eitaa logo
داستان و پند اخبار فوری طب سنتی اسلامی فوتبال برتر استقلال پرسپولیس ورزش سه
8.9هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
3.7هزار ویدیو
66 فایل
|♥️بسم الله الرحمن الرحیم♥️. ﷺ جهت مشاوره @mohamad143418
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸دستور العملی برای برطرف شدن ناراحتی ها و گرفتاریها 🌷 امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند : 💠اگر از امری می ترسی و ناراحتی، صد آیة از هر جای قرآن را دنبال هم بخوان. 💠بعد از اینکه صد آيه را خواندی، بعد سه بار این ذکر را بگو: «اللهمَّ اكْشِفْ عَنَّي البَلاء»؛ گرفتاری از تو بر طرف می شود ✍( كافي، ج 2 ،ص 621.) 💠این، اثر قرآن است. چه داروی دیگري چنین اثري دارد؟ @Dastan1224
📚داوود عليه‏السلام نوجوانى كه افتخار آفريد امام صادق عليه‏السلام فرمود: خداوند به پيامبر بنى اسرائيل (اشموئيل) وحى كرد: جالود را كسى میکشد كه زره موسى عليه‏السلام براى تن او اندازه است، و او از فرزندان لاوى بن يعقوب بوده و نامش داوود عليه‏السلام پسر ايشا است. ايشا داراى ده پسر است كه داوود عليه‏السلام از همه آن‏ها كوچك‏تر مى‏باشد. طالوت هنگام بسيج سپاه، براى ايشا پيام داد كه همه پسرانش را حاضر كند، او به دستور عمل كرد، طالوت زره موسى عليه‏السلام را بر تن يكى از آن‏ها نمود، ولى براى هيچكدام اندازه نبوده بلكه بلندتر بود يا كوتاه‏تر، طالوت به ايشا گفت: ديگر پسرى ندارى؟ او عرض كرد: يك پسر كوچكتر از همه دارم كه چوپان گوسفندانم مى‏باشد. طالوت به دنبال او فرستاد، او آمد و زره را پوشيد، آن زره براى او اندازه بود، همراه او چند سگ و يك فلاخن بود و طالوت او را همراه لشگر به ميدان برد. او بسيار شجاع و نترس بود، هنگامى كه لشكر بنى اسرائيل تدر برابر جالوت قرار گرفتند، جالوت سوار بر فيل بود و تاج بلندى بر سر داشت و لشگرش در دو طرف او آماده بودند، داوود عليه‏السلام سه سنگ همراه داشت، يكى از آن‏ها را در فلاخن نهاد و به سوى جالوت پرتاب كرد، اين سنگ به جانب راست او اصابت نمود، سنگ دوم را به سوى او انداخت كه به جانب چپش اصابت كرد، سنگ سوم، درست بر پيشانى او به ياقوت تاجش اصابت كرد كه به مغزش رسيد و همان دم او را به هلاكت رساند و به زمين انداخت، لشگر او گريختند و بنى اسرائيل پيروز گشتند. @Dastan1224
✍مرد زاهدی، روزی به مهمانی شخصیتی بزرگ رفت. هنگام غذا خوردن فرا رسید. زاهد از عادت همیشگی غذا کمتر خورد . بعد از غذا، نوبت نماز خواندن رسید. مرد زاهد به نماز ایستاد، اما بر خلاف همیشگی، نماز را طولانی به جا آورد. پس از آنکه به خانه رسید، از همسرش طعام خواست. پسر او که همراهش بود، با تعجب پرسید: مگر در مهمانی به اندازه کافی غذا نخوردی؟ پدر گفت: کم خوردم تا آدم پرخوری جلوه نکنم و برای روزهای آینده برای خود موقعیتی کسب کنم ! 🤲پسر با شنیدن شرح ریا کاری پدر به او گفت: پدر جان! نمازت را نیز قضا کن که چیزی نکردی که به کار آید ! @Dastan1224
💚 اي قبله ي نمازگزارانِ آسمان هجر تو کرده قامتِ اسلام را کمان خورشید تابه کی به پس ابرها نهان عجِّل علي ظهورکَ ياصاحب الزمان سلام امام زمان @Dastan1224
