eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
67.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2.9هزار ویدیو
72 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
📚سه وصیت جوان معصیت کار نجيب الدين نقل فرموده است: يك شب در بودم، ديدم چهار نفر مى آيند و يك روى دوش دارند. من جلو رفتم و به آوردن جنازه در آن وقت شب اعتراض كردم و گفتم به نظر مى رسد كه شما انسانى را كشته ايد و نيمه شب قصد دفن آن جنازه را داريد تا كسى از اسرارتان سر در نياورد. گفتند: آى، گمان بد نكن زيرا مادرش با ماست. ديدم پيرزنى جلو آمد، گفتم اى مادر، چرا نيمه شب جوانت را به قبرستان آورده اى؟ گفت: چون جوان من معصيت كار بود و خودش چند وصيت كرده است. اول: چون من از دنيا رفتم طنابى به گردنم بى انداز و مرا در خانه بكش و بگو: خدايا اين همان گريز پا و گناهكارى است كه به دست سلطان گرفتار شده او را بسته نزد تو آورده ام به او كن. دوم: جنازه ام را شبانه دفن كن تا كسى بدن مرا نبيند واز جنايات من ياد نكند تا شوم. سوم: اين كه بدنم را خودت دفن كن و در لحد بگذار كه خداوند موهاى سفيد تو را ببيند و به من عنايتى فرمايد و مرا بيامرزد، درست است كه من كرده ام واز كرده هايم پشيمانم ولى تو اين وصيتهاى مرا انجام بده. وقتى كه جوانم از دنيا رفت، ريسمانى به گردنش بستم و او را كشيدم. ناگهان صدايى بلند شد و گفت: الا ان هم الفائزون، با بنده گنه كار ما اين طور رفتار نكن ما خود مى دانيم با او چه كنيم. خوشحال شدم كه توبه اش پذيرفته شده و او را به طرف قبرستان آوردم. من از پيرزن خواهش كردم كه دفن پسرش را به من واگذار كند. او هم اجازه داد بدن را در گذاشتيم همين كه خواستم را بچينم، آيه اى را شنيدم كه: (الا ان اولياء الله هم الفائزون ) از اين جريان نتيجه گرفتم كه توبه جوان گناهكار مورد قبول واقع شده است و خداوند دوست ندارد بنده گناهكارش كه توبه كرده، مورد قرار گيرد. 📚منبع : قصص التوابين، ص 110 •✾📚 @Dastan 📚✾•
🔔 پنج چیز که اگه از دست بره هیچوقت نمیشه اونارو برگردوند! ➊ سنگ وقـتــے ڪه پرتـــ بشه ➋ موقعیت وقتی ازدست بره ➌ حــــرف وقــتـــے زده بشـــه ➍ زمــــــان وقـــتـــے بگـــــذره ➎ دل وقـــــتۍ بشــــــــڪنه! 👈 •✾📚 @Dastan 📚✾•
❇️❇️نماز یکشنبه های ماه ذیقعده اکرم فرمودند: ,هرکس قصد توبه دارد در روز یکشنبه ماه ذی القعده غسل کند، وضو بگیرد و دو نماز دو رکعتی بخواند: ♦️در هر رکعت بعد از حمد، سه بار سوره توحید ،یک بار سوره فلق و سوره ناس بخواند پس از پایان نماز : هفتاد بار استغفار کند و آن را به لا قوة الا بالله العلی العظیم ختم کند. آنگاه بگوید: یا عزیز و یا غفار اغفرلی ذنوبی و ذنوب‌ جمیع المومنین و المومنات. این نماز برکات زیادی دارد که از جمله آنها 🔻 پذیرش توبه آموزش گناهان وسعت رزق رضایت والدین مرگ آسان و با ایمان ذکر شده است. ⬆️ از خواندن نماز غفلت نکنیم . 📘_مفاتیح الجنان #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ ‍ ✍️روزی جوانی نزد حضرت موسی (ع) آمد و گفت: ای موسی (ع) خدا را از عبادت من چه سودی می‌رسد که چنین امر و اصرار بر عبادتش دارد؟ 