eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
70.6هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 صدور حکم تحریم تنباکو توسط میرزای شیرازی 🔹 در سال ۱۳۰۹قمری ، ناصرالدین شاه در سفر خود به اروپا در اثر ولخرجی‌های زیاد پول‌هایش تمام شد. لذا امتیازی را در مورد توتون و تنباکو به مشاور نخست وزیر انگلیس «ماژور تالبوت» واگذار، و در مقابل ۲۵ هزار لیره دریافت کرد. طبق قرارداد، کمپانی «رژی» باید سالانه ۱۵ هزار لیره به صندوق دولت ایران واریز می‌کرد و در مقابل، کشت و فروش توتون و تنباکو را در انحصار خود می‌گرفت. 🔻 با عقد این قرارداد، مردم شهر‌های مختلف به رهبری روحانیت، به مخالفت با آن پرداختند. مردم در شیراز، به رهبری «فال اسیری»؛ در تبریز به رهبری «آقامجتهد»؛ در اصفهان، به رهبری «آقانجفی» و در تهران به رهبری «میرزای آشتیانی» اعتراضاتی برپا کردند که با سرکوب دولت مواجه شد و عده‌ای از علما تبعید شدند. 🔸 میرزای شیرازی تلگرافی به نزد شاه فرستاده و از او خواست کسانی را که تبعید کرده بازگرداند. در مورد قرارداد نیز مخالفت خود را ابراز کرد. اما شاه اعتنایی نکرد. لذا میرزا فتوای تاریخی خود را در ۱ جمادی الاول صادر کرد: «الیَوم استعمال توتون و تنباکو باَیّ نَحوٍکان، در حکم محاربه با امام زمان (عج) است». ▫️ با صدور این فتوا جنبش عظیمی به راه افتاد تا آنجا که حتی در حرم‌سرای ناصرالدین شاه قلیان‌ها را شکستند. این جریان ادامه یافت تا در ۲۳ جمادی الاولی ۱۳۰۹ اعلانی در کوچه و بازار زده شد که: «بر حسب حکم جناب میرزای شیرازی، اگر تا ۴۸ ساعت دیگر امتیاز دخانیات لغو نشود یوم آتیه جهاد است، مردم مهیا شوید». لذا شاه مجبور شد امتیاز را لغو کند. ✾📚 @Dastan 📚✾
📌 تبعید امام خمینی از ایران به ترکیه 🔹 ۲۱ مهر ۱۳۴۳ حسنعلی منصور نخست‌وزیر وقت حکومت پهلوی، طرحی در مجلس شورای ملی به نام کاپیتولاسیون یا قضاوت کنسولی تصویب کرد. با تصویب این قانون، حکومت پهلوی به مستشاران آمریکایی ساکن در ایران مصونیت قضایی می‌داد که هیچ دادگاهی در ایران حق رسیدگی به جرم‌های آن‌ها را ندارد. 🔻 امام خمینی پس از اطلاع از تصویب این طرح، در ۴ آبان ۱۳۴۳ در منزل خود سخنرانی کرد. وی سخنرانی خود را با آیه استرجاع آغاز کرد که نشان از رسیدن مصیبت بزرگی بود. او سپس با تشریح پیامدهای قانونی شدن این طرح، به مردم، ارتش، علما و ... هشدار داد و سکوت در مقابل چنین طرحی را گناهی کبیره و مملکت را در اشغال آمریکایی ها دانست که تمام گرفتاری‌های مردم ایران به آن می‌رسد. 🔸 پس از سخنرانی، نوار آن در سراسر ایران پخش شد. پس از این سخنرانی، اعلامیه دیگری که سخنان امام خمینی در آن چاپ شده بود، در ۹ آبان ۱۳۴۳ ش نیز منتشر گردید. در این اعلامیه امام رأی مجلس را ننگین دانسته و آن را مخالف اسلام و قرآن ذکر کرد و کاپیتولاسیون را سند بردگی و اقرار به مستعمره بودن ایران دانست. ▫️نیمه شب ۱۳ آبان سال ۱۳۴۳، مأموران حکومت پهلوی به دلیل سخنرانی و اعلامیه امام در مخالفت با قانونی شدن کاپیتولاسیون در ایران، به منزل او در قم یورش بردند و پس از دستگیری، امام را به تهران و سپس با هواپیمای نظامی به ترکیه تبعید کردند. پس از ۱۱ ماه زندگی، ترکیه تمایلی به ادامه حضور امام خمینی در آنجا نداشت؛ لذا وی در ۱۳ مهر ۱۳۴۴ ترکیه را ترک و به عراق منتقل شد. ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆اعتماد مردم، گنجینه گرانبهای روحانیت دیروز سری به گلزار شهدای علی بن جعفر (علیه السلام) در قم، زدم. غروب بود و اذان مغرب نزدیک. در حال وضو گرفتن بودم که جوانی با ظاهری نه چندان مذهبی، دو ساک نسبتاً بزرگ و سنگین را به من سپرد و با لحنی ملتمسانه گفت: "حاج آقا میشه چند دقیقه مراقب این‌ها باشید تا من به دستشویی بروم و برگردم؟" گفتم: باشه! او‌ که رفت در ذهنم پرسیدم: "چرا از بین این همه آدم، مرا انتخاب کرد؟" هیچ آشنایی با او نداشتم و حتی ظاهر مذهبی من هم دلیلی برای این اعتماد نبود. افراد دیگری هم با ظاهری مذهبی در حال وضو گرفتن بودند. بی‌شک، اعتماد او به لباس روحانیت بود که او را به سوی من رهنمون کرد. متأسفانه، عملکرد نادرست برخی از روحانیون در کنار تبلیغات مغرضانه دشمنان، باعث خدشه‌دار شدن اعتماد بخشی از مردم به روحانیت شده است. با این وجود، کماکان بخش زیادی از مردم به روحانیت اعتماد دارند و آن‌ها را امین خود می‌دانند. این اعتماد، گنجینه‌ای گرانبهاست که روحانیت باید با تمام توان در حفظ و افزایش آن بکوشد. همچنین باید تلاش مضاعفی برای ترمیم اعتماد آسیب‌دیده در میان بخش‌هایی از جامعه به کار گیرد. مردم ایران، بی‌تردید مردمی نجیب، فهمیده و دوست‌داشتنی هستند. همان‌طور که امام خمینی (ره) فرمودند، مردم ایران از مردم زمان پیامبر و صدر اسلام نیز برترند. روحانیت با حفظ تقوا، صداقت، مردمداری، ساده‌زیستی و دوری از تجمل‌گرایی، قدرت طلبی و با همدلی و همراهی با مردم، می‌تواند بار دیگر اعتماد کامل آنان را جلب و در مسیر ساختن جامعه‌ای آرمانی، نقشی شایسته ایفا کند. ✾📚 @Dastan 📚✾