➣ 📜 ۹ 👈 {به خـــــدا اعتـــــراض نڪُن!} دیگران از خوشبختی تو ڪم نمی‌ڪند آنها رزقِ تـو را ڪـم نمی‌ڪند و آنان هرگز نمی‌گیرد سلامـتی تو را!! 👌پس باش و آرزو ڪن برایِ دیگران آنچه را آرزو می‌ڪنی بـــــرایِ خـــــودت..! 📒 ســوره اســـــراء ۳۰ 💠 @Dastan1224
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا_شـاه_سلام_عليڪ ✋ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِيارَتِكُم اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن . بـســم رب الحســـین علـیه الـسـلام این روز ها،🍂 زیاد در شهر باد می وزد ...!🍁 حتما می خواهد از راه دور، سلام ما را به حرم برساند...!✋ همہ_آرزومہ_دیدڹ_یہ_حــــرم... ┈••✾•🌷🕊🌷•✾•• @Dastan1224
روزی حضرت عیسی (ع) از صحرایی می‌گذشت. در راه به عبادت گاهی رسید که عابدی در آن جا زندگی می کرد. حضرت با او مشغول سخن گفتن شد.در این هنگام جوانی که به کارهای زشت و ناروا مشهور بود از آن جا گذشت.وقتی چشمش به حضرت عیسی (ع) و مرد عابد افتاد،پایش سست شد و از رفتن باز ماند و همان جا ایستاد و گفت:خدایا من از کردار زشت خویش شرمنده‌ام.اکنون اگر پیامبرت مرا ببیند و سرزنش کند،چه کنم؟خدایا! عذرم را بپذیر و آبرویم را مبر. مرد عابد تا آن جوان را دید سر به آسمان بلند کرد و گفت:خدایا! مرا در قیامت با این جوان گناه کار محشور مکن.در این هنگام خداوند به پیامبرش وحی فرمود که به این عابد بگو:ما دعایت را مستجاب کردیم و تو را با این جوان محشور نمی‌کنیم،چرا که او به دلیل توبه و پشیمانی،اهل بهشت است و تو به دلیل غرور و خودبینی،اهل دوزخ. 📚 کیمیای سعادت،جلد @Dastan1224
🟣 مردی به خواب دوستش آمد، در حالی‌که غل و زنجیر بر دست داشت. به دوستش گفت: به پسران من بگو، عمل صالحی انجام دهند تا جزو باقیات‌الصالحات بر من ثوابی نوشته شود، باشد که خدا مرا از عذاب رها کند. دوستش نزد فرزندان آن متوفی آمد و سخن پدر بر آنان رساند و خواب خود تعریف کرد. در حالی‌که فرزندان او از بیکاری از شهر پشم می‌خریدند و در رودخانه می‌شستند تا پولی بگیرند و کسب معاش کنند. پسر بزرگ‌تر گفت: مرا معاف و معذور دار که این پشم‌ها امانت است و ما را دیناری در دنیا نیست که در حق او نیکی کنیم. پسر کوچک‌تر گفت: صبر کن نرو. دستان خود را گشوده به هم چسباند و سه بار آب رودخانه پر کرد و به بیرون رود روی سبزه‌های کنار رود ریخت. گفت: خدایا چیزی برای احسان و بخشش ندارم از فضل خود این کم‌ترین را از این ناچیز بپذیر و پدرم را از عذاب معاف کن.دوستش خنده‌ای کرد و گفت: شاهکار کردی ای پسر دوست من! نیازی به احسان و نیکی تو نیست من کار نیکی می‌کنم و وصیت پدر تو را عمل می‌کنم. شب در خواب فرو رفت و دید آن دوست‌اش در باغ بزرگی است. شاد شد و گفت: من که چیزی برای تو نبخشیدم؟ دوست‌اش گفت: خدا به خاطر سه کف دست آب ، مرا بخشید. بدان در این دنیا برای خدا ارزش یک عمل به نیت کننده آن است نه بزرگی یک کار. آری حال که فصل زمستان است ، کافی است نان‌های خشک مانده سر سفره را به نیت قربة الی‌الله برای پرندگان بریزیم. به همین راحتی با یک نیت خوب، کوچک‌ترین کار نزد بشر، نزد خدا بزرگترین کار @Dastan1224
امام على عليه السلام: خداوند عزّوجلّ فرمود: به عزّت و جلالم سوگند كه از ظلم هيچ ظالمى نگذرم، گر چه زدن مشتى باشد، يا كشيدن دستى يا شاخ زدن گوسفندِ شاخدارى به گوسفندى بى شاخ. خداوند تقاصّ بندگان را از يكديگر مى گيرد، تا جايى كه هيچ كس به گردن ديگرى حق و مظلمه اى نداشته باشد، آن گاه ايشان را براى حسابرسى مى فرستد ميزان الحكمه جلد6 صفحه 543 @Dastan1224
