#با_تو_هرگز_27
به نظرت کی میتونه باشه؟
من از کجا بدونم خونه ی شماست ها مثلا
-بذار برم ببینم کیه؟
دستاشو شست رفت سمت ایفون بعداز چند کلمه آیفونو گذاشت
–کی بود
-نمیدونم یه پسره بود گفت پیک موتوریه برامون بسته آورده
-چه بسته ای؟
-نمیدونم واالله بذار برم ببینم چیه دیگه؟
رفت پایین و بعد از چند دقیقه با یه بسته ی بزرگ کادوپیچی شده اومد تو
رفتم جلو-این دیگه چیه؟
-نمیدونم گفت ماله توییه
مال من ؟؟؟
-آره به اسم تو بود
_از طرف کی؟
- گفت از طرف آقای محمدیه
-دانیال؟
همونجا به دیوار تکیه دادم ونشستم باز این پسره چکار کرده ستاره جعبه رو گذاشت رو میز واومد دستمو گرفت
_بلند شو ببین توش چیه؟
هر چی میخواد باشه همین الان میبری میذاریش دم در کنار آشغال ها
-وا... برا چی ،مگه دیوونه شدی
دیوونه بودم
به نظر من بهتره بازش کنی ببینی توش چیه.بعد اگه خواستی بندازش دور
مردد مونده بودم ستاره دستمو کشید و برد کنار جعبه
-مرگ من بازش کن ببینم توش چیه مردم از کنجکاوی نگاش کردم مثل دفعه های قبل نبود هر بار یه غم بزرگی پشت نگاه وصداش بود ولی حالا انگار همون ستاره ی همیشگی نبود البته یه جور احساس مبهمی تو نگاهش بود ولی نمیشد اسمشو غم واندوه گذاشت
البته میتونستم حدس بزنم چی تو فکرشه میخواست خودشو بی تفاوت نشون بده وبگه که دانیال دیگه مثل سابق براش مهم نیست اما نقششو خوب نمیتونست بازی کنه ترغیبم میکرد که جعبه رو باز کنم ومن بی اختیار دست بردم جلو وشروع کردم به باز کردنش یه جعبه ی بزرگ بود
درشو که باز کردم با دیدن داخلش از تعجب چشام گرد شد باور نمیکردم
همون مانتو با ست کیف وکفشش
ستاره هم مثل من از تعجب چیزی نگفت
روی مانتو یه پاکت نامه بودکه روش نوشته بود تقدیم به گل سرخ وحشی شازده کوچولو
درشو باز کردم
-نمیدونم از کجا شروع کنم وچی بنویسم اصلا من نامه نوشتن بلد نیستم اما مجبور بودم بنویسم چون فعلا تو حاضر نیستی منوببینی اول از همه میخوام بابت قضیه دیروز عذرخواهی کنم ولی ازت میخوام بهم حق بدی بخدا وقتی حرف های اون پسره رو که شنیدم انگار یه آتشی تو وجودم افتاد اون داشت از تو خواستگاری میکرد از تویی که فقط فقط مال منی کسی جز من حق نداره حتی نگات کنه چه رسد به اینکه هم نگاه کنه وهم پسند کنه وبعد تورو برا خودش بخواد.اینو همیشه یادت باشه همه باید بدونن که تو فقط مال منی خدا وقتی تو رو آفرید برا من آفرید نه برای کسی دیگه ای منم پای این نعمت خدا تا پای جونمم وایمیستم هر کی اومد جلو وخواست تو رو ازم بگیره خونش پای خودشه قسم میخورم نذارم کسی دستش به تو بخوره اینو به همه بگو.
من دوست دارم تاابد. هر کاریم بکنم حقمه .من مرد بی غیرتی نیستم که وایستم ببینم هر کس وناکسی با اون چشای هرزش نگات کنه وبهت فکر کنه. با اینکه حق با منه ولی بازم ازت معذرت میخوام چون طاقت ناراحتیه تو رو ندارم دوست ندارم ازم آزورده شی .این کادو رو هم برای معذرت خواهی گرفتم البته اگه این اتفاق هم نمیوفتاد بازم من اینو برات میخریدم.دیروز که این لباس وپوشیده بودی و وسط اون مغازه وایستاده بودی وداشتی خودتو وداشته هاتو به رخ بقیه میکشیدی من پشت شیشه وایستاده بودم وتماشات میکردم توی این لباس دوست داشتنی تر از همیشه بودی اونقدر دوست داشتنی که دوست داشتم زمان رو از حرکت باز میذاشتم .دوست داشتم تا ابد تو تو لباس جلوی من وایمیستادی و چرخ میزدی ومن نگات میکردم اما حیف همیشه همه چیز اونجور که میخوای نیست ولی ایرادی نداره من صبورم تا آینده ی نزدیکی که در انتظار ماست صبر میکنم آینده ای که تو تو اون مال منی اون موقع من زیباترین لباس هاروبرای تو میخرم وتو تا ابد جلوی من می ایستی ومن نگات میکنم حاضرم سوگند یاد کنم که اون موقع حتی خواب هم به چشمام نمیاد.....
ادامه دارد....
