eitaa logo
داستان و پند. ........ اخبار فوری اسلامی فوتبال برتر استقلال پرسپولیس ورزش سه
8.7هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
3.7هزار ویدیو
66 فایل
|♥️بسم الله الرحمن الرحیم♥️. ﷺ جهت مشاوره @mohamad143418
مشاهده در ایتا
دانلود
خوشبختی نمی تونه "مسافرت کردن" باشه، "داشتن" باشه، "بدست آوردن" باشه یا حتی "پوشیدن"! خوشبختی، یک تجربه ی معنوی از زندگی کردن هر دقیقه از زندگی تان با عشق، لذت و قدردانی است 📚❦┅ @dastanvpand ✵━━┅═🌸‿🌸═┅━━✵
🌸🍃سلام دوست عزیزم، می دانم کفشهایت را سیل برده کفشهای عیدم را برایت هدیه اورده ام از من قبول کن. صدرا رزقی از_اردبیل + زیباتر ازین هم مگر می شد نوشت؟❤️ 📚❦┅ @dastanvpand ✵━━┅═🌸‿🌸═┅━━✵ .
#به_روایت_تصویر #بهشت 🔖 موضوع: وصف بهشت... یا الله! ما خواهان بهشتت هستیم. 📚❦┅┅ @dastanvpand ✵━━┅═🌸‿🌸═┅━✵ .
°•| 🌿🌸 عاشق شدم ... آن روز که دلم گره خورد... با نامت یا ... °•| 🌿🌸
‍ °•| 🌿🌸 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن 📌خاطرات شهید سید قسمت 1⃣ 🍃اولین فرزندمان دختر بود. دو سال بعد همسرم باردار شد. دقت نظر خودم و همسرم بیشتر شد. همسرم همیشه با وضو بود و قرآن و زیارت عاشورا می خواند. نیمه های شب 21 ماه رمضان حال همسرم بدتر شد. 🍃 کمی سحری خوردم. یکدفعه صدایی بلند شد. کلامی که آرامش را برای من به همراه داشت. همزمان با صدای الله اکبر اذان ، صدای گریه ای بلند شد. یکی از خانه آمد بیرون گفت: «مژده پسر است.» عجب تقارن زیبایی. اذان صبح و تولد فرزند. این پسر فرزند اذان بود. 🍃سید مجتبی علمدار، فرزند سید رمضان، پدری که کفاش ساده دل و متدینی بود که بیشتر از همه به رزق حلال اهمیت می داد، در سحرگاه 21 ماه رمضان و در 11 دی ماه سال 1345 در شهر ساری دیده به جهان گشود. 📙کتاب علمدار، صفحه 13 و 19 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات 👇🌷 💓👉🏻 @Dastanvpand 👈🏻💓
بود، که پس از پایان هر روزش از درد و از سختیهایش مینالید.. ، از او پرسید:علت این همه درد چیست که از آن رنجوری.. گفت: دو بازشکاری دارم، که باید آنها را رام کنم،دوتا خرگوش هم دارم که باید مواظب باشم، به هرسویی نروند. 🍃دوتا عقاب هم دارم که باید آنها را هدایت و تربیت کنم،ماری، هم دارم که آنرا حبس کرده ام.. ، نیز دارم که همیشه، باید آنرا درقفسی آهنین، زندانی کنم،بیماری نیز دارم که باید از او مراقبت کنم،، و در خدمتش باشم.. گفت: چه میگویی، آیا با من شوخی میکنی؟ مگر میشود انسانی اینهمه حیوان را باهم دریکجا،، جمع کند و مراقبت کند.. گفت: شوخی نمیکنم، اما حقیقت تلخ و دردناکیست آن دو باز شکاری، چشمان منند، که باید با تلاش و کوشش از آنها مراقبت کنم. 💥آن دو خرگوش پاهای منند، که باید مراقب باشم بسوی گناه کشیده نشوند 💠آن دو عقاب نیز، دستان منند، که باید آنها را به کارکردن، آموزش دهم تا خرج خودم و خرج دیگر برادران نیازمندم را مهیا کنم 💥آن مار، زبان من است، که مدام باید آنرا دربند کنم تا مبادا کلام ناشایستی از او، سر بزند.. 🍃شیر، قلب من است که باوی همیشه درنبردم که مبادا، کارهای شروری از وی سرزند 🌷و آن بیمار، جسم و جان من است، که محتاج هوشیاری، مراقبت و آگاهی من دارد 💥این کار روزانه من است که اینچنین مرا رنجور کرده، و امانم را بریده 📚❦┅ @dastanvpand ✵━━┅═🌸‿🌸═┅━━✵ .
