eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
69.6هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
2.5هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
💥 مردان خدا 🌺 بابا کرَم و داستانِ خواندنی او 🌺 🌸 "‌کرَم‌علی کریم‌زاده " ساکن تهران و اهل زورخانه و در زیّ لات‌ها بود و چون هنگام گذر از کوچه، به بچه‌های محل آب‌نبات می‌داد، آنان وی را " بابا کرَم " می‌خواندند و از همین‌جا به این لقب مشهور شد. 💧مدتی بعد، خانمی شعری می‌سراید که مطلع آن این بود: "بابا کرَم! دوستت دارم." پس از سرودن آن، مرحوم کریم‌زاده به وی خیلی علاقه‌مند می‌شود و از او خواستگاری می‌کند تا همسر دومِ این مرد شود اما این‌خانم شرط ازدواج خود را این می‌گذارد که هر دو توبه کنند و بابا کرَم هم می‌پذیرد و برای این‌که خدا توبه‌شان را قبول کند، نذر می‌کنند که همه‌ی نمازها را در مسجد محل و به‌جماعت بخوانند. 💧مرحوم حجةالاسلام تنکابنی ( پیشوای مسجد محله‌ی آنها ) می‌گفت: "صبح روزی دیدم برف بسیار زیادی باریده است؛ به‌گونه‌ای که یقین داشتم آن روز کسی برای نمازِ جماعتِ صبح به مسجد نمی‌آید و از این‌رو نخواستم به مسجد بروم اما به یادم افتاد که همسر بابا کرَم به نذر خود پابند است و با همین انگیزه به راه افتادم. به مسجد که رسیدم، دیدم پشت در بسته‌ی مسجد - در آن سوز برف و سرما - منتظر بازشدنِ در مسجد و خواندن نماز جماعتِ صبح است! به مسجد رفتیم و نماز جماعت دونفره خواندیم." 💧بابا کرم از آن همسرِدوم خود، پسری به نام مرتضی پیدا می‌کند که بزرگ هیئتِ تفرشی‌های تهران ( واقع در کوچه‌ی بابل یا همان وزیری ) می‌شود ( و محسن مهدیان که راوی این تاریخ است، می‌گوید عکسی از این آقا مرتضی دارد. ) 💧مدتی بعد، حسین همدانیان آن شعر را کامل می‌کند و برایش آهنگی هم می‌سازد. ( همدانیان بعدها بسیار فقیر می‌شود و سرانجام در آسایشگاه سالمندان وفات می‌کند. ) 💧سپس همان شعر را ملوک آنغوز ( مشهور به "آفت" و "بلبلِ شرق" ) در کاباره‌های لاله‌زار به همان شکلی که معروف به "آواز تخت‌حوضی‌" و "کوچه‌بازاری"ست ، بازخوانی می‌کند و به‌قدری با خواندن آن معروف می‌شود که عکس وی را برای ترویج آدامس "‌خروس‌نشان"، روی آن می‌زنند. 💧اما سرنوشت او هم جالب است: یک بار که برای دیدار با پسرش به سوریه رفته بود، با اصرار یکی از دوستان به زیارت دختر امیرمومنان - علیه‌السلام‌ - می‌رود و همان‌جا "در اوج شهرت" برای همیشه از مطربی توبه می‌کند و بعدها درویش و همه‌ی تلاشش رسیدگی به حال نیازمندان می‌شود و کتابی هم به نام " از فقر تا فقر " می‌نویسد که تا کنون چاپ نشده است. ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆پسر كچل يك رفيقى داشتم ، خدارحمتش كند. مى گفت : پدرم با حاج شيخ رفيق بود، ومنزل ما هم مى آمد اما چيزى نمى خورد، من كوچك بودم وسرم كچل بود، وهر چه مداوا ميكردم خوب نمى شد. حاج شيخ ؛ به من فرمود: كلاهت را بردار ببينم وقتى كلاه را برداشتم يك نگاهى بسرم كرد، و فرمود: بله بد مرضى هم هست ، آب دهان به سرم انداخت . من كه بچه بودم عصبانى شدم ، رفتم به مادرم گفتم : اين ديگر كيست ، كه پدرم او را اينقدر احترام مى كند. مادرم گفت : مگر چه شده ؟ گفتم آب دهان به سرم انداخت . مادرم گفت : مادر ايشان مرد بزرگى است ناراحت نشو. من يك وقت احساس كردم كه سرم مى خارد، هى خاراندم زخم شد زخم را كندم ديدم زيرش مو در آورده . 📚داستانهايى از مردان خدا، قاسم مير خلف زاده ✾📚 @Dastan 📚✾
