eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
67.6هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2.9هزار ویدیو
72 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
🔅‌ ✍️ همه مقصرند جز آقای دزد! 🔹خر فلانی رو شبانه دزدیدند! 🔸صبح، صدای صاحبش بالا رفت و اهالی روستا جمع شدند! 🔹یکی گفت: تقصیر معماره که دیوار رو کوتاه ساخته تا دزد به‌راحتی بیاد تو! 🔸اون یکی گفت: مقصر نجاره که در طویله رو محکم نساخته! 🔹یکی دیگه گفت: تقصیر قفل‌سازه که قفل ضعیفی ساخته! 🔸نفر بعدی گفت: مقصر خود الاغه که سروصدا نکرده تا صاحبش بفهمه! 🔹یکی گفت: مقصر صاحبشه، باید روزها می‌خوابیده، شب‌ها می‌رفته پیش الاغش! 💢خلاصه که همه مقصر بودن به جز آقای دزد! ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆عدالت عالم جليل آقاى حاج ملا محمد كزازى در قم قضاوت ميكرد حاج ميرزا ابوالفضل زاهدى گفت كه برادر ايشان يكنفر را كشته بود اولياء مقتول پيش ‍ ملا شكايت برده و تقاضاى قضاوت كردند، ولى شهوديكه براى اثبات ادعاى خويش آوردند كافى نبود از اينرو ادعاى آنها بدرجه اثبات شرعى نرسيد و در حال ركود ماند. اولياء مقتول از مرافعه دست برداشتند. ششماه از اين جريان گذشت ، برادر ملا محمد بگمان اينكه خويشاوندان مقتول دست برداشته اند و ديگر از اقرار و اعتراف او زيانى وارد نميشود خصوصا در نظر گرفت كه قاضى برادر من است و قطعا پرده از روى كار برنميدارد. روزى بر سبيل اتفاق داستان قتل را پيش برادر خود اقرار كرد. ملا محمد همان ساعت بورثه مقتول اطلاع داد و حكم قصاص درباره برادر خويش ‍ صادر نمود اولياء مقتول حكم آن مرحوم را پيش حاكم و والى برده و درخواست اجرا نمودند، والى گفته بود از انصاف دور است كه خاطر چنين شخص بى آلايشى را باندوه قتل برادر مبتلا نمايد. چنانكه او ديانتش اقتضا كرده و اين حكم را داده ، شما هم جوانمردى كنيد و گذشت نمائيد آنها نيز فتوت كرده هم از قصاص و هم از خونبها گذشتند. 📚الكلام يجر الكلام ص 224 ✾📚 @Dastan 📚✾
آیت الله مجتهدی تهرانے(ره): 🍃هر ڪس ظلم کند ، جزای خودش را در همین دنیا مےبیند، قیامت از همین جا شروع مےشود، از همین جا ، از همین جا... ✾📚 @Dastan 📚✾
🔻دعاهای هر شب ماه رمضان🔻 ⭐️از حضرت صادق عليه السلام روايت است كه در هر شب ماه رمضان مى‌خوانى: 🙏اَللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ أَنْ تَجْعَلَ فِيمَا تَقْضِي وَ تُقَدِّرُ مِنَ اَلْأَمْرِ اَلْمَحْتُومِ فِي اَلْأَمْرِ اَلْحَكِيمِ مِنَ اَلْقَضَاءِ اَلَّذِي لاَ يُرَدُّ وَ لاَ يُبَدَّلُ أَنْ تَكْتُبَنِي مِنْ حُجَّاجِ بَيْتِكَ اَلْحَرَامِ اَلْمَبْرُورِ حَجُّهُمْ اَلْمَشْكُورِ سَعْيُهُمْ اَلْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمْ اَلْمُكَفَّرِ عَنْ سَيِّئَاتِهِمْ [عَنْهُمْ سَيِّئَاتُهُمْ] وَ أَنْ تَجْعَلَ فِيمَا تَقْضِي وَ تُقَدِّرُ أَنْ تُطِيلَ عُمُرِي فِي خَيْرٍ وَ عَافِيَةٍ وَ تُوَسِّعَ فِي رِزْقِي وَ تَجْعَلَنِي مِمَّنْ تَنْتَصِرُ بِهِ لِدِينِكَ وَ لاَ تَسْتَبْدِلْ بِي غَيْرِي 🔷 در انيس الصالحين است كه: در هر شب از شبهاى ماه رمضان