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️علت نزول انسان از بهشت به دنیا 🎙 به شیطان گفتم: «لعنت بر شیطان!» لبخند زد. پرسیدم: «چرا می خندی؟» پاسخ داد:«از حماقت تو خنده ام می گیرد» پرسیدم: «مگر چه کرده ام؟» گفت: «مرا لعنت می کنی در حالی که هیچ بدی در حق تو نکرده ام» با تعجب پرسیدم: «پس چرا زمین می خورم؟!» جواب داد: «نفس تو مانند اسبی است که آن را رام نکرده ای. نفس تو هنوز وحشی است؛ تو را زمین می زند.» پرسیدم: «پس تو چه کاره ای؟» پاسخ داد: «هر وقت سواری آموختی، برای رم دادن اسب تو خواهم آمد؛ فعلاً برو سواری بیاموز !!!» @Dastan1224
✅باید طوری زندگی کنی ، آن طوری که حضرت امیرالمومنین (ع)در نهج البلاغه فرمودند : 💠طوری در دنیا زندگی کنید که اگر مردید برای شما گریه کنند. و اگر زنده ماندید ، خواهان معاشرت با شما باشند. 🔹روزی که تو آمدی به دنیا عریان 🔸بودند همه خندان و تو بودی گریان 🔹 کاری بکن ای دوست که وقت مردن 🔸 باشند همه گریان و تو باشی خندان. ☀️امام رضا عليه السلام☀️ 🔘مردم دو دسته اند: يكى آنكه با مـرگ، آسـوده مى شود. ديگرى آنكه مردم با مرگش از دست او آسوده مى شوند. 📚مسند امام رضا(ع)،ج1،ص263 @Dastan1224
اگر خدا را دوست داری، خدا گفته است: لا یسخر قوم من قوم همدیگر را «مسخره نکنید.» اگر خدا را دوست داری، خدا گفته است: ولا تلمزوا انفسکم از همدیگر «عیب جویی نکنید» اگر خدا را دوست داری ،خدا گفته است: ولا تنابزوا بالالقاب «لقب زشت» به هم ندهید. اگر خدا را دوست داری، خدا گفته است: و انفقوا فی سبیل الله در راه خدا «انفاق کنید.» اگر خدا را دوست داری ،خدا گفته است: و بالوالدین احسانا و «به پدر و مادر نیکی کنید.» اگر خدا را دوست داری، خدا گفته است: اجتنبوا کثیرا من الظن از بسیاری «از گمان ها دوری کنید» @Dastan1224
دراصفهان مردی عصایی به زنش زد و زن به خاطر خوردن آن عصا درگذشت که قصدکشتن درآن بود، چون مرد ازقبیله زن ترسید پیش کسی رفت وبااو مشورت کردوی گفت:علاجش در این است که جوان خوشگل و زیبارویی را به منزل ببری وبه قتل رسانی و پیش همسرت بیندازی و بگویی که زوجه ام با این جوان زنا می کرد و من دیدم ،لذا هردو را به قتل رسانیدم، پس مرد ساده لوح کلام آن مرد راتصدیق نمودورفت درخانه اش نشست دید جوان زیبایی از راه میگذرد اوراطلبید بازور به خانه اش برد طعامش داد و ناغافل اورا به قتل رسانیدو پیش همسرش خوابانید،قبیله زن چون این ماجرا شنیدند گفتند کارخوبی کردی که آنهارادر این حال به قتل رساندی ،وآن مردی که مورد مشورت بود رفت درب منزل مرد ساده لوح گفت:نصیحت مرا گوش کردی گفت: آری گفت:جوان را بیاور ببینم چگونه است؟تاسر جوان رادید به سرش کوبید وای این جوان که فرزند من است. آنچه بر ما می رسد آن هم ز ماست. (مولوی) از مکافـات عمل غافـل مشو گندم از گندم بروید جو ز جو (مولانا) @Dastan1224
