eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
69.4هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
2.6هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستانی عجیب از یکی از یاران امام زمان (عج) مدت : ۳ دقیقه ✾📚 @Dastan 📚✾
🍂🌺🍂🌺🍂🌺🍂🌺 🌿استغفار حمام نفس است کسی که چند روز حمام نرود خودش و اطرافیانش عذاب میکشند کسی که استحمام ندارد روحش کثیف می شود و آن وقت است که غم و غصه و عصبانیت تنگ خلقی، زودرنجی و حساسیت به سراغش می‌آید 🌸🌿پیامبر ص فرمودند : روی قلب من هم گاهی گردی می نشیند و من ۷۰ بار استغفار می‌کنم که این گرد از روی قلب من برود. 🦋 حمام نفس انسان استغفار است. ✔️هر روز رو به قبله بنشینید و ذکر یا غفور را ۱۰۰ بار بگویید ،نفستان تخلیه شود و خوابهای پریشان نبینید . 📛 کسانی که ترس،اضطراب، افکار منفی دارند، استغفار و صدقه شان کم است . 🌺🌿 با اینها نفس ارامش پیدا می‌کند و ظرفیت اش زیاد می‌شود و رحمت و ارامش خدا را دریافت می‌کند ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ ✾📚 @Dastan 📚✾
⚡️🥀⚡️🥀⚡️🥀⚡️🥀⚡️ 🔆رفع مانع ❄️درباره‌ی عارف بالله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی (م 1343) نوشته‌اند: بعد از 2 سال شاگردی، خدمت استاد کامل خود آخوند ملا حسینقلی همدانی (م 1311) عرض می‌کند: «من در سیر خود به‌جایی نرسیدم.» استاد در جواب، از اسم و رسمش سؤال می‌کند. او تعجّب کرده و می‌گوید: «مرا نمی‌شناسید؟ ❄️ من جواد ملکی تبریزی هستم.» ایشان می‌گوید: «شما با فلان ملکی‌ها نسبت دارید؟» میرزا چون آنان را خوب و شایسته نمی‌دانسته از آنان انتقاد می‌کند. استاد می‌فرماید: ❄️«هر وقت توانستی کفش آن‌ها را که بد می‌دانی، پیش پایشان جفت کنی من خود به سراغ تو خواهم آمد.» میرزا فردا که به درس می‌رود، در محلی پایین‌تر از بقیه شاگردان می‌نشیند تا رفته‌رفته طلبه‌هایی از آن فامیل که در نجف بودند و ایشان را خوب می‌دانست، مورد محبّت خود قرار می‌دهد تا جایی که کفششان را پیش پای آن‌ها جفت می‌کند. چون این خبر به آن طایفه که در تبریز ساکن هستند، می‌رسد رفع کدورت فامیلی می‌شود. بعد میرزا خدمت استاد می‌رسد، استاد می‌فرماید: ❄️ «دستور تازه‌ای نیست، تو باید حالت اصلاح شود تا از این دستورات بهره‌مند شوی.» ضمناً یادآوری می‌کند که کتاب «مفتاح الفلاح» مرحوم شیخ بهایی برای عمل کردن خوب است. 📚(تاریخ حکماء و عرفا، ص 133) ✾📚 @Dastan 📚✾
🌱✨🌱✨🌱✨🌱✨🌱 🔆نصب حجرالأسود 🍁حجرالأسود سنگی است که حضرت آدم از بهشت آن را آورد. در سال 317 ابوطاهر قرمطی از بحرین خروج کرد و بر لشکر مقتدر خلیفه‌ی عباسی غالب شد و مکه را غارت کرد. پس به دستورش حجرالأسود را از جای کندند و بردند و بعد از سال‌ها به امر قدرتمند المهدی بالله در آفریقا آن را از قرامطه گرفته و به مکه برگرداندند. 🍁در سنه‌ی 337 حجرالأسود را برگرداندند و ابن قولویه (مدفون در قم) استاد شیخ مفید گفت: طبق احادیث صحیح امام زمان باید آن را نصب کند. قصد کرد حج بنماید، چون به بغداد رسید، بیمار شد و مردی به نام ابن هشام را به‌عنوان نایب از خود، با نامه‌ای به امام زمان فرستاد تا از کسی که حجرالأسود را نصب می‌کند، جواب نامه را بگیرد. 