🍁🌱🍁🌱🍁🌱🍁🌱🍁🌱🍁
#داستان_آموزنده
🔆روح ناآرام
صف های نماز جماعت بسته شده بود و همه آماده شنیدن اذان بودند. ناگهان مردی با چهره ای نگران در حالی که سرش را پایین انداخته بود، در کنار پیامبر (ص) به زمین نشست، اما خجالت می کشید به چهره او نگاه کند.
پیامبر (ص) با مهربانی نگاهی به او کرد و آماده شنیدن حرف هایش شد. مرد به آهستگی و با صدای لرزان گفت:
«ای رسول خدا! من گناهی کرده ام که...». پیامبر (ص) دیگر به حرف های آن مرد گوش نداد و برخاست تا نماز را شروع کند.
مرد فکر کرد که بی موقع مزاحم آن حضرت شده است. به همین دلیل با شرمندگی بلند شد و به صف های نمازگزاران پیوست. همین که نماز تمام شد به سرعت و قبل از آن که کسی به حضور پیامبر (ص) برسد، نزد او رفت و دو زانو نشست. پیامبر (ص) به چهره آن مرد نگاهی کرد. مرد که سرش پایین بود، گفت: «یا رسول الله! عرض کردم گناهی کردم که...».
پیامبر (ص) با مهربانی پرسید: «مگر اکنون با ما نماز نخواندی»؟
مرد جواب داد: «بله یا رسول الله»! پیامبر (ص) پرسید: «مگر به خوبی وضو نگرفتی»؟ مرد جواب داد: «بله یا رسول الله»! حضرت به آرامی گفت: «پس نمازی که خواندی کفاره گناه تو بود.»
📚به نقل از: تفسیر نمونه، ج 9، ص 268
✾📚 @Dastan 📚✾
📌شرط روزی زور بازو نیست!
🔰علامه حسن زاده آملی :
این قدر به زور و بازویتان متکی نباشید ؛ رزق را باید از جای دیگر بدهند ؛ شما دائما اهل وضو و طهارت و پاکی باشید ، رزق تان هم وسیع خواهد شد.
✾📚 @Dastan 📚✾
💌یادتان باشد که زندگی همیشه این طور نخواهد ماند
🌺🌿ممکن است یک حادثهی بد اتفاق بیفتد، بهنحوی که فکر کنید تا چند ساعت یا چند روز دیگر حتما دنیا به پایان میرسد! اضطراب و استرس در مورد موقعیتی که برایتان پیش آمده چیزی را حل نمیکند چون در هر صورت شما به این مشکل گرفتار شدهاید. این مشکل، هر چقدر هم که سخت باشد، مثل بقیهی اتفاقهای خوب و بد زندگیتان تمام میشود. زندگی متوقف نمیشود و همچنان راه خودش را خواهد رفت، پس همیشه با خودتان تکرار کنید، #این_نیز_بگذرد!
#رهایی_از_افکار_منفی_و_استرس
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✾📚 @Dastan 📚✾
🌻🍁🌻🍁🌻🍁🌻🍁🌻🍁🌻
#داستان_آموزنده
🔆عیالوار
☀️امام علی علیهالسلام تکلّف دوستانش را در دوستی، غلوآمیز و تکلّف دشمنانش را در دشمنی، افراطآمیز دانسته و دوست نمیداشت. لذا فرمود:
☀️ «دو گروه دربارهی من به هلاکت میرسند؛ دوستانی که راه اغراق میپیمایند و دشمنانی که راه افراط میروند.»
امام علیهالسلام را دیدند که مقداری خرما خریده و در چادر شبی پیچیده و خود، آن را به خانه میبرد. بعضی که امام را دیدند، گفتند:
☀️«اجازه دهید برای شما بیاوریم.» فرمود: «عیالوار، خود به بردن آن سزاوارتر است.»