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
#با_تو_هرگز_27
به نظرت کی میتونه باشه؟
من از کجا بدونم خونه ی شماست ها مثلا
-بذار برم ببینم کیه؟
دستاشو شست رفت سمت ایفون بعداز چند کلمه آیفونو گذاشت
–کی بود
-نمیدونم یه پسره بود گفت پیک موتوریه برامون بسته آورده
-چه بسته ای؟
-نمیدونم واالله بذار برم ببینم چیه دیگه؟
رفت پایین و بعد از چند دقیقه با یه بسته ی بزرگ کادوپیچی شده اومد تو
رفتم جلو-این دیگه چیه؟
-نمیدونم گفت ماله توییه
مال من ؟؟؟
-آره به اسم تو بود
_از طرف کی؟
- گفت از طرف آقای محمدیه
-دانیال؟
همونجا به دیوار تکیه دادم ونشستم باز این پسره چکار کرده ستاره جعبه رو گذاشت رو میز واومد دستمو گرفت
_بلند شو ببین توش چیه؟
هر چی میخواد باشه همین الان میبری میذاریش دم در کنار آشغال ها
-وا... برا چی ،مگه دیوونه شدی
دیوونه بودم
به نظر من بهتره بازش کنی ببینی توش چیه.بعد اگه خواستی بندازش دور
مردد مونده بودم ستاره دستمو کشید و برد کنار جعبه
-مرگ من بازش کن ببینم توش چیه مردم از کنجکاوی نگاش کردم مثل دفعه های قبل نبود هر بار یه غم بزرگی پشت نگاه وصداش بود ولی حالا انگار همون ستاره ی همیشگی نبود البته یه جور احساس مبهمی تو نگاهش بود ولی نمیشد اسمشو غم واندوه گذاشت
البته میتونستم حدس بزنم چی تو فکرشه میخواست خودشو بی تفاوت نشون بده وبگه که دانیال دیگه مثل سابق براش مهم نیست اما نقششو خوب نمیتونست بازی کنه ترغیبم میکرد که جعبه رو باز کنم ومن بی اختیار دست بردم جلو وشروع کردم به باز کردنش یه جعبه ی بزرگ بود
درشو که باز کردم با دیدن داخلش از تعجب چشام گرد شد باور نمیکردم
همون مانتو با ست کیف وکفشش
ستاره هم مثل من از تعجب چیزی نگفت
روی مانتو یه پاکت نامه بودکه روش نوشته بود تقدیم به گل سرخ وحشی شازده کوچولو
درشو باز کردم
-نمیدونم از کجا شروع کنم وچی بنویسم اصلا من نامه نوشتن بلد نیستم اما مجبور بودم بنویسم چون فعلا تو حاضر نیستی منوببینی اول از همه میخوام بابت قضیه دیروز عذرخواهی کنم ولی ازت میخوام بهم حق بدی بخدا وقتی حرف های اون پسره رو که شنیدم انگار یه آتشی تو وجودم افتاد اون داشت از تو خواستگاری میکرد از تویی که فقط فقط مال منی کسی جز من حق نداره حتی نگات کنه چه رسد به اینکه هم نگاه کنه وهم پسند کنه وبعد تورو برا خودش بخواد.اینو همیشه یادت باشه همه باید بدونن که تو فقط مال منی خدا وقتی تو رو آفرید برا من آفرید نه برای کسی دیگه ای منم پای این نعمت خدا تا پای جونمم وایمیستم هر کی اومد جلو وخواست تو رو ازم بگیره خونش پای خودشه قسم میخورم نذارم کسی دستش به تو بخوره اینو به همه بگو.
من دوست دارم تاابد. هر کاریم بکنم حقمه .من مرد بی غیرتی نیستم که وایستم ببینم هر کس وناکسی با اون چشای هرزش نگات کنه وبهت فکر کنه. با اینکه حق با منه ولی بازم ازت معذرت میخوام چون طاقت ناراحتیه تو رو ندارم دوست ندارم ازم آزورده شی .این کادو رو هم برای معذرت خواهی گرفتم البته اگه این اتفاق هم نمیوفتاد بازم من اینو برات میخریدم.دیروز که این لباس وپوشیده بودی و وسط اون مغازه وایستاده بودی وداشتی خودتو وداشته هاتو به رخ بقیه میکشیدی من پشت شیشه وایستاده بودم وتماشات میکردم توی این لباس دوست داشتنی تر از همیشه بودی اونقدر دوست داشتنی که دوست داشتم زمان رو از حرکت باز میذاشتم .دوست داشتم تا ابد تو تو لباس جلوی من وایمیستادی و چرخ میزدی ومن نگات میکردم اما حیف همیشه همه چیز اونجور که میخوای نیست ولی ایرادی نداره من صبورم تا آینده ی نزدیکی که در انتظار ماست صبر میکنم آینده ای که تو تو اون مال منی اون موقع من زیباترین لباس هاروبرای تو میخرم وتو تا ابد جلوی من می ایستی ومن نگات میکنم حاضرم سوگند یاد کنم که اون موقع حتی خواب هم به چشمام نمیاد.....
ادامه دارد....
#کانال_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها👇
http://eitaa.com/joinchat/2359754752C98f03ca37a