🍁سؤال او یکی خوب شدن از مرض و دیگری مدت عمرش بود. ابن هشام گوید: پولی به خدمه‌ی کعبه دادم تا در وقت نصب آنجا باشم. روز نصب، هرکسی حجر را می‌گذاشت، دستش می‌لرزید و می‌افتاد. ناگاه جوانی خوش‌روی و گندم گون پیدا شد و حجر را از دست آن‌ها گرفت و نصب کرد. سپس از میان جمعیت می‌رفت و من دنبالش رفتم؛ مردم خیال کردند، من دیوانه شدم. تا آنکه امام زمان علیه‌السلام ایستاد و فرمود: نامه را بده، گرفت و فرمود: «به ابن قولویه بگو از مرض خوب می‌شود و تا سی سال دیگر زنده خواهد بود!» 🍁چون این معجزه را شنیدم، ترس عظیمی بر من مستولی شد و دیگر نتوانستم حرکت کنم و امام غایب شد. همان‌طور که امام فرمود، او از آن مرض صحّت یافت و تا سی سال بعد زنده و در سال 367 از دار دنیا رحلت کرد. 📚(منتهی الامال، ج 2، ص 793) ✾📚 @Dastan 📚✾
✍علامه حسن زاده آملی : 🌸دهان باب‌الله است ، صادرات و وارداتش را کنترل کنید ، 🌼دهان گوش جان است ، انسان دو دهان دارد : یکی گوش که دهان روح او است و دیگری دهان که دهان تن او است. 🌸 این دو دهان خیلی محترم اند. انسان باید خیلی مواظب آنها باشد. 🌼یعنی باید صادرات و واردات اینها را خیلی مراقب باشد. آنهایی‌که هرزه خوراک می‌شوند ، هرزه کار شده و کسانی که هرزه شنو می‌شوند، هرزه گو می‌شوند. ✾📚 @Dastan 📚✾
🕊🌿🕊🌿🕊🌿🕊🌿🕊🌿🕊 🔆حاجی واقعی اندک‌اند 🥀ابو بصیر، یکی از یاران امام باقر علیه‌السلام از دو چشم نابینا شده بود، در سفر حج حضور امام رسید؛ آن سال حاجیان بسیار آمده بودند. او به امام عرض کرد: «چقدر حاجی بسیارند و ضجّه و ناله‌شان بلند و بزرگ است؟!» 🥀 امام فرمود: «دوست داری سخن مرا به معاینه ببینی؟» عرض کرد: آری. امام دست مبارکش را به چشم ابو بصیر کشید و برای او دعا کرد، چشم او بینا شد و فرمود: 🥀«به حاجی‌ها نگاه کن!» ابو بصیر گوید: «وقتی نگاه کردم، دیدم بسیاری از آن‌ها باطنشان به صورت حیوان است و شخص باایمان در میان آن‌ها همچون ستاره‌ی درخشان در میان تاریکی‌هاست.» 📚(داستان‌ها و پندها، ج 8، ص 58 -مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 184) ✾📚 @Dastan 📚✾
💠ادب مدرک نیست ادب یعنی؟ 🔸به همسرت امنیت ▫️به فرزندنت محبت ▫️به پدر و مادرت خدمت ▫️و به دوستانت شادی ▫️را هدیه کنی 🔸برای خداوند، بنده ای خوب ▫️و برای جامعه نعمت باشی ▫️هرکجا که هستی. ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☘💐☘💐☘💐☘💐☘ 🔆دام ببُرد 💥سعدی گوید: صیّادی تور صید ماهی را به دریا افکند تا ماهی بگیرد. از قضاء ماهی بزرگ به داخل تور افتاد و چنان ماهی بزرگ بود که تور را از دست صیّاد کشید و ربود. دام، هر بار ماهی آوردی **** ماهی این بار رفت و دام ببرد 💥صیّادان افسوس خوردند و او را سرزنش کردند که چنین صیدی از دستش رفت. صیّاد گفت: «تقدیر این ماهی در من نبود و اجلش نرسیده بود که در آن جان دهد.» 📚(حکایت‌های گلستان، ص 169) ✨✨از امیرالمؤمنین علیه‌السلام درباره‌ی تقدیرات پرسیده شد، فرمود: «راهی تاریک است؛ در آن مَرَوید! دریایی عمیق است، داخل آن نگردید! سرّ خدایی است، خود را به رنج نیندازید.» 📚(نهج‌البلاغه، حکمت287 ✾📚 @Dastan 📚✾
