eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
68.1هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2.8هزار ویدیو
71 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
11.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖌 جلسات تفسیر رهبر معظم انقلاب 📍قسمت ششم 📚 عنوان: اگر ایمان نداشتیم محاصره اقتصادی نمی شدیم 📖 تفسیر سوره ممتحنه 🗓۱۳۶۱/۰۷/۳۰ ✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 🌷 🌷یک روز اسرای عنبر با اتفاقی در اردوگاه روبرو شدند که هم تعجب و هم غیرت آن‌ها را به درد آورد. از ظهر گذشته بود که خودرویی وارد اردوگاه شد، به همه داخلْ‌ باشْ دادند، کسی حق نگاه کردن از پشت پنجره به بیرون را نداشت ولی هرطور بود این خبر بین بچه‌ها پخش شد. از در پشتی آن خودرو، چهار اسیر زن پیاده شدند همه با تعجب نگاه می‌کردیم که این اسرای زن در این‌جا و در دست این نامردان چه می‌کنند؟ چگونه اسیر شده‌اند؟ پاسخ این پرسش‌‌ها، ذهن ما را به خود مشغول کرده بود. 🌷با آمدن این چهار خواهر غم بزرگی بر دلمان نشست، می‌دانستیم که اسارت برای آن‌ها و خانواده‌هایشان چندین برابر از ما سخت‌تر است؛ زیرا آن‌ها دختران جوانی بودند که اسیر دست دشمن شدند. کسانی که به هیچ قانونی پایبند نبودند، ولی ما که دائماً، مستقیم و غیرمستقیم آن‌ها را زیر نظر داشتیم، با گزارش گرفتن از حال و نیاز آن‌ها، به وسیله نوشته ‌هایی که در مکان‌‌های خاص، دسترسی به آن‌ها را ممکن می‌ساخت، از مقاومت، صلابت و پاکدامنی آن‌ها مطمئن بودیم. 🌷آن‌ها در طبقه بالای آسایشگاه ما اقامت داشتند و ما دائم موظب بودیم که کدام سرباز به آن۹جا رفت و آمد دارد. اگر کمترین سوء‌‌ظنی به یکی از سربازان داشتیم فوراً به مسئول و فرمانده خود اطلاع می‌دادیم تا به فرمانده عراقی برساند. عراقی‌ها خوب می‌دانستند که ما نسبت به این چهار خواهر بسیار حساس هستیم، سربازانی که مسئول حفاظت از آن‌ها بودند، خوب می‌دانستند که اگر کمترین حرکتی خلاف مرام ما انجام دهند، برای آن‌ها خیلی بد می‌شود! سربازان بعثی کاملاً مواظب بودند که به هیچ وجه اسیر دیگری، جز آن‌هایی که خودشان انتخاب کرده ‌اند، با آن‌ها ارتباطی برقرار نکند. 🌷ما برای این‌که از وضعیت آن‌ها مطلع شویم، مکان‌هایی مانند دستشویی و شکاف‌های دیوار را مشخص کرده بودیم و با قرار دادن شیءی یا کاغذی، از احوالشان مطلع می‌شدیم. تنها چند نفر از اسرای کم سن و سال را مسئول این کار قرار دادیم. هر وقت عرصه بر ما تنگ می‌شد، حضور آن‌ها در اسارت به ما روحیه می‌داد و ما را آرام می‌کرد. هرگاه کارد به استخوان می‌رسید، به خود می‌گفتیم: «آیا با وجود چهار دختر در اسارت، ابراز خستگی و ضعف معنی دارد؟» : جانباز و آزاده سرافراز محمدحسین چینی‌ پرداز که از شهر دزفول در جبهه‌های جنگ حضور یافت و در نخستین روز از نوروز سال «۶۱» اسیر شد. 📚 کتاب "شصت و یک" خودنوشت راوى ✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از قاصدک
