eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
69.9هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
2.5هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
📚شاه می‌بخشد، شیخ علی خان نمی‌بخشد گاه پیش می‌آید که از مقام بالاتر فرمانی صادر می‌شود، ولی آن که باید آن را اجرا نماید، فرمان را به مصلحت ندیده و یا از روی بغض و کینه از انجام آن خودداری می‌کند. در این حالت با طنز و کنایه این اصطلاح را برای او به کار می‌برند که در مورد دوم بیشتر استفاده می‌شود. این اصطلاح به صورت "شاه می‌بخشد، شاه قلی نمی‌بخشد" هم استفاده می‌شود. پس از شاه عباس دوم پسر بزرگش "صفی میرزا" به نام "شاه سلیمان" در سال 1078ق بر تخت سلطنت نشست و مدت 29 سال با قساوت و بی‌رحمی تمام سلطنت کرد. وی وزیر مقتدر و کاردانی داشت به نام شیخ علی خان زنگنه که از سال 1086 تا 1101ق فرمانروای حقیقی ایران به شمار می‌رفت و چون شاه صفی خوش‌گذران و ضعیف‌النفس بود، همه امور مملکتی را او اداره می‌کرد. شیخ علی خان شب‌ها با لباس مبدل به محلات و اماکن عمومی شهر می‌رفت تا از اوضاع مملکت با خبر شود. بناها و کاروانسراهای متعددی به فرمان او در گوشه و کنار ایران ساخته شده است که امروزه به غلط "شاه عباسی" نامیده می‌شوند. شیخ علی خان با وجود قهر شاه سلیمان شخصیت خود را حفظ می‌کرد و تسلیم هوس‌بازی‌های او نمی‌شد. یکی از عادت‌های شاه سلیمان این بود که در مجالس عیش و طرب شبانه، هنگامی که سرش از باده‌ی ناب گرم می‌شد، دیگ کرم و بخشش او به جوش می‌آمد و برای رقاصه‌ها و مغنیان مجلس مبالغ هنگفتی حواله صادر می‌کرد که صبح بروند و از شیخ علی خان بگیرند. چون شب به سر می‌رسید و بامداد حواله‌های صادر شده را نزد شیخ علی خان می‌بردند، او همه را یکسره و بدون پروا به بهانه‌ی آن که چنین اعتباری در خزانه موجود نیست، بی‌پاسخ می‌گذاشت و متقاضیان را دست از پا درازتر برمی‌گردانید. یعنی "شاه می‌بخشید، ولی شیخ علی خان نمی‌بخشید". از آن تاریخ است که عبارت بالا در میان مردم اصطلاح شده است. •✾📚 @Dastan 📚✾•
📚 مردی از راه فروش روغن ثروتی کلان اندوخته بود و به خاطر حرصی که داشت همیشه به غلام خود میگفت: در وقت خرید روغن، هر دو انگشت سبابه را به دور پیمانه بگذارد تا روغن بیشتری برداشته شود و برعکس در وقت فروختن، آن دو انگشت را درون پیمانه بگذارد تا روغن کمتری داده شود. هر چه غلام او را از این کار بر حذر می‌داشت مرد توجه نمی‌کرد.. تا این که روزی هزار خیک روغن خرید و برای فروش، آنها را بار کشتی کرد تا در شهر دیگری بفروشد. وقتی کشتی به میان دریا رسید، دریا توفانی شد. ناخدا فرمان داد تمام بارها را به دریا بریزند تا کشتی سبک شود و مسافران از خطر غرق شدن برهند. آن مرد از ترس جان، خیک‌ها را یکی یکی به دریا می‌انداخت. در این حال غلام گفت: «ارباب انگشت انگشت مبر تا خیک خیک نریزی.» •✾📚 @Dastan 📚✾•
