eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
68.2هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2.8هزار ویدیو
69 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ 🤲 اعمال شب نیمه شعبان 1️⃣ غسل، كه باعث تخفیف گناهان مى‌شود. 2️⃣ احیاء این شب به نماز و دعا و استغفار. و در روایت است كه هر كس این شب را احیا دارد؛ در روزى كه دل‌ها بمیرند، دل او نمیرد. 3️⃣ زیارت امام حسین علیه السلام است كه افضل اعمال این شب و باعث آمرزش گناهان است و هر كس بخواهد روح صد و بیست و چهار هزار پیغمبر با او مصافحه كند، آن حضرت را در این شب زیارت كند. کمترین زیارت آن حضرت آن است كه به پشت بام برآید و به جانب راست و چپ نظر كند پس سر به جانب آسمان بلند كند و با این كلمات آن حضرت را زیارت كند : "اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَبا عَبْدِاللّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكَ وَ رَحْمَةُاللّهِ وَ بَرَكاتُهُ." و هر كس در هر كجا باشد در هر وقت كه آن حضرت را به این كیفیت زیارت كند امید است كه ثواب حجّ و عُمره براى او نوشته شود . 4️⃣ خواندن دعایی كه شیخ و سیّد نقل كرده‌اند و به منزله زیارت امام زمان صلوات الله و سلامُه عَلَیْهِ است: اَللّهُمَّ بِحَقِّ لَیْلَتِنا (هذِهِ) وَ مَوْلُودِها.....(مفاتیح) 5️⃣ دعای تعلیم داده شده از حضرت صادق علیه السلام در شب نیمه شعبان: اَللّهُمَّ اَنْتَ الْحَىُّ الْقَیُّومُ الْعَلِىُّ الْعَظیمُ الْخالِقُ........ (مفاتیح ) 6️⃣ دعایی که حضرت رسول صلى الله علیه و آله در این شب مى خواندند را بخواند: اَللّهُمَّ اقْسِمْ لَنا مِنْ خَشْیَتِكَ ما یَحُولُ بَیْنَنا......(مفاتیح ) 7️⃣ صلوات هر روز شعبان كه در وقت زوال وارد شده خوانده شود. 8️⃣ دعاى كمیل كه در این شب وارد شده است، خوانده شود. 9️⃣ هر یك از اذکار "سُبْحانَ اللّهِ" ، "الْحَمْدُلِلّهِ" ، "اللّهُ اَكْبَرُ" وَ "لا اِلهَ اِلا اللّهُ" صد مرتبه گفته شود، تا خداوند تعالى گناهان گذشته او را بیامرزد و حاجت‌هاى دنیا و آخرت او را برآورد. 0️⃣1️⃣شیخ طوسى و كفعمى فرموده‌اند كه در این شب این دعا خوانده شود: اِلهى تَعَرَّضَ لَكَ فى هذَا اللَّیْلِ الْمُتَعَرِّضُون.....(مفاتیح ) 1️⃣1️⃣ نماز جناب جعفر به جا آورده شود. 2️⃣1️⃣ سجده‌ها و دعاهایى كه از رسول خدا صلى الله علیه و آله روایت شده بجا آورده شود. حضرت در سجده می‌گفتند: سَجَدَ لَكَ سَوادى وَ خَیالى وَ آمَنَ بِكَ فؤادى هذِهِ یَداىَ وَ ماجَنَیْتُهُ عَلى نَفْسى یا عَظیمُ تُرْجى لِكُلِّ عَظیمٍ اِغْفِرْ لِىَ الْعَظیمَ فَاِنَّهُ لایَغْفِرُ الذَّنْبَ الْعَظیمَ اِلا الرَّبُّ الْعَظیمُ پس، از سجده سر برمی‌داشتند و دوباره به سجده می‌رفتند و می‌گفتند: اَعُوذُ بُنُورِ وَجْهِكَ الَّذى اَضائَتْ لَهُ السَّمواتُ وَالاْرَضُونَ وَانْكَشَفَتْ لَهُ الظُّلُماتُ وَ صَلَحَ عَلْیْهِ اَمرُ الاْوَّلینَ وَالاْخِرینَ مِنْ فُجاءَةِ نَقِمَتِكَ وَ مِنْ تَحْویلِ عافِیَتِكَ وَ مِنْ زَوالِ نِعْمَتِكَ اَللّهُمَّ ارْزُقْنى قَلْباً تَقِیّاً نَقِیّاً وَ مِنَ الشِّرْكِ بَریئاً لا كافِراً ولا شَقِیّاً سپس دو طرف صورت خود را بر خاك می‌نهاد و می‌گفت: عَفَّرْتُ وَجْهى فِى التُّرابِ وَ حُقَّ لى اَنْ اَسْجُدَ لَكَ. 