مهریه همسران چه بود؟ ♦️مهریه شهید : بنا به درخواست همسر شهید هیچ مهریه ای در نظر گرفته نشد ♦️مهریه همسر شهید : سید محسن صفوی ♦️مهریه همسر شهید : یک سکه طلا ♦️مهریه همسر لبنانی شهید : یک جلد قرآن کریم و یک لیره لبنانی ♦️مهریه همسر شهید : یک چک با مبلغ بسیار پایین مبلغ چک پس از ازدواج به فرمانده سپاه اصفهان تقدیم شد تا خرج رزمندگان در جبهه ها شود. ♦️مهریه همسر شهید : سلاح کلت کمری شهید و یک جلد قرآن ♦️مهریه همسر شهید : یک سکه طلا به عشق امام خمینی(ره) ♦️مهریه همسر شهید : زیارت شهرهای مکه، مدینه، مشهد، سامرا، کربلا، نجف، کاظمین که همگی انجام شده و مهریه ادا شده است. ♦️مهریه شهید : یک سفر حج ♦️مهریه شهید مدافع حرم : ۱۲۴ هزار صلوات، حفظ قرآن، ۵ سکه طلا و ۱۴ شاخه گل نرگس به عشق امام زمان (عج) 👇🌷 💓👉🏻 @Dastanvpand 👈🏻💓
🌸🍃🌸🍃 حضرت صادق عليه السلام فرمود: درازى عمر او وامتحان خلق در زمان غيبت او مانند نوح عليه السلام است که: هفت مرتبه مامور شد که هسته ى خرما بکارد واز ميوه ى او بخورد، آنگاه عذاب بر قومش نازل شود وچون درخت مى شد وبه ميوه مى رسيد باز به تأخير مى افتاد. ودر هر مرتبه که به تأخير مى افتاد جمعى از قوم او از او بر مى گشتند ومى گفتند: اگر نوح پيغمبر بود وعده ى او خلف نمى داد... وچون وعده به پايان رسيد خداوند به نوح فرمود: اگر در همان اول عذاب مى فرستادم آنها که در هر مرتبه مرتد شدند باقى مانده بودند و آن گاه آن خبث باطن ونفاق قلبى خود را بعد از نجات، با مؤمنين ظاهر مى ساختند وبا ايشان به خصومت و جنگ ورياست برمى خاستند. وهمچنين مدت غيبت قائم ما به طول انجامد تا حق از غير حق خالص گردد وايمان از دروغ صاف گردد و شیعیان خالص باقی بمانند. ١٧٠_ح_١٢٩ 👇🌷 💓👉🏻 @Dastanvpand 👈🏻💓
💕داستان کوتاه روزی دخترکی که در خانواده ای بسیار فقیر زندگی می کرد از خواهرش پرسید مادرمان کجاست؟ خواهر بزرگش پاسخ داد که مادر در بهشت است؛ دخترک نمی دانست که مادر آنها به دلیل کار زیاد و بیماری صعب العلاج، چشم از جهان فرو بسته بود. کریسمس نزدیک بود و دخترک مدام در مقابل ویترین یک فروشگاه کفش زنانه لوکس می ایستاد و به یک جفت کفش طلایی خیره می شد. قیمت کفش ۵۰ دلار بود و دخترک افسوس می خورد که نمی تواند کفش را بخرد. کریسمس فرا رسید و پدر دو دختر که در معدن کار می کرد مبلغ ۴۰ دلار را برای هر کدام از بچه ها کنار گذاشت تا این که در هنگام تحویل سال به آنها داد. دخترک بسیار آشفته شد و فردای آن روز سریع کیف و کفش قدیمی اش را به بازار کالا های دست دوم برد و آن را با هر زحمتی که بود به قیمت ۱۰ دلار فروخت؛ سپس فورا به سمت کفش فروشی دوید و کفش طلایی را خرید. در حالی که کفش را به دست داشت، پدر و خواهرش را راضی کرد تا او را تا اداره پست همراهی کنند. وقتی به اداره پست رسیدند، دخترک به مأمور پست گفت که لطفاً این کفش را به بهشت بفرستید. مأمور پست و خانواده دختر سخت تعجب کردند؛ مأمور با لبخند گفت که برای چه کسی ارسال کنم؟ دخترک گفت که خواهرم گفته مادرم در بهشت است من هم برایش کفش خریدم تا در بهشت آن را بپوشد و در آنجا با پای برهنه راه نرود، آخر همیشه پای مادرم تاول داشت.. 📚❦┅ @dastanvpand ✵━━┅═🌸‿🌸═┅━━✵ .
