آرزوت یه بذره، تو میکاری و فراموشش میکنی
اما خدا هرروز بهش آب میده... ☘✨
✾📚 @Dastan 📚✾
📚#معرفی_کتاب
🌟عنوان:حماسه حسینی(جلد اول)🌟
✍به قلم: شهید آیت الله مرتضی مطهری
🖨ناشر:انتشارات صدرا
📚🔹📚🔹📚🔹📚🔹📚🔹
معرفی کتاب حماسه حسینی (جلد اول)
کتاب حماسه حسینی (جلد اول) نوشتهٔ استاد شهید آیتاللّه مرتضی مطهری در انتشارات صدرا چاپ شده است. این کتاب مجموعهای است دوجلدی که جلد اول آن شامل سخنرانیها و جلد دوم مشتمل بر نوشتهها و یادداشتهای استاد شهید دربارهٔ حادثه کربلاست.
🌟این کتاب شامل هفت فصل است. عناوین سخنرانیهای جلد اول به ترتیب عبارتاند از: حماسه حسینی، تحریفات در واقعه تاریخی کربلا، ماهیت قیام حسینی، تحلیل واقعه عاشورا، شعارهای عاشورا، عنصر امر به معروف و نهی از منکر در نهضت حسینی، عنصر تبلیغ در نهضت حسینی.🌟
📓 فصل اول تحت عنوان حماسه حسینی مجموعه سه سخنرانی استاد شهید تحت همین عنوان است که در حدود سال ۱۳۴۷ هجری شمسی در حسینیه ارشاد ایراد شده است و کتاب نیز به همین نام نامیده شد.
🖋فصل دوم را سخنرانیهای استاد تحت عنوان «تحریفات در واقعه تاریخی کربلا» تشکیل میدهد.
📓«ماهیت قیام حسینی» فصل سوم این کتاب را تشکیل میدهد.
🖋فصل چهارم را یک سخنرانی آن شهید بزرگوار تحت عنوان «تحلیل واقعه عاشورا» تشکیل میدهد.
📓«شعارهای عاشورا» (سخنرانی معروف استاد که توأم با گریه شدید ایشان است) فصل پنجم کتاب حماسه حسینی را تشکیل میدهد.
🖋فصل ششم این کتاب مجموع هفت جلسه سخنرانی استاد شهید تحت عنوان «عنصر امر به معروف و نهی از منکر در نهضت حسینی» است.
📓«عنصر تبلیغ در نهضت حسینی» فصل هفتم این کتاب را تشکیل میدهد.
📚🔹📚🔹📚🔹📚🔹📚
✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌷
#براى_لو_نرفتن ....
🌷در منطقه فكّه، پيكر شهيدى اول ميدانِ مين روى زمين بود. اطرافش مملو از مينِ منور بود. مين منور شعله بسيار زيادى دارد. به حدى كه مى گويند كلاه آهنى را ذوب مى كند. حرارتى كه در نزديكى آن نمى توان گرمايش را تحمل كرد. خوب كه نگاه كردم، ديدم آثار سوختگى به خوبى بر روى استخوانهاى اين شهيد پيداست. در همان اول فهميدم كه چه شده ....
🌷او نوجوانى تخريب چى بوده كه شب عمليات در حال باز كردن معبر بوده است تا گردان از آنجا رد شود. ولى مين منورى جلويش منفجر شده و او براى اينكه عمليات و محور نيروها لو نرود، بلافاصله خودش را روى مين منور سوزان انداخته تا شعله هاى آن، منطقه را روشن نكند و نيروها به عمليات خود ادامه دهند.