‍🍂پاییز زیباست 🍁چــوڹ دفــتــرِ 🍂نقاشی خداست 🍂بـــرگ بـــرگ 🍁روزهای رنگ رنگیش 🍂را به خـاطـر بـسـپــار 🍂زیرا عشق، محبت 🍁و دوستی، در لابلای 🍂همین رنگهای زیباست! صبحتون قشنگ ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆 پرهیز از جدل بیهوده، عیب‌جویی‌ و‌ طعنه‌زنی‌ بسم الله الرّحمن الرّحیم الحمدلله ربّ ‌العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی ‌الارضین. یا اَبا ذَرٍّ! لا تَکُن‌ عَیّاباً وَ لا مَدّاحاً وَ لا طَعّاناً وَ لا مُماریاً.(۱) یا اَبا ذَرٍّ لا تَکُن‌ عَیّاباً [پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) به اباذر فرمود:] ای اباذر! عیب‌جوی این و آن نباش! عیّاب یعنی کثیر التّعییب؛ که مدام انسان این و آن را تعییب کند، عیب این را بگیرد، عیب آن را بگیرد، عیب آن [دیگری] را بگیرد. بعضی‌ها این جور هستند دیگر؛ مرتّباً در فکر این هستند که یک عیبی از کسی پیدا کنند و آن را ذکر کنند؛ گاهی واقعی، گاهی هم عیب‌جویی‌های غیر واقعی. پس «عیّاب» یعنی عیب‌جو. وَ لا مَدّاحاً نقطه‌ی مقابلش هم این است: مدّاحِ این و آن نباش! همین طور مدام تعریفهای زیادی، بیش ‌از حد؛ این هم مَنهی است در این روایت. مدح زیادی هم همین جور است، حالا یک وقت انسان منصفانه در مقامی که لازم است تمجیدی از کسی میکند، امّا اینکه همین طور مدام مدح یکی را بکند یا مدح همه را بکند یا مبالغه‌آمیز درباره‌ی کسی حرف بزند و مدح بکند، ممنوع است؛ بخصوص مدح صاحبان قدرت و ثروت که عیب آن و زشتی آن خیلی بیشتر هم هست. وَ لا طَعّاناً طعنه‌زن به این و آن [نباش]. طعنه‌زنی غیر از عیب‌جویی است. کارهای افراد را طعنه میزند، یک چیزی را در یک کسی مستمسک قرار میدهد. می‌بینیم دیگر این روزها طعنه زدن به این و آن متأسّفانه رایج است بخصوص در این مطبوعات و روزنامه‌ها و مانند اینها. یک کسی یک حرفی زده که مثلاً یک‌ خرده‌ای به نظر مبالغه‌آمیز می‌آید؛ این را به یک شکلی، [مثلاً] مسخره‌آمیز تیتر کنند در روزنامه و بزرگ کنند. «طعّان» این است. وَ لَا مُمَارِیا و اهل جدل هم نباش. «ممارات» یعنی مجادله کردن، مباحثه‌های بیخودی؛ سر یک چیزی کوچکی یا بحث علمی یا بحث غیر علمی مدام سر و کله زدن و مدام بحث کردن و مدام استدلال کردن و مانند اینها. خب همه‌ی حرفهای دنیا را میشود یک دلیلی برایش ذکر کرد، و بر همه‌ی دلیلهای دنیا هم میشود یک اشکالی ــ وارد یا ناوارد ــ وارد کرد؛ این [یکی] به آن اشکال کند، آن به این اشکال کند؛ تمام‌شدنی نیست. ۱۳۸۵/۰۸/۱۵ شرح حدیث اخلاقی در ابتدای درس خارج فقه مقام معظم رهبری ........................................... ۱ ) مكارم الأخلاق، ص: ۴۶۷؛ أعلام الدين في صفات المؤمنين، ص: ۱۹۸؛ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏۷۴، ص: ۸۵؛ ُ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖌 سی تفسیر کوتاه قرآن کریم در بیان رهبر انقلاب 📍قسمت هفدهم 📚 موضوع: استقامت در راه خدا 📖تفسیر آیه ۱۵ سوره مبارکه شوری 🗓۱۳۹۶/۰۸/۱۸ ✾📚 @Dastan 📚✾
📌 درگذشت جرج جرداق نویسنده و شاعر مسیحی لبنانی 🔸 جورج سَمْعان جُرْداق (۱۹۲۶-۲۰۱۴م)، نویسنده و شاعر مسیحی لبنانی و نویسنده کتاب مشهور «امام علی صدای عدالت انسانی» بود. این کتاب مورد استقبال گسترده اندیشمندان مسلمان و غیرمسلمان قرار گرفت. او در یک خانواده مسیحی ارتودکس قحطانی‌تبار در شهرک «الجدیدة» منطقه مرجعیون در جنوب لبنان زاده شد. 🔹 آشنایی وی با نهج البلاغه به واسطه برادرش بود که وی را در این کار تشویق کرد. جورج در ۱۳ سالگی بیشتر مطالب نهج‌البلاغه را حفظ کرده بود. این دانشمند بزرگ در مورد مقتدای شیعیان جمله ای دارد که گفته «علی علیه‌السّلام همچون آفتاب نیمروز می‌درخشد». 🔸 او تحصیلات دانشگاهی خود را در در بیروت به پایان رساند. وی پس از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه، تا سال‌ها به تدریس ادبیات عرب و فلسفه عربی در تعدادی از مدارس و دانشگاه‌های بیروت اشتغال داشت و همزمان به کار ترجمه و نیز نگارش مقالاتی در روزنامه‌ها و مجلات لبنان می‌پرداخت. 🔸 او در سال ۱۹۹۷م با دعوت برخی از مقامات به ایران، مسافرت کرد و با برخی از شخصیت‌های علمی و فرهنگی دیدار کرد. وی بار دیگر در سال‌های ۱۹۹۸ و ۲۰۰۰م برای شرکت در کنگره سعدی به ایران سفر کرد. وی سرانجام در ۱۴ آبان ۱۳۹۳ درگذشت. و در مقبره خانوادگی مرجعیون در بیروت دفن شد. ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مسکن عریان + سند ساواک برای تغییر سبک زندگی اصیل ما 🚫آشپزخانه باز ✾📚 @Dastan 📚✾