🔆حضرت موسی (ع) گفت: یاد دارم در نوجوانی از گوسفندان شعیب نبی چوپانی می‌کردم. روزی بز ضعیفی بالای صخره‌ای رفت که خطرناک بود و ممکن بود در پایین آمدن از آن صخره اتفاقی بر او بیفتد. با هزار مصیبت و سختی به صخره خود را رساندم و بز را در آغوش گرفتم و در گوشش گفتم: ای بز، خدا داند این همه دویدن من دنبال تو و صدا کردنت برای برگشتن به سوی من، به خاطر سکه‌ای نقره نیست که از فروش تو در جیب من می‌رود. می‌دانی موسی از سکه‌ای نقره که بهای نگهداری و فروش تو است، بی‌نیاز است. دویدن من به دنبال تو و صدا کردنت به خاطر، خطر گرگی است که تو نمی‌بینی و نمی‌شناسی و او هرلحظه اگر دور از من باشی به دنبال شکار توست. ☀️ای جوان بدان که خدا را هم از عبادت من و تو سود و زیانی نمی‌رسد، بلکه با عبادت می‌خواهد از او دور نشویم تا در دام شیطان گرفتار آییم. 💠وهر كس كه از ياد خداى رحمان روى گرداند، شيطانى بر او مى‌گماريم كه همواره همراهش باشد. 📚سوره زخرف آیه 36 •✾📚 @Dastan 📚✾•
#همسرانه با همسرتان همدردی کنید ! اجازه دهید همسرتان در رابطه با مشکلاتش صحبت کند حتی اگر شنیدن این مشکلات برای شما خوشایند نباشد یا ناراحت شوید . برای مثال : اگر همسرتان به شما می گوید که در حال ورشکست شدن می باشد به جای اینکه به او بگویید : نه ! من طاقت ندارم ، جواب فامیل را چه بدهم از این پس چطور زندگی کنیم و یا سوالاتی بدین سبک ... با همسرتان همدردی کنید اجازه دهید او به صحبت هایش ادامه دهد از او بپرسید حالا چه فکری دارد؟ چه طور می توانید با هم راه حلی پیدا کنید؟ فراموش نکنید همسرتان به کمک ،همدلی و همدردی شما نیازمند است نه ملامت و افکاری که دردهای او را مضاعف کنند! #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
🌺✍🏻 گوشه ای از کرامات حضرت علی اکبر علیه السلام 🔰🔰🔰 🌤 فردی به نام حاج عبدعون، برادرش را که به مرض سختی دچار شده بود نزد حافظ الصحه، يکی از سه پزشک معروف کربلا می برد. 🌿 پس از چند ماه معالجه سودی نمی کند و هر روز حال او بدتر می‌شود. 🌤 عبدعون نزد پزشک می رود و سخنان زشتی به او می گويد و خطاب می کند که اسمت خيلی بزرگ است ولی از معالجه تو سودی نديديم. بعد بدون خداحافظی می‌رود. 🌿 ولی بر خلاف انتظار، از آن روز به بعد حال برادرش بهتر می‌شود و يک دفعه شفا می يابد. 🌤 نزد حافظ الصحه می‌رود و عذر خواهی می‌کند. 🌿 طبيب می گويد: بنشين تا برايت بگويم. 🌤 من بعد از سخنان تو خيلی دل شکسته شدم. ظهر، هنگام ادای نماز به حضرت علی اکبر (عليه السلام) متوسل شدم و عرض کردم "ای نور چشم حسين(عليه السلام) تو را به حق پدرت قسم می‏دهم که شفای اين مريض را از خدا بخواه. ديدی چگونه به من توهين کرد؟" بسيار گريه کردم. همان شب در خواب خدمت آقا علی اکبر (عليه السلام) شرف ياب شدم. عرض ادب کردم و همان مطلب را تکرار کردم. فرمودند: من شفای آن مريض را از خدا خواستم و از هاتفی شنيدم که «اين مريض مردنی است و تا 9 روز ديگر ميميرد ولی به برکت دعا و شفاعت شما خدا با شفای او سی سال به عمرش افزوده است و از همين ساعت او را شفا داديم.» 🌿 آن مرد سی سال ديگر عمر کرد و در هفتاد سالگی در گذشت. 🌤 وصيت کرد پيکرش را پايين پای حضرت علی اکبر (عليه السلام) دفن کنند. •✾📚 @Dastan 📚✾•