✾📚 @Dastan 📚✾
📚#معرفی_کتاب
🌟عنوان:حماسه ی حسینی(جلد دوم)🌟
✍به قلم: شهیدمرتضی مطهری
🖨ناشر:انتشارات صدرا
📝🖋📝🖋📝🖋📝🖋📝🖋
🌟مطالب جلد دوم که بهمرور ایام نگاشته شده از نظر اجمال و تفصیل متفاوت است، بهطوریکه برخی از آنها بهصورت یک مقاله است و برخی دیگر چند سطری بیش نیست و در موارد اندکی، مطلب با اشاره بیان شده است. کتاب حاضر شامل هشت فصل است که موضوع برخی از آنها همان موضوعات سخنرانیهایی است که در جلد اول این مجموعه به چاپ رسیدهاند، فرقشان در گفتار و نوشتار بودن آنها و برخی مطالب اختصاصی است و به تعبیر دیگر این فصول در جلد اول و دوم مکمل یکدیگرند. عناوین فصلهای جلد دوم به این ترتیب است:
🖋فصل اول: ریشههای تاریخی حادثه کربلا
📓فصل دوم: یادداشت «ماهیت قیام حسینى»
🖋فصل سوم: یادداشت امام حسین علیهالسلام و عیسى مسیح علیهالسلام
📓فصل چهارم: یادداشت «عنصر امر به معروف و نهى از منکر در نهضت حسینى»
🖋فصل پنجم: یادداشت
📓فصل ششم: حماسه حسینى
🖋فصل هفتم: یادداشت عنصر تبلیغ درنهضت حسینى
📓فصل هشتم: یادداشتهاى متفرق
📝🖋📝🖋📝🖋📝🖋📝🖋
✾📚 @Dastan 📚✾
🔻شراب خوار و غذای روضه امام حسین علیه السلام
◽️آقا رضا برهان:
مدتی قبل با چند تن از رفقا ، برای زیارت و فاتحه به قم مشرف شدیم
▫️قبلا هماهنگ کرده بودند که برای صرف ناهار به منزل فلان شخص برویم و همان جا هم استراحت کنیم
▫️آن شخص از دوستان قدیمی محل ما و از بچه های مسجد لرزاده تهران بود که در حال حاضر در شهر مقدس قم سکونت دارند
▫️پس از زیارت وقتی به منزل ایشان رفتیم، دیدیم که هنوز که هنوز است عکس مرحوم حاج شیخ علی اکبر برهان را روی طاقچه منزل خود گذاشته است
▫️علت آن را جویا شدیم گفت: من تا آخر عمرم هر جا بروم این عکس را با خود می برم
▫️گفت: من خاطره ای از مرحوم برهان دارم که تا عمر دار فراموش نخواهم کرد و همین موضوع باعث شد که زندگی من از این رو به آن رو شود
▫️ما جوان بودیم سرمان داغ بود گاه گاهی هم شراب می خوردیم شبی که شب عاشورا یا تاسوعا بود من به آن پذیرایی و خرجی که برای شهادت امام حسین می دادند نرسیدم و وقتی که رفتم و گفتم: به من هم شام بدهید ، گفتند: شام تمام شده ، اگر هم داشتیم به توی عرق خور
که نمی دادیم
▫️در همین میان دیدم که دو تا سینی غذا به طرف خانه آقای برهان رفت با خودم گفتم: می گویند غذا ندارند اگر ندارند پس این غذا چیست که به خانه آقای برهان می رود؟! اگر هم هست چرا به ما نمی دهند؟! عیبی ندارد خداحافظ
با ناراحتی به خانه رفتم ولی پس از حدود یک ربع الی نیم ساعت دیدم درب خانه را می زنند تا در را باز کردم دیدم مرحوم حاج شیخ علی اکبر برهان است با سینی غذای امام حسین (علیه السلام)
ظرف غذا را به من دادند و رفتند
▫️بعدها فهمیدم برخی به ایشان گفته بودند که حاج آقا این شخص عرق خور است فرموده بودند: عیبی ندارد ظرف او را هم بیاورید خودم می شویم.
▫️همین رفتار مرحوم آیت الله شیخ علی اکبر برهان چنان بر روی وی تاثیر گذاشته بود که در حال حاضر از صالحان است.