📚(صدای عدالت انسانی،1/121-تربیت اجتماعی، ص 333)
⚡️⚡️پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم فرمود: «ما گروه انبیاء و امینان و پرهیزگاران، از تکلّف (و تصنّع) بری هستیم.»
📚(مصباح الشریعه، باب 35)
✾📚 @Dastan 📚✾
🌸🔅🌸🔅🌸🔅🌸🔅🌸
#داستان_آموزنده
🔆اثر منفی دلبستگی به دنیا
🍃روزى حضرت موسى (ع ) در محلى عبور مى كرد، ديد: مردى گريه مى كند و در درگاه خدا مى نالد.
از آنجا گذشت ، و هنگام مراجعت نيز گذارش به همانجا افتاد، و ديد آن مرد، همچنان در درگاه خدا مى نالد و مى گريد، متوجه خدا شد و عرض كرد:
يا رب عبدك يبكى من مخافتك
: پروردگارا بنده تو از خوف تو مى گريد (به او توجه فرما).
خداوند به موسى (ع ) وحى كرد و فرمود:
اى پسر عمران ، اگر او آنقدر بگريد كه مغزش همراه اشكهاى چشمش ، به زمين بريزد، و دستش را آنقدر به سوى آسمان بلند كند كه ساقط شود، او را نمى آمرزم و هو يحب الدنيا:
✨✨چرا كه او دنيا را دوست دارد (به دنيا دلبسته است ، و دوستى دنيا را بر دوستى آخرت ترجيح مى دهد).
📚داستان دوستان
جلد اول، محمد محمدى اشتهاردى
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆در انتظار بلال حبشى
🍂پيامبر (ص ) با مسلمانان در مسجد بودند، هنگام نماز بود، ولى آن روز بلال حبشى در مسجد ديده نمى شد، تا اذان بگويد، همه در انتظار آمدن او بودند، سرانجام بلال با مقدارى تأ خير به مسجد آمد.
🍂پيامبر (ص ) به او فرمود: چرا دير آمدى ؟!.
بلال گفت : به سوى مسجد مى آمدم ، از كنار در خانه حضرت زهرا (ع ) عبور كردم ، ديدم فاطمه زهرا (ع ) پسرش حسن (ع ) را (كه كودك بود) به زمين گذاشته ، و كودك گريه مى كرد، و خود حضرت زهرا (ع ) مشغول دستاس (آسيا كردن گندم يا جو) بود.
🍂به آن حضرت عرض كردم : يكى از اين دو كار را به عهده من بگذار، هر كدام را كه دوست دارى ، يا نگهدارى كودك را يا دستاس را؟
فرمود: من نسبت به پسرم ، مهربانتر هستم .
او به نگهدارى كودك پرداخت و من به دستاس و آسيا كردن مشغول شدم ، و همين باعث دير آمدن من به مسجد شد.
🍂رسول اكرم (ص ) براى بلال دعل كرد و فرمود: رحمتها رحمك اللّه : نسبت به فاطمه (ع ) مهربانى كردى ، خداوند به تو مهربانى كند.
📚داستان دوستان
جلد اول، محمد محمدى اشتهاردى
✾📚 @Dastan 📚✾
🔻 یادت باشه
▫️تا "خودت نخوای" 🌱🌺
▫️هیچکس نمی تونه
▫️زندگیتو خراب کنه...
▫️یادت باشه که آرامش رو
▫️باید تو وجودت پیدا کنی.
▫️یادت باشه "خدا مواظبته" ....
▫️یادت باشه ته قلبت
▫️یه جایی برای "بخشش"
▫️آدما بگذاری..... 🌱🌺
✾📚 @Dastan 📚✾
🍃🍃🍃🍃
#شهیدانه
🔆رفتار شهید بروجردی با یک سرباز...