🌹 شهيد آيت الله مطهری: امام علی علیه‌السلام بعد از جنگ جمل كه در آن فاتح شدند، وقتی وارد بصره گردیدند، بر خانه علاء بن زیاد وارد شدند؛ او خانه بسیار مجلّلی داشت. حضرت اول به صورت اعتراض مانندی به او فرمودند: این خانه به این بزرگی را می‌خواهی چكار كنی؟ در خانه كوچكتری هم می‌توانی زندگی كنی، تو در آخرت به خانه بزرگ احتیاج داری. بعد فرمودند: بلی می توانی همین خانه بزرگ را وسیله خانه بزرگتری در آخرت قرار بدهی به شرط اینكه در این خانه مهمان بیاوری و آن را وسیله قرار دهی برای خدمت كردن به خلق. . بعد آن مرد عرض كرد: یا امیرالمؤمنین من شكایت برادرم عاصم بن زیاد را خدمت شما میكنم. حضرت فرمودند: چطور شده است؟ عرض كرد: برادرم، زاهد و راهب و گوشه نشین شده، حاضر نیست غذای خوب بخورد و اصرار دارد غذای نامطبوع بخورد و لباس خیلی درشت بپوشد و از لذت دنیا كناره‌گیری كرده است. . حضرت علی علیه السلام فرمودند: نزد من بیاوریدش. عاصم را آوردند. حضرت با بیان عتاب آمیزی به او فرمودند: ای ستمگر بر خود! آیا شیطان تو را گول زده است؟ شیطان بر تو مسلّط شده است؟ چرا نعمتهای خدا را رها كرده‌ای؟ تو كوچكتر از این هستی كه خدا از تو بازخواست كند كه چرا از نعمتهای من استفاده كردی. خدا نعمتها را برای استفاده كردن خلق كرده است. این مرد جواب خیلی روشنی داشت، گفت: یا امیرالمؤمنین شما كه این حرف را به من میزنید، خودتان هم كه مثل من زندگی میكنید. لباس من كه از لباس شما درشت تر نیست، خوراك من كه از خوراك شما پایین تر نیست. من مثل شما زندگی میكنم. حضرت فرمود: اشتباه كرده‌ای، من پیشوای خلقم و تو یكی از مأمومین هستی. وظیفه پیشوایان و امامان و زمامداران امّت وظیفه دیگری است. خداوند بر زمامداران حق واجب كرده است كه زندگی خودشان را در سطح پایین ترین افراد قرار بدهند، چون چشم توده مردم به آنهاست، برای اینكه با آنها همدردی كرده باشند، برای اینكه تسكینی برای آنها به وجود آورند و یك كمك روحی به آنها كرده باشند. البته در حدی كه می‌توانند باید كمك مادی بكنند، ولی در یك حدودی امكان كمك مادی وجود ندارد و باید كمك روحی كرد. . 📙(مجموعه آثار شهید مطهری،ج25ص473) (نهج‌البلاغه،خطبه200). @Dastan1224
📚همنشينى بانوى صبور با داوود عليه‏السلام در بهشت‏ روزى خداوند به حضرت داوود عليه‏السلام وحى كرد: نزد خلاده دختر اوس برو و او را به بهشت مژده بده و به او بگو همنشين تو در بهشت است. داوود عليه‏السلام به اين دستور عمل كرد و به درِ خانه خلاده آمد و درِ خانه را كوبيد، خلاده پشت در آمد و همين كه در را باز كرد چشمش به داوود عليه‏السلام افتاد، عرض كرد: آيا از سوى خدا درباره من چيزى نازل شده است كه براى ابلاغ خبر آن به اينجا آمده‏اى؟ داوود عليه‏السلام: آرى. خلاده: آن چيست؟ داوود: خداوند به من وحى كرد و فرمود: تو همنشين من در بهشت هستى. خلاده: گويا مرا عوضى گرفته‏اى، او من نيستم بلكه همنام من است؟ داوود: خير، او قطعا تو هستى. خلاده: اى پيامبر خدا به تو دروغ نمى‏گويم، سوگند به خدا من چيزى در خود نمى‏بينم كه چنين لياقتى يافته باشم و همنشين تو در بهشت شوم. داوود: از امور باطنى خود اندكى با من صحبت كن تا بدانم چگونه است؟ خلاده: من يك حالتى دارم كه هر دردى بر من وارد شود، و هر زيان و نياز و گرسنگى به من برسد، هرگونه باشد بر آن صبر مى‏كنم و از خدا رفع آن را نمى‏خواهم تا خودش برطرف سازد (پسندم آن چه را جانان پسندد) و جاى آن دردها و زيان‏ها، عوضى از خدا نمى‏خواهم، بلكه شكر و سپاس آن‏ها را به جا مى‏آورم. داوود عليه‏السلام راز مطلب را دريافت و به او فرمود: فبِهذا بَلَغتِ ما بَلَغتِ؛ تو به خاطر همين خصلت‏ها به آن مقام رسيده‏اى. امام صادق عليه‏السلام پس از نقل اين ماجرا فرمود: وَ هذا دِينُ اللهِ الَّذِى ارتَضاهُ للصَّالِحينَ؛ و اين همان دين خدا است كه آن را براى شايستگان پسنديده است. ═ೋ❅🖋☕️❅ @Dastan1224