⚡️🔅⚡️🔅⚡️🔅⚡️🔅 🔆خان الصعالیک ❄️زمانی امام عسگری علیه‌السلام را به دستور خلیفه، به محل بد آب و هوایی به نام «خان الصعالیک» تبعید کردند. صالح بن سعید گوید: «به خدمت امام علیه‌السلام رسیدم و عرض کردم: فدایتان گردم! همیشه به شما ظلم کردند و خواستند نور شما را خاموش کنند و الآن هم که شما را به جای نامناسب آورده‌اند.» ❄️امام علیه‌السلام فرمود: «ای ابن سعید! تو اینجا هستی نه ما!»، سپس فرمودند: «ببین!» چون نظر کردم، دیدم باغ‌های بسیار زیبا و باشکوه و نهرهای روان و حوریانی خوشبو و معطّر و کودکانی همچون دانه‌های مروارید در آنجا هستند. از دیدن این مناظر بسیار حیران و متعجّب گشتم. امام علیه‌السلام فرمود: «این‌ها مال ماست، نه خان الصعالیک.» 📚(خزائن کشمیری، متن 206) ✾📚 @Dastan 📚✾
🌱سعی نکن هر چی تو زندگیت میاد رو درست کنی. خودتو جوری درست کن که هر چی برات اتفاق بیوفته تو خوب بمونی..🍃 🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸 ✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 🌷 !! 🌷در دوران آموزشی، مطرح شده بود که ضدانقلاب، به شیوه‌های گوناگون و حتی با پوشیدن «پوست گوسفندان» به پایگاه‌ها نفوذ می‌کنند. ما شب و روز، هر حرکت مشکوکی را زیر نظر داشتیم. شبی نگهبان بودم. یکی از سربازان که در سنگر دیگری نگهبانی می‌داد، لای درختان و سنگ‌ها چیز مشکوکی را دید و به سمت آن تیراندازی کرد. به همین خاطر، همه نیروها تا صبح آماده‌باش بودیم. هوا که روشن شد، دیدیم دوستمان، گوسفندی را با تیر زده است؛ اما ماجرای آن گوسفند چه بود؟! 🌷....ضدانقلاب با رها کردن گوسفند می‌خواست آمادگی ما را بسنجد. اگر احساس می‌کردند که زمینه آماده است و ما هوشیار نیستیم، برای تصرف پایگاه وارد عمل می‌شدند. حدود یک سال را در این پایگاه خدمت کردم و دی‌ماه سال ۱۳۶۵ با گردان مالک اشتر از شاهرود به تیپ ۱۲ قائم (عج) اعزام شدم. : رزمنده دلاور امیر حقیقت‌اسفروشان (در سال ۱۳۴۴ دیده به جهان هستی گشود و در تیرماه سال ۱۳۶۳ برای گذراندن خدمت سربازی به پادگان چهل‌دختر شاهرود اعزام شد. آن زمان، تنها ۱۹ سال سن داشت!) منبع: پایگاه خبری _ تحلیلی مشرق نیوز ✾📚 @Dastan 📚✾
21.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶️ داستان تکان دهنده جوانی که امام زمان را در خواب دید... ✾📚 @Dastan 📚✾
❗️ کارگر شهرداری پشت گاریش نوشته بود: به کارم نخند ، محتاج روزگارم... نخند... به سرآستین پاره ی کارگری که دیوارت را می چیند و به تو می گوید ارباب ، نخند ! به پسرکی که آدامس می فروشد و تو هرگز نمی خری ، نخند ! به پیرمردی که در پیاده رو به زحمت راه می رود و شاید چند ثانیه ی کوتاه معطلت کند ، نخند ! به دبیری که دست و عینکش گچی ست و یقه ی پیراهنش جمع شده ، نخند ! به دستان پدرت... به جارو کردن مادرت... به راننده ی چاق اتوبوس... به رفتگری که در گرمای تیر ماه کلاه پشمی به سر دارد... به راننده ی آژانسی که چرت می زند... به پارگی ریز جوراب کسی در مجلسی... به پشت و رو بودن چادر پیرزنی در خیابان... نخند... نخند که دنیا ارزشش را ندارد... که هرگز نمی دانی چه دنیای بزرگ و پر دردسری دارند: آدم هایی که هر کدام برای خود و خانواده ای، همه چیز و همه کسند. آدم هایی که برای زندگی تقلا می کنند... بار می برند... بی خوابی می کشند... کهنه می پوشند... جار می زنند... سرما و گرما را تحمل می کنند... و گاهی خجالت هم می کشند... خیلی ساده 🌸 هرگز به آدم هایی که تنها پشتیبانشان "خدا"ست، نخند ! ✾📚 @Dastan 📚✾