بخواند: 🙏أَعُوذُ بِجَلاَلِ وَجْهِكَ اَلْكَرِيمِ أَنْ يَنْقَضِيَ عَنِّي شَهْرُ رَمَضَانَ أَوْ يَطْلُعَ اَلْفَجْرُ مِنْ لَيْلَتِي هَذِهِ وَ لَكَ قِبَلِي تَبِعَةٌ أَوْ ذَنْبٌ تُعَذِّبُنِي عَلَيْهِ ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرامش آسمان شب سهم قلبهای❤️ پاکتان و نور ستاره ها روشنىِ بخش تمام لحظه هایتان ✨شبتون بخیر 🌼🌺 ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸در این صبح زیبا ❤️صمیمی ترین سلامها و درودها 🌸تقدیم شما عزیزان 🌸امیدوارم طلوع بیست و هفت روز ❤️اسفند و آخرین ماه سال 🌸پراز خوشے برایتان باشـد ❤️و شادی و برکت و آرامش 🌸مهمان همیشگی خانه هایتان 🌸ســــــلام صبحتـون پراز شــادی 🌸 امروزتان پر خیر و برکت🙏❤️ ✾📚 @Dastan 📚✾
🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀 🔆پاداش صابران مرد نابينائى حضور پيامبر گرامى آمد و تقاضاى دعا كرد، گفت از خدا بخواه كه پرده نابينائى را از چشمم بر كنار كند و قدرت ديدم را بمن برگرداند. حضرت فرمود: اگر ميل دارى دعا ميكنم اميد است مستجاب شود و چشمت بينا گردد و اگر ميخواهى در قيامت بى آنكه مورد محاسبه واقع شوى خدا را ملاقات كنى بوضع موجود راضى و صابر باشد. عرض كرد ملاقات بدون محاسبه را برگزيدم ، آنگاه رسول گرامى (صل الله علیه وآله و سلم ) فرمود: خداوند بزرگتر از اين است كه در دنيا هر دو چشم كسى را بگيرد سپس در قيامت عذابش نمايد. 📚داستانها و پندها (جلد اول)، مصطفی زمانی وجدانی ✾📚 @Dastan 📚✾
🌸🍂🍂🌸🍂🍂🌸🍂🍂🌸 🔆پيرمرد بهشتى انس مى گويد: روزى در محضر رسول اكرم (صل الله علیه وآله و سلم ) نشسته بوديم ، حضرت بطرفى اشاره كرد و فرمود: عنقريب مردى از اين راه ميآيد كه اهل بهشت است . طولى نكشيد كه پيرمردى از آن راه رسيد در حاليكه آب وضوى خويش را با دست راست خشك ميكرد و به انگشت دست چپش نعلين خويش را آويخته بود. پيش آمد و سلام كرد. فرداى آنروز و همچنين پس ‍ فردا، رسول اكرم (صل الله علیه وآله و سلم) همان جمله را تكرار كرد و همچنين پيرمرد از راه آمد. عبدالله بن عمرو بن عاص كه هر سه روز در مجلس حضور داشت و سخن نبى گرامى را شنيده بود تصميم گرفت با وى تماس بگيرد و از عبادات و اعمال خيرش آگاه گردد و بداند چه چيز او را بهشتى ساخته و باعث رفعت معنويش شده است . از پى او راه افتاد و با وى گفت من از پدرم قهر كرده ام و قسم ياد نموده ام كه سه شبانه روز بملاقاتش نروم اگر موافقت ميكنى بمنزل شما بيايم و اين مدت را نزد تو بگذرانم . پيرمرد قبول كرد. پسر عمرو بن عاص بخانه او رفت و هر شب در آنجا بود. عبدالله مى گويد: در اين سه شب نديدم كه پيرمرد براى عبادت برخيزد و اعمال مخصوص انجام دهد فقط موقعی كه در بستر پهلو به پهلو ميشد ذكر خدا ميگفت . او تمام شب را ميآرميد و چون فجر طلوع ميكرد براى نماز صبح برميخاست ، اما در طول اين مدت از او درباره كسى جز خير و خوبى سخنى نشنيدم . سه شبانه روز منقضى شد و اعمال پيرمرد آنقدر در نظرم ناچيز آمد كه ميرفت تحقيرش نمايم ولى خود را نگاهداشتم . موقع خداحافظى به او گفتم كه بين من و پدرم تيرگى و كدورتى پديد نيامده بود براى اين نزد تو آمدم