📌هميشه صادق باشيد: صداقت شما هيچوقت ازياد همسرتان نخواهد رفت و بي‌صداقتي نيز براحتي میتواند اعتماد همسرتان را ازشما سلب، و او رابه شما بدبين كند وهمين باعث ازبين رفتن عزت شما شود •✾📚 @Dastan 📚✾•
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 یکبار که پیگیر کارهای اداری وام ازدواج بود، کار گیر کرده بود، بهش گفتم آشنایی نیست کارو درست کنه، گفت کار خوبه خدا درستش کنه، بنده ی خدا چکاره ست. همیشه برای انجام هرکاری تلاشش رو میکرد، قدمش رو برمیداشت، بقیه اش رو می سپرد به خدا، به معنای واقعی اینکارو میکرد. تکیه کلامش این بود: "کار دست خداست" سوریه که بود میگفت دوسه تا از بچه های اینجا خیلی نورانی ان، بهشون گفتم امروز فردا شهید می شید، گفتم عه خب سفارش کن هواتو داشته باشن وقتی رفتن اونور گفت از بنده خدا نمیخام. خدا، خدا رو عشقه …. عاشق شوی، عاشقت می شود، شهیدت میکند ... به نقل از همسر شهید ✨ومن یتوکل علی الله فهو حسبه✨ 🌷شهید نوید صفری🌷 •✾📚 @Dastan 📚✾•
امام حسین علیه السلام در دعای عرفه به درگاه خداوند: آن كه تو را ندارد چه دارد؟ و آن كه تو را دارد چه ندارد؟! آن كه ديگرى را به جاى تو گرفت زيان كرد و باخت ما ذا وَجَدَ مَن فَقَدَكَ ؟! و ما الّذي فَقَد مَن وَجَدكَ؟! لَقد خابَ مَن رَضِيَ دُونَكَ بَدَلاً میزان الحکمه، ج2، ص423 #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
🔸7گناه اجتماعی از ديد گاندی: 1. کسب ثروت بدون تلاش 2. لذت و خوشی بدون وجدان 3. دانش بدون منش 4. تجارت بدون اخلاق 5. علم بدون انسانیت 6. پرستش بدون فداکاری 7. سیاست بدون اصول #سلام #صبحتون_شاد 🌺 #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
هدایت شده از جارچی 🇮🇷
♨️برنامه زنده ویژه 🚨 📺 پخش زنده اهتزاز پرچم 🇵🇸 و به آتش کشیدن پرچم رژیم فاسدِ صهیونیست👊🏻( ) و همزمان پخش زنده سخنان مقام معظم رهبری«مدظله العالی» در روز قدس🍃 🕝زمان: جمعه ۱۷ اردیبهشت ماه، ساعت ۱۴:۳۰ 📌مکان: پخش مستقیم از فضای مجازی🌍📲 ⏰ با کلیک بر روی یکی از نشانی‌های زیر👇🏻در ساعت ۱۴:۳۰ این برنامۀ دیدنی را تماشا کنید⁦… 📡 ایتا، بله، آیگپ، بالونت و در هر کجای اینترنت👇🏻 👉🏻 http://live.24on.ir/?eitaafly 📡 گپ👇🏻 👉🏻 https://gap.im/jebheh 📡 روبیکا👇🏻 ⁦⁩⁦👉🏻⁩⁦ https://rubika.ir/jebheh 📡 سروش+👇🏻 👉🏻 https://splus.ir/jebheh 📣 این برنامه توسط خبرگزاری ها و کانال های خبری و انقلابی پوشش رسانه‌ای داده می‌شود. 🔰قرارگاه جهادی علی یاوران با همکاری ویژه جبهه انقلاب اسلامی در فضای مجازی✊🏻 🌐 @jebheh 🌐 @ali_yavaran
روزی بهلول به حمام رفت، خدمتکاران به او بی اعتنایی کرده و آنطور که دلخواه بهلول بود او را کیسه نکشیدند ولی بهلول هنگام خروج از حمام ده دینار به حمامی‌ داد. کارگران حمامی چون این بخشش را دیدند همگی پشیمان شدند که چرا نسبت به او بی اعتنایی کردند. هفته دیگر بهلول به حمام رفت این بار تمام کارگران با احترام کامل او را شستشو دادند ولی بهلول به هنگام خروج فقط یک دینار به آنها داد حمامی با تعجب پرسید: سبب بخشش بی جهت هفته قبل و رفتار امروز چیست؟ بهلول گفت: مزد امروز حمام را هفته قبل که آمده بودم پرداختم و مزد آن روز حمام را امروز می‌پردازم تا شما ادب شده و رعایت مشتری‌های خود را بکنید! + چقدر از ماها وظایفمون رو بدون چشم داشت اضافی درست انجام میدیم؟! #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
