eitaa logo
داستان آموزنده 📝
16.4هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
1.6هزار ویدیو
11 فایل
تبلیغات و ارتباط👇👇 @ad_noor1 داستانهای مذهبی و اخلاقی درسی برای زندگی روزمره را اینجا بخوانید👆👆 ☆مشاوره اخلاقی=> @Alnafs_almotmaenah . .
مشاهده در ایتا
دانلود
مردی خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله رسید و عرض کرد آیا به من اجازه میدهید که آرزوی مرگ بکنم؟ ✅حضرت فرمود: مرگ چیزی است که چاره ای از آن نیست و مسافرتی است طولانی که سزاوار است برای کسی که بخواهد به این سفر برود ده هدیه با خود ببرد.(ایا هدایا را اماده کردی) ✅پرسید آن هدایا کدامند؟ رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: 1- هدیه عزرائیل 2- هدیه قبر 3- هدیه نکیر و منکر 4- هدیه میزان 5- هدیه پل صراط 6- هدیه مالک (خزانه دار جهنم) 7- هدیه رضوان (خزانه دار بهشت) 8- هدیه پیامبر 9- هدیه جبرئیل 10- و هدیه خداوند متعال 🌱اما هدیه عزائیل چهار چیزاست : 1. رضایت حق داران. 2. قضای نمازها. 3. اشتیاق به خداوند. 4.آرزوی مرگ.(شهادت وجهاد در راه خدا) 🌱اما هدیه قبر چهار چیزاست : 1. ترک سخن چینی. 2. استبراء. 3. تلاوت قرآن. 4. نماز شب. 🌱اما هدیه نکیر و منکر چهار چیزاست : 1. راستگویی. 2. ترک غیبت. 3. حق گویی. 4. تواضع در برابر همه 🌱اما هدیه میزان چهار چیزاست : 1. فرو خوردن خشم. 2. تقوای راستین. 3. رفتن به سوی جماعت. 4. دعوت به سوی آمرزش الهی 🌱اما هدیه صراط چهار چیزاست : 1. اخلاص عمل. 2. زیاد به یاد خدا بودن. 3. خوش اخلاقی. 4. تحمل کردن آزار دیگران 🌱اما هدیه مالک(خزانه دار جهنم) چهار چیزاست : 1. گریه از ترس خداوند. 2. صدقه مخفی. 3.ترک گناهان. 4.خوش رفتاری با پدر و مادر 🌱اما هدیه رضوان(خزانه دار بهشت) چهار چیزاست : 1. صبر در ناملایمات. 2. شکر بر نعمت. 3.انفاق مال در راه اطاعت خداوند. 4.رعایت امانت در مال وقفی 🌱اما هدیه رسول اکرم(ص) چهار چیزاست : 1. دوست داشتن او. 2. پیروی از سنت او. 3. دوست داشتن اهل بیت او. 4. زبان را از بدی ها حفظ کردن 🌱 اما هدیه جبرئیل چهار چیزاست : 1. کم حرف زدن. 2.کم خوردن. 3. کم خوابیدن. 4. مداومت بر حمد 🌱اما هدیه خداوند متعال چهار چیزاست : 1. امر به نیکی. 2. نهی از بدی. 3. نصیحت و خیر خواهی برای مردم. 4.و مهربانی کردن با همه 📚 کتاب المواعظ العدديه اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
🔴 🍃در شهری زنی بسیار زیبا رو بود که شوهری (بی غیرت) داشت زن روزی خودش را آرایش کرد و به شوهر بی غیرتش گفت: آیا کسی هست که منو ببینه و در فتنه واقع نشه؟ شوهر گفت: بله یک نفر بنام عبید که بسیار انسان عابدیست زن گفت: حالا ببین چجوری وسوسه اش میکنم و در فتنه می اندازمش 🔴زن به نزد عبید رفت و چادرش را از چهره اش کنار زد ، مثل اینکه تکه ای از ماه در صورت این زن گذاشته بودن و عبید را بسوی خودش دعوت کرد عبید گفت: باشه من قبول میکنم که باتو باشم اما چند سوال دارم و دوست دارم با من صادق باشی اگر صادق بودی قبول است ، آن زن گفت:باشه درست جواب میدم عبید گفت: اگر الان عزرائیل برای بیرون آوردن روحت بیاد آیا در آن حالت نزع روح دوست داری بامن مشغول باشی؟