خودش را برای رفتن به ماموریت آماده میکرد که یک «سرباز» وارد اتاق شد و به مسئول دفتر فرمانده گفت که مرخصی لازم دارد و وقتی با جواب منفی روبرو شد، با ناراحتی پرسید: بروجردی کجاست؟ می خواهم با خودش صحبت کنم.
محمد رو کرد به سرباز و گفت: فرض کن که الان داری با بروجردی صحبت میکنی و او هم به تو میگوید که نمیشود به مرخصی بروی. شما سرباز اسلام هستید و به خاطر عدم موافقت با یک مرخصی که نباید اینطور عصبانی بشوید.
این حرف انگار بنزینی بود که بر آتش درون سرباز ریخته شد و او را شعله ورتر کرد و ناگهان سیلی محکمی به گوش محمد زد و گفت: اصلا به شما چه ربطی دارد که دخالت میکنی و با همان عصبانیت هر چه از دهانش در آمد نثار محمد کرد.
محمد به او نزدیک شد و خواست بغلش کند، سرباز گمان کرد میخواهد او را کتک بزند؛ مقاومت کرد و خواست از خودش دفاع کند، محمد بوسهای بر پیشانی سرباز زد و گفت بیا داخل دفتر بنشینیم و با هم صحبت کنیم.
اما سرباز که هنوز نمیدانست با چه کسی طرف است، با همان عصبانیت گفت اصلا تو چه کارهای که دخالت میکنی؟! من با بروجردی کار دارم.
محمد لبخندی زد و گفت خب بابا جان بروجردی خودم هستم.
سرباز جا خورد و زد زیر گریه. گفت هر کاری کنی حق با توست و اگر میخواهی تبعیدم کن یا برایم قرار زندان بنویس.
اما بروجردی نه تبعیدش کرد و نه برایش زندان برید و به سرباز گفت: حالا برو مرخصی، وقتی برگشتی بیا تا بیشتر با هم صحبت کنیم تا ببینیم میشود این عصبانیتت را فرو نشاند.
از آن روز به بعد سرباز عصبانی شد مرید محمد. وقتی که از مرخصی برگشت، به خط مقدم رفت و عاقبتش ختم به شهادت شد.
خبر برخورد فلان نماینده مجلس با سرباز ناجا را که شنیدم، یاد روایتی که در بالا خواندید افتادم. حضور امثال عنابستانی در مجلس و ردههای مدیریتی کشور، خیانت است به آنهمه خونی که پای حفاظت از این نظام و انقلاب ریخته شد؛ از جمله خون بروجردی.
و سوال این است که چه شد که از بروجردی به عنابستانی رسیدیم؟
کاش میشد برگردیم به قبلتر ها؛ به روزگار بزرگانی چون بروجردی ها و کاظمی ها..
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توجه توجه.....؟؟؟؟
📣📣📣.... این فیلم را ببینید و تا میتوانید منتشر کنید ، تا مردم بدانند قصد دشمن پلید در مورد کانون خانواده و ناموس مردم ایران چیست 😭😭😭
✾📚 @Dastan 📚✾
🔷💫🔷💫🔷💫🔷💫🔷
#داستان_آموزنده
🔆مسلمان ملعون !
🪴ابو حمزه مى گويد: از امام باقر (ع ) پرسيدم : چه مى گوئى درباره مسلمانى كه در خانه خود بسر مى برد، و مسلمان ديگرى به در خانه او مى آيد، و اجازه ورود مى طلبد، ولى آن مسلمان ، اجازه به او نمى دهد، و به استقبال او نمى رود؟!.
🪴فرمود: اى ابوحمزه ! هر مسلمانى كه براى ديدار از مسلمانى ، به خانه او مى رود، و يا براى نيازى به او مراجعه مى كند، و او با اينكه در خانه اش مى باشد، اجازه ورود به آن مسلمان ، نمى دهد، و از خانه به سوى او بيرون نمى آيد، چنين مسلمانى كه در خانه مى ماند، مشمول لعنت خدا است ، و اين لعنت ، ادامه دارد تا هنگامى كه با آن مسلمان مراجعه كننده ، ملاقات كند.
