#داستان_آموزنده
🔆بوستان ابوطلحه ، صدقه اى به خاطر حواس پرتى
مى گويند ابى طلحه در بوستان خود نماز مى گزارد، در اثناى نماز نظرش به مرغى افتاد كه در لابلاى شاخه هاى درختى گير كرده بود و راه نجاتى مى جست . وى به آن مرغ چنان سرگرم شده بود كه ندانست چند ركعت نماز به جاى آورده است . پس ، خدمت رسول اكرم (ص ) آمد و حال خود را بيان داشت و عرض كرد: بوستانم را صدقه قرار دادم ، در هر راهى كه صلاح مى دانيد مصرف كنيد.
👈ببينيد چگونه مجاهده با نفس و مخالفت با شيطان موجب مى شود بوستانى كه مرغ درخت آن صاحبش را در نماز مشغول داشته است ، ترك گفته شود.
📚صلوة الخاشعين آية اللّه دستغيب ، ص 59.
✾📚 @Dastan 📚✾
یَقیناً کُلُّه خَیر
سراسر خیر است وقتی همه چیز دست خداست ☘✨
✾📚 @Dastan 📚✾
📚#معرفی_کتاب
🌟عنوان:ادب عاشقی🌟
✍به قلم:محمدرضا عابدینی
🖨ناشر:نشر معارف
💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹
کتب پیش رو حاصل زحمات علی جعفری هُرستانی است. که از مجموع صحبت های پراکنده استاد عابدینی در ابتدای منابر و سخنرانیهای مناسبتی مختلف را جمع آوری کرده و آن را به صورت یک مجموعه منظّم در آورده است. این کتاب با موضوع آداب حضور در مجالس اهل بیت (ع) و ناظر به مخاطب و شرکت کننده در مجالس اهل بیت (ع) برای استفاده هر چه بیشتر و بهتر از این مجالس تدوین شده است.
این اثر جلد اوّل از مجموعه ای دو جلدی است و جلد دوّم این اثر با عنوان «ادب خادمی» با موضوع آداب برپایی و اقامه مجالس اهل بیت (ع) که شامل نکات کاربردی و تشکیلاتی ویژه مسئولین هیئات و برگزار کنندگان و خادمان مجالس اهل بیت (ع) است، نیز در حال تدوین است و به زودی در اختیار علاقه مندان به این مباحث قرار خواهد گرفت.
💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹
#کتاب_عاشورایی
✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 #هر_روز_با_شهدا
#شهید_عطری
🌷شهید #سید_احمد_پلارک در زمان جنگ در یکی از پایگاههای پشت خط به عنوان یک سرباز معمولی کار میکرد. او همیشه مشغول نظافت توالت های آن پایگاه بوده و همواره بوی بدی بدن او را فرا میگرفت. تا اینکه در یک حمله هوايى هنگامیکه او در حال نظافت بوده، موشکی به آنجا برخورد میکند و او شهید و در زیر آوار مدفون میشود.
🌷هنگاميکه امدادگران در حال جمع آوری زخمیها و شهیدان بودند، با تعجب متوجه میشوند که بوی گلاب از زیر آوار میآید. وقتی آوار را کنار مى زنند با پیکر پاک این شهید روبرو مى شوند که غرق در بوی گلاب بود.
🌷هنگامیکه پیکر آن شهید را در بهشت زهرای تهران، در قطعه ۲۶ به خاک میسپارند، همیشه بوی گلاب تا چند متر اطراف مزار این شهید احساس میشود و نیز سنگ قبر این شهید همیشه نمناک میباشد بطوری که اگر سنگ قبر شهید پلارک را خشک کنید، از طرف دیگر سنگ نمناک میشود.
✾📚 @Dastan 📚✾
❇️ زیارت عاشورا و حل مشکل مالی
☑️ عالم جليل و زاهد مسلم حاج آقاى شيخ عبد الجواد حائرى مازندرانى فرمود:
▫️ روزى كسى آمد خدمت خلد مكان (=مکانش در بهشت) شيخ الطايفه زين العابدين مازندرانى قدّس اللّه سره العالى، شكايت از تنگى معاش خود كرده شيخ به او فرمود:
🔸 برو حرم حضرت اباعبداللّه (ع) زيارت عاشورا بخوان رزق و روزى به توخواهد رسيد. اگرنرسيد بيا نزد من، من خواهم داد.
