eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
68.8هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
2.7هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️امیرالمؤمنین علیه السلام: از كسانى نباش كه... از آنچه به او رسيد شكر گزار نيست، و از آنچه مانده زياده طلب است لا تَكُن مِمَّن . . . يَعجِزُ عَن شُكرِ ما اُوتِيَ ويَبتَغِي الزِّيادَةَ فی ما بَقِيَ قسمتی از حکمت 150 نهج البلاغه حکیمی از شخصی پرسید: روزگار چگونه است؟ شخص با ناراحتی گفت: چه بگویم امروز از گرسنگی مجبورشدم کوزه سفالی که یادگار سیصد ساله اجدادیم بود را بفروشم ونانی تهیه کنم. حکیم گفت: خداوند روزی ات را سیصد سال پیش کنار گذاشته و اینگونه ناسپاسی می کنی؟… •✾📚 @Dastan 📚✾•
اگرمیخواهی خوشبخت باشی برای خوشبختی دیگران بکوش زیرا آن شادی که ما به دیگران میدهیم به دل خودمان باز می گردد •✾📚 @Dastan 📚✾•
✨﷽✨ ✍️ آیت الله بهجت(ره): هر حرفی ڪه می زنی ، هر ڪاری ڪه انجام می دهی ، متوجه باش ڪه باید در خانه قبر و در قیامت جوابی برای آن نزد پروردگار متعال داشته باشی... •✾📚 @Dastan 📚✾•
🔵هرچیزی حکمتی دارد 🌟حضرت موسي عليه السلام فقيري را ديد كه از شدت تهيدستي ، برهنه روي ريگ بيابان خوابيده است. 🔰چون نزديك آمد ، او عرض كرد : اي موسي ! دعا كن تا خداوند متعال معاش اندكي به من بدهد كه از بي تابي ، جانم به لب رسيده است. ✨موسي علیه السلام براي او دعا كرد و از آنجا (براي مناجات به كوه طور) رفت.چند روز بعد،موسي عليه السلام از همان مسير باز مي گشت.ديد همان فقير را دستگير كرده اند و جمعيتي بسيار در گردن اجتماع نموده اند ، پرسيد : چه حادثه اي رخ داده است ؟ ✳️حاضران گفتند : تا به حال پولي نداشته تازگي مالي بدست آورده و شراب خورده و عربده و جنگجويي نموده و شخصي را كشته است . اكنون او را دستگير كرده اند تا به عنوان قصاص ، اعدام كنند! 🔆پس موسي عليه السلام به حكمت الهي اقرار كرد ، و از جسارت و خواهش خود استغفار و توبه نمود 🔱خداوند در قرآن مي فرمايد : اگر خدا رزق را براي بندگانش وسعت بخشد ، در زمين طغيان و ستم مي كنند. 🌺چه زیباست در برابر حوادث و اتفاقاتی که از علت آنها بی خبریم، به خداوند مهربان اعتماد کنیم و زبان حالمان همیشه این باشد: 🌹"الهی رضا برضائک،صبرا علی بلائکْ و تسلیماً لاَمرْک " •✾📚 @Dastan 📚✾•
✅به مختارالسلطنه گفتند که ماست در تهران خیلی گران شده است. فرمان داد تا ارزان کنند. پس از چندی ناشناس به یکی از دکان‌های شهر سر زد و ماست خواست. ماست فروش که او را نشناخته بود پرسید : چه جور ماستی می‌خواهی ؟ ماست خوب یا ماست مختارالسلطنه ! وی شگفت‌زده از این دو گونه ماست پرسید. ماست فروش گفت: ماست خوب همان است که از شیر می‌گیرند و بدون آب است و با بهای دلخواه می‌فروشیم. ماست مختارالسلطنه همین تغار دوغ است که در جلوی دکان می‌بینی که یک سوم آن ماست و دو سوم دیگر آن آب است و به بهایی که مختارالسلطنه گفته می‌فروشیم. تو از کدام می‌خواهی؟! مختارالسلطنه دستور داد ماست فروش را جلوی دکانش وارونه از درختی آویزان کرده و بند تنبانش را دور کمر سفت ببندند. سپس تغار دوغ را از بالا در لنگه‌های تنبانش بریزند و آنقدر آویزان نگهش دارند تا همه آب‌هایی که به ماست افزوده از تنبان بیرون بچکد! چون دیگر فروشنده‌ها از این داستان آگاه شدند، همگی ماست‌ها را کیسه کردند! وقتى ميگن فلانى ماستشو كيسه كرده يعنى اين ولی حیف که دیگر مختارالسلطنه ای نیست! •✾📚 @Dastan 📚✾•
✅تـوڪّل ✍️گويند كه...در زمان موسی خشکسالی پيش آمد. آهوان در دشت، خـدمت موسی رسيدند كه ما از تشنگی تلف می شويم و از خداوند مـتعال در خواست باران كن. موسی به درگاه الهی شتافت و داستان آهـوان را نقل نمود. خداوند فرمود: موعـد آن نرسيده موسی هم بـرای آهوان جـواب رد آورد. 👈تا اينڪه يكی از آهوان داوطلب شد كه برای صحبت و مناجات بالای كوه طور رود. به دوستـان خود گفت: اگر من جـست و خیز کنان پایین آمدم بدانيد كه باران می آيد وگرنـه اميدی نيست. آهو به بالای كوه رفت و حضرت حق به او هـم جواب رد داد. اما در راه برگشت وقتی به چشـمان منتظر دوستانش نگاه كرد ناراحت شد. شروع به جست و خیز کرد و با خود گفت: دوستانم را خوشحال می ڪنم و توكل می نمـایم. تا پایـین رفتن از کوه هنوز امیـد هست. تا آهو به پائين كوه رسيد باران شروع به باريـدن كرد 👈 موسي معترض پروردگار شد. خـداوند به او فرمود: هـمان پاسخ تو را آهو نیز دریافت کرد با این تفاوت که آهو دوباره با توکل حرڪت کرد و اين پاداش توكل او بود. 🔸هیچوقت نا امیـد نشـويد... 🔸شايد لحظه اخر نتيـجه عوض شود؛ 🔸پس مجـددا توكل كنيد... •✾📚 @Dastan 📚✾•
🔵ثبت کوچکترین عمل ✅حضرت على (عليه السلام) در حال عبور از محلى ، چشمش به عده اى از جوانان افتاد، كه سخنان لغو و بيهوده مى گفتند و مى خنديدند. 💥حضرت فرمودند : آيا نامه عملتان را با اين چيزها سياه مى كنيد؟! ✅گفتند : يا على (عليه السلام) آيا اينها را هم مى نويسند؟ 🌹حضرت فرمود : آرى ! حتى دميدن نفس را هم مى نویسند. 📒داستانهاى شهيد دستغيب ، ج ۱، ص ۴۷ •✾📚 @Dastan 📚✾•
16.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ميثم مطيعى در ایام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها با حضور در حسینیه مرحوم داوود العاشور شهر بصره عراق به زبان عربی به مداحی پرداخت این حسینیه جزو بزرگترین حسینیه های عراق میباشد شهادت حضرت زهرای اطهر سلام الله علیها را تسلیت عرض می کنم •✾📚 @Dastan 📚✾•