من فقط یک آرزو دارم وآن اینکه خدا به من یک عمر طولانی بدهد و من در این عمر ازهمه کناره گرفته و تا آخر عمر بر مظلومیت امیرالمومنین علی علیه السلام گریه کنم. (ره)صاحب کتاب بی‌نظیر الغدیر ✾📚 @Dastan 📚✾
🌹ضمانت بهشت از سوی پیامبر در مقابل انجام شش عمل🌹 🍃شش توصیه را از من قبول کنید تا من هم بهشت را برای شما ضمانت کنم: 🍃هرگاه سخن گفتید دروغ نگویید هرگاه وعده‌ای دادید برخلاف آن عمل نکنید . هرگاه امانتی به شما سپرده شد خیانت نکنید 🍃چشمان خود را [از حرام] فرو بندید پاکدا من باشید دست و زبان خود را [از حرام] نگه دارید. 📚خصال شیخ صدوق، ج۱،ص۳۲۱ ✾📚 @Dastan 📚✾ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺برای امروزتان 🌸آرزو کــردم 🌺که خدای مهربون 🌸هدیه دهد به شما 🌺طبقی از شادی های 🌸بی دلیل... 🌺روزی آرام و ذهنی پاک 🌸روزتون شاد و ایام به کام ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆بخاطر عدالت و امنيت واقعى ! در محضر امام صادق (ع )، سخن از قيام حضرت مهدى (عج الله تعالی فرجه ) به ميان آمد، امام صادق (علیه السلام ) فرمود: آنحضرت (امام مهدى ) آنقدر با دشمنان بجنگد و خونهاى آنها را بريزد كه بعضى (از مسلمين ) گويند: اگر اين شخص - اشاره به حضرت مهدى - از آل محمد (صل الله علیه وآله و سلم ) بود رحم مى كرد، اينهمه بى رحمى دليل بر اين است كه او از دودمان رسول خدا (ص ) نيسست !. يكى از حاضران به امام صادق (ع ) عرض كرد: اگر چنين است پس چرا ما آرزوى ظهور آنحضرت را داريم (يعنى كسى آرزومند ظهور حاكمى كه موجب خونريزى مى گردد نمى شود). امام صادق (ع ) از روى تعجب فرمود: سبحان الله اما تحب آن يظهر العدل و ياءمن السبل . عجبا آيا دوست ندارى كه عدالت ، آشكار گردد و راهها امن شود؟ (و امنيت جهانى پديد آيد و جهان پر از عدل و داد گردد). يعنى عدالت و امنيت جهانى ، بستگى به نابودى طاغوتها و مفسدين غير قابل هدايت دارد، و طبعا نابودى آنها بستگى به جنگ با آنها و ريختن خون ناپاك آنها است . 📚داستان دوستان، جلد دوم، محمد محمدى اشتهاردى ✾📚 @Dastan 📚✾
حکومت نظامی در غدیر ! سید محمد کمره‌ای از رجال صدر مشروطه می گوید: بعد ساعت سه به خانه آمده احمد (پسرش) از حضرت عبد العظيم نيامده بود، گمان كردم كه نتوانسته بيايد شام آبگوشت خورده خوابيديم ساعت پنج و نيم از شب احمد آمد تعجب كردم گفت از بس كه برا عيد غدير جمعيت زياد بود تاحال طول كشيد ، قريب چهار پنج هزار نفر جمعيت ماندند و شهر نتوانستند بيايند تمام خيابان و بازار و حرم و صحن و ماشين مملو از جمعيت و امشب حكومت‏ نظامى در شهر بهم خورد كسى را نگرفتند و الا ده هزار جمعيت را بايد بگيرند. 🌹فرار سیدن ایام غدیر مبارکباد 📿غفلت و سهل انگاری در مساله غدیر جایز نیست. ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆اعتراض شديد امام صادق به طاغوت معلّى بن خنيس از ياران و شاگردان مخلص و مبارز و عالم امام صادق (علیه السلام ) بود، داود بن على فرماندار مدينه از طرف خلفاى جور بود، به دستور او معلّى را به شهادت رساندند و اموالش را غارت نمودند. روزى داود به حضور امام صادق (ع ) آمد در حالى كه عبايش در زمين كشيده مى شد، امام صادق (ع ) به او شديدا اعتراض كرده و فرمود: مولا و دوستم معلّى را كشتى و اموالش را به يغما بردى ، آيا نمى دانى كه انسان هنگامى كه عزيزى را از دست بدهد، خوابش مى برد، ولى در جنگ خوابش نمى برد، سوگند به خدا حتما كه تو را نفرين مى كنم !. داود با طعنه و مسخره گفت : باشيم و نفرين تو را ببينيم . امام صادق (علیه السلام ) به خانه اش بازگشت ، آن شب تا صبح نخوابيد، همواره به نماز و مناجات پرداخت و در مناجات خود مى گفت : ياذاالقوّة و يا ذالمحال الشّديد و يا ذاالعزّة الّتى كلّ خلقك لها ذليل ، اكفنى هذا الطّاغية و انتقم لى منه : اى خداوند كه صاحب قدرت و نيروى استوار هستى ، اى خدائى كه داراى عذاب شديد مى باشى ، و اى صاحب شوكتى كه تمام خلق تو در برابر آن خوار و ذليل اند، مرا از (گزند) اين طاغوت (داود بن عبدالله ) كفايت كن و انتقام مرا از او بگير. ساعتى نگذشت كه در مدينه صداها بلند شد كه داود بن على از دنيا رفت . به اين ترتيب امام صادق (علیه السلام) در ان جوّ خفقان و وحشت ، به طاغوتيان اعتراض شديد مى كرد و براى آنها نفرين مى نمود، و به شاگردان و ياران مخلص خود، توجّه خاص داشت . 📚داستان دوستان، جلد دوم، محمد محمدى اشتهاردى ✾📚 @Dastan 📚✾
نشانه ايمان آن است كه راست بگويي آنگاه كه تو را زيان رساند، و دروغ نگويي آنگاه كه تو را سود دهد، و آنكه بيش از مقدار عملت سخن نگويي، و چون از ديگران سخن گويي از خدا بترسي. 📚نهج البلاغه/حکمت٤٥٨ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ✾📚 @Dastan 📚✾
ابراهیم هیچوقت از کلمه «من» استفاده نمیکرد. حتی برای شکستن نَفْس خودش کارهایی رو میکرد. مثلا زمانی که قهرمان کشتی بود توی بازار، کارتون روی دوش خودش میذاشت و جا به جا میکرد.. حتی یکبار که برای وضو به دستشویی های مسجد رفت و وقتی دید چاه دستشویی گرفته، رفت داخل زیرزمین و چاه رو باز کرد. سپس دستشویی رو کامل تمیز کرد؛ شست و آماده کرد. ابراهیم از این کارها خیلی انجام میداد. همیشه خودش رو در مقابل خدا کوچیک میدید. میگفت: این کارهارو انجام میدم تا بفهمم من هیچی نیستم.. 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊 ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥کلیپ زیبای «داستان زنده شدن زن عرب» با سخنرانی حجت‌الاسلام مومنی ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆اين عدالتى است كه هيچكس تحمل آنرا ندارد و اكنون شما مى توانيد به خوبى حدس بزنيد كه اينها با اين اشرافيت هرگز به عدالت حضرت امير عليه السلام و تساوى حقوق زبير و غلام او راضى نخواهد شد. شبى طلحه و زبير براى گفتگو با حضرت على عليه السلام به خدمت حضرت آمدند، حضرت زير نور چراغى مشغول محاسبه امور بود، حضرت فرمود تا چراغ بيت المال را خاموش كرده چراغ ديگر بياورند. زبير سبب را پرسيد، حضرت فرمود: آن چراغ از اموال بيت المال بود و من مشغول حسابرسى بيت المال بودم ، چون شما آمديد و به كار ديگر مشغول شدم نخواستم كه چراغ بيت المال را در كار ديگر مصرف كنم ! ايندو وقتى برخاستند زبير به طلحة گفت : اين عدالتى است كه هيچكس ‍ تحمل آنرا ندارد. در همين ايام بود كه حضرت بيت المال را قسمت نمود و به زبير و غلام او به يك اندازه سهم داد! زبير گفت : يا امير المؤ منين اين غلام من است (چگونه با من يكسان شده است ؟) حضرت فرمود: عدالت همين است ، و سهم هاشمى و زنگى در بيت المال يكسان است . 