ضرب المثل کشور انگليس : 1-اشتباه یک پزشک ، زيرخاک دفن می شود 2-اشتباه يک مهندس ، روی خاک سقوط میكند 3-اشتباه يک معلم ، روی خاک راه می رود و جهانی را به فنا می كشد ... ! #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
#پای_درس_دل 🍃 🌷آیت‌الله خــــوشوقت (ره): مؤکّدترين #مستحبات دوجور است يکی مــــربوط به خـــداست و يکی مربوط به خـــلق است. 👌آنچه مربوط به خداست #تهجّد و نـــــمازشب است آنچه مربوط به خلق‌خداست #کمک‌مالی به کسانی است که نیاز دارند. #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
⚪️ یکی از دوستام و خانمش میخواستن از هم جدا بشن ، یه روز تو یه مهمونی بودیم ازش پرسیدم خانومت چه مشکلی داره که میخوای طلاقش بدی؟ گفت: یه مرد هیچ وقت عیب زنشو به کسی نمیگه ... وقتی از هم جدا شدن پرسیدم چرا طلاقش دادی؟ گفت آدم: پشت سر دختر مردم حرف نمیزنه ... بعد از چند ماه از هم جدا شدن و سالِ بعدش خانومش با یکی دیگه ازدواج کرد ؛ یه روز ازش پرسیدم خب حالا بگو چرا طلاقش دادی؟ گفت: یه مرد هیچوقت پشت سر زنِ مردم حرف نمیزنه ... یادمان نرود نامردترین انسان کسی است که راز دوران دوستی را به وقت دشمنی فاش سازد ... •✾📚 @Dastan 📚✾•
#خانوم_خونه؛ تمام آرامش اهل خونه؛ در گروی آرامش شماست! 👈نوازش شما، حتی برای مرد خانه، همان معجزه ای را خواهد کرد؛ که با کودکتان! ♥️ آرامبخش باشید #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
🍃🌹🍃🌺🌿🌷🍃 🌿🌷🌿🌹 🍃🌺 🌷 🌿 يك برگه بزرگ آورد بيرون و بسم الله گفت.شرائطش را نوشته بود همه اش از جبهه و مأموريت و مجروحيت و شهادت گفته بود و اين كه من بايد با شرايط سخت حاج يونس بسازم تا با هم ازدواج كنيم. شرط كرده بود مراسم عقد توي مسجد باشد. گفتم:من فقط دوست دارم مهريه ام يك جلد قرآن باشد. گفت: نه !يك جلد قرآن نمي شود . يك جلد قرآن با يك دوره كتاب هاي شهيد مطهري. يك قدح آب آورد.گفت روايت است هر كس شب عروسي اش پاي زنش را بشويد و آبش را در خانه بريزد تا عمر دارند خير و بركت از خانه شان نمي رود. به شوخي گفتم : پاهاي من كثيف نيست. گفت: مهم اين است كه ما به روايت عمل كنيم. سه روز قبل از محرم عروسي كرديم.وضو گرفتيم و دعاي كميل ،توسل و زيارت عاشورا خوانديم. گفت: من دعا مي كنم تو آمين بگو. اول شهادت ،دوم حج ناگهاني و سوم اينكه بچه اولش پسر باشد و اسمش را بگذارد مصطفي.همه اش مستجاب شد. شهید حاج یونس زنگی آبادی •✾📚 @Dastan 📚✾•
🔸🔶وأَنَّ الرَّاحِلَ إِلَيْكَ قَرِيبُ الْمَسافَةِ 💖 و همانا مسافر به ‌سوی تو مسافتش نزدیک است 📗 فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