مریم مقدس و خواستگارش! در یکی از کلاس‌های دانشگاه، بحثی داغ در مورد انتخاب همسر توسط پسران در جریان بود. موضوع بحث این بود که چرا برخی پسران با وجود داشتن روابط متعدد با دختران مختلف، در نهایت به دنبال دختری پاک و بی‌تجربه در زمینه ارتباط با پسرات برای ازدواج می‌گردند. این موضوع برای بسیاری از دانشجویان، از جمله من، غیرقابل درک بود. در حین بحث، استادمان خاطره‌ای جالب تعریف کرد: ایشان که در گذشته مشاور دانشجویان در دانشگاهی دیگر بودند، روزی دختری به نام سارا که قبلاً نیز در یکی از کلاس‌هایش حضور داشت، به اتاقش مراجعه می کند. سارا که از نظر حجاب و رفتار چندان پایبند به عرف جامعه نبود، در کلاس نیز با پسران شوخی می‌کرد و به اصطلاح عامیانه، "تیپ دختران امروزی" را داشت. سارا با سلام و احوالپرسی از استاد، تقاضای صحبت خصوصی کرد و پس از اجازه استاد، شروع به صحبت کرد: "حاج آقا، من قصد دارم در مورد موضوعی با شما صحبت کنم. راستش توی کلاس ما پسری هست که خیلی بهش علاقه‌مند شدم، اما خجالت می‌کشم که خودم به او بگویم. می‌خواستم شما به عنوان واسطه این موضوع را به او بگویید. ما توی کلاس خیلی راحت با هم صحبت و شوخی می‌کنیم. احساس می‌کنم روحیاتمان به هم می‌خورد و از بقیه دختران دانشکده راحت‌تر با من حرف می‌زند. از نگاهش هم مشخصه که به من علاقه‌منده، ولی من خجالت می‌کشم که بهش بگم. میشه شما این کار رو برای من انجام بدین؟" سارا پس از گفتن این حرف‌ها، به بهانه‌ای از اتاق خارج شد. هنوز چند دقیقه‌ای نگذشته بود که همان پسری که سارا به خاطر او به اتاق استاد آمده بود، وارد شد. استاد با خود فکر کرد که حتماً این پسر هم به خاطر سارا آمده و چه خوب که خودش پیش‌قدم شده و نیازی به واسطه‌گری او نیست. پسر با لحنی خجالت‌زده گفت: "حاج آقا، من توی یکی از کلاس‌ها دختری رو دیدم که خیلی بهش علاقه‌مند شدم و می‌خوام ازش خواستگاری کنم، ولی خجالت می‌کشم و نمی‌دونم چطور بهش بگم." استاد پرسید: "اون دختر کیه؟" و پسر در جواب گفت: "خانم مریم ...." استاد با شنیدن اسم مریم، تعجب کرد. مریم دختری بود که در دانشکده به "مریم مقدس" معروف بود. او دختری بسیار باحجاب، متین و باوقار بود که به ندرت با پسران صحبت می‌کرد و بیشتر حواسش به درس و کتابش بود. استاد به پسر گفت: "تو که به این دختر نمی‌خوری! من چندتا کلاس باهاش داشتم. مریم خیلی سرسنگین و باوقاره. من تا به حال توی هیچ‌کدوم از دختران این دانشکده به اندازه او حجب و حیا ندیدم. در ضمن، تو که روابط عمومیت خیلی خوبه! فکر می‌کنم خانم سارا (همان دختری که قبل از تو به اتاقم اومد و از من خواست واسطه بشم) بیشتر به دردت می‌خوره!" پسر قبل از اینکه استاد حرفش را تمام کند، با لحنی قاطع گفت: "من از دخترانی که خیلی راحت با نامحرم ارتباط برقرار می‌کنن و پوشش و حجاب درست و درمانی ندارند، بدم میاد. من می‌خوام همسر آینده‌ام فقط مال خودم باشه. می‌خوام خنده‌ها، شوخی ها و زیبایی‌هایش فقط برای من باشه و همه درددل‌هایش را با من در میان بگذارد. حالا شما به من بگید چطور می‌تونم با دختری که قبل از ازدواج هیچ چیز برای همسر آینده‌اش نگه نداشته زندگی کنم؟! من همون دختر سرسنگین و باوقار رو می‌خوام که لبخندش رو تا به حال هیچ مردی ندیده. همون دختری که توی ته کلاس می‌شینه و حواسش به جای اینکه به حرف‌های پسران باشد، فقط به درسش فکر می‌کنه و نمرات عالی داره. همون دختری که حجب و حیا و وقارش باعث شده که هیچ مردی جرات نکنه باهاش شوخی کنه. و من هم به همین خاطر مزاحم شما شدم، چون اونقدر باوقاره که من خودم خجالت می‌کشم که بهش بگم! ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆 زندگی پاک: در جستجوی حیات طیبه از منبر که پایین آمدم، با لبخندی بر لب، سلام داد و دستش را به سویم دراز کرد. پاسخ سلامش را دادم و دستش را به گرمی فشردم. جوانی حدوداً سی ساله بود. می‌گفت: مهندسی مکانیک دارد و در یک شرکت خودروسازی کار می‌کند. پرسید: "حاج آقا! می‌توانم چند دقیقه طولانی! وقت شما را بگیرم؟!"لبخندی زدم و گفتم: چند «دقیقه طولانی» مثل «کچلِ مو فرفری» است!؟ خندید و گفت: "یه سوال دارم. یک پاسخ کوتاه، ساده و کاربردی هم می‌خواهم!" سری تکان دادم و با لبخند گفتم: "خدا به داد ما برسد! حالا سوالت چیه؟" گفت: "حاج آقا می‌خواهم یک زندگی پاکِ پاکیزه داشته باشم. چکار کنم؟" گفتم: "پاسخ و راهکار خلاصه اش در قرآن است. «ایمان» و «عمل صالح»، راه رسیدن به یک زندگی سرشار از پاکی و پاکیزگی است که قرآن از آن به عنوان «حیات طیّبه» یاد می‌کند: مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ. (نحل/97)" گفت: "حاج آقا! جسارتاً این را که خودم هم می‌دانم. توضیح بیشتری می‌خواهم." گفتم: "«چند دقیقه» ای که گفتی تمام شد، اما برای «طولانی» اش باید گوشه‌ای بنشینیم. ایستاده نمی‌شود." با خنده گفت: "حاج آقا! مگر شما جزو راست قامتان جاودانه تاریخ نیستید؟!؟" گفتم: "نه! ما دیگر به سبب کمر درد، شدیم جزو راست قامتان خوابیده تاریخ!" رفتیم در گوشه‌ای از مسجد نشستیم. چند نفر از حاضران هم که شاهد گفتگوی ما بودند، گفتند، اگر اشکالی ندارد، می‌خواهند در گفتگوی ما شرکت کنند. آنها نیز آمدند. گفتم: "امیرالمومنین علی(ع) درباره موضوع زندگی پاک، تشبیه بسیار زیبا و گویایی دارد که خیلی خلاصه و کلی توضیح می‌دهم. آن حضرت می‌فرماید: كُن كالنَّحلَةِ إِن أَكَلَت أَكَلَت طَيِّبَاً وإِن وَضَعَت وَضَعَت طَيِّبَاً وإِن وَقَعَت عَلى عُودٍ لَم تَكسِرهُ؛ مانند زنبور عسل باش! فقط چیزهای پاک (شهد گل‌ها و گیاهان) را می‌خورد. فرآورده‌اش (عسل) هم پاک است و هنگامی که روی گل و گیاه می‌نشیند، هرگز آن را نمی‌شکند! (عیون الحکم و المواعظ، ص 392)" زنبور بر خلاف مگس هرگز روی چیزهای آلوده نمی‌نشیند و از آنها تغذیه نمی‌کند. گاه در جستجوی گل و گیاه کیلومترها پرواز می‌کند. اگر انسان هم خوردنی‌ها، نوشیدنی ها، خواندنی‌ها، دیدنی‌ها، گفتنی ها و شنیدنی‌هایش پاک و حلال باشد، قطعاً زندگی‌اش پاک و دارای «حیات طیبه» خواهد شد. ادیان الهی آمده‌اند تا پاکی‌ها و پلیدی‌ها را در قالب مفاهیمی چون «ایمان» و «عمل صالح» شناسانده و انسان را برای ساختن یک زندگی پاک رهنمون شوند. عسلِ زنبور هم، پاکِ پاک و به تصریح قرآن کریم، شفابخش است: ِفيهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ. (نحل/69) عسل اگر کاملاً طبیعی باشد بسیاری از بیماری‌ها را شفا می‌بخشد. چنین اثر شفابخشی ریشه در نوع غذای زنبور عسل و برگرفته از هزاران خاصیت دارویی و درمانی گل‌ها و گیاهان گوناگون است. خوراک جسم و جان انسان هم اگر پاک و حلال باشد، اندیشه‌ها، گفتار، کردار، احساسات و عواطف او نیز پاک و شفابخش خواهد شد و با اثرگذاری در جان و دل انسان‌های آماده و حق‌پذیر، آنها را احیا خواهد کرد. تاثیر تربیتی انبیا و اولیا از همین جا ناشی می‌شود. شفابخشی آنان نسبت به بیماری‌های جسمی، حتی شفابخشی پیراهن یوسف(ع) نیز ارتباط تنگاتنگی با پاکی خوراکی‌ها، دیدنی‌ها، شنیدنی‌ها، اندیشه‌ها، رفتارها و گفتارهای آنان دارد. نکته آخر اینکه فرمود: زنبور عسل روی هر چوب و گل و گیاهی که می‌نشیند و از آن استفاده می‌کند، آن را نمی‌شکند و تباه نمی‌سازد. انسان مؤمن نیز همین‌گونه است. هنگامی که از خانه و کاشانه، اماکن عمومی، کوه، جنگل، دریا، طبیعت، فضای سبز، ماشین، وسایل نقلیه عمومی و دولتی و هزاران چیز دیگر استفاده می‌کند، هرگز نباید در آن تخریب و تباهی ایجاد کند. انسان مؤمن هرگز اسراف نمی‌کند و نعمت‌های الهی را هدر نمی‌دهد. ✾📚 @Dastan 📚✾
همیشه یه تیکه امید باید ته جیب هات باشه‌.‌‌.. ✾📚 @Dastan 📚✾
✍ آیت الله جوادی آملی : حیات معنوی هر شخصی، مرهون به نوشیدن آب زندگانی است؛ یعنی بدون ذوق و چشیدن یا شرب و نوشیدن از چشمه حیات، زندگانی معنوی حاصل نمی شود. عین الحیات، یعنی چشمه آب زندگانی نزد ارباب حقیقت، همان ولایت مداری و بهره بردن از ولایت معصومان (علیهم السلام) است. تنها فرد یا جامعه ای از حیات معنوی بهره مند است که پیوند ولایی با اولیای خدا داشته باشد و از معرفت ایشان متنعم و از محبت آنان بهره مند گردد تا سیرت و سریرت او، سنت حسنه وی را بسازد. 📚 همتایی قرآن و اهل بیت (علیهم‌السلام) ، ص 272 . ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆استقامت عجيب يكى از فدائيان اسلام حجة السلام نواب صفوى كه در 27 دى سال 1334 شمسى به شهادت رسيد، براى اعدام انقلابى مزدوران استعمارگر و مهدورالدم ، سازمانى تشكيل داد بنام سازمان فدائيان اسلام ، اعضاء مركزى اين سازمان ، عبارت بودند از:1- سيّد حسين امامى 2- خليل طهماسبى 3- روحانى شيردل سيّد عبدالحسين واحدى 4- محمّد مهدى عبد خدائى 5- مظفرذوالقدر... يكى از مزدوران استعمار انگليس عبدالحسين هژير بود، كه در سال 1327 چند ماه نخست وزير محمّدرضا پهلوى شد، ولى نخست وزيرى او به علت مخالفت مردم دوامى نياورد و پس از آن به دستور شاه ، وزير دربار شد، و در همين سمت ، به دستور فدائيان اسلام ، توسط سيّد حسين امامى ، اعدام انقلابى گرديد. سيّد حسين امامى دستگير و زندانى شد، ارتشبد حسين فردوست از طرف شاه ، ماءمور شد تا خصوصى با سيّد امامى مذاكره كند و از او بپرسيد كه چه كسى به او چنين دستورى را داده است ؟ ارتشبد فردوست در خاطرات خود چنين مى نويسد: من همان موقع به زندان دژبان رفتم ، رئيس دژبان مرا به سلول ضارب (سيّد حسين امامى ) برد و در گوش من گفت : چون ممكن است به شما حمله كند، ما چند نفر پشت در مى ايستيم . من وارد سلول شدم ديدم مردى است قوى هيكل و سالم ، نشسته بود و تسبيح مى انداخت و دعا مى خواند، او تا مرا ديد به نماز ايستاد، نمى دانم چه نمازى بود كه فوق العاده طولانى شد، حدود سه ربع ساعت در گوشه اطاق روى صندلى نشستم و او اصلا متوجه من نبود، و مرتب راز و نياز مى كرد و به محض اينكه ، نمازش تمام مى شد نماز ديگر را شروع مى كرد، ديدم كه با اين وضع نمى شود، زمانى كه نمازش تمام شد، اشاره كردم و گفتم اين كارها را كنار بگذار، من عجله دارم ، پذيرفت و روى تخت چوبى نشست و به ديوار تكيه زد و پايش را بالا گذارد و به تسبيح انداختن پرداخت ، او پرسيد: ((چه مى خواهى ؟ گفتم : مرا مى شناسى ؟ گفت : مى شناسم تو فردوست دوست شاه هستى . پرسيدم : چه كسى به شما دستور داد كه هژير را ترور كنى ؟ اگر حقيقت را بگوئى ، بخشيده و آزاد مى شوى ، و اگر اين قول را قبول ندارى من خود ضامن شما مى شوم و مى آيم اينجا كنار شما مى نشينم تا شما را آزاد كنند. جواب داد: البته محمّدرضا مى تواند اين كار را بكند، ولى من صريحا مى گويم كه وظيفه شرعى خود را انجام دادم و از كسى در خواستى ندارم و خوشحالم كه وظيفه ام را انجام دادم و مجازاتم هر چه باشد- كه اعدام است - قبول دارم . پس از گفتگوى ديگر، گفتم : حالا شب است و دير وقت و ممكن است شما خسته باشيد، اگر اجازه دهيد فردا مجددا به ديدار مى آيم . او پاسخ داد: آمدن شما اشكالى ندارد، ولى من همين است ، شو مجددا برخاست و به نماز ايستاد، من برخاستم و بيرون آمدم و جريان را به محمّد رضا گزارش نمودم . سرانجام در ساعت 2 بعد از نيمه شب ، سيّد حسين امامى را با يك گردان دژبان به ميدان سپه بردند و به دار زدند. 📚داستان دوستان، جلد پنجم، محمد محمدى اشتهاردى ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔆ویژگی‌های شیعیان محبوبِ امام صادق(علیه السلام) در حدیث نورانی از امام صادق (ع)، ویژگی‌های شیعیان محبوب در نزد ایشان بیان شده است. این حدیث با کمی تفاوت در منابع مختلف نقل شده است: إِنَّا لَنُحِبَّ مِنْ شِيعَتِنَا مَنْ كَانَ عَاقِلًا فَهِيمًا فَقِيهًا حَلِيمًا أَدِيبًا مُدَارِيًا صَبُورًا صَدُوقًا لَا يَمْكُثُ فِي الْحَقَدِ وَ لَا يَبْغِي وَلَا يَحْسِدُ وَلَا يَكْذِبُ وَلَا يَغْتَرُّ بِالدُّنْيَا وَ لَا يَخَافُ الْمَوْتَ. ترجمه: همانا ما از شیعیان خود کسی را که عاقل، فهمیده، فقیه، بردبار، با ادب، سازگار، صبور و راستگو باشد دوست داریم. کسی که در کینه نماند، ستم نکند، حسد نورزد، دروغ نگوید، فریفته دنیا نشود و از مرگ نترسد. (مستدرک الوسائل، جلد ۱۱، صفحه ۱۹۰) شرح و تفسیر حدیث: این حدیث نورانی، دریچه‌ای به سوی سعادت و رستگاری را به روی شیعیان می‌گشاید و نقشه راهی را برای آنان ترسیم می‌کند تا در مسیر کمال و تقرب به خداوند متعال گام بردارند. امام صادق (ع) در این حدیث شریف، بر هشت ویژگی اساسی تأکید می‌فرمایند که هر کدام از آنها در زندگی فردی و اجتماعی انسان نقش بسزایی ایفا می‌کنند. 1. عقل: عقل، مَلَکه‌ای است که انسان را از سایر موجودات متمایز می‌کند و به او قدرت درک و فهم حقایق را عطا می‌بخشد. شیعه محبوب امام صادق (ع) کسی است که از عقل خود برای شناخت مسیر درست و تمييز حق از باطل استفاده می‌کند و در پرتو نور عقل، قدم در راه سعادت و رستگاری می‌گذارد. 2. فهم: فهم، مکمل عقل است و به انسان کمک می‌کند تا مفاهیم عمیق و دقیق را درک کند و آنها را به درستی به کار ببندد. شیعه مورد نظر امام (ع) کسی است که در کنار عقل، از فهم و درک بالایی نیز برخوردار است و می‌تواند حقایق را به درستی دریابد و به آنها عمل کند. 3. فقاهت: فقاهت، علم به احکام شرعی و توانایی استنباط احکام از منابع دینی مانند قرآن و روایات است. شیعه محبوب امام صادق (ع) کسی است که در پرتو فقاهت، به وظایف و تکالیف دینی خود آگاه است و در انجام آنها کوتاهی نمی‌کند. 4. حلم: حلم، به معنای بردباری و خویشتن‌داری در برابر ناملایمات و سختی‌ها است. شیعه مورد نظر امام (ع) کسی است که در برابر مشکلات و