❲☺️🔗❳
#تلنگر💥
یکےگفت🙂°
چہدنیاےبدے . . .!
حتے#شاخہهاےگل🌸همخاردارند🌵°
دیگرےگفت🙂°
چہدنیاےخوبے . . .!
حتےشاخہهاے#پرخارهمگلدارند🌹°
#عظمتدرتفکرماستنہدرآنچیزے
کہبہآنمینگریم👀
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
#بشارت_و_مژده
خداوند به موسی فرمود:
به مومنان هشدار بده و به گناهکاران مژده بده،
موسی نبی با تعجب عرض کرد چرا باید به گناهکاران بشارت بدهم در حالیکه گناهکار و ظالمتد و به مومنان اخطار بدهم در حالیکه نیکوکار و عبادت کننده هستند؟
جواب آمد از سوی خدا: به گناهکاران مژده بده که الله بسیار آمرزنده و بخشنده است اگر توبه کنند و به مومنان اخطار بده که مبادا بخاطر عباداتشان مغرور شوند ( گناهکاری که احساس پریشانی و پشیمانی از انجام گناه خود دارد به مراتب بهتر از عابدی است که بخاطر عبادتش به درگاه خدا مغرور است)
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
🌸کمی تامل👌
🍃ﻫﺮکسی ﺭﯾﺶ ﺩﺍﺭﻩ، ﻣﻮﻣﻦ ﻧﯿﺴﺖ...
🍃ﻫﺮکسی ﺧﻮﺵ ﺯﺑﺎﻧﻪ، ﭼﺎﭘﻠﻮﺱ ﻧﯿﺴﺖ...
🍃ﻫﺮکسی ﻣﯿﺨﻨﺪﻩ، ﺑﯽ ﻏﻢ ﻧﯿﺴﺖ...
🍃هرکسی ﺯﯾﺎﺩ ﮐﺎﺭﻣﯿﮑﻨﻪ، ﺣﻤﺎﻝ ﻧﯿﺴﺖ...
🍃هرکسی ﺩﻭﭼﺮﺧﻪ ﺳﻮﺍﺭﻩ، ﻓﻘﯿﺮ ﻧﯿﺴﺖ...
🍃ﻫﺮکسی ﺁﺩﻣﻪ، ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻧﯿﺴﺖ..
🍃هر ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﻨﺰ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﯿﺸﻪ، ﺑﯽ رحم نیست...
🍃هر کسی ﮐﻪ ﺩﺭﺱ ﻧﻤﯿﺨﻮﻧﻪ، ﺧِﻨﮓ ﻧﯿﺴﺖ...
🍃هر ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﻣﯿﮑﻨﻪ، ﻻﻝ ﻧﯿﺴﺖ...
🍃هر کسی مثل شما رفتار کرد مثل شما نیست...
👈پس زود قضاوت نکنید...
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
روزی حضرت سلیمان (علیهالسّلام) درکنار دریا نشسته بود. نگاهش به مورچهای افتاد که دانه گندمی را با خود به طرف دریا حمل میکرد. سیلمان (علیهالسّلام) دید او به آب دریا رسید. در همان لحظه قورباغهای سرش را از آب بیرون آورد و دهانش را گشود. مورچه به داخل دهان آن وارد شد و قورباغه به درون آب رفت. سلیمان مدّتی شگفتزده به فکر فرو رفت. ناگاه دید همان قورباغه سرش را از آب بیرون آورد و دهانش را گشود و مورچه از دهانش بیرون آمد، ولی دانه گندم را همراه خود نداشت. سلیمان (علیهالسّلام) آن مورچه را طلبید و سرگذشت آن را پرسید.
مورچه گفت: ای پیامبر خدا! در قعر این دریا سنگی توخالی وجود دارد و کرمی در درون آن زندگی میکند. خداوند آن را در آنجا آفرید. کرم نمیتواند از آنجا خارج شود. خداوند این قورباغه را مامور کرده تا مرا به سوی آن کرم حمل کند، قورباغه مرا به آنجا میبرد و دهانش را نزدیک سوراخ میگذارد. من از دهان آن بیرون میآیم و دانه گندم را نزد کرم میگذارم و سپس به دهان قورباغه که در انتظار من است، باز میگردم و آن هم مرا به خشکی باز میگرداند.
حضرت سلیمان (علیهالسّلام) به مورچه گفت: وقتی که دانه گندم را برای کرم میبری، آیا سخنی از آن شنیدهای؟
گفت آری، او میگوید: ای خدایی که روزی مرا درون این سنگ در قعر این دریا فراموش نمیکنی، رحمتت را در مورد بندگان با ایمانت فراموش نکن.»
📚مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۳۶-۳۷.
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
هرچیزی اگر رهایش ڪنے
پژمردہ میشود
بجز ✨قرآن✨
ڪہ اگر رهایش ڪردی
خودت پژمردہ خواهےشد
خدایا
قرآن را بهار دلهاے ماقرار بدہ
آمیـــن 🤲🏻
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
#آموزنده
🌸داستان پدرحکیموپسرنادان مغرور🌸
☘آورده اند که پدری از رفتار وافعال بد پسرش رنجور شد ، و او را بسیار ملامت کرد، و گفت : بی سبب عمرم را به پای تربیت تو هدر کردم ،... فرزند افسوس که آدم شدنت را امیدی نیست.....