#چهاراصل طلایی الماس از تراش، و انسان از تلاش میدرخشد صادق باش هنگامی که فقیری ساده باش وقتی که ثروتمندی مودب باش وقتی که قدرتمندی و سکوت کن هنگامی که عصبانی هستی #سلام #روزتون_خوش 🌺 #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
ستارخان در خاطراتش می گوید: من هیچوقت گریه نکردم، چون اگر گریه می کردم آذربایجان شکست می خورد و اگر آذربایجان شکست می خورد ایران شکست می خورد. اما در زمان مشروطه یک بار گریستم. و آن زمانی بود که 9 ماه در محاصره بودیم بدون آب و بدون غذا. از قرارگاه آمدم بیرون، مادری را دیدم با کودکی در بغل، کودک از فرط گرسنگی به سمت بوته علفی رفت و بدلیل ضعف شدید بوته را با خاک ریشه می خورد، با خودم گفتم الان مادر کودک مرا فحش می دهد و می گوید لعنت به ستارخان. اما مادر، فرزند را در آغوش گرفت و گفت: "اشکالی ندارد فرزندم، خاک می خوریم، اما خاک نمی دهیم." آنجا بود که اشک از چشمانم سرازیر شد ... زنده و جاویدان باد نام کسانی که بخاطر عزت این مملکت و آب و خاک، جانانه ایستادند ... #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
🔆 لبیک خداوند به بنده‌اش 🔹مولوی تمثيل آورده كه فردی نشسته بود و "يا ربّ" می‌گفت؛ شيطان بر او ظاهر می‌شود و می‌گويد: تا به حال اين همه "يا ربّ" گفته‌ای، چه فايده داشته است!؟ 🔸مرد دلش شکست و از دعا کردن منصرف شد و خوابيد. 🔹شب كسی به خواب او آمد و گفت: چرا ديگر "يا ربّ" نمی‌گويی!؟ 🔸جواب داد: چون جوابی نمی‌شنوم و می‌ترسم از درگاه خدا مردود باشم، پس چرا دعا كنم!؟ 🔹گفت: خدا مرا فرستاده تا به تو بگويم اين "يا ربّ" گفتن‌هایت همان لبّيک و جواب ماست! 🔸يعنی اگر خداوند نخواهد صدای ما به درگاهش بلند شود، ‌اصلا نمی‌گذارد "يا ربّ" بگوييم. •✾📚 @Dastan 📚✾•
خوشا بہ حال آن ڪسانے ڪہ رفتند و ڪلمہ لا برلب داشتند. لا بہ همہ #لذائذ زندگانے، لا بہ هواے نفس، لا بہ احساسات مادر، لا بہ عواطف✨ و لبيڪ بہ هَل مِن ناصر ينصرنے. #شهید_غلامحسین_طالبے #یاد_شهدا_صلوات 🌷 #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
#خانمها_بخوانند یک زن می تواند با جملات درست و به جا که در نهایت عشق بیان میکند، شخصیت و احساس شوهرش را کاملا ًعوض کند و از او مردی با لیاقت بسازد... #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
آیت‌الله #مجتهدی ره: یکی از کارهای جاهلانه انتقام گرفتن است، به شکرانه‌ی اینکه خدا بهت قدرت داده و می‌تونی انتقام بگیری، انتقام نگیر و عفوش کن. حالا او به شما یک بدی کرده، شما صرف نظر کن. 🔹اگر صرف نظر کنی، خدا هم در قیامت صرف نظر می‌کنه. ما این همه گناه کردیم، توقع داریم خدا ما رو ببخشه و از ما بگذره، اما کسی که به ما بدی کرده و اومده عذر خواهی هم می‌کنه، حاضر نیستیم ببخشیم! انسان باید گذشت داشته باشه... #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
