eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
66.6هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
3.1هزار ویدیو
73 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 🌟عنوان:نهضت مقدس🌟 ✍به قلم:محسن قنبریان 🖨ناشر:انتشارات معارف 💠📜💠📜💠📜💠📜💠📜 کتاب" نهضت مقدس" مجموعه بیانات و تحلیل های عاشورایی حجت الاسلام و المسلمین محسن قنبریان پیرامون ویژگی های نهضت اباعبدالله علیه السلام و ویژگی های نهضت های قاتل امام است.مباحث این کتاب در بخش اول پیرامون ریشه های شکل گیری اسلام طاغوتی،اسلام ضد عدالت،اسلام ذبح کننده ی آرمان ها،اسلام محافظه کار،اسلام منفعل و یک جانشین،اسلام بی توجه به مسضعفین،اسلام باندباز و حزب باز،اسلام سرمایه دار،و در یک کلام اسلام آمریکایی در عاشورا است.اسلامی که بارها و بارها خود را تکرار کرده و زنگ خطر حضور رگه های قدرتمندی از آن در تاریخ معاصر ما نیز وجود دارد.نین اسلامی به راحتی ظرفیت به انحراف کشیدن انقلاب اسلامی و آرمان های آن را دارد و مطالعه ریشه ها،چرایی شکل گیری،ویژگی ها و نشانه های آن از ضروریات زمان ماست.در بخش دوم،ویژگی ها،ارکان و ابعاد نهضت اباعبدالله الحسین علیه السلام به مثابه یک نهضت معیار،شاخص و «مقدس» بررسی می شود تا هر نهضتی که خود را پیرو ان می داند،روش مبارزه،اصول حکمرانی،شیوه های دردمندی،رفتارهای سیاسی و مدل های مطالبه گری خود را بشناسید.در بخش سوم،ریشه های اقتصادیشکل گیری عاشورا تحلیل و بررسی می شود تا مخاطب با شناسایی مختصات«طاغوت اقتصادی» از تکرار آن ویژگی ها در زمانه ی خویش،به خصوص در انقلاب اسلامی ایران که یگانه پرچمدار پیروی از نهضت اباعبدالله علیه السلام در جهان است،پیشگیری کند. 💠📜💠📜💠📜💠📜💠📜 ✾📚 @Dastan 📚✾
🔅 همرزمان پدرم تعریف میکردند که ایشان عادت داشت اغلب شبها نيروهايش را از خواب بیدار کند تا انجام بدهند و خودش همواره غسل شهادت داشت، میخواست همواره آماده شهادت باشد. 🔅 هر صبح بیدار میماند و حضرت امیرالمومنین علیه السلام در مسجد را گوش میکرد، ایشان خیلی به این مناجات علاقه مند بود. 🔅آخرین بارکه از سوریه تلفن زد برخلاف هميشه سکوت کرده بود و میگفت شما صحبت كنيد میخواهم صدایتان را بشنوم، مثل سابق خنده در صدایش نبود طوری که من بعد از اتمام صحبت شروع کردم به گریه کردن و به خانواده گفتم مطمئن هستم قرار است حادثه ای رخ بدهد. 🔻چند روز بعد از آن تماس تلفنی هم به شهادت رسید. 📸شهید مدافع حرم 🗓شهادت ۲ دی ماه ۹۴ ✾📚 @Dastan 📚✾
9.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◾️داستان تاجر هندی که هر سال برای آقا امام حسین علیه‌السلام جلسه روضه می‌گرفت ✾📚 @Dastan 📚✾
