⭕️وقایع روز عاشورا_ قسمت اول
🔹صبح عاشورا امام حسین(ع) پس از اقامه نماز صبح، صفوف نیروهای خود که۳۲ تن سواره و ۴۰ تن پیاده بودند را منظم کرد. سپس برای اتمام حجت، سوار بر اسب شد و همراه با گروهی از یاران به سوی لشکر دشمن پیش رفت و آنان را موعظه نمود.
🔸پس از سخنان امام، زهیر بن قین آغاز به سخن کرد و از فضایل حسین(ع) گفت و به موعظه پرداخت. قبل از آغاز جنگ حر بن یزید ریاحی از لشکر عمر بن سعد جداشد و به اردوگاه حسین(ع) پیوست.
🔻سپس با فرمان عمر بن سعد حمله به لشگر امام حسین علیه السلام با تیرباران کردن اصحاب آغاز شد. طبق بعضی روایات تاریخی، تا ۵۰ تن از یاران امام، در این حمله به شهادت رسیدند. پس از آن، یاران امام به صورت فردی و یا دو نفری به مبارزه رفتند.
🔺اصحاب اجازه نمیدادند کسی از سپاه دشمن به حسین(ع) نزدیک شود. ظهر عاشورا و در بحبوحه تیرباران دشمن حضرت نماز ظهر را به جماعت برگزار کردتد. پس از شهادت یاران غیر بنی هاشم امام حسین(ع) در صبح و بعداز ظهر عاشورا، یاران بنیهاشمی امام برای نبرد پیش آمدند.
♦️اولین کسی که از بنی هاشم از حسین(ع) اجازه میدان طلبید و به شهادت رسید، علی اکبر بود. پس از او دیگر خاندان امام نیز به میدان رفتند و به شهادت رسیدند. پس از شهادت بنیهاشم، امام حسین(ع) عازم نبرد شد اما از سپاه کوفه تا مدتی کسی برای رویارویی با آن حضرت پا پیش نمینهاد.
✅علیرغم تنهایی حسین(ع) و زخمهای سنگینی که بر جان و بدن او وارد شده بود، امام بیمهابا دشمن را تارومار میکرد، تا آنکه از شدت جراحات بی رمق از اسب بر زمین افتاد .
#تقویم_محرم
#امام_حسین_علیه_السلام
#دهم_محرم
#داستان_آموزنده
🔆سخنرانى امام حسين عليه السلام در ميدان جنگ
امام حسين عليه السلام روز عاشورا براى اتمام حجت در برابر لشكر دشمن قرار گرفت و بر شمشير خود تكيه داد و با صداى بلند فرمود:
شما را به خدا سوگند آيا مرا مى شناسيد؟
سپاه پاسخ دادند:
بلى ، تو فرزند دختر پيامبر خدا و نوه آن حضرت هستى .
امام حسين عليه السلام : شما را به خدا آيا مى دانيد رسول الله پدر بزرگ من است ؟
سپاه : بلى ، مى دانيم .
امام حسين عليه السلام شما را به خدا مى دانيد فاطمه دختر پيغمبر مادر من است ؟
سپاه : بلى ، مى دانيم .
امام حسين عليه السلام : شما را به خدا آيا مى دانيد على بن ابى طالب پدر من است ؟
سپاه : بلى ، مى دانيم .
امام حسين عليه السلام : شما را به خدا آيا مى دانيد خديجه دختر خويلد نخستين زنى كه به اسلام گرويد مادر بزرگ من است ؟
سپاه : بلى ، مى دانيم .
امام عليه السلام : شما را به خدا آيا مى دانيد حمزه سيد الشهدا عموى پدر من است ؟
سپاه : بلى ، مى دانيم .
امام عليه السلام : شما را به خدا آيا مى دانيد اين شمشير كه بر كمر بسته ام شمشير پيامبر خدا صلى الله عليه و آله است ؟
سپاه : آرى ، مى دانيم .
امام عليه السلام : شما را به خدا آيا مى دانيد اين عمامه را كه بر سرم بسته ام ، عمامه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله است ؟
سپاه : بلى ، مى دانيم .
امام عليه السلام : شما را به خدا آيا مى دانيد پدرم على اولين مردى بود كه اسلام آورد و در علم از همه آگاه تر و در حلم و صبر از همه شكيباتر و او پيشواى همه مردها و زنها است ؟
سپاه : بلى ، مى دانيم ؛
فبم تستحلون دمى ...