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی ♨️راننده تاکسی گفت: میدونی بهترین شغل دنیا چيه؟ گفتم: چیه؟ گفت: راننده تاكسی. ♨️خنديدم. راننده گفت:جون تو. هر وقت بخوای ميای سركار، هر وقت نخوای نميای، هر مسيری خودت بخوای می‌ری، هروقت دلت خواست يه گوشه می‌زنی بغل استراحت می‌كنی، مدام آدم جديد می‌بينی، آدم‌های مختلف، حرف‌های مختلف، ديدم راست می‌گه، گفتم: خوش به حالتون. راننده گفت: حالا اگه گفتی بدترين شغل دنيا چيه؟ ♨️گفتم: چی؟ راننده گفت: راننده تاكسی و ادامه داد: ♨️هر روز بايد بری سركار، دو روز كار نكنی ديگه هيچی تو دست و بالت نيست، از صبح هی كلاچ، هی ترمز، پادرد، زانودرد، كمردرد. با اين لوازم يدكی گرون، يه تصادفم بكنی كه ديگه واويلا می‌شه، هر مسيری مسافر بگه بايد همون رو بری، هرچی آدم عجيب و غريب هست سوار ماشينت می‌شه، همه هم ازت طلبكارن. تابستون‌ها از گرما می‌پزی، زمستون‌ها از سرما كبود می‌شی. هرچی می‌دويی آخرش هم لنگی. به راننده نگاه كردم. راننده خنديد و گفت: زندگی همه چيش همين‌جوره. هم می‌شه بهش خوب نگاه كرد، هم می‌شه بد نگاه کرد. ✾📚 @Dastan 📚✾
♨️♨️راهکار رهایی از نشخوار فکری: ✨شاگردی نزد استادش رفته و می گوید: که ذهنش دائما نشخوار فکری دارد و از دست این افکار خلاصی ندارد... ✨استاد: از امشب سعی کن اصلا به میمون های جنگل فکر نکنی! ✨شاگرد : من اصلا مشکل ندارم و به این موضوع فکر نکرده ام... استاد : خوب حالا تلاش کن که فکر نکنی... ✨به هنگام شب شاگرد مشاهده کرد هر چه بیشتر تلاش می کند که به میمون فکر نکند، بیشتر به ذهنش می آید! ✨فردا صبح نزد استاد رفته و واقعه را برایش شرح می دهد... ✨استاد گفت: وقتی تلاش می کنی به چیزی فکر نکنی، آن موضوع به صورت متوالی و با شدت بیشتری به سراغت می آید... ✨بنابراین به جای اجتناب از چیزهای ناخواسته سعی کن به چیزهای خواسته و آن چه دوست داری متمرکز شوی! آن گاه افکار ناخواسته فرصتی برای ظهور پیدا نمی کنند. ✾📚 @Dastan 📚✾
✨ تا وقتی انسان به خود توجه دارد ، تسلیم شدن در برابر حق امری دشوار است ؛ ولی هر چه از توجه او به خود کاسته شود ، بیش از پیش در برابر حق و فرمان های او تسلیم خواهد بود . 💠 وقتی انسان به طور کامل تسلیم حق شود و از منیّت او چیزی باقی نماند ، حقایق هستی بر او آشکار می شود ؛ چنان که در آیه ( صافات، ۱۰۲- ۱۰۵ ) نیز پس از اشاره به لحظه تسلیم شدن حضرت ابراهیم ( علیه السلام ) و فرزندش از بیان آن اسرار خودداری کرده و پس از 🔅 فلما اسلما و تله للجبین🔅 ، معطوف علیه نیامده است واین عدم بیان ، گویای کشف حقایقی بر حضرت ابراهیم (علیه السلام ) و فرزند ایشان است که تنها برای کسانی قابل درک است که به این مقام رسیده باشند. 