دیوانِہتَرینحالَتِیِکعِشقزَمانیست . .
دِلتَنگشَویکارزِدَستِتُونَیایَد!(:💔"
اَلسَّلامُعَلَیْکَیااَباعَبْدِاللّهِالْحُسَیْن‹ع›✨🕊
#محرم
#امام_حسین
#مذهبی_ها
🌷 #هر_روز_با_شهدا
#آرزو
#بدن_پاره_پاره
🌷دو ماه از شروع جنگ تحمیلی گذشته بود. یک شب بچه ها خبر آوردند که یک بسیجی اصفهانی در ارتفاعات کانی تکه تکه شده است. بچه ها رفتند و با هر زحمتی بود بدن مطهر شهید را درون کیسه ای گذاشتند و آوردند.
🌷آن چه موجب شگفتی ما شد، وصیت نامه ی این برادر بود که نوشته بود: «خدایا! اگر مرا لایق یافتی، چون مولایم اباعبدالله الحسین علیه السلام با بدن پاره پاره ببر.»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫داستان محبت خاص امام حسین (علیه السلام) نسبت به یک انسان/استاد رائفی پور
🎥#استاد_رائفی_پور
#تلنگرانه...
اگه این گوشے باعث میشه ڪه گناه ڪنی
بزارش ڪنار دنباله جهاد فرهنگی ام نباش
یادت باشه تا خودتو درست نڪنی نمیتونۍ
بقیه رو درست ڪن:)
کار کردن در مسیر انقلاب اسلامی نیازمند توفیق است، اگر کسی میبیند مشغول کار جهادی و انقلابی نیست به علت نداشتن توفیق است و باید به سمت معنویت برود تا بتواند توفیق خدمت در مسیر انقلاب اسلامی را به دست بیاورد.
#حسین_یکتا
📚#معرفی_کتاب
🌟عنوان:روز حسین(عليهالسلام)🌟
✍به قلم:غلامرضا حیدری ابهری
🖨ناشر:انتشارات جمکران
💠📜📜💠📜📜💠📜📜💠
پرسش کلید پاسخ است. برای اینکه بتوانیم به پاسخی برسیم یا مطلبی را یاد بگیریم باید از سوال پرسیدن شروع کنیم. پاسخ درست و صحیح به سؤالات باعث میشود انسان بفهمد، راه را بشناسد، و هدف را بشناسد. غلامرضا حیدری ابهری به میان کودکان و نوجوانان رفته است و پرسشهای آنها را درباره امام حسین جمع کرده و در کتاب روز حسین با پاسخ به سوالاتشان راه را برای این گروه از عزاداران اباعبدالله روشن کرده است.
💠📜📜💠📜📜💠📜📜💠
💠لینک دسترسی مستقیم به کتاب👇👇👇
🌟https://ketabejamkaran.ir/112749🌟
#کتاب_عاشورایی
✾📚 #Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆چراغ قبر
شاعر با اخلاص ، مدّاح با وفا، مخلص اهلبيت عصمت و طهارت عليهم السلام حضرت حاج آقاى هاشم زاده اصفهانى فرمودند:
در اصفهان يك تكيه بانى بود بنام ميرزا محمد كه ايشان حالاتى داشت . يك روز به او گفتم براى ماتعريف كن كه در اين قبرستان چه ديدى ؟
گفت : يك روز جنازه اى را از بروجن بنام ((آسيد حسن )) آوردند اينجا دفن كردند، صاحبان آن جنازه بعد از اتمام دفن آمدند پيش من و گفتند: ما مى خواهيم هر شب سر قبر اين مرحوم چراغى روشن باشد، اين يك دله و پيت نفت و اين هم چراغ و اين هم مزد اين كارت ، مبادا يادت برود و اين چراغ راروشن نكنى .
گفتم : چشم روى چشمانم . آنهارفتند. من هم هرشب چراغ را سر قبر اين بنده خدا روشن مى كردم ، تا اينكه يك شب زمستان هواخيلى سرد بود. گفتم ، امشب ((آسيد حسن )) چراغ نمى خواهد؛ كى حالش را دارد توى اين سرما برود سر قبر چراغ روشن كند. ولش كن ؛ او مُرده وكسى هم نمى بيند. نفت هاى دَله و پيت را هم ريختم توى چراغ خودم .
در اين هنگام ديدم يكى باشتاب در حجره را مى زند!، هم شب است و هم هوا سرد، اعتنا نكردم ، گفتم : هركس كه هست يك مقدار در ميزند و بعد خسته مى شود مى رود، ديدم خير همينطور دارد در ميزند، بلند شدم دم در آمدم و گفتم كيست ؟
گفت : در را باز كن .
