرما ،پرندگان گرسنه راکه چیزی نیست بخورند، آنها را هم نیت می کنم و گندم بر زمین می ریزم که از این گندم ها بخورند و لی تو دعا می کنی پرنده ای از آن نخورد تا محصولت زیاد تر شود. دوم این که تو آرزو می کنی محصول من کمتر از حاصل تو شود در حالی که من آرزو دارم محصول تو از من بیشتر شود. پس بدان انسان ها نان و میوه دل خود را می خورند. نه نان بازو و قدرت فکرشان را .برو قلب و نیت خود را درست کن و یقین بدان در این حالت ، همه هستی و جهان دست به دست هم خواهند داد تا امورات و کارهای تو را درست کنند. ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌ •✾📚 @Dastan 📚✾•
لذت بردن را یادمان ﻧﺪﺍﺩﻧﺪ ! از گرما مینالیم ، از سرما فرار میکنیم در جمع ، از شلوغی کلافه می شویم و در خلوت از تنهایی بغض می کنیم... تمام هفته منتظر رسیدن روز تعطیل هستیم و آخر هفته هم بی حوصلگی تقصير غروب جمعه است و بس ! ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯿﻤﺎﻥ ﺭﺍﺗﺸﮑﯿﻞ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ : ﻣﺪﺭﺳﻪ.. ﺩﺍﻧﺸﮕﺎه.. ﮐﺎﺭ.. ﺣﺘﯽ ﺩﺭ ﺳﻔﺮ ﻫﻤﻮﺍﺭه ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﯾﺸﯿﻢ ﺑﺪﻭﻥ ﻟﺬﺕ ﺍﺯ ﻣﺴﯿﺮ ! ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﺎﺗﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﯿﻢ ﺑﮕﺬﺭﻧﺪ... •✾📚 @Dastan 📚✾•