💐 تسلیم این دو بزرگوار ، تسلیم ذریّه آن ها را نیز در پی داشت ؛ همان گونه که رسول اکرم { صلوات الله علیه } و ائمه اطهار (علیهم السلام ) به ویژه سیدالشهداء ( علیه السلام ) به چنین مقامی رسیده اند ؛ چنان که خدای تعالی در قرآن کریم درباره پیروان حضرت ابراهیم (علیه السلام ) چنین می فرماید ؛ ✨ ان اولی الناس بابراهیم .......✨ 🔹 آل عمران، آیه ۶۸🔹 ✨ سزاوارترین مردم به ابراهیم آن ها هستند که از او پیروی کردند و [ در عصر او به مکتب او وفادار بودند ، همچنین ] این پیامبر و کسانی که به او ایمان آورده اند [ از همه سزاوارترند ] و خداوند ولی و سرپرست مومنان است ✨... 📚 منبع ؛ کتاب کیمیای وصال ، صفحه ۱۳۸ ، حضرت آیت الله محمد شجاعی " رضوان الله علیه " ✾📚 @Dastan 📚✾
💠 جملاتی_زیبا👌🌸 ✍ از حضرت علی (علیه السلام) ✾«مردم را با لقب صدا نکنید.» ✿«روزانه از خدا معذرت خواهی کنید.» ✾«بدون تحقیق قضاوت نکنید.» ✿«اجازه ندهید نزد شما از کسی غیبت شود.» ✾«صدقه دهید،چشم به جیب مردم ندوزید.» ✿«شجاع باشید،مرگ یکبار به سراغتان می آید.» ✿«دین را زیاد سخت نگیرید.» ✾«با علما و دانشمندان با عمل ارتباط برقرار کنید.» ✿«انتقادپذیر باشید.» ✿«حامی مستضعفان باشید.» ✾«اگر میدانید کسی به شما وام نمیدهد، از او تقاضا نکنید.» ✾«خود را نماینده خدا در امر دین بدانید.» ✿«فحّاش و بذله گو نباشید.» ✾«بیشتر از طاقت خود عبادت نکنید.» ✾«با قرآن آشنا شوید.» ✿«تا میتوانید بدنبال حل گره مردم باشید.» ✾«گریه نکردن از سختی دل است.» ✿«سختی دل از گناه زیاد است.» ✾«فراموشی مرگ از محبت به مال دنیاست.» ✿«محبت به مال دنیا سرآغاز همه خطاهاست» 📚نهج البلاغه ✾📚 @Dastan 📚✾
روی مسیر تمرکز کنید، نه روی نتیجه.... به قول رالف والدو امرسون: "زندگی یعنی سفر کردن؛ مقصد به‌تنهایی مهم نیست!" مایکل جردن هم درباره وابسته نبودن به نتیجه می‌گوید: "من هرگز به پیامد پرتاب‌های ناموفق توجه نمی‌کنم. وقتی به پیامد فکر می‌کنید، همیشه نتیجه‌ی منفی به ذهن‌تان خطور می‌کند." در مسیرتان این گفته‌ی آنت فونیچلو را هم فراموش نکنید که میگوید: "یک زندگیِ شگفت‌انگیز، لزوماً به معنی زندگیِ بی‌نقص نیست." ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❄️🔸❄️🔸❄️🔸❄️🔸❄️ 🔆احترام به ورود جعفر از حبشه 💥پیامبر خدا صلی‌الله علیه و آله و سلّم در روز فتح خیبر مطلع شد که جعفر طیّار از حبشه بازگشته و به‌سوی مدینه می‌آید. 💥پس فرمودند: «به خدا نمی‌دانم کدام‌یک از این حادثه مرا بیشتر خوشحال کرد، فتح و پیروزی در جنگ و یا بازگشت جعفر.» 💥سپس در انتظار جعفر باقی ماند و چون او آمد، حضرت برخاست، به استقبال او رفت و او را در آغوش گرفت و بین دو چشمش را بوسید. 📚(شنیدنی‌های تاریخ، ص 81) ✨✨اسحاق بن عمّار گوید: «به امام صادق علیه‌السلام عرض کردم: مردی وارد مجلس می‌شود و انسان به احترامش به پا می‌خیزد، چطور است؟» فرمود: «مکروه است؛ مگر آن مرد اهل دین باشد.» 📚(بحار، ج 75، ص 466 -تفسیر معین) ✾📚 @Dastan 📚✾