پس چرا ريختن خون مرا روا مى دانيد؟ در صورتى كه فرداى قيامت حوض كوثر در اختيار پدر من خواهد بود و او عده اى را از آب كوثر باز مى دارد، چنانچه كه شتر تشنه را از آب باز دارند و در همان روز پرچم حمد نيز در دست او خواهد بود.
سپاه : ما همه اينها را مى دانيم ولى هرگز از تو دست برنمى داريم تا بر اثر تشنگى جان بدهى .
📚ب : ج 44، ص 318
✾📚 @Dastan 📚✾
⭕️وقایع روز عاشورا_ قسمت دوم
🔹پس از آن ذوالجناح بر بالین او آمد و به دور پیکر امام میچرخید و او را میبویید. سپس پیشانیاش را به خون بدن امام حسین آغشته کرد و در حالیکه پاهایش را بر زمین میکوبید و شیهه سر میداد به سوی خیمهگاه رفت .
♦️وقتی که اهل بیت امام حسین ذوالجناح را به آن حال دیدند از خیمهها بیرون آمده و دور ذوالجناح گرد آمدند و دست بر سر و صورت و پای او میکشیدند. ام کلثوم دو دست خود را بر بالای سر خویش گذاشت و گفت: وامحمداه واجداه وانبیاه
🔸پس از شهادت حسین(ع)، سپاه دشمن به خیمهها هجوم بردند و آنچه بود به غنیمت گرفتند. آنان در این امر بر یکدیگر سبقت میرفتند. شمر به قصد کشتن امام سجاد(ع) همراه گروهی از سپاهیان، وارد خیمهگاه شدند که زینب(س) مانع این کار شد.
🔻به دستور عمر بن سعد و برای اجرای فرمان ابن زیاد، ده نفر داوطلب از سپاهیان کوفه، با اسبانشان بدن امام حسین(ع) را لگدکوب کردند و استخوانهای سینه و پشت آن حضرت را درهم شکستند.
🔺عمر بن سعد در همان روز سر حسین(ع) را به همراه سر شهدای کربلا که 72 سر بود با شمر و خولی و روانه کوفه کرد. امام سجاد(ع) که بیمار بود، به همراه حضرت زینب(س) و بقیه بازماندگان، به اسارت گرفته و به کوفه نزد ابن زیاد و سپس به دربار یزید در شام فرستاده شدند.
💠به دستور عمر بن سعد اجساد لشکریان کوفه دفن شدند؛ اما پیکرهای حسین(ع) و یارانش بر زمین ماند. سه روز بعد جماعتی از بنیاسد که در نزدیکی کربلا منزل داشتند، بر امام حسین(ع) و یارانش نماز گزاردند و آنان را دفن کردند.
#تقویم_محرم
#امام_حسین_علیه_السلام
#دهم_محرم
✾📚 @Dastan 📚✾
[ عکس ]
🔸خواص عاشورایی:
حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) _ قسمت اول
💠مادر سیدالشهداء (علیهالسّلام) فاطمه زهرا بنت رسولالله (صلیالله علیه وآله وسلّم) است که قرآن کریم در آیه تطهیر به طهارت وی شهادت داده است . پدر ایشان نیز حضرت علی بن ابیطالب (علیهالسّلام)، امیر مؤمنان و مولای متقیان است.
🔺روز عاشورا بعد از آن که امام (علیهالسّلام) تمام یاران خود را از دست داد و یکه و تنها ماند، به فرمان عمر سعد از هر سو امام (علیهالسّلام) را محاصره و به او حمله کردند. به این ترتیب بین حضرت و خیمهها فاصله ایجاد کردند.
🔻امام، دشمن را به مبارزه طلبید. هر کس از جنگاوران نامدار دشمن را که به او نزدیک میشد، از تیغ میگذراند و گروه بسیاری را به هلاکت رساند. امام (ع) شجاعانه میجنگید و به سپاه دشمن که تعداد آنان به سی هزار رسیده بود، یورش میبرد و آنان همانند ملخهای پراکنده شده، از برابر وی فرار میکردند.
🔹عمر سعد به سپاهش گفت: وای بر شما آیا میدانید با چه کسی مبارزه میکنید؟ این شخص فرزند قَتّال (بسیار کشنده) عرب است؛ از هر سو بر او یورش برید. پس گروهی بزرگ از نیزهداران و تیراندازان به او حمله کردند.