⭕️ قتل "محمد امين" به دستور برادرش "مأمون" 🔻جنگ بین امین و مأمون معروف به فتنه چهارم، بین سال‌های ۱۹۵ تا ۱۹۸ق، بر سر جانشینی هارون‌الرشید، خلیفه عباسی، رخ داد. در این سلسله درگیری‌ها، مأمون تحت حمایت خراسانیان، در مرو و امین نیز با حمایت مردم عرب در بغداد، به مقابله با یکدیگر پرداختند. سرانجام مامون پیروز شد و امين در ۲۵ محرم ۱۹۸ق كشته شد. 🔹چون مادر مامون کنیزی ایرانی بود، برای امین به عنوان ولیعهد هارون، از مردم بیعت گرفته شد. پس از مرگ هارون، امين به خلافت رسيد و پنج سال خلافت كرد و برادرش را از ولايتعهدي خلع کرد. مأمون اما به كمك ايرانيان عليه برادرش قيام كرد و پیروز شد و بیست سال خلافت كرد. ✾📚 @Dastan 📚✾
🇮🇷🇵🇸 🏴🏴🏴🏴🏴🏴 عاقبت بردند قلب نیل را شیرمرد خطه سجیل را در دل ما داغ ابراهیم بود ناگهان کشتند اسماعیل را...😭 🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆نجات از غُل و زنجير ابن شهاب زُهَرى - كه يكى از ياران و دوستان حضرت سجّاد امام زين العابدين صلوات اللّه و سلامه عليه است - حكايت كند: در آن روزى كه عبدالملك بن مروان امام سجّاد عليه السّلام را دست گير كرد، حضرت را به شهر شام فرستاد، و ماءمورين بسيارى را نيز براى كنترل آن حضرت گماشت ، آن چنان كه حضرت در سخت ترين وضعيّت قرار گرفت . زُهَرى گويد: من با يكى از فرماندهان صحبتى كردم و اجازه خواستم تا با امام عليه السّلام خداحافظى كنم ؛ پس به من اجازه دادند، همين كه به محضر مبارك حضرت وارد شدم ، او را در اتاقى بسيار كوچك ديدم ، در حالى كه پاهاى حضرت را با زنجير به گردنش بسته و دست هايش را نيز دست بند زده بودند. من با ديدن چنين صحنه اى دلخراش ، گريان شدم و عرضه داشتم : اى كاش ‍ من به جاى شما بودم و شما را با اين حالت نمى ديدم . امام عليه السّلام فرمود: اى زهرى ! گمان مى كنى اين حركات و شكنجه ها مرا آزرده خاطر مى گرداند؟! چنانچه بخواهم و اراده نمايم ، همه آن ها هيچ است . سپس حضرت تكانى به پاها و دست هاى مباركش داد و خود را از غُل و زنجير و دست بند رها ساخت ؛ و آن گاه من از حضور پُر فيض حضرت خداحافظى كرده و بيرون آمدم . بعد از آن شنيدم كه ماءمورين در جستجوى حضرت بسيج شده بودند و مى گفتند: نمى دانيم در زمين فرو رفته و يا آن كه به آسمان بالا رفته است ، ما چندين ماءمور مواظب او بوديم ؛ ولى شبانگاه او را از دست داديم و چون به كجاوه او رفتيم ، غل و زنجير را در حالى كه كف كجاوه افتاد بود، خالى ديديم . زهرى گويد: من سريع نزد عبدالملك رفتم تا بيشتر در جريان امر قرار گيرم ، و هنگامى كه بر عبدالملك وارد شدم ، پس از صحبت هائى ، به من گفت : در آن چند روزى كه علىّ بن الحسين عليهماالسّلام مفقود شده بود، ناگهان نزد من آمد و اظهار نمود: اى عبدالملك ! تو را با من چه كار است ؟ و از من چه مى خواهى ؟ گفتم : دوست دارم نزد من و در كنار من باشى . فرمود: وليكن من دوست ندارم ؛ و سپس از نزد من خارج شد و رفت ، و مرا از آن پس ترس و وحشتى عجيب فرا گرفته است . 📚 إ ثبات الهداة : ج 3، ص 19، ح 38. ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆استجابت دعا در هلاكت دشمن محدّثين و تاريخ ‌نويسان آورده اند: پس از واقعه دلخراش كربلاء، و بعد از وقوع تحوّلاتى در حكومت بنى اميّه ، مختار ثقفى روى كار آمد. و يكى از فرماندهان مختار شخصى به نام ابراهيم فرزند مالك اشتر بود، كه بعد از آن كه عبيداللّه بن زياد ملعون را دست گير كردند، توسّط ابراهيم ، فرمانده لشكر مختار در كنار رودى به نام خارز به هلاكت رسيد و سپس سر آن خبيث را به همراه چند سر ديگر از جنايت كاران و قاتلين - در صحنه عاشوراى حسينى سلام اللّه عليه - را براى مختار فرستاد. و مختار نيز بى درنگ و بدون فوت وقت ، سر عبيداللّه ملعون را براى امام سجّاد، حضرت زين العابدين عليه السّلام و همچنين عمويش محمّد حنفيّه إ رسال داشت . هنگامى كه سر آن ملعون را حضور امام سجّاد عليه السّلام آوردند، آن حضرت كنار سفره طعام نشسته بود و غذا تناول مى نمود. و چون چشم حضرت بر آن سر افتاد، فرمود: هنگامى كه ما را به مجلس ‍ عبيداللّه بن زياد وارد كردند، آن ملعون با اصحاب خود مشغول خوردن غذا بود و سر مقدّس و مطهّر پدرم ، حضرت ابا عبداللّه الحسين عليه السّلام را نيز مقابلش نهاده بودند. و من در همان حالت از خداوند متعال تقاضا كردم : پيش از آن كه از اين دنيا بروم ، سر بريده ابن زياد ملعون را ببينم . شكر و سپاس خداوند متعال را به جا مى آورم كه دعاى مرا مستجاب نمود. پس از آن ، امام سجّاد عليه السّلام سر آن ملعونِ خبيث و پليد را به دور انداخت و سر بر سجده شكر نهاده و چنين اظهار داشت : حمد مى گويم و سپاس به جا مى آورم خداوند متعالى را كه دعاى مرا به استجابت رساند و در اين دنيا انتقام خون به ناحقّ ريخته پدرم را از دشمن گرفت . و سپس افزود در پايان : خداوند، مختار را پاداش نيك و جزاى خير عطا فرمايد. 📚اءعيان الشّيعة : ج 1، ص 636. ✾📚 @Dastan 📚✾
✍️اجتناب مرحوم شیخ مرتضی زاهد از تشبه به کلمات کفار مرحوم حجت الاسلام حاج شیخ مهدی معز الدوله تهرانی در رابطه با تشبه نقل فرمودند که روزی در خدمت مرحوم جناب شیخ به دیدار دوستی از دوستان خداوند متعال رفتیم. چون راه دور بود از وسیله نقلیه استفاده نمودیم. آن زمان کرایه ماشین را در مقابل بلیط می گرفتند. بعد از آنکه به مقصد رسیدیم، در بین راه که به طرف منزل دوست معهود می رفتیم مرحوم شیخ از من پرسید: «حاج شیخ مزدش را دادی؟» عرض کردم بله پرداخت نمودم. سپس (به عنوان دفع دخل مقدر) فرمودند: حاج شیخ! بلد بودم بگویم بلیطش را دادی. به این فکر افتادم اگر در قیامت در پای میزان عدل الهی، خداوند متعال از من بپرسد که چرا به لغات دشمنان من متشبّه شدی چه جوابی بدهم؟ بدین جهت گفتم مزدش را دادی؟ حتی لفظ عشیره را در مقابل فامیل تلفظ می فرمودند و امثال و ذلک. شیخ مرتضی ✾📚 @Dastan 📚✾
مثبت بودن به این معنی نیست که هرگز افکار منفی نداشته باشید. بلکه به این معناست که اجازه ندهید افکار منفی زندگی شما را کنترل کنند. ✾📚 @Dastan 📚✾