🦋🔅🦋🔅🦋🔅🦋🔅🦋 🔆روز بد 🌼یکی از یاران امام دهم علیه‌السلام گفت: خدمت حضرت هادی علیه‌السلام رسیدم، درحالی‌که در مسیر راه انگشتم مجروح شده بود و سواری از کنارم گذشت و صدمه‌ای به شانه‌ام زد و در وسط جمعیتی گرفتار شدم و به سبب آن لباسم پاره شد. 🌼آن روز را به فال بد گرفتم و گفتم: خدا مرا از شرّ روز بد حفظ کند؛ تو ای روز عجب روز شومی هستی؟ 🌼امام این حرفم را شنید و فرمود: «تو با ما ارتباط داری و چنین می‌گویی؟ روز که گناهی ندارد، آن را گناهکار می شمری؟!» 🌼از شنیدن این سخن به خود آمدم و به خطای خود پی بردم و عرض کردم: «ای مولای من! اینک استغفار می‌کنم و از خدا طلب آمرزش می‌نمایم.» 🌼امام فرمود: «هنگامی‌که کیفر اعمال شما در این روزها دامن شما را می‌گیرد، روزها چه گناهی دارند که آن را شوم می‌شمارید؟» 📚(داستان‌های تفسیر نمونه، ص 66 -تفسیر نمونه، ج 23، ص 46) ✾📚 @Dastan 📚✾
🥀⚡️🥀⚡️🥀🌼🥀⚡️🥀⚡️🥀 🔆همه را آزاد کردند 🌻هنگامی‌که اسیران بنی طی (قبیله حاتم طایی) را به مدینه آوردند، ازجمله‌ی آن‌ها، سفانه، دختر حاتم بود که داری زیبایی ممتاز و گفتاری شیرین بود و همه از او در شگفت می‌شدند. او به پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم گفت: 🌻«پدرم از دنیا رفت و برادرم پنهان شد. اگر مرا آزاد کنی تا دشمنان سرزنش و ملامت نکنند رواست؛ زیرا پدرم طرفدار اخلاق نیکو بود و گرسنگان را سیر می‌کرد و برهنگان را پوشاک می‌داد و هیچ آرزومندی را ناامید نمی‌کرد.» 🌻حضرت فرمود: «این‌ها صفات مؤمن است. اگر پدرت زنده بود، برایش طلب بخشایش می‌کردیم.» 🌻بعد فرمود: «او را به‌واسطه‌ی شرافت پدرش آزاد کنید!» پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم همراهان او را هم آزاد کردند. 📚پند تاریخ، ج 1، ص 153 -شجر طوبی، ج 2، ص 22 ✾📚 @Dastan 📚✾
جمعی تابوتی را تشییع می کردند در کنار تابوت کودکی با گریه فریاد می کشید پدر جان تو را به گودالی می برند که نه فرشی هست نه چراغی و نه غذایی ! کودک فقیری این را شنید و سریعا خود را به خانه رساند و به پدرش گفت : ... " ای پدر عده ای می خواهند جنازه ای را به خانه ما بیاورند ! آدرسی که می دادند دقیقا خانه ی ما بود ! جایی که نه فرشی هست ، نه نوری و نه غذایی ! | فراموش نکنیم که فقر باعث می شود زندگی برای بعضی از انسان ها با مرگ فرقی نداشته باشد | ✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 🌷 .... 🌷روز تاسوعا قرار شده بود پنج شهيد گمنام در شهر دهلران طى مراسمى تشييع شوند. بچه‌هاى تفحص، پنج شهيد را که مطمئن بودند گمنام هستند انتخاب کردند. ذره ذره پيکر را گشته بودند. هيچ مدرکى بدست نيامده بود. قرار شد در بين شهدا يکى از آن‌ها را که سر به بدن نداشت به نيابت از ارباب بی‌سر، آقا اباعبدالله الحسين(ع) تشييع و دفن شود. کفن‌ها آماده شد. شهدا يکى يکى طى مراسمى کفن می‌شدند. 🌷آخرين شهيد، پيکر بی‌سر بود. حال عجيبى در بين بچه‌ها حاکم بود. خدا اين شهيد کيست که توفيق چنين فيضى را يافته تا به نيابت از ارباب در اين روز تشييع شود؟! ناگهان تکه پارچه‌اى از جيب لباس شهيد به چشم خورد. روى آن نوشته‌اى بود که به سختى خوانده می‌شد؛ "حسن پرزه اى، اعزامى از اصفهان" 🌹خاطره ای به یاد شهید معزز حسن پرزه اى ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆داستان زن زیبا و مرد زشت 🎥 حجت السلام فرحزاد ✾📚 @Dastan 📚✾