#تقویم_محرم
#امام_حسین_علیه_السلام
#دهم_محرم
✾📚 @Dastan 📚✾
🔸خواص عاشورایی:
حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) _ قسمت دوم
💠امام حسین (علیهالسّلام) آنقدر جنگید تا آنکه پیکر پاکش دهها زخم برداشت و در حالیکه از نبرد، ناتوان شده بود، ایستاد تا اندکی بیاساید. در همان حال که ایستاده بود، سنگی آمد و بر پیشانی او خورد و خون از پیشانیاش جاری گشت.
🔹گوشه جامه را برگرفت تا با آن، خون از پیشانیاش پاک کند که تیر سه شعبه حرمله آمد و در قلب حضرت جای گرفت. امام حسین (علیهالسّلام) فرمود: «بسم الله و بالله و علی ملة رسول الله». سپس تیر را گرفت و از پشت بیرون کشید.
♦️خون، همچون ناودان جاری شد. دست خود را روی زخم گذاشت، چون پر از خون شد، به طرف آسمان پاشید، حتی یک قطره هم برنگشت. سپس بار دیگر دست را پر از خون کرد و آن را به سر و صورت و محاسنش کشید و فرمود: به خدا سوگند، اینگونه خونآلود خواهم بود تا جدم را دیدار کنم.
✅آنگاه سنان بن انس (یا شمر بن ذیالجوشن) لعنت الله علیه، از اسب پیاده شد و محاسن حسین (علیهالسّلام) را گرفت و با شمشیر بر گلوی وی میزد و میگفت: «به خدا سوگند، سرت را از تنت جدا میکنم، در حالیکه میدانم تو پسر رسول خدایی ». سپس سر مبارک امام را از تن جدا کرد و آن را به خولی داد.
#تقویم_محرم
#امام_حسین_علیه_السلام
#دهم_محرم
✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌷
#گمنام
🌷مادر یکی از شهدای مفقود الاثر به مشهد مقدس مشرف مى شود و از محضر امام هشتم (علیه السلام) تقاضا میکند که فرزندش برگردد پس از توسل؛ همان شب خواب مى بيند نوری وارد منزلشان در شیراز شده و همه جا نورانی است.
🌷بلافاصله با شیراز تماس تلفنی مى گيرد؛ به ایشان می گويند: بلی فرزندت پیدا شده و هم اکنون او را آورده اند. آن عزیز یک غوّاص بود که پیکرش در ساحل اروند رود پیدا شد.
🌷ما از این حادثه الهام گرفتیم که شهیدان نورهایی بودند که ما از دست دادیم، باید دوباره آن ها را جستجو کنیم، بیابیم ....
📚 کرامات شهدا، صفحه ٣٣
#راوی: سردار باقرزاده
✾📚 @Dastan 📚✾
📚#معرفی_کتاب
🌟عنوان:تنهاترین علاج🌟
✍به قلم:سید علی اصغر علوی
🖨ناشر:انتشارات سدید
📓📝📓📝📓📝📓📝📓
کتاب تنها علاج نوشتهٔ سیدعلی اصغر علوی است که در انتشارات سدید منتشر شده است.
درباره کتاب تنها علاج
نویسنده در این کتاب قصد دارد بگوید تنها راه، حسین است، با امام حسین (ع) به همهجا میتوان رسید.
نویسنده در کتاب تنها علاج قصد دارد به مسلمان امروز یادآوری کند عاشورا را باید بهعنوان «تنها راه» برای نجات بشر دانست و نه راهی از میان راههای دیگر. باید فهمید که تنها راه، حسین (ع) است. امام حسین را صرفاً بهعنوان «یک راه» دانستن، شناختی نیست که به ظهور منجر شود؛ او تنها راهی است که در آخرالزمان میتوان یافت. این درک بزرگ را اصحاب امام حسین در سال ۶۱ هجری تجربه کرده بودند. برای همین وقتی امام، رخصتِ رفتن به آنها داد اما بیتابانه بهپای حسین افتادند، زیرا راهی و جایی دیگر جز او نمیشناختند. راز عظمت شهدای کربلا را در فهم این مطلب دقیق و عمیق باید دانست.
تنها با امام حسین (ع) میتوان فتحالفتوح عالم را به دست گرفت؛ آنچنانکه حتی امام عصر هم به این ابزار نیرومندِ عاشورا برای ظهورش محتاج است.