📌 *ماجرای مادرشهیدی که خود را "مظلوم ترین مادرشهید ایران" معرفی کرد* 🔹️ *مادرشهید* میگفت: من *مظلوم ترین مادر شهید ایرانی* هستم برام تعجب بود که یک *مادر شهید* خودش این حرف رو بزند پرسیدم: منظورتون چیه حاج خانم؟ 🔹️ *مادر شهید* گفت: *پسرم یوسف* بعد از عملیات آزادسازی خرمشهر آمد مرخصی و به ما در مزرعه کمک میکرد. 🔹️ کوموله ها ریختند و *یوسف* رو دستگیر کردند ، به او گفتند به *خمینی* توهین کن ولی *یوسف* این کار رو نکرد. به من گفتند به *خمینی* توهین کن. گفتم هیچ وقت چنین کاری نمیکنم. 🔹️ گفتند: *بچه ات را میکشیم.* ؛بازهم قبول نکردم. 🔹️ *پسرم یوسف رو بستند به گاری و جلو چشمم سر از تنش جدا کردند و با ساطور دست ها و پاهاش را قطع کردند، شکمش را پاره کردند و جگرش را درآوردند* 🔹️ گفتند: به *خمینی* توهین کن؛ بازهم گفتم: نه 🔹️ گفتند: *کاری میکنیم که از غصه دِق کنی.* من رو با *جنازه تکه پاره شده یوسفم* کردند در یک اتاق و در رو قفل کردند ؛ با *جنازه پسرم* تنها بودم. 🔹️ بعداز 24 ساعت در را باز کردند گفتند: *باید خودت پسرت را دفن کنی.* گفتم : *من مادرم*، با من این کار را نکنید، *من طاقت ندارم روی صورت یوسفم خاک بریزم.* گفتند: اگه این کار رو نکنی دستانت را میبندیم پشت ماشین و تو روستاها میگردانیم 🔹️ شروع کردم با دستان خودم برای *پسرم* قبر درست کردن، هر مشت خاک که برمیداشتم با گریه میگفتم: *یا فاطمةالزهرا، یا زینب کبری...* انگار همه عالم کمکم میکردند برای حفر *قبر پسرم.* 🔹️ *قبر که آماده شد گفتند خودت باید خاکش کنی...* *دلم گرفت، آخه پسرم کفن نداشت که جنازه اش را کفن کنم*،گوشه ای از چادرم را جدا کردم و *بدن تکه تکه پسرم* را گذاشتم داخل چادر. *نگاهم به جنازه اش که افتاد باز دلم گرفت*، آخه نه نمازی بر جنازه خوانده شد ، نه تشییعی شد، نه کسی بود دلداریم بدهد. 🔹️ فقط *خدا خودش شاهد هست* که *یک خانم چادری* بالای قبر ایستاده بود و به من دلداری میداد و میگفت: *صبر داشته باش و لا اله الا الله بگو...* 🔹️ کنار قبرش نشستم و *با دستان خودم یواش یواش رو صورت یوسفم خاک ریختم...* به همین خاطر من *مظلوم ترین مادر شهید ایرانی هستم.* 😭😭😭😭 🔹️ به راستی باید پاسخگوی قطرات اشک و لحظه لحظه آه کشیدن *مادران شهدا* باشیم؛ چه پاسخی داریم؟؟ **🕊️🌹 🌷 •✾📚 @Dastan 📚✾•
امام على عليه السلام: با دانشمندان، همنشینی کن تا دانش ات افزون گردد، و ادبت نیکو شود، و تزکیه نفس یابی جالِسِ العُلَماءَ يَزدَد عِلمُكَ، ويَحسُن أدَبُكَ، وتَزكُ نَفسُكَ غررالحكم حدیث4786 #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
"" کار خـدا"" نشد ندارد او خـوب می داند چطور در و تخته را به هم جور کند... خواسته هایت را به او بسپار ! او حتما راهی برای رسیدن به "آرزوهایت" به تو نشان خواهد داد. صبح زیبای یکشنبه بهاری تون پر از یاد خدا #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