🪴ابوحمزه مى گويد: (با تعجب ) گفتم : فدايت شوم ، آيا آن مسلمانى كه اجازه نداد، در لعنت خدا است ؟! براستى چنين است ؟.
فرمود: آرى چنين است .
📚داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردى
✾📚 @Dastan 📚✾
⚡️🍃⚡️🍃⚡️🍃⚡️🍃⚡️
#داستان_آموزنده
🔆دعاى نادرست و درست !
پيامبر اكرم (صلى اللّه عليه و آله ) در جائى عبور مى كرد، ديد مسلمانى مشغول دعا است و چنين دعا مى كند: خدايا مرا از مردم ، بى نياز كن .
رسول اكرم (صلى اللّه عليه و آله ) به او فرمود: چنين دعا مكن ، زيرا مردم بايد نسبت به همديگر، تعاون و همكارى داشته باشند و نياز همديگر را تامين كنند، بلكه چنين دعا كن : خدايا مرا از مردم شرور (و بدكار) بى نياز گردان .
او عرض كرد: مردم شرور و بد چه كسانى هستند؟
پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) فرمود: 1- آنانكه وقتى چيزى را مى بخشند، منت مى گذارند
2- و اگر چيزى نمى بخشند، عيبجو هستند.
3- و در مورد فتنه (امتحان ) نيز نظير اين مطلب آمده ، كه شخصى دعا مى كرد و مى گفت : خدايا پناه مى برم به تو از فتنه .
امام به او فرمود، چنين دعا مكن ، زيرا همه ما در فتنه و آزمايش الهى هستيم ، بلكه بگو: خدايا در مورد انحراف و گمراهى هاى فتنه به تو پناه مى برم .
📚داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردى
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 اگر جای دانه هایت را که روزی کاشته ای فراموش کردی،
🍃 باران روزی به تو خواهد گفت کجا کاشته ای …
▫️"پس نیکی را بکار،
▫️بالای هر زمینی…
▫️و زیر هر آسمانی….
▫️برای هر کسی... "
🔻تو نمیدانی کی و کجا آن را خواهی یافت!!
🍃 که کار نیک هر جا که کاشته شود به بار می نشیند …
▫️اثر زیبا باقی می ماند،
▫️حتی اگر روزی صاحب اثر دیگر حضور نداشته باشد.
🌹 گلهایی که در انتهای جنگل می رویند ....
🍃 عطر خودشان را منتشر میکنند،
▫️چه کسی آنجا باشد تا از آنها قدردانی کند،
▫️چه نباشد
▫️چه کسی از کنارشان بگذرد ....
▫️چه نگذرد
🔻 معطر بودن ذات و طبیعت گلهاست
🍃 درست مثل آدمهایی که وجودشان سراسر عشق و محبت است
😊 آنهایی که بی هیچ توقعی لبخند می زنند و مهربانند...
✾📚 @Dastan 📚✾
🔅🌱🔅🌱🔅🌱🔅🌱🔅🌱🔅
#داستان_آموزنده
🔆احتمال و تغییر حال
🌴مرحوم عارف بالله، حاج اسماعیل دولابی میفرمود: یکی از علمای نجف، پس از سالها تدریس در حوزه، درس را تعطیل کرد و در را به روی خود بست. عدّهای به سراغش رفتند و دیدند بسیار لاغر شده و حالش منقلب است. از او پرسیدند که چرا درس را تعطیل کرده و طلبهها را محروم ساخته است.
🌴در پاسخ گفت: «اواخر، این احتمال برایم مطرح شده که میگفتم خدا و قیامتی هست، ممکن است راست باشد، همین احتمال، مرا ازآنچه عمری خود را به آن مشغول کرده بودم، بازداشته و به این حال افکنده است.»