این کتاب مجموعهای منظومهوار از «نگاهی دوباره» و «فهمی دیگرگونه» از کربلا است. باور نویسنده بر آن است که برای عبور از وادی «سبک زندگی دینی» و وصول به قله رفیع «تمدن نوین اسلامی» آموزههای عاشورا و درسهای کربلا منبعی سرشارند و اگر دستگاه فکری جامعه، مبتنی بر نظام فکری عاشورایی امام حسین و اصحابش بشود، نوید عصر ظهور است.
📓📝📓📝📓📝📓📝📓
✾📚 @Dastan 📚✾
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸 امام حسین علیه السلام در شب عاشورا یک جور سخن گفت و در روز عاشورا یک جور دیگر. شب عاشورا، سخن از «نمیخواهم، احتیاج ندارم، بروید، بیعتم را برداشتم» بود.
روز عاشورا میگوید: «بیائید به من کمک کنید، آیا یاور و مددکاری هست؟ هل من ناصر ینصرنی؟»
🔸 شب صحبت میکند تا مبادا خبیثی در بین طیّبها باشد، و روز سخن میگوید تا مبادا طیّبی در بین خبیثها مانده باشد.
🔸شب غربال میکند تا فقط «صالحان» بمانند و روز غربال میکند تا فقط «اشقیاء» در مقابل او ایستاده باشند.
✾📚 @Dastan 📚✾
🏴 حضرت مهدی(عج) در فرازی از زیارت ناحیه مقدسه:
◼️ «سلام بر عباس فرزند امیرمومنان که جان خویش را در راه برادرش داد از دیروزش برای فردایش توشه برگرفت، در راه برادر جانبازی کرد و خود را فدایش کرد، از او حفاظت و خود را سپر بلایش کرد، برای او آب آورد، دست هایش قطع شد. خداوند قاتلانش یزید بن وقاد و حکیم بن طفیل طائی را لعنت کند.»
🔳 «السلام علی العباس بن امیرالمومنین المواسی أخاه بِنَفسِهِ، الا'خذ لِغَدِهِ مِن أمسهِ الفادی له، الواقی. السّاعی الیه بمائه، المَقطُوعة یداه، لَعَنَ الله قاتلیه یزید بن وقاد و حکیم بن الطفیل الطائی»
⬅️ (مصباح الزائر شیخ مفید، ص148*اقبال الأعمال سیدبن طاووس، ص47*بحارالانوار، ج45، ص64 و ج101 ص269).
🏷 #حضرت_عباس علیه السلام
#عاشورا
#امام_زمان عجل الله تعالی فرجه
✾📚 @Dastan 📚✾
با فلسطین نیستی هیئت نـرو شبها بخـواب
دم مزن از طـفل شش ماهه نـگـو جانم ربـاب
✾📚 @Dastan 📚✾
🔸 چهار دختر و سه پسر داشتم...
اما باز باردار بودم و دیگر تمایلی برای داشتن فرزندی دیگر نداشتم.
دارویی برای سقط جنین گرفتم و آماده کردم و گوشه ای گذاشتم ، همان شب خواب دیدم
🔸 بیرون خانه هم همه و شلوغ است ، درب خانه هم زده می شد!!
در را باز کردم ، دیدم آقایی نورانی با عبا و عمامه ای خاک آلود از سمت قبله آمد.
نوزادی در آغوش داشت، رو به من گفت:
این بچه را قبول می کنی؟
گفتم: نه، من خودم فرزند زیاد دارم!!
آن آقای نورانی فرمود:
حتی اگر علی اصغرامام حسین علیه السلام باشد؟!
بعد هم نوزاد را در آغوشم گذاشت و رو چرخاند و رفت...
گفتم: اقا شما کی هستید؟
گفت: علی ابن الحسین امام سجاد علیه السلام!
🔸 هراسان از خواب پریدم ، رفتم سراغ ظرف دارو ، دیدم ظرف دارو خالی است!
صبح رفتم خدمت شهیدآیت الله دستغیب و جریان خواب را گفتم.
آقا فرمودند: شما صاحب پسری می شوی که بین شانه هایش نشانه است ، آن را نگه دار!
🔸 آخرین پسرم ، روز میلاد امام سجاد علیه السلام به دنیا آمد و نام او را علی اصغر گذاشتند در حالی که بین دو شانه اش جای یک دست بود!!!
🔸 علی اصغر، در عملیات محرم، در روز شهادت امام سجاد علیه السلام ، در تیپ امام سجاد علیه السلام شهید شد
#شهید_علی_اصغر_اتحادی
✾📚 @Dastan 📚✾