چالش‌ها صبر پیشه می‌کند و با سعه صدر و متانت، از آنها عبور می‌کند. 5. ادب: ادب، مجموعه‌ای از رفتارها و گفتارهای نیکوست که زینت‌بخش انسان در جامعه است. شیعه محبوب امام صادق (ع) کسی است که در همه حال، آراسته به زیور ادب و احترام به دیگران است و در معاشرت با همنوعان خود، اخلاق کریمه را رعایت می‌کند. 6. مدارا: مدارا، به معنای صبر و تحمل در برابر افکار و عقاید مخالف است. شیعه مورد نظر امام (ع) کسی است که با دیگران با سعه صدر و گشاده‌رویی رفتار می‌کند و در صدد سرکوب عقاید دیگران برنمی‌آید، حتی اگر با آنها مخالف باشد. 7. صبر: صبر، به معنای شکیبایی در برابر مشکلات و دشواری‌ها است. شیعه محبوب امام صادق (ع) کسی است که در برابر ناملایمات زندگی شکیبا است و از کوره در نمی‌رود. او می‌داند که این دنیا دار ابتلاء است و سختی‌ها و مشکلات جزئی از زندگی هستند. 7. صداقت: صداقت به معنای راستگویی و پرهیز از دروغ است. شیعه واقعی کسی است که در گفتار و کردار خود صادق است و به هیچ وجه دروغ نمی‌گوید. او می‌داند که صداقت از ارکان ایمان است و دروغ‌گویی انسان را از مسیر حق دور می‌کند. ✾📚 @Dastan 📚✾
وقتی که از دست هیچ کس کاری ساخته نیست! 1⃣ تاجر موفقی بود. تقریبا در صادرات خشکبار به کشورهای دیگر حرف اول را می زد. همه شهر او را می شناختند. بازرگانی خوش نام و پر آوازه. ثروت و دارایی زیادی داشت. در خانه ای لاکچری در بهترین نقطه شهر زندگی می کرد. گرانترین و لوکسترین ماشین ها را سوار می شد. بهترین لوازم منزل را استفاده می کرد. مهمانی های تشریفاتی به نامی برگزار می کرد. سفرهای خارجی اش همیشه به راه بود. هرچیزی را که اراده می کرد می توانست به دست آورد. 2⃣چند ماهی می شد که به دلیل شدت بیماری در بستر افتاده بود. با مشورت دوستان و آشنایانِ پزشک خود در بهترین و مجهزترین بیمارستان تهران بستری شد. به برکت ثروت و شهرتی که داشت حاذق ترین پزشکان متخصص به بالینش می آمدند و بهترین خدمات پزشکی را دریافت می کرد، اما روند درمان چندان رضایت بخش نبود. حتی در روزهای اخیر حالش رو به وخامت گذاشته بود. تیم پزشکی هم تقریبا از بهبودی وی قطع امید کرده بودند. همسر و فرزندانش اصرار داشتند که به خارج از کشور اعزام شود و می گفتند که هر چقدر هزینه داشته باشد تامین می کنند، اما به نظر پزشکان کار از کار گذشته بود و درمان جواب نمی داد و نهایتا می توان چند مدتی مرگش را به تاخیر انداخت. 3⃣ در روزهای ملاقات، جمعیت زیادی از فامیل و دوستان و آشنایان به دیدارش می آمدند به گونه ای که اتاق اختصاصی و بزرگی که در آن بستری بود چندین بار پر و خالی می شد. از مسئولان و افراد سرشناس شهر گرفته تا بسیاری از بازرگانان، سرمایه داران، اقوام و خویشان و دوستان. انسانِ خیر و نیکوکاری بود. دست خیلی از نیازمندان فامیل، دوست، آشنا و غریبه را گرفته بود. خیلی از دختران و پسران دم بخت با کمک او به خانه بخت رفته بودند. خیلی ها گره زندگیشان به دست او باز شده بود. بسیاری از این افراد نیز برای قدردانی به عیادتش می آمدند. خیلی ها دلشان می خواست کاری برای او بکنند، اما از دست کسی کاری بر نمی آمد؛ نه پزشکان، نه خانواده، نه دوستان و آشنایان و نه هیچ کس دیگری. 4⃣ در فرصت و خلوتی که پیش آمد، به یکی از آشنایان نزدیک و مورد اعتمادش گفت: اتاق که خلوت می شود، به ویژه در سکوت و آرامش فراگیر شب، در حالی که روی تخت آرمیده ام با خود فکر می کنم که چگونه این همه ثروت و دارایی، پزشکان متخصص، دوست، آشنا و فامیل نمی توانند برایم کاری کنند و مرگ مرا به تاخیر اندازند؟! از دست هیچ کس و هیچ چیز کاری بر نمی آید! چقدر انسان ضعیف و ناتوان است، اما ثروت و دارایی، قدرت، مقام، ریاست، شهرت و سرگرم شدن به زندگی روزمره، او را چنان سرگرم و از خود بی خود می سازد که این حقیقت و واقعیت را فراموش می کند! 5⃣ خوب که فکر می کنم، یادم میاد که قبلا درباره چنین شرایطِ سختِ پیش آمده مطالبی شنیده بودم. مجلس ختم یکی از اقوام و خویشان یادم میاد. یک روحانی بالای منبر درباره لحظات سختِ آخر عمر می گفت. او روایتی از امام هادی(ع) را می خواند و می گفت: حضرت چقدر زیبا و گویا لحظات آخر عمر آدمی را به تصویر کشیده است: ُاذكُر مَصرَعكَ بَينَ يَدَي أَهلِكَ، و لا طَبيبٌ يَمنَعُكَ ولا حَبيبٌ يَنفَعُكَ؛ ای انسان! تصور کن و به یادآور آن لحظه ای را که در مقابل خانواده ات دراز کشیده ای! نه هیچ پزشکی می تواند مانع مرگ تو شود و نه هیچ دوستی می تواند سودی به حال تو داشته باشد! (بحار الانوار، ج75، ص 370) منبری تاکید می کرد که در این لحظات سخت تنهایی فقط و فقط «ایمان» و «عمل