📚(مصباح الهدی، ص 104)
☘☘امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «کسی که از عبرتها پند گیرد (از انجام گناهان) بازایستد.»
📚(غررالحکم،2/75)
✾📚 @Dastan 📚✾
🦋🍃🦋🍃🦋🍃🦋🍃🦋
#داستان_آموزنده
🔆بخاطر پدرش !
همه شنيده ايم كه حاتم طائى از مردان سخاوتمند و جوانمرد تاريخ است ، او در طائف زندگى مى كرد و از قبيله طّىّ بود، و در حال كفر از دنيا رفت .
او دخترى بنام سفانه داشت كه بانوئى باشخصيت و مهربان و بزرگ منش و سخاوتمند بود، اين دختر، در جنگ حنين و طائف كه در سال هشتم هجرت در سرزمين طائف ، بين مسلمين و مشركان واقع شد، در اسارت سپاه اسلام درآمد.
اين دختر با جمال و با كمال را وقتى به مدينه آوردند، هنگامى كه رسول اكرم (ص ) را ديد، درخواست آزادى خود نمود و در ضمن گفتارش عرض كرد:
من دختر بزرگ خاندانم هستم ، پدرم ، اسيران را آزاد مى كرد، به مستمندان كمك مى نمود، مهمان نواز بود و گرسنگان را سير مى كرد، و افراد اندوهگين را شاد مى نمود، اطعام مى كرد، بلند سلام مى نمود، و هيچ گاه درخواست نياز نيازمندى را رد نمى كرد، اين مرد، حاتم طائى بود و من دختر او هستم . رسول اكرم (ص ) فرمود: اين صفات ، از صفات مؤمنان است ، اگر پدرت مسلمان بود، براى او از درگاه خدا طلب آمرزش مى كردم .
سپس او را آزاد كرد و احترام شايانى به او نمود و فرمود: دست از سفانه برداريد، كه پدرش مرد كريم و بزرگوار و شريف ، و داراى ارزشهاى اخلاقى بود.
📚داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردى
✾📚 @Dastan 📚✾
🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃
#داستان_آموزنده
🔆نماز همه چیز ماست
⚡️یکی از اسراء نمازش که تمام شد ، سربازش عراقی صدایش کرد و گفت :
⚡️- شماها از نماز خواندن خسته نمی شوید ؟ همیشه می بینم چند نفر در حال نماز هستید ، حتی شبها و نیمه شبها ، شما خواب ندارید ؟
⚡️آن برادر با آرامش رو به سرباز عراقی کرد و جواب داد :
⚡️- ما به خاطر همین نماز اینجا اسیر شده ایم . نماز همه چیز ماست . نماز نور چشم ماست
📚رَملهای تشنه ، ص 84
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥آیت الله مصباح یزدی(ره):
تا میشود شبیه حضرت زهرا سلام الله علیها شوید.
#آیت_الله_مصباح
✾📚 @Dastan 📚✾
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
#داستان_آموزنده
🔆سه نامه عمل !
🍁حضرت رضا (ع ) فرمود: هنگامى كه روز قيامت مى شود، انسان با ايمان در پيشگاه خداوند، قرار مى گيرد، و خداوند خودش او را به محاسبه مى كشد، و كردار او را در معرض ديد او قرار مى دهد.
🍁او نخست ، نامه اى از عمل خود را مى نگرد، كه در آن گناهانش ثبت شده ، از ديدن آن رنگش تغيير مى كند و لرزه بر اندامش مى افتد:
سپس نامه ديگرى را مى نگرد، كه در آن كارهاى نيك ، و پاداش آنها ثبت شده ، از ديدن آن شادمان مى گردد.