🔅 ✍ همه‌چیز در زندگی گذرا و موقتی‌ست 🔹هر وقت باران بیاید، بالاخره بند خواهد آمد. هر وقت ضربه می‌خورید، بالاخره خوب می‌شوید. بعد از تاریکی همیشه روشنایی‌ست. 🔸هر روز صبح طلوع خورشید می‌خواهد همین را بگوید اما شما یادتان می‌رود و در عوض فکر می‌کنید که شب همیشه باقی می‌ماند. در حالی که این‌طور نیست. هیچ‌چیز همیشگی نیست. 🔹پس اگر اوضاع زندگی خوب است از آن لذت ببرید چون همیشگی نیست. اگر اوضاع بد است، نگران نباشید چون این شرایط هم همیشه نمی‌ماند. 🔸اینکه در این لحظه زندگی‌تان سخت شده، به این معنی نیست که نمی‌توانید بخندید. اینکه چیزی اذیتتان می‌کند به این معنی نیست که نمی‌توانید لبخند بزنید. 🔹هر لحظه برای شما شروعی تازه و پایانی تازه است. هر لحظه فرصت جدیدی به شما داده می‌شود. فقط باید از این فرصت بهترین استفاده را بکنید. 🔸هر لحظه زندگی را زنده کن. ✾📚 @Dastan 📚✾
🌊 قطره ای از دریا 💠رسول خدا صلی‌الله علیه‌وآله: جبرییل نزد من آمد وگفت: یا محمد خداوند به تو سلام می‌رساند و می‌فرماید: نماز را واجب کردم، اما این تکلیف را از معذور و مجنون و طفل برداشتم روزه را واجب کردم، اما آن را برای مسافر الزامی نکردم حج را واجب کردم، اما آن را از بیمار نخواستم زکات را واجب کردم، اما آن را از گردن نیازمند ساقط کردم اما دوستیِ علی_بن_ابیطالب (علیه السلام) را واجب کردم، و محبتش را، بر تمام اهل آسمان و زمین الزام نمودم، بدون آنکه رخصتی در آن باشد 📚بحارالانوار ج40ص46 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ✾📚 @Dastan 📚✾
🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃 🔅 ✍ بهترین کاسب قرن 🔹مرشد چلویی در بازار تهران چلوکبابی داشت و به‌دلیل رفتار خوبش با مشتریانش به بهترین کاسب قرن معروف شده بود. 🔸روزی چند نفر جلوی مرشد را گرفتند و به او گفتند: پول دخل امروزت را رد کن بیاد. 🔹مرشد گفت: محال است بدهم. 🔸گفتند: می‌کشیمت. 🔹گفت: بکشید! 🔸گفت‌وگو ادامه پیدا کرد و مرشد گفت: به یک شرط پول دخل امروز را به شما می‌دهم. 🔹آن‌ها گفتند: چه شرطی؟ 🔸گفت: به شرطی که بیایید به منزل من و یک چایی باهم بخوریم. 🔹آن‌ها قبول کردند و رفتند و چای خوردند و مرشد پول‌ها را به آنان داد. 🔸از مرشد پرسیدند: چرا همان اول در کوچه پول را ندادی؟ 🔹مرشد گفت: آن موقع اگر پول را می‌دادم آن پول دزدی می‌شد. ولی الان شما مهمان من هستید و من دوست دارم به مهمانم هدیه بدهم. 🔸سال‌ها گذشت و آن سه نفر از معتمدین بازار شدند. ✾📚 @Dastan 📚✾
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸هر کاری، به دست هرکسی صورت نمی گیرد🔸 با خودتان فکر نکنید که ما مثلاً کوچک هستیم، چطور می توانیم این کارهایی که بزرگان کردند را بکنیم؟ 👈 این حرف را نزنید. اگر مخلص باشید، خدا کار را می دهد به دست شما. 👌 🍃چرا ما می گوییم وقتی که حجرالاسود بعد از سیل از جایش کنده شده بود و می خواستند سر جایش بگذارند، هرکس حجر را می گذاشت می افتاد تا اینکه پیغمبرمان توانست آن را سر جایش بگذارد؟ این معنایش چیست؟ 💯 معنایش اینست که هر کاری، به دست هرکسی صورت نمی گیرد. 💯برای هر کاری، اهلی ساخته اند. ✾📚 @Dastan 📚✾