📚پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام، سيد محمد نجفى يزدى ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆عدالت بى نظير اميرالمؤمنين و نارضايتى اشراف يكى از علل و اسباب انحراف مردم و بزرگان آن زمان از اميرالمؤمنين عليه السلام عدالت بى نظير آن حضرت بود، در روز دوم بيعت خود در مدينه در يك سخنرانى كه در مدينه كرد فرمود: آگاه باشيد هر زمينى كه عثمان به كسى واگذار كرده و هر مالى كه از مال خدا به كسى (بى جهت ) بخشيده است به بيت المال (خزانه دولت اسلامى ) برمى گردد، همانا حق گذشته را هيچ چيز باطل نمى كند (گذشت زمان ، سبب نمى شود كه گذشته ها را ناديده بگيرم ) من اگر ببينم كه با آن (حقوق مردم ) ازدواج كرده اند و به كابين زنها رفته و ميان شهرها پراكنده شده باشد، آن را به جاى خود برمى گردانم ، همانا در عدالت گشايش ‍ است و هر كه حق بر او تنگ باشد، ستم برايش تنگتر است كلبى گويد: سپس حضرت دستور داد تا تمامى اموالى كه عثمان داده بود هر كجا كه يافت شود به بيت المال (يا صاحبان آن ) برگردانده شود. به همين جهت بود كه عمروبن عاص در نامه اى به معاويه نوشت : هر كار كه مى خواهى بكن ، چون پسر ابيطالب تو را از هر چه داشتى پوست كند همچنانكه پوست (چوب را براى درست كردن ) عصا برمى گيرند. على بن محمد بن ابو يوسف مدائنى از فضيل بن جعد نقل كرده است كه مى گفت : عمده ترين علت كناره گيرى عرب از اميرالمؤمنين مساءله مال بود، زيرا او نه اشراف را بر ديگران ترجيح ميداد و نه عرب را بر عجم ، او با رؤ سا و سران قبايل زدوبند نمى كرد همچنانكه پادشاهان مى كنند و هيچ كس را (با دادن باج ) به طرف خود نمى كشاند، ولى معاويه بر خلاف اين بود، لذا مردم على را رها كرده به معاويه پيوستند. 📚بحار، ج 41، ص 133 ✾📚 @Dastan 📚✾
منتخبی از کتاب شریف اقبال الاعمال سیدبن‌طاووس (مورد توصیه حضرت آیت الله بهجت) و دیگر کتب ادعیه 🔸عید غدیر بزرگترین عید اسلام است و عمل در آن، با عمل هشتاد ماه برابری می‌کند. 🔹سید برای شب عید غدیر، نماز و دعایی مخصوص نقل فرموده است. 🔸روزه آن، معادل روزه عمر است. 🔹نزدیک ظهر عید، دو رکعت نماز وارد شده که ثواب عظیمی دارد. 🔸زیارت امیرمؤمنان و بخشش و ایجاد سرور برای مؤمنان، از اعمال این روز است. 📚 اقبال‌الاعمال، ج٢ 🔵مرحوم شیخ عباس قمی در مفاتیح، زیارتی مفصل از امام هادی علیه‌السلام برای زیارت امیرمؤمنان علیه‌السلام در روز غدیر نقل کرده که شایسته است مورد غفلت قرار نگیرد. ✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از قاصدک
با ۱۵ جلسه ، تا اربعین ، عراقی حرف بزن❌️ 🎁 هدیه ورود : دو ترم آموزشِ رایگانِ تخصصی + لیست دنیایی از مکالمات اربعینی مثلا جملات مربوط به : ●وقتی گم شدی 😣 ●وقتِ تاکسی گرفتن 🚕 ●تو صرافی 🏦 ●تو حرم 🕌 ●خرید سوغاتی 💷 💰●سیمکارت📱 ●توی مرز ●توی درمانگاه ●مبیت گرفتن ⚠️همه جا کارِتو خودت راه میندازی⚠️ ○ یه سر بزن ضرر نمیکنی 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2230387069C79b4568f16
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از هر آنچه که می‌ترسی ذهنت را از آن دور کن و آن را به خدا واگذار کن ❤️🌿 ✾📚 @Dastan 📚✾