▫️ آن بنده خدا رفت بعد از زمانى آمد خدمت آقا، آقا فرمود:
🔸 چه كاركردى؟
▫️ گفت:
🔹 در حرم مشغول خواندن زيارت عاشورا بودم؛ كسى آمد و وجهى به من داد و در توسعه قرار گرفتم.
⬅️ تذكرة الزائرين ناقل زيارت عاشورا و آثار شگفت: ۱۶.
🏷 #عاشورا #زیارت_عاشورا
#چله_زیارت_عاشورا
✾📚 @Dastan 📚✾
8.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥روز قیامت چجوری میخوای جواب بدی؟
♨️داستان جالب امام کاظم و شخص گندم فروش
🎥آیت الله انصاری
✾📚 @Dastan 📚✾
13.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨 چرا ما به امام زمان عجل الله تعالی فرجه که بیش از هزار سال است در اضطرار و آوارگی به سر میبرند و هر روز «هل من ناصر ینصرنی» میگویند، کمکی نمیکنیم؟
🏷 #امام_حسین علیه السلام
#امام_زمان عجل الله تعالی فرجه
#حجت_الاسلام_شجاعی
✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از قاصدک
💜 کدوم دوره رایگان ما رو می خوای⁉️
🔵نظم و هدفگذاری
🟡خودسازی
🟢ارتباط موثر
🔴انضباط شخصی
😍اینجا پُره از دوره های #رایگان
✅ تا پاک نشده زود وارد جمع بزرگ 600 هزار نفره ما شو👇
https://eitaa.com/joinchat/1634271298C2b479acc30
#داستان_آموزنده
🔆جوان مسيحى مسلمان شد
حضرت آية اللّه جناب آقاى حاج شيخ محمد رازى كه از شاگردان درس اخلاق مرحوم حاج شيخ محمد تقى بافقى مى باشند مى فرمودند كه استادمان مرحوم آقاى بافقى به خادمش آقاى حاج عبّاس يزدى دستور داده بود كه شبها در خانه را باز بگذارد و مواظب باشد كه اگر ارباب حوائج مراجعه كردند به آنها جواب مثبت بدهد و حتى اگر لازم شد در هر موقع شب كه باشد او را بيدار كند تا كسى بدون دريافت جواب از درخانه او برنگردد. آقاى حاج عباس يزدى نقل مى كند:
نيمه شبى در اطاق خودم كه كنار در حياط منزل آقاى حاج شيخ محمد تقى بافقى بود، خوابيده بودم ، ناگهان صداى پائى در داخل حياط مرا از خواب بيدار كرد من فورا از جا برخاستم . ديدم جوانى وارد منزل شده و در وسط حياط ايستاده است نزد او رفتم و گفتم شما كه هستيد و چه ميخواهيد؟
مثل آنكه نميتوانست فورا جواب مرا بدهد حالا يا زبانش از ترس گرفته بود و يا متوجّه نشد كه من به فارسى به او چه ميگويم زيرا بعدا معلوم شد اواهل بغداد و عرب است ولى مرحوم آقاى بافقى قبل از آنكه او چيزى بگويد از داخل اطاق صدازد كه حاج عباس او يونس ارمنى است و بامن كار دارد او را راهنمائى كن كه نزد من بيايد. من او را راهنمائى كردم او به اطاق آقاى بافقى رفت . مرحوم آقاى بافقى وقتى چشمش به او افتاد بدون هيچ سؤ الى به او فرمود: احسنت ، مى خواهى مسلمان شوى ، او هم بدون هيچ گفتگوئى به ايشان گفت ، بلى براى تشرف به اسلام آمده ام .
مرحوم آقاى بافقى بدون معطلى بلافاصله آداب و شرايط تشرف به اسلام را به ايشان عرضه نمود و او هم مشرّف به دين مقدّس اسلام شد، من كه همه جريانات برايم غير عادّى بود از يونس تازه مسلمان سؤ ال كردم كه جريان توچه بوده و چرا بدون مقدّمه به دين مقدس اسلام مشرف گرديدى و چرا اين موقع شب را براى اين عمل انتخاب نمودى ؟
او گفت : من اهل بغدادم و ماشين بارى دارم و غالبا از شهرى به شهرى بار مى برم يك روز از بغداد به سوى كربلا مى رفتم ، ديدم در كنار جادّه پيرمردى افتاده و ازتشنگى نزديك به هلاكت است ، فورا ماشين را نگه داشتم و مقدارى آب كه در قمقمه داشتم به او دادم ، سپس او را سوار ماشين كردم و به طرف كربلا بردم ، او نمى دانست كه من مسيحى و ارمنى هستم ، وقتى پياده شد گفت : برو جوان حضرت ابوالفضل العبّاس اجر تو رابدهد.