📚 و عنایت امام زمان(عج) ✨ بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم ✨ از همان سن کودکی و نوجوانی علاقه خاصی به امام زمان(عج) داشت🍃 می گفت: من دوست دارم امام زمانم (عج ) از من باشد🍂 نماز امام زمان(عج) را همیشه می خواند. صورت امیر را نیش زده بود. به حالت بدی متورم شده بود، اما اصرار داشت در مراسم تشییع شرکت کند. وقتی از مراسم برگشت دیدم جای نیش زنبور خوب شده است ازش پرسیدم چه شده: گفت: وقتی تابوت تشییع می شد را دیدم که سوار بر اسب در میان جمعیت بود. آن آقا شمشیری بر کمرش بود و روی شمشیرش نوشته بود: یا مهدی-عج، یکباره امام به سراغم آمدند و پرسیدند: «صورتت چرا ورم کرده؟» بعد دستی به صورتم کشید و گفت خوب می شود. باورش برای خیلی ها سخت بود. اما که نشان از بهبودی امیر بود مرا به تعجب وا داشت.🌱 من حرف امیر را باور کردم. من که پدرش بودم از او گناهی ندیدم. بارها[او را] در حال خواندن (عج) دیده بودم. برای کسی از این ماجرا چیزی نگفتم چون باورش سخت بود. در سال 1366 به شهادت رسید. همه بدنش سوخته بود. ولی تعجب کردم. فقط گونه سمت راست صورت امیر همان جایی که دست کشیده اند سالم مانده بود؛ حالا مطمئن شدم که فرزند پاک و مؤمن من در نوجوانی به (عج) مشرف شده است. 🗞 «کیهان فرهنگی به نقل از کتاب وصال، صفحه 166 الی 169‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ •✾📚 @Dastan 📚✾•
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: ملعون(از رحمت خدا به دور) است، ملعون! کسی که بارِ(امور زندگی) خود را بر دوش مردم بیفکند! مَلعونٌ مَلعونٌ مَن ألقى كَلَّهُ عَلى النّاسِ! الکافی جلد4 صفحه12 #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
انسان امیدوار درجایی که همه شکست می بینند، كاميابي مي بيند. ودر جایی که همه تیرگی وطوفان می بینند ، درخشش آفتاب رامشاهده می کند همه چیز به نگاه شما بستگي دارد.. #روزتون_خوش 🌸 #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
مراقب ویتامین C زندگیتان باشید !! به بعضی ها که نگاه می کنی شبیه ویتامین C هستند وقتی در برنامه غذایی شما ویتامین C باشد کمتر سرما می خورید و اگر هم سرما خوردید همان ویتامین سی، کمک می کند زودتر خوب شوید وجود بعضی ها در زندگی مان همین است با وجودشان کمتر آسیب می بینیم ولی اگر هم آسیب دیدیم دستمان را رها نمی کنند کمک می کنند زودتر خوب شویم حال و هوایتان را خوب می کنند پس مراقب ویتامین C زندگیتان باشید موجودات مهربانی که باید خودتان بخواهید تا در کنارتان بمانند ... #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
امام على عليه ‏السلام: جويا نشدن حال دوست، به جدايى مى ‏انجامد تَركُ التَّعاهُدِ لِلصَّديقِ داعِيَةُ القَطيعَةِ الإرشادجلد1صفحه303 #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•