🍁پس از آن خداوند به فرشتگان دستور مى دهد كه صفحه هايى را بياوريد كه در آن ، هيچ گونه اعمالى ثبت نشده است ، فرشتگان آن صفحه ها را در معرض ديد مؤمنان قرار مى دهند، وقتى مؤمنان آن صفحات را مى نگرند، در مى يابند كه در آن صفحه ها، (پاداش ثبت شده ) ولى عملى نوشته نشده است ، به خدا عرض مى كند: خدايا به عزت و جلالت در اين صفحات ، عملى نمى بينم .
🍁خداوند به آنها مى فرمايد: راست مى گوئيد، شما آن اعمال (نيك ) را نيت كرديد (ولى موفق به انجامش نشديد) و ما همان اعمال را براى شما ثبت كرديم ، سپس به مؤمنان به خاطر نيت آن اعمال ، پاداش مى دهند.
📚داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردى
✾📚 @Dastan 📚✾
☘🌾☘🌾☘🌾☘🌾☘
#داستان_آموزنده
🔆حماسه يك غلام سياه در كربلا
🌼جون در مدينه غلام و برده بود، حضرت على (ع ) او را از صاحبش خريد و به ابوذر غفارى بخشيد، او درخدمت ابوذر بود، و پس از شهادت ابوذر در تبعيدگاه ربذه ، در خدمت امام حسن (ع ) بود، و پس از شهادت امام حسن (ع ) در خدمت امام حسين (ع ) بود، و همراه كاروان حسينى از مدينه به سوى كربلا آمد.
جون ، در روز عاشورا به حضور امام حسين (ع ) آمد و اجازه رفتن به ميدان براى جنگ با دشمن را طلبيد، امام به او فرمود:
🌸اى جون ، تو بخاطر آسايش در زندگى ، به ما پيوسته اى ، اينك آسايشى در ميان نيست ، اجازه دارى كه از اينجا بروى و خود را از معركه نجات دهى .
🍁جون خود را روى دو پاى امام حسين عليه السّلام انداخت و پاهاى آن حضرت را مى بوسيد و مى گفت : اى پسر پيامبر! آيا سزاوار است كه من در رفاه ، كنار سفره شما بنشينم و اكنون شما را رها سازم ، بدن من بدبو، و خاندانم ناشناخته ، و رنگ بدنم سياه است ، به من لطفى كن ، آيا مى خواهى شايستگى بهشت را نيابم و در نتيجه بدنم خوشبو، و سفيد و خاندانم شريف نگردند؟! سوگند به خدا از شما جدا نمى شوم ، تا خون سياه من با خون شما درآميزد.
🍃وقتى كه امام حسين (ع ) آمادگى جون را دريافت ، به او اجازه رفتن به ميدان را داد.
جون چون قهرمانى بى بديل به سوى ميدان تاخت و همچنان پياپى بر دشمن حمله مى كرد و مى جنگيد، به گونه اى كه بيست و پنج نفر را به هلاكت رساند، سپس به شهادت رسيد.
امام حسين (ع ) به بالين او رفت و در كنار جسد پاك و بخون طپيده اش اين دعا را كرد: خدايا چهره جون را زيبا، و پيكرش را خوشبو گردان و او را با محمد و آلش (ع ) محشور فرما و بين او و محمد و آلش آشنائى بيشتر عطا كن .
🍂به بركت دعاى امام ، آنچنان بدن پاكش خوشبو شد، كه در قتلگاه ، بوى خوش پيكر او خوشبوتر از مشك و عنبر به مشام مى رسيد.
و از امام سجاد (ع ) نقل شده فرمود: آن قبيله اى كه پيكرهاى شهداى كربلا را دفن كردند، بعد از ده روز، بدن جون را يافتند كه بوى مشك از آن ساطع بود.
✨✨اين بود حماسه يك غلام سياه ، و سرانجام درخشان و نورانى او.
📚داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردى
✾📚 @Dastan 📚✾
آیت الله العظمی جوادی آملی:
«وقتی انسان در نماز قلب را مهار میکند که چشم و گوش را در بیرون مهار کرده باشد، اگر در بیرون نماز، چشم و گوشش را حفظ کرد، در نماز دشمن درونی هجوم نمی آورد. مهم آن است که انسان در بیرون نماز خود را حفظ کند.»