🧡رویاها به دنبال شما نمیان، 💓این شما هستین که باید 🧡اوناروجذب کنین وبه دست بیارین 💓رویاهاتو تبدیل به هدف کن، 🧡برای هدفت برنامه ریزی کن 💓و برای رسیدن به اهدافت 🧡 بی وقفه تلاش کن... ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. الحمدالله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیر المومنین علی ابن ابیطالب (علیه السلام) و الائمه المعصومین علیهم‌السلام 🌸عید همگی مبارک ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆على عليه السلام از عدالت مى گويد يكى از خصوصيات حضرت على عليه السلام اين بود كه بيت المال را به طور مساوى ميان مردم تقسيم مى كرد و بين مسلمانان تبعيض قائل نمى شد؛ اين امر باعث شده بود، برخى از طرفداران تبعيض و انحصار طلبها به معاويه بپيوندند. عده اى از دوستان على عليه السلام به حضور حضرت رسيدند و گفتند: - چنانچه افراد سياس و انحصار طلبها را با پول راضى كنى ، براى پيشرفت امور شايسته تر است . امام على عليه السلام از اين پيشنهاد خشمگين شد فرمود: - آيا نظرتان اين است به كسانى كه تحت حكومت من هستند ظلم كنم و حق آنان را به ديگران بدهم و با تضيع حقوق آنان يارانى دور خود جمع نمايم ؟ به خدا سوگند! تا دنيا وجود دارد و آفتاب مى تابد و ستارگان در آسمان مى درخشند، اين كار را نخواهم كرد. اگر مال ، از آن خودم بود آن را به طور مساوى تقسيم مى كردم ، چه رسد به اينكه مال ، مال خداست . سپس فرمود: - اى مردم ! كسى كه كار نيك را در جاى نادرست انجام داد، چند روزى نزد افراد نا اهل و تاريك دل مورد ستايش قرار مى گيرد و در دل ايشان محبت و دوستى مى آفريند؛ ولى اگر روز حادثه بدى براى وى پيش بيايد و به ياريشان نيازمند شود، آنان بدترين و سرزنش كننده ترين دوستان خواهند شد. 📚بحار، ج 41، ص 108 و 111؛ نقل از داستانهاى بحارالانوار ج 1 ص 37 و 38. ✾📚 @Dastan 📚✾
حکایت علامه جعفری(ره) از جشن غدیر *مرحوم علامه محمد تقی جعفری نقل می کرد*: یکی از نوه های مرحوم مورخ الدوله سپهر نویسنده کتاب ناسخ التواریخ به منزل ما آمد و اظهار داشت در شب عید غدیر در منزلی در شمال تهران، جشنی برقرار است و علاقه مندم شما هم در آن شرکت کنید. گفت: در این جشن تعداد زیادی از رجال لشکری و کشوری هستند. من تصور می کنم که اگر شما تشریف بیاورید و در آن محفل، مطالبی نیز بفرمایید مؤثر واقع شود. محل برگزاری جشن،منزلی بزرگ و تقریبا جنگل مانند بود و بخش هایی از آن،به صورت آب نماهای بسیار بزرگ بود و به هرحال،باغی بود که کمتر نمونه آن را دیده بودم. وارد جلسه شدیم. دیدم سالنی بسیار بزرگ است که انواع و اقسام میوه ها و شیرینی ها جهت پذیرایی از حضار در آن چیده شده است. در ادامه برنامه برخی از اینها آمدند و در وصف امیرالمؤمنین (ع) اشعاری خواندند.برخی از شعرها خوب بود و برخی نیز سطحی نداشت... من دیگر خسته شده بودم و بنا داشتم که بلند شوم که از در مجلس سیّدی با ظاهری بسیار ساده وارد شد و حتی کفش خود را برداشت و به داخل آورد که البته در آنجا این کار، خلاف عادت بود و پیدابود که صاحب مجلس و تعدادی دیگر ناراحت شده اند. عموم حضار به سید نگاهی تحقیر آمیز داشتند. کسی به او احترامی نگذاشت، ولی من در مقابلش به احترام برخاستم و او نیز سری تکان داد. سید،جوان بود و با یک طمأنینه و اطمینان خاصی بر روی زمین نشست و کسی هم تعارف نکرد که روی صندلی بنشیند. بالاخره نوبت به اشعرالشعرا رسید و از او دعوت کردند که بیاید و اشعارش را بخواند. این شاعر با یک طمطراقی آمد و شروع به قرائت اشعار نمود. وقتی بیت اول را خواند هر چند بد نبود ولی سید یک اشکال جدی به آن وارد کرد. اشعرالشعرا محل نگذاشت و بیت دوم را خواند. دوباره سید ایراد گرفت. شاعر همچنان توجه نمی کرد. وقتی بیت سوم را خواند،سید گفت: این هم اشکال دارد. شاعر عصبانی شد و گفت: چرا؟ سید گفت: خوب،این را اول می پرسیدی. الان برایت توضیح می دهم. سید بحثی از معانی بیان و صنایع ادبی را به صورت خیلی خلاصه بیان کرد... دیدم که دریایی است بیکران... چند نفر از حضار آمدند و احترام کردند و به زور سید را به بالای مجلس بردند. در این هنگام یکی از حضار به سید گفت: اولا خوش آمدید، هر چند که نمیدانیم چطور آمدید. دوم این که آیا خودتان هم شعر می گویید؟ سید گفت: گاهی اوقات. گفتند: می شود یکی از سروده های خود را بخوانید؟ گفت: آری و حتی میتوانم همین الان شعر تازه بگویم. گفتند: پس بفرمایید. گفت: نه، چرا که ممکن است بگویید این اشعار را قبلا گفته ای. شما بگویید که چه بسرایم؟ اینها با حالت اعجاب آمیز نگاهی به یکدیگر کردند و گفتند: غزلی بگویید در مدح امیرالمؤمنین که دو بیت اول عاشقانه باشد و بیت سوم این باشد که اگر علی به خاری نگاه کند،گلستان می شود و بیت چهارم این باشد که اگر معصیت کاران عالم حتی فرعون توسل به علی پیدا کنند بهره مند می شوند. خلاصه، محدوده را برای او خیلی تنگ کردند. سید قبل از شروع نگاهی به حضار کرد که کسی اشعار او را ننویسد. من زیر عبا خودکار و کاغذ را آماده کردم تا اشعار را یادداشت کنم. فهمید اما اعتراضی به من نکرد. سید شعر را این گونه آغاز کرد: گر شمیمی ز سر طرّه جانان خیزد تا قیامت ز صبا رایحه جان خیزد واله‌ام من که چو ازخواب تو بیدار شوی زچه رو از سر چشمان تو مژگان خیزد؟ علی عالی اعلا که ز بیم نهلش روح از کالبد عالم امکان خیزد گر به خاری کند از قاعده لطف نظر از بن خار، دو صد روضه رضوان خیزد گر زند دست به دامان ولایش فرعون از لحد با دو کف موسی عمران خیزد داورا! دادگرا! جانب "جدّا" نظری کز پی مدح تو چون بحر به طوفان خیزد ... معلوم شد که اسمش جدّا و قمی است. پس از خواندن شعر، سید خطاب به حاضران گفت: آقایان! علی(ع) از این جلسات که دور هم بنشینید و انواع غذاها را بخورید و چند بیت هم شعر بخوانید راضی نیست. علی مرد است و مردان را دوست دارد. اگر مرد هستید و مردانگی دارید بروید سراغ محرومان، دردمندان و فقرا. یعنی همان کسانی که مورد عنایت علی بودند. اینجا نشسته‌اید و غذاها، شیرینی‌ها و شربت‌های خوشمزه می‌خورید بعد می‌روید خانه و فکر می‌کنید که در مدح علی شعر گفته‌اید. صریح بگویم که باید وضعتان را عوض کنید و بروید سراغ محرومان جامعه. این را گفت و کفش خود را برداشت و از مجلس بیرون رفت. پس از رفتن او تا مدتی همه بهت زده بودند... آن شب شاهد بودم که تعدادی از آنها بسیار گریه می‌کردند. آقای سپهر، بعدها می‌گفت: تعدادی از آنها زندگی‌شان را تغییر دادند و رفتند و به رسیدگی به محرومان پرداختند. ابن سینای زمان ص ۹۷-۱۰۲. ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از قاصدک
💥 پدر و مادرای عزیز دقت کنید: ✅ اگه امروز فرزندتو درست تربیت کنی فردا حسرت امروز رو نمیخوری... 🔸از تربیت فرزندت خاطر جمع شو!☺️ 👇 http://eitaa.com/joinchat/63963136Ca672116ed5 🔹ما یک مجموعه کامل و غنی‌ با محتوای آموزشی و را در قالب انواع مهارتها برای شما تدارک دیده‌ایم 💥ویژه والدین، معلمان، مربیان تربیتی و تمامی دغدغه‌مندان عرصه تربیت 🟠طبق مبانی استاد علیرضا پناهیان🟠 💥با بیش از ۴۰ هزار دانـــــشــــجو و ده ها هزار تجربه موفق و لذت بخش😍 https://eitaa.com/joinchat/892535157Cc6bb3bfaec ✅ ‌حجت الاسلام سید محمد باقر حسینی