😳 فقیه و اصولى بزرگ ، چهره معروف علم و دانش و عبادت و عمل ، حجة الاسلام شفتى مشهور به سید ، در ابتداى تحصیل در نجف اشرف به سر مى برد ، از نظر فقر و تهیدستى و ندارى و تنگدستى به او بسیار سخت مى‌گذشت . اكثر براى یك وعده غذا مشكل داشت ، ماندن در نجف براى او طاقت فرسا شد ، با رنج فراوان براى ادامه تحصیل ، خود را به حوزه اصفهان كه در آن روزگار از حوزه هاى پررونق و علمى شیعه بود رساند ، آنجا هم به مانند نجف به سختى زندگى و تنگى معیشت دچار بود . روزى مقدار كمى پول از محلى براى او رسید ، به بازار رفت كه براى خود و اهل بیتش غذا تهیه كند ، با خود فكر كرد كه با آن پول به اندازه سد جوع خود و اهل بیتش غذاى ارزانى تهیه نماید . از مرد قصابى یكدست جگر خرید و به جانب خانه روان شد ، در حالى كه از خرید خود خوشحال بود . در میان راه گذرش به خرابه اى افتاد ، مشاهده كرد سگى ضعیف و لاغر روى زمین افتاده ، در حالى كه چند بچه او به سینه اش چسبیده و مطالبه شیر مى كنند ، ولى در پستان سگ گرسنه ضعیف شیرى وجود ندارد . حالت سگ و ناله بچه هاى او ، سید را كنار خرابه متوقف كرد ، در عین اینكه خود و اهل بیتش نسبت به آن غذا محتاج بودند ، ولى خواهش و میل نفس را توجهى نكرد ، تمام جگر را به آنان خورانید ، سگ دمى حركت داد و سرى به جانب آسمان برداشت ، گویى در عالم حیوانى خود از حضرت حق گشایش كار آن ایثارگر را درخواست كرد . سید مى فرماید : زمان زیادى از ترحم من به آن سگ و توله هایش نگذشت كه از منطقه شفت ، مال هنگفتى نزد من آوردند و گفتند : ثروتمندى از آن دیار ثروتش را جهت معامله نزد امینى نهاده بود كه گفته بود منافعش را جهت سید شفتى بگذارید ، و پس از مرگم اصل مال و تمام منافعش را نزد سید ببرید ، منافع مال مربوط به شخص سید و اصل مال را در مصارفى كه معین شده خرج نماید ! سید آنچه را مربوط به خودش بود در راه تجارت گذاشت و از منافع آن املاكى تهیه كرد ، از منافع آن املاك و منافع تجارت ، علاوه بر رسیدگى به وضع مستمندان ، و پرداخت شهریه به اهل علم و حل مشكلات مردم ، مسجد باعظمتى را بنا نهاد كه امروز از مساجد آباد اصفهان و معروف به مسجد سید است ، و قبر مطهر آن مرد بزرگ نیز در كنار آن مسجد در مقبره اى آباد قرار دارد . 👇🌷 💓👉🏻 @Dastanvpand 👈🏻💓 🔹نشر_صدقه_جاریست🔹
روزم بــه نـام تــ❤️ـــو مـــادر: 🌷السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ 🍃السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ نَبِيِّ اللَّهِ 🌷السَّلامُ عَلَيْكِ يَا زَوْجَةَ وَلِيِّ اللَّهِ 🌷السَّلامُ عَلَيْكِ يَا أُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ سَيِّدَيْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ 🍃السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْفَاضِلَةُ الزَّكِيَّة 🌷ُالسَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِيَّةُ 🍃السَّلامُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ بِنْتَ رَسُولِ اللَّه 💠تا ابد اين نکته را انشا کنيد پاي اين طومار را امضا کنيد🌼 💠هر کجا مانديد در کل امور رو به سوي حضرت زهرا کنيد🌼 ❣ ❣ 🔘فروارد این پیام صدقه جاریه است🔘 ┏━◦•●◉✿◉●•◦━┓ 👇🌷 💓👉🏻 @Dastanvpand 👈🏻💓 ┗━◦•●◉✿◉●•◦━┛