3️⃣1️⃣ نماز شب نیمه شعبان: چهار ركعت نماز، بخواند در هر ركعت حمد و قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ صد مرتبه پس چون فارغ شد از نماز بگوید : اَللّهُمَّ اِنّى اِلَیْكَ فَقیرٌ وَمِنْ عَذاِبكَ خائِفٌ مُسْتَجیرٌ اَللّهُمَّ لا تُبَدِّلْ اِسْمى وَلا تُغَیِّرْ جِسْمى‌ وَلاتَجْهَدْ بَلاَّئى وَلا تُشْمِتْ بى اَعْداَّئى اَعُوذُ بِعَفْوِكَ مِنْ عِقابِكَ وَ اَعُوذُ بِرَحْمَتِكَ مِنْ عَذابِكَ وَ اَعُوذُ بِرِضاكَ مِنْ سَخَطِكَ وَ اَعُوذُبِكَ مِنْكَ جَلَّ ثَناَّؤُكَ اَنْتَ كَما اَثْنَیْتَ عَلى نَفْسِكَ وَ فَوْقَ ما یَقُولُ الْقآئِلُونَ 📚 مفاتیح الجنان/اعمال شب نیمه شعبان ✾📚 @Dastan 📚✾
مرحوم آیت الله محمدرضا (رحمه الله علیه) : وجود مقدس حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در همه‌ جا هست و همین‌ که ما در خانه، مساجد و.. توسل و دعایمان خودمان را داشته باشیم، ثواب خودمان را برده‌ایم. امشب (شب نیمه شعبان) را باید مغتنم بشماریم و خواسته‌های خودمان را از خداوند متعال بخواهیم تا در این روز عزیز خداوند نگاهی به ما بکند. ۲۱فروردین۹۹ ✾📚 @Dastan 📚✾
📌 درگذشت شکرالله صنیع‌زاده 🔹شکرالله صنیع‌زاده (۱۲۸۵-۱۳۶۲) هنرمند نامدار اصفهانی، به‌عنوان احیاگر هنر میناکاری در دوران معاصر شناخته می‌شود. او در کارگاه شخصی خود در اصفهان، شاگردان بسیاری را تعلیم داد و آثار بی‌نظیری همچون ضریح‌ها، درها و کتیبه‌های حرم‌های امامان شیعه را خلق کرد. 🔸 آثار استاد صنیع‌زاده از جمله جعبه قرآن در موزه آستان قدس رضوی، تابلوهای میناکاری در موزه جواهرات ملی و ضریح‌های مقدس در شهرهای نجف، کربلا و مشهد، از ارزشمندترین نمونه‌های هنر میناکاری او به شمار می‌روند. 🔹 او در طول زندگی خود دیپلم افتخار و نشان برنز از نمایشگاه بین‌المللی بروکسل (۱۹۶۴) دریافت کرد و به‌عنوان خادم افتخاری حرم رضوی انتخاب شد. 🔸 استاد صنیع‌زاده در ۲۵ بهمن ۱۳۶۲ درگذشت و در تخت فولاد اصفهان به خاک سپرده شد. میراث هنری او همچنان توسط شاگردان و نوادگانش ادامه دارد. ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ❇️دلا غوغا شد .... ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊✨﷽✨🕊 ♥️🍂گاهی فرصت باهم بودن کمتر از عمر شکوفه هاست بیائید ساده ترین چیز رو از ♥️🍂هم دریغ نکنیم محبت🙏 ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔆ظهور نور در مدينه و اعدام دو جنايت كار يكى از اصحاب و شاگردان امام صادق عليه السلام ضمن پرسش هاى متعدّدى از آن حضرت سؤال كرد: وقتى امام زمان عج الله تعالی شریف در شهر كوفه برنامه خود را اجراء نمايد، به كدام شهر رهسپار خواهد شد؟ فرمود: به مدينه جدّم رسول اللّه صلى الله عليه و آله مراجعت مى نمايد؛ و چون حضرت - ولىّ عصر عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف - وارد مدينه منوّره گردد حوادثى عجيب رخ مى دهد؛ مؤمنين در شادكامى و سرور قرار خواهند گرفت و كافران در ذلّت و بدبختى خواهند بود. سپس حضرت وارد مسجدالنّبى مى شود و كنار قبر جدّش رسول اللّه صلى الله عليه و آله مى آيد و با صداى بلند مى گويد: اى جمع خلايق ! آيا اين قبر جدّم رسول اللّه است ؟ خواهند گفت : آرى ، اى مهدى آل محمّد! پس از آن اظهار مى فرمايد: چه كسانى كنار قبر او قرار گرفته اند؟ گويند: دو هم نشين او، ابوبكر و عمر كنار آن حضرت دفن شده اند. امام زمان (عجّ) با اين كه از واقعيّت اءمر آگاه است ، مطرح مى نمايد: چرا از بين تمام امّت فقط اين دو نفر اينجا دفن شده اند؟ آيا احتمال نمى دهيد كه كسانى ديگر دفن شده باشند؟ در جواب گويند: غير از آن دو نفر كسى ديگر كنار حضرت رسول دفن نشده است ، چون كه آن دو خليفه آن حضرت بوده اند. بعد از آن مى فرمايد: آيا كسى از شماها در اين موضوع - و دفن آن دو نفر - شكّ و شبهه اى ندارد؟ همه خواهند گفت : خير. و چون مدّت سه روز از اين جريان بگذرد، دستور دهد تا نبش قبر كنند و جسد آن دو نفر را از قبر درآورند، بدون آن كه تغييرى در شكل و قيافه آن ها پديد آمده باشد؛ و سپس دستور مى دهد: جسد هر دو نفرشان را بر درختى خشك آويزان كنند؛ و آن درخت سبز و داراى ميوه گردد و كسانى كه ولايت و حكومت آن ها را قبول داشته اند، گويند: اين دو نفر، چه افراد شريفى بوده اند؛ اكنون حقّ بر همگان آشكار شد و ما پيروز گشتيم . بعد از آن ندائى از طرف حضرت مهدى (عجّ) به گوش همگان مى رسد: دوستداران اين دو نفر هر كه هست ، سر جاى خود بايستد و آن هائى كه مخالف اين دو مى باشند، در سمتى ديگر قرار گيرند. چون جمعيّت از يكديگر جدا شوند، به دستور آن حضرت ، باد سياه و وحشتناكى مى وزد و آن دو جسد را با تمام علاقه مندانشان به همراه درخت مى سوزاند. سپس حضرت دستور مى دهد تا آن دو جسد سوخته شده را فرود آورند و به اذن و اراده خداوند زنده مى شوند و اجتماعى عظيم از اقشار مختلف گرد هم آيند. بعد از آن ، حضرت ضمن خطبه اى مفصّل تمام جنايت ها و ظلم هائى كه از حضرت آدم به بعد شده ، براى جمعيّت بازگو مى فرمايد تا آن موقعى كه به خانه حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه عليها و اميرالمؤمنين امام علىّ عليه السلام حمله كردند و در خانه را آتش زدند و محسن آن حضرت را بين در و ديوار سقط كردند. و جريان كربلاء و شهادت امام حسين عليه السلام و يارانش و نيز اسارت اهل بيت ش را، همچنين به شهادت رسيدن تمامى ائمّه و ذرارى آن ها و تمام ظلم و جناياتى كه بر عليه مؤمنين انجام گرفته است و نيز عمل هاى زنا كه در جامعه واقع شده - تا زمان ظهور امام زمان عليه السلام - به تمامى آن ها اشاره مى نمايد. و چون همه ظلم ها و جنايت ها را برشمارد، با دليل و برهان بر عليه آن دو نفر اثبات مى نمايد و آنها نيز مى پذيرند و اعتراف مى كنند. پس از آن كه اعتراف كردند، هر دو نفرشان را مؤاخذه و قصاص مى كند و دستور مى دهد: آن ها را دار بزنند و در آن هنگام آتشى از درون زمين خارج مى گردد و آن ها را مى سوزاند، سپس باد شديدى مى وزد و خاكستر آن ها را متلاشى و پراكنده مى كند. 📚مختصر بصائر: ص 186 - 188، هداية الكبرى حضينى : ص 401، س 1، بحارالا نوار: ج 53، ص 12، س 15. ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆سفارش امام زمان(عج الله تعالی فرجه) به 3 چيز :: فقيه عالى قدر و محقّق و محدّث بزرگوار مرحوم حاج ميرزا حسين نورى (صاحب مستدرك الوسايل) گويد: سيد حسن رشتى موسوى كه ساكن رشت بود، در چند سال قبل به نجف اشرف مشرف شد و به همراه عالم ربانى مرحوم حضرت آيه الله شيخ على رشتى به منزل حقير آمدند كه پس از گفتگو فراوان چون برخواستند كه بروند، حضرت آيه الله شيخ على رشتى از سيد حسن تعريف و تمجيد كرد و گفت ايشان جريان عجيبى دارند، چون در آن لحظه مجال بيان حكايت ايشان نبود به همين اندازه اكتفا شد و از منزل خارج شدند، بعد از چند روز دوباره حضرت آية الله شيخ على رشتى را ديدم، ايشان فرمودند: سيد حسن به نجف اشرف رفت و جريان عجيب ايشان را با جمله اى از حالات سيد برايم نقل كرد، و من تأسف بسيار خوردم، كه چرا حكايت را از خود سيد نشنيدم. گرچه مقام آية الله شيخ على رشتى رحمة الله عليه، بزرگتر از آن بود كه اندكى خلاف در نقل ايشان باشد، و جريان سيد حسن تا چند وقت در ياد و خاطرهام بود تا اينكه من هم به نجف اشرف رفتم و پس از زيارت به كاظمين برگشتم و در كاظمين سيد حسن را ديدم كه از سامراء مراجعت كرده بود و قصد برگشت به ايران را داشت، پس شرح حال او را به همراه جريان عجيبش را كه از مرحوم آية الله شيخ على رشتى شنيده بودم از او پرسيدم، و او مطابق آنچه كه شنيده بودم تعريف كرد و گفت: در سال 1280 به قصد زيارت خانه خدا از رشت به تبريز آمدم و در خانه حاجى صفرعلى تبريزى كه شغلش تجارت بود و شخص معروفى بود منزل كردم، چون قافله نبود، متحيّر ماندم كه چكنم؟ تا اينكه شخصى به نام حاجى جبار جلودار اصفهانى، بار برداشت كه به جهت طَرابازون(يكى از شهرهاى تركيه) برود، من از او اسبى كرايه كردم و به اتفاق هم حركت كرديم، چون به منزل اول رسيديم، حاجى جبار 3 نفر ديگر را تشويق كرد كه در اين سفر همراه ما باشند، آنها هم قبول كردند و به ما ملحق شدند و به اتفاق هم به سمت طَرابازون حركت كرديم. بعد از مدتى به يكى از استانهاى تركيه به نام اَرْزَنِ الرُّوم رسيديم و از آنجا به قصد طرابازون در حركت بوديم كه در يكى از منازل، حاجى جبار گفت، اين منزلى كه در پيش داريم ترسناك و خوف آور است، قدرى زودتر بارها را ببنديد و به همراه قافله (اى كه در بين راه به آن رسيديم) حركت كنيم، چون در ساير منازل، غالباً با كمى فاصله از پشت سر قافله حركت مى كرديم، ما تقريباً 3 ساعت به صبح مانده بود به اتفاق قافله حركت كرديم، تقريباً 3 كيلومتر حركت كرده بوديم كه هوا هنوز تاريك بود و برف شروع به باريدن كرد، چون هوا سرد بود و برف مىباريد رفقا هر كدام سر خود را پوشانيده بودند، و با سرعت و تند مىراندند، من نيز هر كارى كردم كه به مانند آنها تند و سريع بروم نشد، تا اينكه آنها از من دور شدند و رفتند، و من تنها ماندم، لذا از اسب پياده شده و در كنار جاده نشستم، و به شدت مضطرب و ترسيده بودم (از يك طرف بيابان سرد و تاريك و از طرفى ديگر ترس از راهزنان و حيوانات درنده، فكرم را مشغول كرده بود، خصوصاً اينكه