👈پسر رنجید و ترک پدر کرد، و کینه پدر در دل گرفت ودر پی مال و منال و سلطنت از راه حرام چند سالی کوشید
🌱عاقبت پسر به جایگاهی رفیع در حکومت آن زمان رسید و روزی ، پدر را طلبید ، تا جاه وجلال و بزرگی خود،را به رخ او بکشد،
🌹چون پدر به دستگاه پسر وارد شد ، پسر از سر غرور روی بدو کرد و گفت : اینک جایگاه مرا ببین ، یاد آر که روزی می گفتی ،هر گز آدم نشوم ، اینک شکوه وجلال مرا میبینی
🌹پدر پیربی تفاوت روی برگرداند و گفت :
من نگفتم که تو حاکم نشوی
**
من گفتم که تو آدم نشوی
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
✨﷽✨
#پندانه
🔴 اگر خدا بخواهد...
✍اگر خدا بخواهد
اشرف مخلوقات، پیامبر(صلیالله علیه وآله وسلم) را در غار با سستترین خانه «أوهن البیوت» که همان تار عنکبوت است، حفظ میکند!
🔸اگر خدا بخواهد
فرعون صاحب قدرت را؛ «وَفِرْعَوْنَ ذِی الْأَوْتَادِ»، به وسیله آب که به آن مینازید؛ «وَهَذِهِ الْأَنْهَارُ تَجْرِی مِن تَحْتِی»، غرق میکند.
🔹اگر خدا بخواهد
درخت خشک، میوهدار میشود؛
«وَهُزِّی إِلَیْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَیْكِ رُطَبًا جَنِیًّا».
🔸اگر خدا بخواهد
برادران یوسف او را به ته چاه میاندازند، «اقْتُلُواْ يُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضًا» اما او عزیز و حاکم مصر میشود.
🔹اگر خدا بخواهد
ابراهیم را از آتش سخت نمرود نجات میدهد،
«قُلْنا يا نارُ کُوني بَرْداً وَ سَلاماً عَلي إِبْراهيمَ» ما خطاب كرديم كه ای آتش سرد و سالم برای ابراهيم باش.
💠 فقط باید کاری کنید تا خدا بخواهد.
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
جنگ معامله با خداست
خدا ،
خریدار!
ما ،
فروشنده!
سند ،
قرآن!
بهاء ،
بهشت!
شهیدحسینخرازی
#کربلایجبهههایادشبخیر🍃🌸
#یاد_شهدا_صلوات 🌷
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
امیرالمؤمنین عليه السلام:
سنگينى [و سبكى] عقل، در شادى و غم آزموده مىشود
رَزانَةُ العَقلِ تُختَبَرُ فِي الفَرَحِ وَالحُزنِ
عيون الحكم والمواعظ صفحه271
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
🌹#داستان_آموزنده
مرحوم حامد به نقل از شیخ رجبعلی خیاط میفرمود:
شخصی در مجالس سیدالشهدا علیهالسلام خدمت میکرد و زیر لب این شعر را می خواند: «حسین دارم چه غم دارم؟!»
شیخ رجبعلی با دیدن این شخص در دل میگوید : (خوش به حال این شخص) سید الشهدا به این شخص تفضل خواهد کرد و او را از همها و غمهای قیامت نجات خواهد داد.
پس از مدتی جناب شیخ رجبعلی شب در خواب دید که محشر به پا شده و امام حسین به حساب مردم رسیدگی میکند و آن شخص هم در ابتدای صف، نزدیک حضرت قرار دارد.
شیخ رجبعلی میگفت: در دل (خطاب به آن شخص) با خود گفتم: امروز روز توست؛ گوارایت باد!
ناگهان دیدم که امام حسین به فرشتهای امر فرمود که آن مرد را به انتهای صف بیندازد؛ در آن هنگام حضرت نگاهی به من کرد و با ناراحتی فرمود:
شیخ رجبعلی! ما رئیس دزدها نیستیم!
از سخن حضرت تعجب کردم و پس از بیداری جستجو کردم که شغل آن مرد چیست و فهمیدم که عامل توزیع شکر است و شکر را به جای این که با قیمت دولتی به مردم بدهد، آزاد می فروشد.
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
از خدا:
پرسیدم چرا فاسد ها خوشگل ترن؟!
چرا با اونایی که دیگران رو مسخره میکنن بیشتر به آدم خوش میگذره؟؟
چرا اونایی که خیانت میکنن، تهمت میزنن، غیبت میکنن، دروغ میگن موفق ترن؟!
چرا همیشه بدا بهترن!؟
پرسید: …. پیش من یا پیش مردم؟
دیگه چیزی نگفتم
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
👈موذن
شخصي را ديدند كه در صحرا اذان مي گفت و مي دويد ! سپس چند لحظه اي مي ايستاد ، گوش فرا مي داد و دوباره به دويدن ادامه مي داد ،
گفتند : « چه كار مي كني ؟ ! » .
گفت : « مردم به من گفته اند كه صداي اذان تو از دور ، خوش تر به گوش مي رسد ، من اذان مي گويم و به دور مي روم ، تا صداي خود را بشنوم و ببينم كه مردم راست مي گويند يا نه ؟ ! » .
#طنز
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•