eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
67.8هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2.9هزار ویدیو
72 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 سرشار از شور است 🍃 پاره ای از آن باش 🌺 آمیخته به تلاش است 🍃 با آن آغاز کن 🌺 با اندوه همراه است 🍃 غم از آن بزدای 🌺 با شادی همراه است 🍃 احساسش کن 🍃 دریابش 🍃 و تقسیمش کن ✾📚 @Dastan 📚✾
🌺 🍃 مثل یک استکان چای است 🍃 به ندرت پیش می آید که ▫️هم رنگش درست باشد ▫️هم طعمش، ▫️هم داغی 🔻پس "زندگی" را زندگی کن 🔻و "شادی" را مقدمه موفقیت بدان نه "موفقیت" را مقدمه شادی ! ✾📚 @Dastan 📚✾
👌 آنکس که می گوید "زندگی گذشته است".. 🔻 "مرده"!!! 👌 آنکس که می گوید "زندگی در راه است"... 🔻 "باخته"!!! 🌹 " اکنون " است! 🌿 همین لحظه زندگی است. 🍃 زندگی را زندگی کن 🌿 زندگی یعنی نشاط و نجابت: 🍃 حیا و هیجان و شادی بی شرارت! 😁 ...شاد شاد شاد باش !!! ✾📚 @Dastan 📚✾
🌸 می دانید چرا نیلوفر در مرداب گل می دهد؟ 🌿 برای اینکه به همه ثابت کند که در بدترین شرایط هم 👌می شود بود 👌می شود بود 👌می شود بود 👌می شود بخشید 👌می شود بود 👌می شود بود 🌸 نیلوفر مقاوم و وفادارترین گل در جهان است 🌿 کمی از او درس بگیریم و برای زیبا، شاد، قوی و موفق بودن شرایط را بهانه نکنیم! ✾📚 @Dastan 📚✾
🌸 مانند دوچرخه سواريست؛ 👌 براي حفظ تعادل بايد به حركت ادامه داد. 🔻 اگر مي خواهي 🍃 چيزي را داشته باشي كه تاكنون نداشته اي، 🔻 پس بايد 🍃 كارهايی را انجام دهي كه تاكنون انجام نداده اي. ✾📚 @Dastan 📚✾
... 👌بگونه ای کن که به هیچ کس آسیب نرسانی. 👈 سازنده، 👈 ملاحظه گرانه 👈 و هنرمندانه زندگی کن. 🌿 با حساسیت و ظرافت زندگی کن . ⛔️ و هیچ گاه دلبسته نشو. 👈 از تمام تجارب زندگی لذت ببر. 😁 از تمام گلهای زندگی لذت ببر. 👌 اما . ⛔️ در هیچ جایی توقف نکن. 💠 تا به برسی. ✾📚 @Dastan 📚✾
🌺 را زیباتر کنیم 🍃 گاهی با ندیدن، نشنیدن و نگفتن.. ▫️زندگی زیباتر می شود 🔻با یک گذشت کوچک ▫️به همین سادگی... ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿 بهترین باش 🌿 ▫️ یک اتاق با دو پنجره نیست … ▫️ زندگی هزاران پنجره دارد ▫️ یادم هست؛روزی از پنجره ناامیدی به زندگی نگاه کردم، 😥 احساس کردم می‌خواهم گریه کنم ▫️ و روزی از پنجره به زندگی نگاه کردم، 😃 احساس کردم می‌خواهم دنیا را تغییر دهم 👌 عمر کوتاه ست فرصت نگاه کردن از تمامی پنجره‌های زندگی را ندارم … ▫️ تصمیم گرفته‌ام فقط از یک پنجره به زندگی نگاه کنم، ▫️ و آن هم پنجره عـشـق همین برایم کافیست ! ▫️ چون،این پنجره رو به باز می‌شود … 🌸 هر روز می‌خواهم خدا را ببینم، 🌺 با او حرف بزنم … 🌸 آن طرف پنجره خدا مرا می نگرد ✾📚 @Dastan 📚✾
🍃 بیاییم را "سخت نگیریم" 🍃 بدانیم که خدایی هست 🍃 و امید وصالی 🍃 لحظه‌ها میگذرند... 🌷 چه خوش که 🌷 در گذر لحظه‌ها 🌷 " و " را 🌷 به هم هدیه کنیم 🌷 و به یکدیگر بیاموزیم چگونه 🌷 "زندگی کردن را".. ✾📚 @Dastan 📚✾
☯️ تو مطب پزشک نشسته بودم و منتظر نوبت برای مادرم. خانمی کنارم بود به من گفت:چه پولی در ميارن اين دکترا، فکر کن روزی پنجاه نفر رو که ويزيت کنه ميشه.مشغول محاسبه در آمد تقريبی پزشک بود که پيرمردی از روبرو گفت: چرا به اين فکر نمیکنين که امشب پنجاه نفر راحتتر ميخوابن، پنجاه خانواده خيالشون آسوده تره. حالم با اين حرف پيرمرد جان گرفت. پيرمرد همچنان حرف ميزد: هر اتومبيل گرون قيمتی که از کنارتون رد شد نگيد دزده،کلاهبرداره،الهی کوفتش بشه از کجا آورده که ما نميتونيم. بگيد الحمدلله که يک نفر از هموطنام ثروتمنده،فقير نيست،سر چهار راه گدایی نميکنه،نوش جونش" حال خيلی ها شايد عوض شد با اين حرف و نگاه قشنگ پيرمرد. ✨وقتی خدا بخواد بزرگی آدمی رو اندازه بگیره، متر رو به جای قدش،دور “قلبش” میگیره، خدا نگاه زيبای ما را دوست دارد ❤️ ✾📚 @Dastan 📚✾
☯️شکر خدا ثروتمندی از پنجره اتاقش به بیرون نگاه کرد و مردی را دید که در سطل زباله‌اش دنبال چیزی می‌گردد. گفت، خداروشکر فقیر نیستم. مرد فقیر اطرافش را نگاه کرد و دیوانه‌ای با رفتار جنون‌آمیز در خیابان دید و گفت، خداروشکر دیوانه نیستم. آن دیوانه در خیابان آمبولانسی دید که بیماری را حمل می‌کرد گفت، خداروشکر بیمار نیستم. مریضی در بیمارستان دید که جنازه‌ای را به سرد خانه می‌برند. گفت، خداروشکر زنده‌ام. فقط یک مرده نمی‌تواند از خدا تشکر کند. چرا همین الان از خدا تشکر نمی‌کنیم که روز و شبی دیگر به ما فرصت زندگی داده است؟ ✾📚 @Dastan 📚✾
☯️ دزدی از نردبان خانه ای بالا رفت. از شیار پنجره شنید که کودکی می پرسید: خدا کجاست؟ صدای مادرانه ای پاسخ داد: خدا در جنگل است، عزیزم. کودک دوباره پرسید: چه کار می کند؟ مادر گفت: دارد نردبان می سازد! ناگهان دزد از نردبان خانه پایین آمد و در سیاهی شب گم شد! سالها بعد دزدی از نردبان خانه حکیمی بالا می رفت. از شیار پنجره شنید که کودکی پرسید: خدا چرا نردبان می سازد؟ حکیم از پنجره به بیرون نگاه کرد، به نردبانی که سالها پیش، از آن پایین آمده بود و رو به کودک گفت: برای آنکه عده ای را از آن پایین بیاورد و عده ای را بالا ببرد. نردبان این جهان ما و منیست عاقبت این نردبان افتادنیست لاجرم آن کس که بالاتر نشست استخوانش سخت تر خواهد شکست ✾📚 @Dastan 📚✾