مبلغ قابل توجهى همراهم بود) تقريباً 600 تومان كه براى مخارج راه همراه داشتم، بعد از مدتى فكر كردن، تصميم گرفتم كه در همين جا بمانم تا هوا روشن شود و به همان منزلى كه از آنجا بيرون آمده بوديم برگردم، و دوباره با چند نفر به عنوان همراه و نگهبان، خودم را به قافله برسانم، در اين افكار بودم و هوا كمى هم روشن شده بود، ناگاه در مقابل خودم، باغى ديدم كه در آن باغ، باغبانى بود كه در دستش بيلى داشت كه بر درختان مى زد كه برف از آنها بريزد، تا مرا ديد به طرف من آمد و چون نزديك شد، فرمود: تو كيستى؟ عرض كردم از قافله عقب مانده ام و دوستانم رفته اند و من مانده ام و راه را بلد نيستم، آن جناب به زبان فارسى فرمودند: نافله (شب) بخوان تا راه را پيدا كنى، من هم مشغول نماز شب شدم، چون نماز شب تمام شد، باز آمد و فرمود: نرفتى گفتم: به خدا راه را بلد نيستم، فرمود جامعه بخوان، من جامعه را حفظ نبودم با وجود اينكه بارها به زيارت عتبات مشرف شده بودم، باز هم از حفظ نبودم، و الآن هم از حفظ نيستم ولى چون آن بزرگوار فرمود جامعه بخوان، من هم جامعه را خواندم و همه را از اول تا آخر از حفظ خواندم. 👇👇👇👇
👆👆👆دوباره آمد و فرمود: نرفتى؟ هنوز هستى؟ بى اختيار گريه ام گرفت، و گفتم راه را نمى دانم و هنوز هستم، فرمود عاشورا بخوان، من زيارت عاشورا را از حفظ نبودم و الآن هم حفظ نيستم، ولى با اين وجود برخواستم و از حفظ مشغول زيارت عاشورا شدم، تا آنكه تمام لعن و سلام و دعاى عَلْقَمه را خواندم، ديدم باز هم آمد و فرمود: نرفتى؟ هنوز هستى؟ گفتم تا صبح هستم، فرمود، من حالا ترا به قافله مى رسانم. پس رفت و بر الاغى سوار شد و بيل خود را به دوش گرفت و آمد و فرمود: پشت سر من بر الاغ من سوار شو، من هم سوار شدم و افسار اسبم را كشيدم ولى او نمىآمد و حركت نمى كرد، فرمود افسار اسب را به من بده، چون دادم، بيل را به دوش چپ گذاشت و افسار اسب را به دست گرفت و به راه افتاد و اسب در نهايت تمكين و آرامش حركت كرد، آن بزرگوار دست خود را بر زانوى من گذاشت و فرمود: چرا نافله نمى خوانيد، نافله، نافله، نافله 3 بار فرمود: و باز فرمودند: چرا شما زيارت عاشورا نمى خوانيد، عاشورا، عاشورا، عاشورا 3 بار فرمودند، بعد فرمودند: چرا جامعه نمى خوانيد، جامعه، جامعه، جامعه و در وقت طى مسافت به نحو اِسْتِدارِه (به شكل دايره گردش كردن) حركت مى كرد و يك دفعه برگشت و فرمود، رفقاى شما آنجا هستند كه در لب نهر آبى فرود آمده ومشغول وضو گرفتن جهت نماز صبح هستند. پس من از الاغ پايين آمدم كه سوار اسب خودم بشوم، نتوانستم پس آن جناب پياده شدند و بيل را در برف فرو كرد و مرا كمك كرد كه سوار شدم، و سر اسب را به طرف رفقا برگردانيد، من در همين حال به فكر فرورفتم كه اين شخص كى بود كه به زبان فارسى حرف مىزد در حالى كه در كشور تركيه بوديم و مردم آنجا به زبان تركى حرف مى زدند و غالباً آنها مسيحى بودند و چگونه مرا با اين سرعت و در اين وقت كم مرا به قافله و رفقا رساند، چون به پشت سرم نگاه كردم، هيچ كس را نديدم و هيچ آثار پيدا نكردم، پس به رفقاى خود ملحق شدم. 📚احادیث الطلاب ص 1025 ✾📚 @Dastan 📚✾