صالح» و « پرهیزکاری» است که به فریاد انسان می رسد و شرایط خوشی را برای وی فراهم می آورد: أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ * الَّذِينَ آَمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ * لَهُمُ الْبُشْرَى فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآَخِرَةِ لَا تَبْدِيلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ؛آگاه باشيد كه بر دوستان خدا نه بيمى است و نه آنان اندوهگين مى شوند * همانان كه ايمان آورده و پرهيزگارى ورزيده‌اند. * در زندگى دنيا و در آخرت مژده براى آنان است. وعده‌هاى خدا را تبديلى نيست. اين همان كاميابى بزرگ است. (یونس/62-64) ✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از  طریق المهدی
📣 اطلاعیه| 🚩 ┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ ▫️ با نزدیک شدن به چهلمین روز شهادت مجاهد کبیر و پرچمدار مقاومت سید حسن نصرالله رحمت الله علیه (مطیع محض ولایت فقیه) همقدم می شویم در طریق المهدی برای تجدید پیمان با ولایت و امامت 🔻مقام معظم رهبری: سیّد مقاومت، یک شخص نبود، یک راه و یک مکتب بود، و این راه همچنان ادامه خواهد یافت. خون شهید سید عباس موسوی بر زمین نماند، خون شهید سید حسن هم بر زمین نخواهد ماند. 📌خادمین عزیز در مواکب آماده جمع آوری کمک های نقدی و غیر نقدی شما مردم‌مومن، برای جنگ‌زدگان لبنان و فلسطین هستند. 🗓 سه شنبه: ۱۵ آبان ۱۴۰۳آغاز پیاده روی: ساعت ۱۶ 🚏مکان: بلوار پیامبر اعظم شهر مقدس قم ( از عمود ۱۲ تا مسجد مقدس جمکران ) 🤝مشارکت در هزینه های برنامه طریق المهدی شامل هزینه های آب، فضاسازی، سیستم صوت و ... تمام مسیر:👈 💳|
5892 1070 4515 1308
روی شماره بزنید کپی می‌شود. 🇱🇧🇵🇸🇮🇷تا جان در بدن داریم؛ هستیم بر آن عهد که بستیم✊ 🔳 ضمناً جهت راه اندازی موکب به صورت خانوادگی و یا گروهی به @poshtibani پیام دهید. ✨طراح: برادر جمال فلاح 👈 قرار عاشقان بقیة الله الاعظم، سه‌شنبه ها عصر، بلوار پیامبراعظم قم @tariq_almahdi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖌 سی تفسیر کوتاه قرآن کریم در بیان رهبر انقلاب 📍قسمت هجدهم 📚 موضوع: مبارزه به ظالم 📖تفسیر آیه ۲۹ سوره مبارکه فتح 🗓۱۳۹۴/۰۵/۲۶ ✾📚 @Dastan 📚✾
شخصی كه پیله پروانه را با بخار دهانش گرم کرد، تا آن پروانه زیبا سریع‌تر پر بگشاید. «نیکوس کازانتزاکیس»نویسندهٔ کتاب معروف "زوربای یونانی" بود.! و او این داستان غمناک را از روزگار کودکی خودش، چنین تعریف کرد : "چون خروج پروانه از پیله طول میکشد، پس تصمیم گرفتم به این فرآیند شتاب ببخشم. با حرارت دهانم، پیله را گرم کردم ، امّا مدّتی بعد از بیرون آمدن، پروانه که بالهایش هنوز بسته بود تاب نیاورد و مُرد.!!!. بلوغی صبورانه با یاری خورشید لازم بود، امّا من انتظار کشیدن، نمیدانستم. آن جنازهٔ کوچک ، تا به امروز یکی از سنگینترین بارها بر روی وجدانم بوده، امّا باعث شد بفهمم که فقط یک گناه بزرگ در این دنیا وجود دارد، و آن فشار آوردن بر قوانین کیهان و طبیعت است.!. بردباری لازم است و صبر و نیز انتظار کشیدن و با اعتماد راهی را دنبال کردن که جهان هستی برای زندگی هریک از ما برگزیده است. اگر صبر کردن ندانیم، هزینهٔ سنگینی خواهیم پرداخت و … ✾📚 @Dastan 📚✾
آخرالزّمان از یمن آغاز می‌شود. از شلیک اولین موشک‌ها دکتر علی حائری شیرازی فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی در کانال تلگرامی خود، مطلب مهمی از پدرشان نقل کرده‌اند: پدر داشت روزهای پایانی را می‌گذراند. دکترها برایش اصطلاحِ «سِپسیس عفونی» را بکار می‌بردند. «سپسیس» یک بیماری خطرناک و مرگبار است که بر اثر واکنش شدید سیستم ایمنی بدن در برابر عفونت شدید ایجاد می شود. «سپسیس شدید» منجر به «شوک سپتیک» می‌شود. این شوک، فشار خون پدر را کمتر از ۷ کرده بود. بوسيله دارویی که دائم و به‌تدریج به بدن تزریق می‌شد، سعی در جلوگيری از اُفت شدید فشار داشتند. این حالات، پدر را در خوابی عمیق و متفاوت فرو می‌برد؛ حالتی اغماء گونه ... از شب، نوبت حضور من بالای سرشان است. حالتی رفت و برگشت دارند. بی‌هوش و هوشیار در نیمه‌های شب نگاهی به من کردند.