چهار داستان جالب و یک نتیجه غمناک 1_ابن‌مقفع و ابن‌ابی‌العوجا دوتا از زندیقان و ملحدان معروف در دوران امام صادق(ع) بود که نه خدارو قبول داشتن نه پیامبر(ص) رو. یه روز در مسجدالحرام که مسلمونا مشغول طواف بودن ابن‌مقفع به ابن‌ابی‌العوجا گفت همه این مسلمونا گوسفندی بیش نیستن، بجز اون شیخ که اونجا نشسته، چون او سرشار از علم و معرفت و اخلاقه واشاره به امام جعفر صادق(ع) کرد. ابن‌ابی‌العوجا که تو مناظره هیشکی رقیبش نبود، پوزخندی زد و گفت الان میرم با دوتا سوال حالش رو جا میارم. رفت و برگشت گفت وای برتو ابن مقفع اين شخص بالاتر از بشر است؛ اگر در دنيا روحى باشد و بخواهد در جسدى آشكار یا پنهان گردد همين مرد است. بعد بحث‌هایی که با امام کرده رو مطرح می‌کنه. این سوال و جواب‌ها جالبه. ولی از توش این‌همه حیرت و شگفتی درنمیاد. که ابن‌ابی‌العوجا گفت این اصلا بشر نیست... به این میگن هدایت بالرؤیة. یعنی هدایتی که با دیدن امام و دیدن ابهت و عظمت امام حاصل میشه. که ما ازش محرومیم... 2_در زمان امام هادی(ع) چندتا از این سیاه‌پوست‌های زنگی که تو جنگ اسیر شده بودن و کاملا وحشی بودن رو اجیر می‌کنن که امام‌هادی رو بکشن. که بعدا بگن بخاطر انتقام از اسلام این کارو کردن و شهادت امام رو بندازن تقصیر اینا. این سیاه‌های زنگی امام رو ندیده بودن. برنامه می‌چینن امام رو با شمشیر بزنن، درتاریخ هست که تا امام رو می‌بینن به سجده می‌افتن. بعدش بهشون میگن چرا سجده کردید؟ میگن چنان هیبت و عظمتی داشت این مرد که بی اختیار به سجده افتادیم. این هدایت بالرؤیة است که ما محرومیم ازش... 3_منصور دوانیقی دستور داد ابوحنیفه رو بیارن. منصور وقتی دستور می‌داد کسی رو بیارن طرف غسل و کفن کرده میومد پیش منصور، چون احتمال زیاد کشته می‌شد. منصور از ترسناک‌ترین خلفای عباسی بود. منصور به ابوحنیفه که عالم برجسته اون زمان و بنیان گذار فرقه حنفی بود، گفت مردم خیلی مجذوب جعفربن محمد(ع) شدن. چندتا سوال سخت آماده کن تو قصر من درحضور مردم از جعفر بپرس تا شکستش بدیم و محبوبیتش رو کم کنیم. ابوحنیفه میگه سوالات رو آماده کردم زمانی‌که وارد قصر منصور شدم وقتی چشمم به ابوعبدالله جعفربن محمدالصادق افتاد، چنان مبهوتِ هیبت و عظمت او شدم، یادم رفت به سلطان منصور دوانیقی سلام کنم. این همان هدایت بالرؤیة هست که ما ازش محرومیم... 4_تو حادثه کربلا و قضیه زهیر هم همین‌طور، زهیر وقتی به خیمه امام رفت با دیدن و رؤیة امام حسین(ع) دگرگون شد. بعیده که امام بحث علمی کرده باشه در اثبات حقانیت خودش هدایت باطنی امام شامل هممون میشه و به همون نظر داره حضرت، ولی از هدایت بالرؤیه امام محرومیم بخاطر همینه که در دعای عهدی میگیم، خدایا اگه مردیم (حتی تو بهشتم بودیم) وقتی حضرت مهدی عج ظهور کرد مارو برگردون، عجیب نیست؟ چرا برگردونه؟ تو بهشتی دیگه. میگه اَرِنيِ الطَّلْعَةَ الرَّشيدَةَ، منو برگردون ببینمش. فقط یه بار ببینمش (بِنَظْرَة منِّي اِلَيْهِ) دیدنش موضوعیت داره که ما محرومیم ازش... ولادت حضرتش را تبریک عرض می‌کنم اَللّـهُمَّ اَرِنيِ الطَّلْعَةَ الرَّشيدَةَ ، وَ الْغُرَّةَ الْحَميدَةَ، وَ اكْحُلْ ناظِري بِنَظْرَة منِّي اِلَيْهِ ✍حسین دارابی 👇🌷 💓👉🏻 @Dastanvpand 👈🏻💓