🌹خاطره🌹 خدمت استاد اخلاق آیت الله جاودان نشسته بودیم؛ صحبت در مورد صلوات و استغفار شد، ایشان فرمودند: صلوات مانند عسل است (شیرین و لذتبخش)؛ استغفار مانند دارو است و انسان مریض باید دارو مصرف کند تا خوب شود و امثال ما معمولا مریض هستیم. در ادامه فرمودند: مشهد، خدمت آیت الله بهجت بودیم ایشان در جواب نامه ای که در مورد اختلاف زن و شوهری بود توصیه به استغفار می‌کردند و در همان حین شخصی نزد ایشان آمد و برای گشایش رزق درخواست ذکری کرد که ایشان در جواب به او نیز فرمودند زیاد استغفار کن. 🌹 پيامبر اكرم: «آيا شما را به (عامل) دردهايتان و (عامل) دوايتان آگاه نگردانم؟ (عامل) دردهایتان گناه است و (عامل) دوایتان استغفار است». 🌹 استغفارِ زياد و با توجه به خصوص در سه ماه رجب و شعبان و رمضان بسيار بسيار سفارش شده است. @Dastan1224
🔹شاگردی از حکیمے پرسید: تقوا را برایم توصیف کنید؟ 🔸حکیم گفت: اگر در زمینے که پر از خار و خاشاک بود، مجبور به گذر شدی، چه مے کنی؟ 🔹شاگرد گفت: پیوسته مواظب هستم و با احتیاط راه مے روم تا خود را حفظ کنم. 🔸حکیم گفت: در دنیا نیز چنین کن، تقوا همین است! از گناهان کوچک و بزرگ پرهیز کن و هیچ گناهے را کوچک مشمار، زیرا کوهها با آن عظمت و بزرگے از سنگهای کوچک درست شده اند... @Dastan1224
✨عجیب‌ترین وصیّتِ لقمان به فرزندش 💠یکی از شیعیان از صلوات الله علیه پرسید: وصيّتِ به فرزندش چه بود؟! حضرت فرمودند: در آن مطالبِ شگفت انگيزِ بسياری بود، اما عجیب‌تر از همه اين بود كه به پسرش گفت: از خدا عزوجل چنان بترس كه اگر همه كردار نيکِ جن و انس را بياورى عذابت مى‌كند، و چنان به او اميدوار باش كه اگر همه گناه جن و انس را هم بياورى به تو رحم مى‌كند؛ 🔹سپس امام علیه السلام فرمودند: به راستى هيچ بنده مؤمنی نيست جز آن‌كه در دلش دو نور است، نورِ ترس از خداوند و نورِ اميد؛ كه اگر اين را وزن كنند از آن بيش نيست و اگر آن را وزن كنند از اين بيش نيست. @Dastan1224
🍃حدیث روز 🛑 خدایا با تدبیر خودت مرا از تدبیر خودم بی‌نیاز گردان إِلَهِي أَغْنِنِي بِتَدْبِيرِكَ لِي عَنْ تَدْبِيرِي امام حسین(ع) @Dastan1224
▫️امام صادق علیه‌السلام فرمودند: مردی در میان بنی اسراییل ذکر "الحمدلله رب العالمین و العاقبه للمتقین" را زیاد بر لب جاری می‌ساخت. ابلیس از این کار او خشمگین شده بود یکی از شیاطین را مامور نمود تا به او القا کند که پایان خوش و عاقبت از آن ثروتمندان است. ▫️اما مامور ابلیس در ماموریت خود موفق نشد و کار به دعوا و مرافعه کشید تا اینکه تصمیم گرفتند برای پایان دادن به دعوا از کسی بخواهند که میانشان داوری نماید و هر کس مغلوب شد دستش بریده شود. آن دو، شخصی را به عنوان داور برگزیدند اما حق را به مامور ابلیس داد و پایان خوش را از آن ثروتمندان دانست بدین ترتیب یکی از دستان عابد بریده شد. ▫️ولی مرد عابد باز ذکر شریف را زمزمه نمود. مامور ابلیس که از سخت ورزی عابد خشمگین شده بود برای رهایی از دست او پیشنهاد کرد فردی دیگر را در