🌟💫🌟💫🌟💫 📖 به آسمان رود و کار آفتاب کند 🌺🌺🌺✨تا انتها بخوانید لطفا لطفا👇 در مورد حضرت علی و مصرع دوم شعر ثروتمند هندی 🔹فاضل بزرگوار، سید جعفر مزارعى روایت کرده یکى از طلبه هاى حوزه با عظمت نجف، از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملى بود. روزى از روى شکایت و فشار روحى، کنار ضریح مطهر حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) عرضه مى دارد شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید، در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم؟ شب امیرالمؤمنین (علیه السلام) را در خواب مى بیند که آن حضرت به او مى فرماید اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى، اینجا همین نان و ماست و فیجیل (نوعی سبزی) و فرش طلبگى است و اگر زندگى مادى قابل توجهى مى خواهى، باید به هندوستان در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان کس مراجعه کنى. چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد، به او بگو به آسمان رود و کار آفتاب کند. پس از این خواب، دوباره به حرم مطهر مشرف مى شود و عرضه مى دارد زندگى من اینجا پریشان و نا به سامان است، شما مرا به هندوستان حواله مى دهید؟ بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید سخن همان است که گفتم. اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى استقامت ورزى، اقامت کن. اگر نمى توانى، باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى به آسمان رود و کار آفتاب کند. پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن، کتاب ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند و اهل خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حیدرآباد، سراغ خانه آن راجه را مى گیرد. مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد تعجب مى کنند. وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند. چون در را باز مى کنند، مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد. طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گوید به آسمان رود و کار آفتاب کند. راجه فورا پیش خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى اش، وى را به حمام ببرید و او را با لباس هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید. مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى شود. فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند و هر کدام در آن سالن در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند. از شخصى که کنار دستش بود پرسید چه خبر است؟ گفت مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است. پیش خود گفت وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است. هنگامى که مجلس آراسته شد، راجه به سالن درآمد. همه به احترامش از جاى برخاستند و او نیز پس از احترام به مهمانان، در جاى ویژه خود نشست. نگاهی رو به اهل مجلس کرد و گفت آقایان، من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود (از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه) به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم و همه مى دانید که اولاد من، منحصر به دو دختر است. یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است، براى او عقد مى بندم و شما اى عالمان دین، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید. چون صیغه جارى شد، طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود پرسید شرح این داستان چیست؟ راجه گفت من چند سال قبل، قصد کردم در مدح امیرالمؤمنین (علیه السلام) شعرى بگویم. یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم. به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود. به شعراى ایران مراجعه کردم، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد. پیش خود گفتم حتما شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمؤمنین (علیه السلام) قرار نگرفته است، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید، نصف دارایى ام را به او ببخشم و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم. شما آمدید و مصراع دوم را گفتید. دیدم از هر جهت این مصراع شما، درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است. طلبه گفت مصراع اول چه بود؟ راجه گفت من گفته بودم به ذره گر نظر لطف بوتراب کند. طلبه گفت مصراع دوم از من نیست، بلکه لطف خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) است. راجه سجده شکر کرد و خواند: «به ذره گر نظر لطف بوتراب کند به آسمان رود و کار آفتاب کند» وقتى نظر کیمیا اثر حضرت مولا، فقیر نیازمندى را این گونه به ثروت و جاه و جلال برساند، نتیجه نظر حق در حق عبد چه خواهد کرد؟ 📚 منبع: عبرت آموز، حسین انصاریان ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 مژده ی خدا مژده ی خدا از آسمون رسید زائرای کعبه رو خبر بدید سمت آخرین فرستاده‌ی عشق دلاتونو عاشقونه پر بدید میگه پیغمبر خوبی علیه سرو باغ گل زهرایی من دل به مولای خودش علی بده هر کی دل داده به مولایی من 🎤 حامد جلیلی 🎊🎉🎈 ویژه عید غدیر 🏷 ✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 🌷 !! 🌷یک روز از ساحل اروند تا سنگرهای بتونی دشمن پیاده رفتم و موانع را بررسی کردم. از چولان‌ها که رد شدم، به سیم‌ خارداری تک رشته‌ای رسیدم. بعد از آن به ترتیب سیم خاردار چادری و سیم خاردار فرشی و موانع خورشیدی بزرگ و موانع خورشیدی کوچک قرار داشت. 🌷بعد از همه‌ این‌ها به سیم‌خادار توپی رسیدم. شش حلقه سیم خاردار توپی روی هم بود و باز خورشیدی و مجدداً سیم خاردار توپی نزدیک دیواره‌ سنگرها و نهایتاً به سنگرهای بسیار مقاوم بتنی رسیدم. حیران ماندم که چگونه در تاریکی شب، بچه‌ها از این موانع عبور کرده‌اند! : رزمنده دلاور حسین نیک‌نشان منبع: پایگاه خبری _ تحلیلی مشرق نیوز ✾📚 @Dastan 📚✾
🌹 گفتار بیهوده 🔸امام علی(علیه السلام): عبور امام به مردی افتاد که سخنان بیهوده بسیار می گفت.امام به او فرمود:ای مرد تو با این سخنان زیاد کارنامه ای را برای پروردگارت به وسیله فرشتگان محافظ می فرستی، پس سخنی بگو که سودت برساند نه که زیانت دهد... 📚آثار الصادقین/ج 9/ص25 ✾📚 @Dastan 📚✾
زیارت غدیریه.pdf
508.4K
زیارت غدیریه که از ناحیه حضرت هادی علیه السلام نقل شده است زیارتی مملو از معارف مربوط امیرالمومنین علیه السلام ✾📚 @Dastan 📚✾