📍زنجان قیام کرد؛ صف بسیار عجیب مردم برای اهدای طلا به 🔺امروز در زنجان برای کمک به جبهه، یک صف بسیار طولانی تشکیل و در جریان مراسم پویش ایران همدل تصاویری فوق العاده‌ای از کمک به محور مقاومت خلق شد. 🔸باورنکردنی است که با وجود تمام فشارها و مشکلات این همه جمعیت برای کمک به خطوط مقدم مبارزه با اسراییل گردهم آمده باشند. 🔹جهت کمک نقدی به مردم مظلوم فلسطین و لبنان از طریق زیر می توانید اقدام کنید؛ شماره کارت:
6037998200000007
شماره شبا:
Ir320210000001000160000526
کد دستوری: * پرداخت مستقیم در KHAMENEI.IR 📢 راوی همدلی باش 👇 @iranehamdel_contact 🔹یک ایران همدلی... 🔹eitaa.com/irane_hamdel
7.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥داستان ملاقات خربزه‌ فروش با قطب عالم امکان حضرت صاحب الزمان ارواحنا فداه ✾📚 @Dastan 📚✾
بدترین بیماری قَالَ علی (ع): أَلَا وَ إِنَّ مِنَ الْبَلَاءِ الْفَاقَةَ، وَ أَشَدُّ مِنَ الْفَاقَةِ مَرَضُ الْبَدَنِ، وَ أَشَدُّ مِنْ مَرَضِ الْبَدَنِ مَرَضُ الْقَلْبِ؛ امیر المومنین علی(ع) فرمود: بدانيد كه يكى از بلاها، فقر و تهيدستى است و بدتر از تهيدستى، بيمارى تن است و بدتر از بيمارى تن بيمارى دل است. ( نهج البلاغه، حکمت ۳۸۸) امام علی (ع) در این حدیث شریف، به ترتیب شدت، سه نوع بلا را برمی‌شمارند: 🔹فقر و تنگدستی: فقر تنها به معنای نداشتن مال نیست، بلکه شامل محرومیت از بسیاری از نعمت‌ها زندگی نیز می‌شود. فقر می‌تواند بر روح و روان انسان تأثیر گذاشته و او را از دستیابی به بسیاری از اهداف, فرصت ها، موفقیت و موقعیت های خوب و تجربه های شیرین زندگی باز دارد. 🔹بیماری جسمی: بیماری جسمی می‌تواند بر تمام جنبه‌های زندگی انسان تأثیر گذاشته و او را از انجام بسیاری از کارها و موفقیت ها و تجارب شیرین زندگی باز دارد و ایجاد محرومیت کند. بیماری جسمی همچنین می‌تواند باعث ایجاد درد و رنج شده و بر روحیه انسان تأثیر منفی بگذارد. بیماری جسمی بدتر از فقر است؛ زیرا بیماری جسمی می‌تواند باعث شود که فرد نتواند از نعمت‌های مادی که دارد لذت ببرد. همچنین، بیماری جسمی می‌تواند باعث ایجاد درد و رنج شود و زندگی را به کام انسان تلخ کند. بیماری قلبی (روحی): امام (ع) بیماری قلبی را از همه بدتر می‌دانند. بیماری قلبی به معنای بیماری‌های روحی و روانی مانند حسادت، کینه، نفرت، غرور، تکبر، بدبینی، کفر، شرک، نفاق و ... است. این بیماری‌ها نه تنها بر خود فرد تأثیر می‌گذارند، بلکه بر روابط اجتماعی او نیز تأثیر منفی می‌گذارند. بیماری قلبی بدتر از بیماری جسمی است: زیرا بیماری قلبی می‌تواند باعث شود که فرد از نعمت ایمان و آرامش روحی محروم شود. همچنین، بیماری قلبی می‌تواند باعث ایجاد روابط ناسالم و تخریب شخصیت شود. بیماری قلبی می‌تواند اثرات طولانی‌مدتی بر زندگی فرد داشته باشد و حتی پس از بهبودی جسمی، آثار روحی آن باقی بماند. فقر و‌نداری، نهایتا زندگی محدود دنیا را خراب و تلخ می کند، اما سرانجام پایان پذیر است, اما بیماری قلبی می‌تواند مانع از رشد معنوی فرد شده و او را از رسیدن به سعادت اخروی باز دارد و زندگی ابدی انسان را نابود کرده و معروفیت از نعمت های ابدی و رنج و بدبختی پایان ناپذیری برایش پدید آورد. نتیجه‌گیری: امام علی (ع) در این حدیث به ما یادآور می‌شوند که بیماری‌های روحی و روانی بسیار خطرناک‌تر از بیماری‌های جسمی و فقر هستند. برای داشتن زندگی سالم و سعادتمند در دنیا و اخرت، باید به سلامت روح و روان خود اهمیت دهیم و از بیماری‌های قلبی محافظت کنیم ✾📚 @Dastan 📚✾
