eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
69.3هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
2.6هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
#همسرانه وقتی همیشه به ایرادهایی كه همسرتان دارد فكر كنید، روز به روز بیشتر از او دور می‌شوید. اما اگر همیشه به نقاط مثبت اوبیندیشید، آن‌وقت هر روز بیشتر از دیروز برایتان عزیزمی‌شود! #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
‌ ‌ #همسر_شهید_یزدانی در حالی که یک دختر در آغوش و دست دختر دیگر در در دستش است، به #آقا می‌گوید: "من به این فکر بودم که اگر خود شهید الان اینجا بود به شما چه می‌گفت؟ به نظرم تنها یک جمله می‌گفت آن هم این بود که 《آقا امر کردید و ما گفتیم بسم الله》 دو سال پیش هم به من گفت و من گفتم بسم الله!‌!! آقا می‌گویند: «اگر این روحیه شما نبود، مردان‌تان اینجور به دل و سینه دشمن نمی‌رفتند❗️ این #روحیه‌های_خوب بود که این مردان را وارد این میدان‌ها کرد. خدا ان‌شاءالله شما را حفظ کند.» #دیدار_با_حضرت_آقا #همسر_شهید #شهید_مدافع_حرم_یزدانی #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
🍃 🍃🌹 امام صادق (ع):🌹🍃 کینه مؤمن یک لحظه است وزمانی که از برادرخودجدا شد، دردل خودکینه ای نسبت به اونگه نمی دارد، اما کینه کافرمادام العمر است. 📚 میزان الحکمه، ج3، ص138 #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
زندگیتونـــو با امیـــد ادامه بدین خوشبختی اون چیزی نیست که هر کسی بیرون ببینه خوشبختی تو دل آدمه دل خوشگلتون پر از خوشبختی 💕 #سلام #صبحتون_خوش 🌸 #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
☀️ امام حسن مجتبی (علیه‏‌السلام) : ✨ هشت نصیحت امام حسن مجتبی علیه السلام 1⃣ بخشش آن است که اما و اگری پیش از آن نباشد و منت گذاری درپی آن نیاید. 2⃣ بخشندگی پیش از درخواست از بزرگ‏ترین بزرگواری‏‌هاست. 3⃣ گناه را با کیفر مداوا مکن و در میان آن دو، راهی برای عذر خواهی بگذار. 4⃣ شوخی هیبت را می‏‌بلعد. 5⃣ انسان ساکت بر هیبت و وقار خود می‌‏افزاید. 6⃣ آن کس که از او چیزی بخواهند، آزاد است تا آن زمان که وعده دهد. و برده است، تا آن زمان که به وعده عمل کند. 7⃣ فرصت زودگذر است. و به کندی و سختی دوباره به دست می‏‌آید. 8⃣ نعمت‏ها تا زمانی که هستند ناشناخته‌‏اند و هنگامی که رخت بربستند، شناخته می‏‌شوند. 📚 معانی‌الأخبار، ص257، ح2 #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
📚حکیم‌باشی را دراز کنید. این اصطلاح در مواردی استفاده می‌شود که شخصی بی‌گناه را به جای قدرتمندی که مقصر است، محکوم و تنبیه کنند. می‌گویند شخصی قدرتمند دچار سنگینی معده شد و حکیم یا طبیب آوردند. حکیم که تشخیص داد درد معده بر اثر زیاده‌روی در خوردن بوده و شخص دچار یبوست شده است، تجویز کرد که او را دراز کرده و تنقیه کنند. (تنقیه وسیله‌ای بود دارای یک محفظه پلاستیکی کروی مانند بالون، که لوله‌ای پلاستیکی به آن وصل بود و در قدیم برای رفع یبوست‌های شدید مخلوط آب و صابون را به درون آن کشیده و توسط لوله از راه مقعد به داخل روده‌های شخص وارد می‌کردند و خیلی‌ها آن را توهین‌آمیز می‌دانستند ولی موثر بود. هنوز هم در برخی مواقع استفاده می‌شود. به این کار اِماله کردن هم می‌گفتند.) بیمار که از تجویز ناراحت بود فریاد زد چه کسی را دراز و تنقیه کنند؟ حکیم از ترس جانش گفت: مرا. آن شخص گفت حکیم را دراز کنید و تنقیه کنید. همین کار را کردند. از قضا چند روز بعد یبوست آن شخص برطرف شد و حال او خوب شد و همه تصور کردند که بهبود وی، نتیجه آن بوده که حکیم را تنقیه کرده‌اند. از آن به بعد این ضرب‌‌المثل در مواردی که ذکر شد به کار برده می‌شود. #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
‍ ‌ 📚چرا زکریای رازی نابینا شد علامه ابن‌خلکان در کتاب «وفيات الأعيان» از قول ابن‌جلجل اندلسی -در تاریخش- می‌نویسد: «رازی برای منصور [بن نوح سامانی] کتابی در اثبات صنعت کیمیا تألیف کرد و آن کتاب را برداشت از بغداد به نزد آن سلطان رفت و کتاب را به او تقدیم کرد. سلطان آن کتاب را بزرگ شمرد و رازی را بر تألیف آن ستایش کرد و 1000 دینار طلا به او داد و به وی گفت: می‌خواهم آنچه را که در این کتاب نوشته‌ای به مرحله‌ عمل درآوری! رازی به او گفت: این کار هزینه‌ بسیاری در بر دارد و به فراهم‌ساختن ابزار و داروها نیاز دارد و مراحل سخت و فراوانی باید انجام داد تا بتوان آن را به عرصه ظهور و عمل درآورد. منصور به او گفت: هرچه دارو و ابزار و وسایل لازم کار صنعت باشد، دستور می‌دهم همه را فراهم کنند تا تو با آرامش کار خود را به سرانجام رسانی. چون که همه چیز فراهم آوردند، رازی مشغول به کار شد، اما هر اندازه تلاش کردد راه به‌جایی نبرد و از این کار عاجز ماند. منصور به او گفت: من گمان نمی‌کردم مردی دانشمند و حکیم چند دروغی را در کتابی نوشته و آن را حکمت نام نهد و دل‌های مردم را به آن مشغول نماید و آنان را بیهوده به مشقت اندازد. آنگاه منصور به او گفت: چون تو در نوشتن این کتاب سختی کشیدی و به نزد ما آمدی و مشقت راه را بر خویشتن هموار نمودی ما نیز هزار دینار طلا به سبب این رنجی که متحمل شدی به تو بخشیدیم، اما اکنون باید تو را برای نوشتن و نشر دروغ مجازات کنیم. پس شلاق را بر سر او نشانیدند و دستور داد کتاب (صنعت کیمیا) را بر سر او بکوبند تا اینکه آن تکه و پاره شد و توشه سفر او را مهیا کرد و او را راهی بغداد نمود. همین زدن (کتاب بر سر او) موجب شد تا چشمانش آب آورد و اجازه نداد چشمانش را میل زنند و گفت: دنیا را دیده‌ام». همین مطلب را نیز علامه صفدی به اختصار در کتاب «الوافی بالوفيات» بازگو کرده است. معترض می‌گوید: «جهل مذهبی پهنایی به درازای تاریخ دارد. زکریای رازی در اواخر عمر به‌علت اعتقاداتش در دادگاه‌های مذهبی بارها محاکمه شد. اما ناراحت‌کننده است که بدانید در این محاکمه‌ها آن‌قدر کتاب‌هایش بر سرش کوبیده شد که بینایی خود را از دست داد و نابینا از دنیا رفت! می‌گویند شاگردانش به او گفتند حکیم شما بدتر از این را معالجه نمودی، پس چرا خود را معالجه نمی‌کنی. حکیم در جواب گفت: بینا شوم که چه چیز را ببینم، سیاهی جهل، قدرت فاسد و روزگار بد و سخت مردمان را؟ گمان کنم همان کور باشم کمتر زجر می‌کشم!» •✾📚 @Dastan 📚✾•