( و گفتند:) "علی بیا !" بعد بلافاصله گفتند: "از یمن چه خبر؟!" متعجب نگاه می‌کنم "با موشک کجا را زده؟" گویی نظاره‌گر واقعه‌‎ای بوده که من از آن بی‌خبرم. می‌گویم: "خواب دیدید؛ ما الآن در بیمارستان نمازی هستیم" رویش را برمی‌گرداند. "نه، خواب نبود! یمن را دریاب. اخبار یمن را پیگیر باش. آخرالزمان از یمن آغاز می‌شود. از شلیک اولین موشک‌ها!" بعد سکوتی طولانی می‌کند. دوباره می‌گوید: "علی بیا!" اشاره می‌کند که "سرت را جلو بیار" سرم را می‌چسبانم به دهانش. باصدای بی‌جوهره‌ای می‌گوید: "ان شاء الله تو ظهور را درک می‌کنی!" مو به تنم سیخ می‌شود. می‌گویم: "ان شاء الله" و در دل، همۀ این فضا را حمل بر حال اغماگونه او می‌کنم و عبور می‌کنم ... تا این‌روزها که اولین موشک‌ها با جسارتی وصف‌ناشدنی از یمن به سمت تمام منافع اسرائیل و آمریکا شلیک می‌شود ... و تنگه‌ای که لقب مهمترین آبراهۀ جهان را یدک می‌کشد برای همه کشتی‌های اسرائیل و آمریکا ناایمن شده. یمن یک تنه دارد صف‌آرایی و آبروداری می‌کند. باز صدای پدر را می‌شنوم: "یمن را دریاب ...!" و امروز یمن توسط پهپادهایش تلاویو را هدف گرفت و ان‌شاءالله ادامه خواهد داد تا محو اسرائیل و آمریکا و دیگر شیاطین جهان که خودمقدمات ظهورند. ✾📚 @Dastan 📚✾
📌 استعفای دولت موقت و واگذاری امور اجرایی کشور به شورای انقلاب 🔹 پس از تسخیر سفارت آمریکا در تهران به دست دانشجویان پیرو خط امام و تأیید این حرکت دانشجویی توسط حضرت امام خمینی ره، دولت موقت در صدد آزاد ساختن گروگان ها و حل مشکل به وسیله مذاکرات سیاسی بود که با مخالفت دانشجویان مواجه شد. 🔻 به دنبال اوج این مخالفت، دولت موقت به طور دسته جمعی استعفا کرد که با موافقت حضرت امام روبرو گردید. استعفای بازرگان در پی اعتراض و حملات شدید حوزه علمیه قم، دانشجویان مسلمان پیرو خط امام و گروه های اسلامی دیگر به مذاکره وی با مقام های آمریکایی در الجزایر صورت گرفت. 🔸 پس از این استعفا، بلافاصله امام امت، امور اجرایی کشور را به شورای انقلاب واگذار کردند تا زمینه را جهت انجام انتخابات ریاست جمهوری فراهم کنند. ▫️ طول عمر دولت موقت از نیمه بهمن 57 تا نیمه آبان 58 تنها نُه ماه به طول انجامید. ماموریت شورای انقلاب، تا شکل گیری دولت شهید رجایی در مرداد 1359 ادامه یافت. ✾📚 @Dastan 📚✾
📌 درگذشت آیت الله سید اسماعیل صدر 🔹 سید اسماعیل صدر، متولد سال ۱۲۵۸ هجری قمری در اصفهان بود. وی از همان کودکی شروع به تحصیل کرد و صرف، نحو، بیان، منطق و مقداری از فقه و اصول فقه را از برادرش آموخت. پس از آن، از شاگردان خاص شیخ محمدباقر اصفهانی گردید. 🔻 وی در سال ۱۲۸۱ ق به نجف مهاجرت کرد تا در درس شیخ مرتضی انصاری شرکت کند، که وقتی به نجف رسید با فوت شیخ روبرو شد، لذا در درس علمای دیگر شرکت کرد. چند سال بعد وی به سبب موقعیت علمی مناسب در کربلا، به حوزه علمیه کربلا راه یافت و تا اواخر عمرش در کربلا، ‌به تدریس مشغول بود. 🔸 آیت الله سید اسماعیل صدر در علوم عقلی و نقلی، اشراف فراوان داشت و در مسائل علمی، دقت نظر زیادی به خرج می‌داد. او در فتواهای خود، بسیار احتیاط می‌کرد و همه جوانب را می‌سنجید. ▫️وی، کاهش وابستگی صنعتی و اقتصادی یه وسیله گسترش صنایع و بازرگانی ملی را، یکی از مؤثرترین راه‌های رودرویی با نفوذ استعمار می‌دانست؛ از این رو، از پایه‌گذاری «شرکت اسلامیه» توسط برخی بازرگانان اصفهان، در ۱۳۱۶ق حمایت کرد. او در ۸۰ سالگی در ۳جمادی الاول سال ۱۳۳۸ در کاظمین چشم از جهان فروبست. ✾📚 @Dastan 📚✾
📌 تشکیل دولت "غلامرضا ازهاری" به دستور محمدرضا پهلوی 🔹غلامرضا ازهاری، رئیس ستاد نیروی زمینی و ستاد مشترک ارتش شاهنشاهی بود. دولت نظامی او از آخرین دولت‌های دوران پهلوی است. در پی کناره‌گیری شریف امامی از نخست‌وزیری، شاه در ۱۵ آبان ۱۳۵۷ یک کابینه نظامی به ریاست غلامرضا ازهاری را روی کار آورد. 🔸 کشتار هفدهم شهریور و کشتار دانش‌آموزان در ۱۳ آبان زیر نظر ازهاری انجام شده بود. در دوران حکومت او، مأموران نظامی در بعضی روزنامه‌ها مستقر شدند، کارکنان روزنامه‌ها به اعتصاب کنندگان پیوستند، و اکثر بانک‌های کشور نیز به‌علت اعتصاب کارکنان تعطیل شدند. 🔻 در مدت حضور ازهاری سازمان‌های دولتی عموماً در حال اعتصاب بودند و عملاً فعالیت اداری وجود نداشت و چون روزنامه‌ها هم در حال اعتصاب بودند، فعالیت این کابینه جز درگیری با تظاهرکنندگان و مقابله بی‌نتیجه با شعارهای شبانه در پشت بام‌ها و افزایش کمبودها به‌ویژه نبودن بنزین و سوخت‌های خانگی انعکاسی نداشت. ▫️ نقطه اوج قیام مردم، تظاهرات تاریخی روزهای تاسوعا و عاشورای حسینی (۱۹ و ۲۰ آذر ۱۳۵۷) بود. فشارها سرانجام نتیجه داد و ازهاری در ۲۵ آذر ۱۳۵۷ دچار حمله قلبی شده، سکته کرده و بستری شد؛ و عملاً کارها متوقف شد. وی که ۱۵ روز از ۵۵ روز عمر کابینه‌اش بیمار بود در روز ۱۰ دی ۱۳۵۷ استعفا داد و چند روز بعد از کشور خارج شد. ✾📚 @Dastan 📚✾
مهربانی🌸 حس مشترکی ست بین دو قلب ♥️ یک قلب می‌فرستد و یک قلب می گیرد. و کودکان ماهرترین فرستنده این حس عجیبند.. ✾📚 @Dastan 📚✾