#حکایت
✾📚 @Dastan 📚✾
8.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚡️⚡️حکایت فروش خانه برای امام حسین علیه السلام
✾📚 @Dastan 📚✾
مهم نیست کف پاتو شستی یا نه ؟!
حتی مهم نیست کف پات نرمه یا زبر !
اما این مهمه که وقتی از
زندگی کسی رد می شی ؛
رد پای قشنگی از خودت به جا بگذاري !
همیشه میشه تموم کرد.
فقط بعضی اوقات دیگه نمیشه
دوباره شروع کرد ...!
مواظب همدیگه باشیم !
از یه جایی بــه بعد، دیگه بزرگ نمیشیم؛
پـیــــــــــر میشیم از یه جایی بــه بعد
دیگه خسته نمیشیم؛ می بُـــــرّیم !
از یه جایی بــه بعد ...
دیـگه تــکراری نیستیم؛ زیـــــادی هستــــــــیم ..!!
پس قدر خودمون ،
دوستانمونو زندگيمونو و حضور خوشرنگ مون رو تو صفحه دفتر خلقت بدونيم .
محبت تجارت پایاپای نیست ...!
✾📚 @Dastan 📚✾
🔺من مانند تُرک های پشت کوه به حضرت ابوالفضل علاقه دارم❗️
◾️حجت الاسلام علی معجزاتی:
یک روز جمعه در منزل آقای حاج شیخ عباس طالبی ختم صلوات بود و برای صرف ناهار آنجا بودیم بعد از صرف ناهار مطالب نسبتا مختلف و متعددی مورد بحث واقع شد از جمله ایشان (استاد معزی) فرمودند:
◾️مرحوم علامه طباطبایی (رضوان الله عليه) این مضمون را فرمودند: که سرمایه و دارایی من این است که مانند تُرک های پشت کوه ، صاف و بی غل و غش به حضرت ابوالفضل العباس ارادت و ایمان دارم
#حکایت
✾📚 @Dastan 📚✾
⭕️ورود اهل بیت علیهم السلام به کوفه
💠روز 12محرم روز ورود اهل بیت(علیهم السلام) با حالت اسارت به کوفه است. دراین روز ابن زیاد فرمان داد که احدی حق ندارد با اسلحه ازخانه بیرون آید ،چرا که نگران بود شیعیان امیرالمومنین قیام کنند. سپس فرمان داد سرهای شهدا را پیش روی اهل بیت آورده حرکت دهند و اسرا را در کوی و بازار بگردانند.
♦️زنان کوفه که براى تماشای کاروان اسرا به بالاى بامها رفته بودند دیدند امام سجاد علیهالسلام در حالى که بیمارند و به خاطر غل و زنجیرها خون از رگهاى گردنشان جارى است، بر شترى برهنه سوارند.
🔹همچنین رأس شریف امام حسین(ع) در نوک نیزه این آیه مبارکه را تلاوت مى نماید: «اَمْ حَسِبْتَ أَنّ أَصْحابَ الْکَهْفِ وَالرَقیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً» (کهف، ۹).
🔸مردم با دیدن حالت رقت انگیز ذریه پیامبر(صلی الله علیه وآله) و سرهای بر نیزه، صدا به گریه بلند نمودند. سپس حضرت زینب علیهاالسلام مردم را امر به سکوت نمود و شروع به خواندن خطبهاى کوبنده و رسواکننده نمود.