#تربیت_فرزند👨‍ 🈴 وقتی به فرزند خود میگویید : 🔸دیگه نبینم این کار را میکنی ؟! 👈یعنی این کار را دور از چشم من انجام بده ✅بایستی بصورت شفاف باکودک صحبت کرد! #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
مدرک ششم ابتدایی آقای رئیسی 👓 تحصیلات آقای رییسی تحصیلات دانشگاهی »» مدرسه (دانشگاه) عالی شهید مطهری، کارشناسی ارشد حقوق خصوصی »» مدرسه (دانشگاه) عالی شهید مطهری، دکترای فقه و حقوق خصوصی (پذیرش سال ۱۳۸۰ با قبولی در کنکور و در نهایت فارغ التحصیل با دفاع از رساله‌ی دکتری باعنوان تعارض اصل و ظاهر در فقه و حقوق) سوابق علمی »» سطح چهار فقه و اصول از حوزه علمیه قم »» دکترای فقه و مبانی حقوق با گرایش حقوق خصوصی از دانشگاه شهید مطهری »» تدریس متون فقهی سطح عالی و فقه قضاء و فقه اقتصاد در حوزه‌های علمیه تهران و دانشگاه‌ها چقدر برخی پَست و بی... هستند که برای نداشته های خودشون، به داشته های دیگران حمله ی نامردانه می کنند. ناکارآمد
🔆 دنیاپرست شدیم و چقدر عمیق! 🔸دخترکی با سنگ، بدنه ماشین پدرش را خراش می‌داد. 🔹پدرش از روی خشم چند ضربۀ محکم به دستش زد؛ غافل از اینکه آچار در دستش است! 🔸در بیمارستان دخترک انگشتانش را از دست داد. 🔹دختر ‌‌از پدرش پرسید: پدر، انگشتانم کی رشد می‌کنند؟ 🔸پدر از ناراحتی حرفی نمی‌زد. نشست و به خراش‌های روی ماشین نگاه کرد. 🔹دختر نوشته بود: «دوستت دارم پدر» 🔰 عصبانیت و عشق حد و مرزی ندارد؛ مشکل امروز جهان این است که مردم استفاده می‌شوند و وسایل دوست داشته می‌شوند. •✾📚 @Dastan 📚✾•
#خاطرات_شهید 🔰محمد در آخرین پیامک برایم نوشته بود: «هرجا باشم عاشقتم. ایران باشم یا خارج، هرجا باشم عاشقتم...» 🔰می‌گفت همسر سادات داشتن هم خوب است و هم سخت. فکر اینکه همسرت دختر حضرت زهرا (سلام الله علیها) است، اجازه بدرفتاری را به آدم نمی‌دهد و از طرفی قدم‌هایش برکت زندگی است.» 🔰در انجام وظیفه و کارهایش خلوص عجیبی داشت. یادم هست که می‌گفت «من سر کارم ساعتی را کنار دستم گذاشتم و مدت زمان چای خوردن و دستشویی رفتن‌هایم را حساب می‌کنم و از اضافه کاری‌هایم کم می‌کنم که حقی از بیت‌المال به گردنم نماند.» 🔰محمد خیلی خوش اخلاق بود. واقعاً اگر بگویم اخم او را ندیدم، گزافه نیست. حتی وقتی درمعراج شهدا برای آخرین‌بار او را دیدم همان لبخند زیبا و همیشگی را روی لب داشت. 🔰خدا را شکر می‌کنم که محمد من هم شهید شد.چون او شهادت را دوست داشت.خیلی شهادت را دوست داشت. ✍به روایت همسر شهید #شهید_محمد_کامران🌷 #یاد_شهدا_صلوات 🌷 #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
امام علی علیه السلام: حُسنُ الظَّنِّ يُخَفِّفُ الهَمَّ، و يُنجِي مِن تَقَلُّدِ الإثمِ خوش بينى، اندوه را مى كاهد و از افتادن در بند گناه مى رهاند غررالحكم حدیث4823 #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•