💢در تام، قیامت هر شخص قیام میکند.. ۱_قلم اول 🔸 ، یکی از دستور العمل هاست. آنهایی که به حرف آمدند، از ناحیه به حرف آمدند. رحمت رحیمه ی الهی است. 📙شرح اسفار اربعه 🔸کاری کنیم که وجودمان همه الهی باشد، گفت و شنودتان همه الهی باشد . ، یکی از دستور العمل هاست، باید تن به کار برد. 📒صدو ده اشاره ۲_ قلم دوم 🔸در بسیاری از موارد در برای انسان حالاتی پیدا می شود که در غیر از این موقع امکان ندارد پیدا شود! 📒مهرتابناک ۳_ قلم سوم 🔸صمت یعنی، . حرفهایی که فایده ندارد ، نزن! خداوند متعال می فرماید؛ هیچ کلامی از دهان شما بیرون نمی آید ، مگر اینکه نگهبانی آماده است و آن را ضبط می کند. ۴_ قلم چهارم 🔸در تام، قیامت هر شخصی قیام می کند. 📒شرح دروس معرفت نفس 🔸دلیل اینکه ما به جایی نمی رسیم به خاطر اینست که نمی کنیم؛ باید مهر را بر لب بزنیم و حرکت کنیم. 📒شرح دروس معرفت نفس ۵_ قلم پنجم 🔸خوش دارم که در نیمه‌های شب در مرموز آسمان و زمین به مناجات برخیزم و با ستارگان نجوا کنم و قلب خود را به اسرار ناگفتنی آسمان بگشایم. آرام آرام به عمق کهکشانها صعود نمایم، محو عالم بی نهایت شوم . از مرزهای علم وجود در گذرم و در وادی ثنا غوطه ور شوم و جز خدا چیزی را احساس نکنم. •✾📚 @Dastan 📚✾•
مردی شبی را در خانه ای روستایی می‌گذراند... پنجره های اتاق باز نمی شد. نیمه شب احساس خفگی کرد و در تاریکی به سوی پنجره رفت اما نمی توانست آن را باز کند. با مشت به شیشه پنجره کوبید، هجوم هوای تازه را احساس کرد و سراسر شب را راحت خوابید. صبح روز بعد فهمید که شیشه کمد کتابخانه را شکسته است و همه شب، پنجره بسته بوده است...! " او تنها با فکر اکسیژن، اکسیژن لازم را به خود رسانده بود...!! " افکار از جنس انرژی اند و انرژی، کار انجام می دهد... •✾📚 @Dastan 📚✾•
#ماجرای_تنها_سفری_که_با_همسرم_رفتم: تصویری از شهید مهدی باکری و همسرشان بانو صفیه مدرس؛ همسر شهید اینطور نقل می کند که: "خیلی دوست داشتم در زندگی مشترکم یک سفر هم شده با #مهدی بروم اما جنگ مجالی برای این کار به او نمی‌داد حتی یکبار که از او خواهش کردم بیا فقط سه روز به عنوان ماه عسل به مشهد برویم گفت: ای وای بر من در حالی که دوستانم دارند در جنوب #شهید می‌شوند، بخواهم با همسرم برای تفریح بروم؟! تنها البته یکبار رفتیم سفر به سوریه اردیبهشت سال ۶۲ قرار شد ۶ نفر از فرماندهان سپاه برای مأموریتی به سوریه بروند به آنها اعلام شده بود که می‌توانید اعضای خانواده را هم با خودتان ببرید تا جایی که در ذهنم هست خانواده سردار عزیز جعفری، سردار رحیم صفوی هم بودند حسن باقری شهید شده بود اما مادرش به همراه سردار محمد باقری و خانمش آمده بودند، یک آقای شریعتی نامی هم اهل مشهد بودند که او را نمی‌شناختم و بعد از جنگ هم دیگر او را جایی ندیدم... حدود ۸ روز آنجا بودیم یک خانه دادند گفتند پخت و پز هم با خودتان دو روز مردها رفتند لبنان و ما تنها بودیم آخرین باری که رفتم برای زیارت حضرت زینب سلام الله علیها نشستم به دعا خواندن و حواسم پرت شد همه سوار ماشین منتظر من بودند هر چه گشتند مرا پیدا نکردند وقتی پیدایم کردند یکی از خانم ها گفت: آقامهدی به شدت استرس و اضطراب داشت تا تو را پیدا کرد این عکسی را هم که مشاهده می‌کنید سرلشکر محمد باقری که اکنون فرمانده ستاد کل نیروهای مسلح هستند از ما در هواپیما گرفتند •✾📚 @Dastan 📚✾•