‍ ‌ 📚حاکم بغداد و بدن سالم و تازه مرحوم کلینی درون قبر! سیّدهاشم بحرانی در کتاب "روضة‌العارفین" گفته که: بعضی از ثقات از علمای معاصرین گفته‌اند که شخصی از حکّام بغداد، بنای قبر محمّدبن یعقوب کلینی را دید و سؤال کرد که این قبر کیست؟ گفتند که: قبر یکی از است. پس امر کرد که آن را خراب کردند و قبر را شکافتند، دیدند که آن بزرگوار با کفن باقی مانده و نپوسیده و با او طفل کوچکی با کفنش مدفون است. - پس امر کرد تا این که دفن کردند و بر آن قبّه بنا نهادند و الی الآن، معروف و مزار و مشهد است. تا اینجا کلام سیّدهاشم بود. و بعضی از مشایخ که گویا سیّد نعمت‌الله جزایری باشد، گفته است که: سبب حفر آن قبر مطهّر، آن بود که شخصی از حکّام در بغداد، دید که مردمان به زیارت ائمه علیهم‌السّلام متوجّه می‌باشند! پس بغض و عداوت اهل بیت، او را بر آن داشت که قبر اطهر حضرت موسی‌بن جعفر سلام‌الله‌علیهما را حفر کند و گفت که: اگر اعتقاد شیعه حقّ است، پس او الآن در قبر موجود است؛ والّا مردم را از زیارت قبور ایشان منع می‌کنیم. پس بعضی به آن حاکم گفتند که در اینجا مردی از علمایشان مدفون است و اعتقاد ایشان آن است که قبر علمایشان نیز محفوظ [است] و بدن ایشان هم متغیّر نمی‌شود. پس قبر آن عالم را که محمّدبن یعقوب کلینی است، بشکافید. پس آن قبر را شکافتند؛ پس دیدند که محمّدبن یعقوب کلینی به همان هیأت خود مدفون است و هیچ تغیّری در او راه نیافته! 👈🏻 پس امر کرد که بر قبرش قبّه‌ی عظیمی و بنای قویمی بنا کردند و آنجا مزار مشهوری شد. 📎 منابع تمامی مطالب، در آرشیو مجموعه، موجود می‌باشد. •✾📚 @Dastan 📚✾•
📚زیر کاسه نیم‌کاسه‌ای است برای بیان این معنا که فریب و نیرنگی در کار است از این ضرب‌المثل استفاده می‌شود در گذشته که وسایل خنک‌کننده و نگاه‌دارنده مانند یخچال و فریزر و فلاکس و یخدان وجود نداشت، مردم خوراکی‌های فاسد‌شدنی را در کاسه می‌ریختند و کاسه‌ها را در سردابه‌ها و زیرزمین‌ها، دور از دسترس ساکنان خانه و به ویژه کودکان می‌گذاشتند. آن‌گاه کاسه‌ها و قدح‌های بزرگی را وارونه بر روی آن‌ها قرار می‌دادند تا از گرد و غبار و حشرات و حیوانات موذی مانند موش و گربه محفوظ بمانند. اما در آشپزخانه‌ها کاسه‌ها و قدح‌های بزرگ را وارونه قرار نمی‌دهند و آن‌ها را در جاهای مخصوص پهلوی یکدیگر می‌گذارند و کاسه‌های کوچک و کوچک‌تر را یکی پس از دیگری در درون آن‌ها جای می‌دهند. از این رو در گذشته اگر کسی می دید که کاسه‌ی بزرگی در آشپزخانه وارونه قرار گرفته است به قیاس کاسه‌های موجود در زیر زمین، گمان می‌کرد که در زیر آن نیز باید نیم کاسه‌ای وجود داشته باشد که به این شکل گذاشته شده است، ولی چون این کار در آشپزخانه معمول نبوده، در این مورد مطمئن نبود و لذا این کار را حقه و فریبی می‌پنداشت و در صدد یافتن علت آن برمی‌آمد. بدین‌ترتیب رفته رفته عبارت "زیر کاسه نیم کاسه‌ای است" به معنای وجود نیرنگ و فریب در کار، در میان مردم به صورت ضرب‌المثل در‌آمده و در موارد وجود شبهه‌ای در کار مورد استفاده قرار گرفت. •✾📚 @Dastan 📚✾•