میان خود حاکم سازند تا هرکس مغلوب شد گردنش زده شود. عابد نیز قبول کرد و این بار مجسمه‌ای را میان خود به عنوان داور قرار دادند. ▫️در این هنگام مجسمه به اذن خدا بر محل بریده شدن دستان عابد دست کشید و دستانش را به او بازگرداند آن گاه ضربه‌ای سنگین بر گردن مامور ابلیس وارد کرد و او را به قتل رساند. مرد عابد با تماشای این حادثه گفت: این چنین است پایان خوش و عاقبت از آن متقین است 📚برگرفته از کتاب قصص الانبیا، آیت الله سید نعمت الله جزائری @Dastan1224
عبد صالح خدا حاج احمد آقا خمینی : هر کس بین اطاعت از مقام معظم رهبری و امام راحل تفاوت قائل باشد،درخط آمریکاست... میخواستند مرا در مقابل آیت‌الله خامنه‌ای قرار دهند توی دهانشان زدم... آیت الله @Dastan1224
✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: ✨ انسان باید در این مسیر انسانیّت و کسب معارف، اهل باشد و تا به مراقبه نرسد فایده‌ای ندارد. 📚 گوهرهای حکیمانه، ص٣۵ آیت الل @Dastan1224
✨رزق شبانه ویژه تقدیم شماخوبان رازی که آیت الله بهجت در قرآن خود نوشت... آیت الله العظمی شیخ محمد تقی بهجت در حاشیه قرآن شخصی خود دستور عمل زیبایی را نوشته بودند که در ادامه می خوانید: هر کس در بین الطلوعین یعنی بین فجر کاذب و فجر صادق ( ۵ دقیقه قبل از اذان صبح تا ۵ دقیقه بعد از اذان) این ذکر را بگوید هر حاجتی داشته باشد برآورده میشود ولو اگر تشرف به خدمت امام زمان (عج) باشد: ✨صلوات (۱۴ بار) ✨یا مولای یا صاحب الزمان ادرکنی (۴۰ بار) ✨صلوات (۱۴ بار) برای سلامتی وتعجیل درفرج مولاصاحب الزمان عج دعاکنید 🤲التماس دعا @Dastan1224
🕍از یهودی که کمتر نیستم 🕌مرد صالحی مبلغ بیست هزار درهم مقروض بود ، هیچ وسیله ای برای پرداخت آن نداشت . روزی طلبکار با اصرار تمام ، مطالبه قرض خود نمود ، آنقدر سخت گرفت که مرد مقروض با اشک جاری و دلی افسرده به خانه رفت . این مرد همسایه ای یهودی داشت ، همین که او را با وضعی پریشان مشاهده کرد ، گفت : تو را به حق دین اسلام سوگند می دهم بگو چه شده که این قدر ناراحتی ؟ جریان را برایش شرح داد . یهودی به منزل خود رفته و مبلغ بیست هزار درهم برایش آورد ، گفت : اگر ما با هم از نظر دین اختلاف داریم ولی همسایه که هستیم ، شایسته نیست همسایه من به رنج قرض گرفتار باشد . بدهکار آن پول را برداشت و پیش طلبکار آورد . طلبکار از این سرعت در پرداخت پول تعجب کرد . از او پرسید : از کجا تهیه کردی ؟ جریان بر خورد همسایه یهودی را برایش نقل کرد ، در این موقع طلبکار داخل منزل شد و سند بدهکاری او را آورد . گفت : من از یک یهودی که کمتر نیستم ، بگیر سند خود را من طلبم را به تو بخشیدم و هرگز مطالبه نخواهم کرد . طلبکار همان شب در خواب دید قیامت به پا شده و نامه های اعمال در حرکت است ، بعضی نامه عملشان به دست راست و برخی به دست چپ قرار می گیرد . در این حال نامه عمل او هم به دست راستش قرار گرفت و اجازه ورود بهشت بدون حساب به او دادند . پرسید : چه شد که بدون حساب باید وارد بهشت شوم ؟ گفتند : چون تو جوانمردی کردی و سند آن مرد نیکوکار را رد نمودی ما چگونه نامه عمل تو را ندهیم با این که بخشنده و مهربانیم ، همانطور که تو از حساب او گذشتی ما هم از حساب تو می گذریم ، طلبت را بخشیدی ما هم گناهان تو را بخشیدیم . ‌ ‌ @Dastan1224