📚کتاب حکمت عبادات صفحه ۱۱۶
✾📚 @Dastan 📚✾
🔴اهمیت" تلقین کردن" در زندگی!
✍یکی از دلایلی که #اسلام زندگی را با گفتن #اذان در گوش نوزاد آغاز میکند.
💠و با #تلقین به میت تمام میکند اهمیت تلقین باشد.
زیرا انسان ذاتا تلقین پذیر است.
🌸#امام_صادق_علیه_السلام فرمودند:
تمام كسانيكه در آستانه مرگ قرار گيرند، إبليس يكى از شياطين مأمور خود را مأموريّت مي دهد كه به نزد او برود و او را امر به كفر كند
و آن قدر او را به شبهه و شكّ اندازد تا آنكه جانش خارج شود.
🌹و هر كسی كه مؤمن باشد، آن شيطان بر او غلبه نمیکند و شبهاتش در دل او جاى نمیگيرد.
🌱 بنابراين هر وقت شما بر بالين افراد محتضر از مؤمنين حاضر مىشويد، به آنها تلقين #شهادت به #توحيد و #نبوّت كنيد تا بگويند: لَاإلَهَ إلَّا اللَهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَهِ، تا آنكه جان بسپارند».
🔵لذا تلقین میت کمک رساندن به او در به هم شکستن نقشه های #شیطان است.
✅حتی در علم امروزی هم این قضیه ثابت شده است :
✅ یک نمونه آزمايشي بود كه به پيشنهاد يكي از روانشناسان بر روي دو تن از مجرمين محكوم به #اعدام انجام شد.
⛔️آزمايش به اين صورت بود كه مجرم اول را با چشمانی بسته در حضور مجرم دوم با بريدن شاهرگ دستش او را به مجازات رساندند.
در اين هنگام نفر دوم با چشمان خود شاهد مرگ او بر اثر خونريزی شديد بود.
🔰 سپس چشمان نفر دوم را نيز بستند و اين بار شاهرگ دست وی را فقط با تيغه اي خط كشيدند و در اين حين كيسه آب گرم نيز بالای دست وی شروع به ريختن می كرد.
💠 اين در حالی بود كه دست او به هيچ وجه زخمی نشده بود. اما در كمال ناباوری ديدند كه مجرم دوم نيز پس از چند دقيقه جان خود را از دست داد..
♻️ چراكه او مطمئن بود كه شاهرگ دستش به مانند نفر اول بريده شده و خونريزي مي كند. ريخته شدن خون را نيز بر روی دست خود حس می كرده است.
❗️در واقع تصوير ذهنی او چنين بوده كه تا چند لحظه ديگر به مانند نفر اول هلاك مي شود و همين طور هم شد.
🛑دستگاه عصبی شما تجربه خيالی را از تجربه واقعی تشخیص نمی دهد.
🔆بلکه فقط با توجه به اطلاعاتی كه از ناحيه مغز در اختيار او قرار می گيرد واكنش نشان می دهد.
✨اين يكی از قوانين اوليه و اصولی ذهن است. در واقع اينطوری آفریده و ساخته شده ايم.
🔵همه انسانها با درجات مختلف تلقین پذیرند ،امروزه دانشمندان اثبات کرده اند که بخشی از اثرات داروها اثرات تلقینی آنها است و خود آنها بخودی خود تاثیری ندارند،
لذا در پزشکی امروز استفاده از شبه داروها مطرح شده است که فاقد اثرات خاص دارویی و شیمیایی می باشند.
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼
📘 فروع كافى، كتاب الجَنآئز، بابُ تَلقين الميّت.
📗كافى، 2/ 633؛
📕 بحارالانوار، 6/ 223.
✾📚 @Dastan 📚✾