من از او خدا حافظى كردم و جدا شدم ، پس از چند روز بارى به من دادند كه به تهران بياورم ، امشب سر شب به تهران رسيدم و چون خسته بودم خوابيدم ، درعالم رؤ يا ديدم در منزلى هستم و شخصى در آن منزل را مى زند، پشت در رفتم و در را باز كردم ديدم شخصى سوار اسب است و مى گويد:
من ابوالفضل العباس هستم ، آمده ام حقّى كه به ما پيدا كردى به تو بدهم . گفتم چه حقى ؟
فرمود: حق زحمتى كه براى آن پيرمرد كشيدى سپس اضافه فرمود و گفت : وقتى از خواب بيدار شدى به شهر رى مى روى شخصى تو را بدون آنكه تو سوال كنى به منزل آقاى شيخ محمد تقى بافقى مى برد و قتى نزد ايشان رفتى به دين مقدّس اسلام مشرف مى گردى .
من گفتم چشم قربان و آن حضرت از من خدا حافظى كرد و رفت ، من از خواب بيدار شدم و شبانه به طرف حضرت عبدالعظيم حركت كردم ، در بين راه آقائى را ديدم كه بامن تشريف مى آورند و بدون آنكه چيزى از ايشان سئوال كنم ، مرا راهنمائى كردند و به اينجا آوردند و من مسلمان شدم . وقتى ما از مرحوم آقاى حاج شيخ محمد تقى بافقى سئوال كرديم كه شما چگونه او را شناختيد و مى دانستيد كه او آمده است كه مسلمان بشود؟
فرمود: آن كس كه او را به اينجا راهنمائى كرد يعنى حضرت حجة بن الحسن علیه السلام به من فرمودند كه او مى آيد و چه نام دارد و چه مى خواهد.
📚ملاقات ، /2/ 88.
✾📚 @Dastan 📚✾
✅ خواص عاشورایی:
بَشیر بن عَمرو حَضرَمی
🔻 بشیر بن عمرو حضرمی از مردم کوفه و از یاران با وفای امام علی و امام حسین علیهما السلام بود که اصالت یمنی داشت. در زمانی که امام ع مشغول گفتگو با عمر سعد بود، بشیر از فرصت استفاده کرد و به یاران امام ع پیوست.
🔅 در کربلا بود که خبر تلخ اسارت فرزندش را در مرز کربلا شنید. در حالی که می توانست به بهانه ی آزاد کردن فرزندش صحنه را ترک کند، جوانمردی کرد و هرگز از امام ع جدا نشد.
🔹 امام ع به وی گفت: تو از بیعت من آزادی، پس برو و برای آزادی پسرت تلاش کن. جواب داد: اگر از تو جدا شوم، درندگان مرا زنده زنده خواهند خورد! به خدا قسم هرگز از تو جدا نمی شوم.
🔸 در حالی که زیر لب اشعار حماسی می خواند، به میدان رفت. آنقدر با دشمنان جنگید تا به شهادت رسید. در زیارت ناحیه مقدسه با عبارات زیبایی از او یاد شده است.
#امام_حسین_علیه_السلام
#خواص_عاشورایی
#بشیر_بن_عمرو
#بصیرت
(مثیرالاحزان، ص۵۳_ بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۹۴)
✾📚 @Dastan 📚✾
*ـ ↶📗🌱↷
*
میگفت مادرم یه کاسه داره که بهش میگیم «کاسه قهر و آشتی»؛ هروقت که زنوشوهر همسایه دعواشون میشه، خیلی سریع یه غذایی چیزی میریزه داخل کاسه و میبره برای همسایه تا بین دعوا وقفه ایجاد کنه و زنوشوهر آروم بشن...خیلی هم تاثیر داشت
گفتم کاش همهمون تو مهربونی کردن اینقدر خلاق بودیم
✍️مجید میرزایی
✾📚 @Dastan 📚✾