🔻 برخی از منسوبینِ نسل‌های بعدی مرحوم آیت‌الله‌ سید ابوالحسن اصفهانی نقل می‌کردند که روزی، دو تاجر هندی خدمت ایشان آمدند و دو دُرّ و جواهر گران‌بها، خدمت ایشان آوردند [و هدیه دادند]. 🔸 پسر ایشان، در مجلس حاضر بود و خوشحال شد و با خود گفت که ما در زندگی، چیزی اندوخته نداریم و به پدر می‌گویم که این‌ها را برای ما بگذارد. این، هدیه است [و از حقوق شرعی نیست] و منعی ندارد. 🔹 وقتی که این دو تاجر رفتند، دو طلبه‌ی فقیر و سیّد آمدند و گفتند که می‌خواهیم ازدواج کنیم. ایشان فرمودند که این یکی، مال شما و آن یکی هم مال شما و بروید مسائل ازدواجتان را حل کنید. 🔸 پسر ایشان، جلو آمد و گفت که شما، فرزند دیگری دارید که کمی بیمار است و برادری برای من گذاشته‌اید که تکفّل می‌خواهد و مادرم هم هست. خوب بود که این دو شی گران‌بها را به عنوان اندوخته‌ی ما برای زندگی بعد از خودتان قرار می‌دادید. 🔹 ایشان فرموده بود که پسرم! من وقتی از اصفهان به نجف آمدم، دو قِران برایم باقی مانده بود که بخشی را دادم و یک پوست برای زیر پایم گرفتم که فرشم باشد و بخشی را دادم و یک ابریق (آفتابه) و یک کاسه گرفتم. همین سه قلم را توانستم تهیه کنم و آن زمان، چراغ برای مطالعه نداشتم و به مراکز عمومی می‌رفتم که چراغ و شعله‌ای روشن بود و مطالعه می‌کردم؛ ولی خدای متعال و آقا بقیّةالله علیه‌السلام، مرا تنها نگذاشتند. شما هم خدایی دارید. 📣حجت‌الاسلام شیخ جعفر ناصری ✾📚 @Dastan 📚✾
دکتر الهی قمشه‌ای چه زیبا می‌گوید: وقتی دعا می‌کنی، دعای تو از این جهان خارج می‌شود و به جایی می‌رود که هیچ زمانی نیست. دعایت به قبل از پیدایش عالم می‌رود. دعایت به آنجا که دارند تقدیرت را می‌نویسند می‌رود. و تقدیر نویس مهربان عالم تقدیرت را با توجه به دعایت می‌نویسد. و مولانا می‌گوید : گر در طلب گوهر کانی، کانی گر در هوس لقمه نانی، نانی این نکته رمز اگر بدانی، دانی هر چیز که در جستن آنی، آنی.. خیر‌ترین دعا ، بهترین طلب ، زیباترین تقدیر ، نثارِ شما 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💕سـلام صبحتون بخیر 🌸پیشکش اول صبح 💕یک سلام گرم 🌸با عطر گل های بهشتی 💕از باغ آرامش 🌸و پر مهرخداست 💕امروزتان متبرک 🌸به نگاه مهربان خدا🐬👩‍❤️‍👨🐠 ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆نجات يونس و بازگشت او به سوى قوم خود حضرت يونس (علیه السلام ) وقتى كه در درون نهنگ قرار گرفت و در همانجا دل به خدا بست و توبه كرد، خداوند به نهنگ فرمان داد، تا يونس را به ساحل دريا ببرد و او را به بيرون دريا بيفكند. يونس همچون جوجه نوزاد و ضعيف و بى بال و پر، از شكم ماهى بزرگ (نهنگ ) بيرون آمد، به طورى كه توان حركت نداشت . لطف الهى به سراغ او آمد، خداوند در همان ساحل دريا، كدوبنى رويانيد يونس در سايه آن گياه آرميد و همواره ذكر خدا مى گفت و كم كم رشد كرد سلامتى خود را باز يافت . در اين هنگام خداوند كرمى فرستاد و ريشه آن درخت كدو را خورد و آن درخت خشك شد. خشك شدن آن درخت براى يونس ، بسيار سخت و رنج آور بود، محزون شدن ، خداوند به او وحى كرد: چرا محزون هستنى ؟