گفتم : توكى هستى ؟
گفت : من سيد حسن هستم ، نفتهايم را كه توى چراغت ريختى هيچى ، چرا چراغم را روشن نكردى ...؟
ترس و وحشت تمام وجودم را فرا گرفته بود، گفتم : چَشم ؛ آقا ديگه روشن مى كنم .
گفت : مبادا ديگه چراغ قبر مرا روشن نكنى ؟ گفتم : چَشم ، آمدم بيرون كسى را نديدم . آمدم سر قبر و چراغ را روشن كردم .
📚داستانهايى از مردان خدا، قاسم مير خلف زاده
به نظرتون پند اخلاقی این داستان چی بود ؟؟
✾📚 #Dastan 📚✾
تنها كسی كه باید دگرگون شود،
خودتان هستید
خودتان كه دگرگون شوید، همه ی
اوضاع و شرایط پیرامون تان نیز
دگرگون می شود.
✾📚 #Dastan 📚✾
#خاطرات_شهدا 🪴
تا لباسی را پاره و نخ نما نمیکرد
دست از سرش بر نمی داشت!!
حتی در این عکس یادگاری که
با حاج قاسم انداخته مشخص است
عکسی که محمّد خیلی دوست داشت
و به آن افتخار می کرد. در این عکس
دکمه های پیراهنش لنگه به لنگه اند
و با هم فرق می کنند..!
از این لباس چند سال کار کشیده بود
ولی رهایش نمیکرد..!!
حاج قاسم در وصف او گفت :
ساده بگویم ؛ محمد دوچیز را هرگز
جدی نگرفت یکی دنیا را و یکی خستگی
در دنیا را ، شوق دیدار بین او و خستگی
فرسنگ ها فاصله انداخته بود....
فرماندهان
لشکر۴۱_ثارالله
شهید_محمد_نصراللهی
شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
✾📚 #Dastan 📚✾
شاهرخی که حُـر انقلابـــ شد🌙
🌷شهید شاهرخ ضرغام
تاریخ تولد: ۱ / ۱۰ / ۱۳۲۸
تاریخ شهادت: ۱۷ / ۹ / ۱۳۵۹
محل تولد: تهران
محل شهادت: آبادان
*🌷کسی جلودارش نبود هرشب کاباره، دعوا، چاقوکشی🔪پدر نداشت از کسی هم حساب نمیبرد🥀مادر هم کاری نمیتوانست بکند، از دست شاهرخ خسته شده بود🥀مرتب از دعواها، دستگیریها، دسته گلها و خرابکاریهای پسر برایش خبر میبردند،🥀اشک میریخت و میگفت خدایا پسرم را ببخش🥀 عاقبت به خیرش کن🤲🏻 پسرم را از سربازان امام زمان(عج) قرار بده🌙دیگران به دعای مادر میخندیدند🥀آنقدر دعا کرد تا اینکه دعاهای مادر پیرش گرفت📿علاقهای که شاهرخ به امام(ره) پیداکرد باعث شد روی سینهاش اسم امام را خالکوبی کند🌙میگفت میخواهم مثل حُر بشوم،🕊 توبه کرد، دیگر نماز، دعای کمیل دعای توسل میخواند آن هم با گریه🥀و در آخر برا دفاع از سرزمینش به جنگ با دشمن رفت💥همرزم← شاهرخ خیلی از تانک های دشمن را منهدم کرد💥و سرانجام در عملیاتی برای زدن آرپیجی بالای خاکریز رفت اما گلوله به سینهاش خورد🥀 دشمنان بالای سرش هلهله میکردند، همان شب تلوزیون پیکر بی سر شاهرخ را نشان داد🥀و دشمن میگفت ما شاهرخ را کشتیم🥀۲ روز بعد حمله کردیم و به خاکریز رسیدیم. اما هیچ اثری از پیکرش نبود🥀شاهرخ از خدا خواسته بود همه گذشتهاش را پاک کند🥀 میخواست چیزی از او نماند🥀 نه نام، نه نشان، نه قبر، نه مزار و نه هیچ چیز دیگر🌙خدا هم او را به آرزویش رساند و پیکرش هرگز پیدا نشد*🕊️🕋
جاویدالاثر
شهید ابوالفضل(شاهرخ) ضرغام
✾📚 #Dastan 📚✾
در زندگی،
غصۀ از دست دادن
هیچ چیز را نخورید،
چون وقتی یک درخت،
برگی را از دست می دهد،
برگی دیگر از قبل
آمادۀ جایگزین شدن است.
برخیز و به کرامت خدا امیدوار باش
✾📚 #Dastan 📚✾