#تقویم_محرم
#امام_حسین_علیه_السلام
#دوازدهم_محرم
✾📚 @Dastan 📚✾
🔆حضرت زهرا عليهاالسلام در مجالس
آقاى دانشمند محترم حاج شيخ محمد مهدى تاج لنگرودى فرمود: يكى از دوستانم حجة الاسلام آقاى امامى ثيلى براى حقير نقل كرد كه در مسجد صاحب الزمان واقع در خيان هلال احمر چهار راه عباسى پاى منبر آقاى حاج ميرزاعلى آقاى محدث زاده بودم ، كه بالاى منبر فرمود: يكى از وعّاظ مشهور تهران عصر روز آخر ذى الحجّة از منزل بيرون آمد كه شب اول محرّم به منبرهاى دهه عاشورا كه وعده داده برسد، در وسطهاى كوچه پيرزنى آمد و گفت : آقا من از امشب تا ده شب در منزل خودم روضه دارم لطفا تمام شبها را تشريف بياوريد و براى ما روضه بخوانيد.
واعظ گفت من وقت ندارم پيرزن گفت هر وقت شب به منزل برگشتيد تشريف بياوريد اگرچه به اندازه چند دقيقه باشد، واعظ باكمال خونسردى و بى ميلى جواب مثبت داد كه مى آيم ، شب اول محرّم كه دير وقت از روضه برگشته بود بهمان منزل رفت پرچم سياه كوچكى ديد كه بالاى در آويزان است و روى پرچم سلام بر حسين شهيد نوشته ، چون در باز بود با گفتن يك يااللّه وارد شده ، بدرون اطاقى وى را راهنمائى كردند، وقتى وارد شد ديد سه يا چهار نفر زن با چادر مشكى نشسته اند و چون صندلى نداشت خشت و آجر را بروى هم گذاشته اند تا بعنوان منبر از آن استفاده شود.
آقاى واعظ روى منبر نشست و بعد از خطبه چند جمله از فضائل حضرت سيد الشهداءعلیه السلام گفت و روضه خواند و زنهاى حاضر در مجلس گريه كردند و با جمله صلى اللّه عليك يا اباعبداللّه و دعا كردن به مجلس خاتمه داد و اين كار تا چند شب ادامه داشت ولى شب پنجم يا ششم از مجالس مهم شهر برگشت و با خود گفت خوب است امشب منزل پير زن را ناديده انگاشته و نروم ، او به منزل خود رفت و شام خورد و بدرون بستر رفت كه بخوابد به محض آنكه خوابيد حضرت بى بى عالم صدّيقه طاهره فاطمه زهرا سلام اللّه عليها را در خواب ديد، خدمت حضرتش عرض ادب كرد ولى بى بى نسبت به واعظ بى اعتنا بود، واعظ لرزيد و گفت : مگر از من خطائى سرزده كه اينگونه به من بى مهريد؟ حضرت فرمود: چرا آن پيرزن را منتظر نگهداشتى و نرفتى ؟!
واعظ از خواب برخاست و تند تند لباس پوشيد و رفت ، ديد پيرزن دم در ايستاده و نگاه به راه مى كند به محض آنكه آقا را ديد گفت چرا اينقدر ديركردى ، واعظ كه قلبش مى طپيد و از چشمانش اشك مى باريد چيزى نگفت و بدرون منزل رفت و از هر شب بهتر روضه خواند و برگشت ، فهميد هرجا روضه امام حسين علیه السلام هست آنجا صاحب عزا بى بى عالم حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه عليها هم هست .(1)
1-علماء، 182.
📚كرامات الحسينية جلد دوم، معجزات حضرت سيدالشهداء عليه السلام بعد از شهادت، على مير خلف زاده
✾📚 @Dastan 📚✾
💠آیت الله معظم حاج شیخ حسین وحیدخراسانی:
🔸دلی که میخواهد از امام حسین(علیه السلام) نور بگیرد ، باید گناه را از خود جدا کند. او خیال میکند که شب تاسوعا و عاشورا به حسینیه نیامده ؛ بیچاره نمیداند که او را به حسینیه راه ندادهاند که نیامده ، نه اینکه خودش نیامده است!
🔸وقتی بَشَر ، آلوده و ناپاک شد ، از این دستگاه دور میشود و مُقَدَّمات اِنصرافش را فراهم میکند.
✾📚 @Dastan 📚✾