كه سه روز متوالى از نبى اكرم (صل الله علیه وآله و سلم ) درباره ات چنين و چنان شنيده بودم ، خواستم تو را بشناسم و از عبادات و اعمالت آگاه گردم . اكنون متوجه شدم عمل بسيارى ندارى ، نميدانم چه چيز مقام تو را آنقدر بالا برده كه پيامبر گرامى درباره ات سخنانى آنچنانى گفته است . پيرمرد پاسخ داد جز آنچه از من ديدى عملى ندارم . پسر عمرو بن عاص از وى جدا شد و چند قدمى بيشتر نرفته بود كه پيرمرد او را صدا زد و گفت : اعمال ظاهر من همان بود كه ديدى اما در دلم نسبت بهيچ مسلمانى كينه و بدخواهى نيست و هرگز به كسيكه خداوند به او نعمتى عطا نموده است حسد نبرده ام . پسر عمرو بن عاص گفت : همين حسن نيّت و خيرخواهى است كه تو را مشمول عنايات و الطاف الهى ساخته و ما نمى توانيم اين چنين پاكدل و دگر دوست باشيم . 📚مجموعه ورام ، جلد اول ، صفحه 126 ✾📚 @Dastan 📚✾
🌺 روزهای پایانی ساله... یادمون باشه دل تکونی❤️ از خونه تکونی مهمتره… دلتو بتکون از هرچی که تو این یک سال یادش دلتو به درد آورد از خاطره هایی که گریه هاش بیشتر از خنده هاش بود از نفهمیدنِ اونایی که همیشه فهمیدیشون دلتو بتکون از کوتاهی هایِ خودت دلتو بتکون... یه نفسِ عمیق بکش سلام بده به بهار به اتفاقایِ خوب به خودت قول بده تو سالِ جدید بیشتر دوست داشته باشی بیشتر باشی، بیشتر بخندی بیشتر خودتو تو آینه نگاه کنی و لبخند بزنی و بگی: تو فوق العاده ی ! خوبه بدونیم داشتن دل بزرگ، "هنره" و بیایید دلمون رو بزرگ کنیم…!💞 ✾📚 @Dastan 📚✾
°•°•° الهی زندگیتون پر بشه از بهونه های کوچیکی که خوشحالی های بزرگ میسازن ... ✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 🌷 ! 🌷بهار سال ۶۵ بود. سالی جدید آغاز شد و مثل سنت همه‌ی ایرانیان من هم با خرید یک جعبه شیرینی به دیدن استاد خطاطی‌ام شیخ یونس رفتم. بعد از احوال‌پرسی و روبوسی در حال چای خوردن متوجه شدم که یونس در حال نوشتن اعلامیه‌ای است که محتوی آن خبر مرگ شخصی را می‌داد.... 🌷کنجکاو شدم که بدانم آن شخص کیست که با دیدن نام شیخ یونس در آخر اعلامیه، متوجه شدم که اعلامیه متعلق به خود حاج یونس است. شیخ اعلامیه را مقابلم قرار داد و از من در مورد متن آن سئوال کرد. خوب که دقت کردم حتی روز سوم و هفتم آن را هم ذکر کرده بود. متعجب شدم، اول خندیدم اما وقتی به صورت مصمم حاجی نگاه کردم، خنده بر روی لبانم خشک شد. آن روز به هر ترتیبی که بود گذشت. 🌷در عملیات صاحب الزمان زمانی که زیر گلوله‌های نیروهای بعثی خیلی از دوستانم به دیدار پروردگار رفتند، مرا نیز به دلیل جراحات وارده به بیمارستان منتقل کردند. غروب یکی از روزهایی که در بیمارستان بودم خبر شهادت حاج یونس را برایم آوردند. دلم گرفت، لبانم لرزید، چشمانم پر از اشک شد و صورتم به اندازه‌ی پهنای اقیانوس خیس.... روز شهادت حاج یونس دقیقاً با همان تاریخی که خودش در اعلامیه‌ای که با دست خودش به چاپ رسانده بود، مصادف گردید. : رزمنده دلاور عبدالصمد زراعتی ✾📚 @Dastan 📚✾
16.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👈حکایتی شنیدنی از دقت کم‌نظیر آیت‌الله درچه‌ای در رعایت حقوق مردم ✾📚 @Dastan 📚✾