، او عرض كرد: اين درخت براى من سايه تشكيل مى داد، كرمى بر آن مسلط كردى ، ريشه اش را خورد و خشك گرديد. خداوند فرمود: تو از خشك شدن يك درختى كه نه تو آن را كاشتى و نه به آن آب دادى ، غمگين شدى ، ولى از نزول عذاب بر صدهزار نفر يا بيشتر محزون نشدى ، اكنون بدان كه اهل نينوى ايمان آورده اند و راه تقوى به پيش ‍ گرفتند و عذاب از آنها رفع گرديد، به سوى آنها برو. و بنقل ديگر: پس از خشك شدن درخت ، يونس اظهار ناراحتى و رنج كرد، خداوند به او وحى كرد: اى يونس دل تو در مورد عذاب صدهزار نفر و بيشتر، نسوخت ولى براى رنج يكساعت ، طاقت خود را از دست دادى . يونس متوجه خطاى خود شد و عرض كرد: يا ربّ عفوك عفوك : پروردگارا، عفو تو را طالبم ، و درخواست بخشش مى كنم . يونس به سوى نينوى حركت كرد، وقتى كه نزديك نينوى رسيد، خجالت كشيد كه وارد نينوى شود،چوپانى را ديد نزد او رفت و به او فرمود: برو نزد مردم نيوى ، و به و به آنها خبر بده كه يونس به سوى شما مى آيد. چوپان به يونس گفت : آيا دروغ مى گوئى ؟ آيا حيا نمى كنى ؟ يونس در دريا غرق شد و از بين رفت . به درخواست يونس ، گوسفندى با زبان گويا گواهى داد كه او يونس است ، چوپان يقين پيدا كرد، با شتاب به نينوى رفت و ورود يونس را به مردم خبر داد، مردم كه هرگز چنين خبرى را باور نمى كردند، چوپان را دستگير كرده و تصميم گرفتند تا او را بزنند، او گفت : من براى صدق خبرى كه دادم ، برهان دارم ، گفتند: برهان تو چيست ؟، جواب داد: برهان من اين است كه اين گوسفند گواهى مى دهد، همان گوسفند با زبان گويا گواهى داد، مردم به راستى آن خبر اطمينان يافتند، به استقبال حضرت يونس (ع ) آمدند و آنحضرت را با احترام وارد نينوى نمودند و به او ايمان آوردند و در راه ايمان به خوبى استوار ماندند، و سالها تحت رهبرى و راهنمائيهاى حضرت يونس (ع ) به زندگى خود ادامه دادند. شخصى از امام باقر (ع ) پرسيد: غيبت يونس (ع ) از قوم خود، چقدر طول كشيد؟ امام باقر (ع ) در پاسخ فرمود: چهار هفته (28 روز) طول كشيد، هفته اوّل يونس از نينوى بيرون آمد و تا كنار دريا حركت كرد، هفته دوّم در شكم ماهى بود، و هفته سوّم در سايه درخت (كدو) در ساحل دريا بود، و هفته چهارم به سوى قوم خود حركت كرد تا به نينوى رسيد، در نتيجه مجموع رفتن و مراجعت يونس 28 روز طول كشيد. 📚داستان دوستان، جلد پنجم، محمد محمدى اشتهاردى ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆زيارت اهل قبور مرحوم ((آقاجمال ))، بسيار به زيارت اهل قبور مى رفت . به طورى كه آقايى از اهل فضل ، با خود مى گويد: اين آقا، مثل اينكه كار مهمترى ندارد، مرجع تقليد است و اين همه مشكلات ، وقت و بى وقت به وادى السّلام مى رود. روزى همين آقا، به منزل ((آقا جمال )) مى رود، آقا آهسته در گوشش ‍ مى گويد: ما به وادى السّلام مى رويم تا مبتلا به فلان فلان نشويم . اشاره مى كند به برخى از امراض روحى آن شخص ، كه مبتلا بوده است 📚داستانهايى از مردان خدا، قاسم مير خلف زاده ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه بسا با این رفتار آخرتمان را از دست بدهیم! 🎙حجه الاسلام عالی ✾📚 @Dastan 📚✾