زن گفت: نه به خدا ، عبید گفت اگر تو را در قبر گذاشتن و منکر و نکیر برای سوال و جواب پیشت آمدند در آن حالت دوست داری با من باشی؟ زن گفت: نه به خدا، 🍃عبید گفت: اگر قیامت برپاشد و تو نمی دانستی که پرونده اعمالت به دست راستت می دهند یا دست چپت آیا در آن حالت باز دوست داشتی با من مشغول باشی؟ زن گفت: نه به خدا عبیدگفت: اگر ترازوی اعمال گذاشتند و تو نمی دانستی که اعمال خوبت بیشتر میشود یا اعمال بدت ! آیا در آن حالت باز دوست داشتی که با من مشغول گناه باشی؟ زن گفت: نه به خدا 🍃عبید گفت: اگر در مقابل خدا قرار گرفتی و خداوند با تو صحبت می کرد ،آیا باز هم دوست داشتی با من باشی ؟ زن گفت نه والله عبید گفت: وقتی مردم از روی پل صراط رد میشدند و تو نمی دانستی که آیا میتونی رد بشی یانه؟ آیا باز هم دوست داشتی بامن مشغول گناه باشی ، زن گفت نه به خدا دیگه نگو ، عبید گفت : راست گفتی و آن زن به خانه رفت و به شوهرش گفت هم من بد کردم هم تو و زن توبه کرد واز عبادت کاران بزرگ شد .👌🌸 اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
✨﷽✨ ✍در سال 1362 در شهر تبریز پسر مرد ثروتمندی ، شاگرد مغازه خود را که پسر بچه ای بود کشت. دادگاه به قتل عمد حکم و متهم را به اعدام محکوم کرد پدر متهم 50 میلیون تومان حاضر شد پرداخت کند تا پدر مقتول رضایت دهد. با این مبلغ می شد 10 مغازه در بازار تبریز خرید.سرانجام صحنه اعدام حاضر شد و پدر مقتول با پای خود بر صندلی زیرپای قاتل زد. ناگهان بعد از 5 ثانیه، جلو رفته و پاهای قاتل را در هوا گرفت و پدر قاتل از خوشحالی از هوش رفت. بعد از برگشتن قاتل به آغوش خانواده، پدر قاتل 50 میلیون تومان را با یک وانت سایپا پول نقد به دم در خانه او می آورد.پدر مقتول که بسیار مومن بود می خندد و با این که خانه اش اجاره ای بود ولی از پذیرش آن مبلغ سرباز می زند. پدر قاتل می پرسد دلیل این کارت چیست؟ پدر مقتول می گوید: اگر انسان ثروتمندی نبودید می خواستم همان اول کار رضایت دهم. ولی چون مبلغ سنگینی پیشنهاد دادید نمی خواستم به خاطر پول رضایت دهم . چون ارزش این بخشش من بالاتر از پول است. پس منتظر شدم که قاتل جان دهد تا در آن لحظه بتوانم به خاطر خدا و رها کردن قاتل از رنج جان دادن و جوانمرگی نجات اش دهم. و اکنون که نیت مرا دانستید، پس دیگر پیشنهاد پول ندهید. دوم بدانید که همه جا پول کارساز نیست و به پول خود تکیه نکنید. اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
💎آیت‌الله قرائتی:😁 ❣در یڪی از دانشگاه ها پیرامون 🧕 سخنرانی میڪردم. 💎ناگهان دختری جوان از وسط جمعیت فریاد زد: حاج‌اقااااااااااااااااا چرا شما را ساختید؟!!!!😫 ❣گفتم: ، بافته ذهن ما نیست! را ما نساختیم بلکه در کتاب خدا یافتیم🙂 💎گفت: حجاب اصلا مهم نیست، چون ظاهر مهم نیست پاڪ باشه کافیه‌.☹️ ❣گفتم: آخه چرا یه حرفی میزنی ڪه خودت هم قبول نداری؟!!!!😏 💎گفت: دارم!😊 ❣گفتم: نداری😌 💎گفت: دارم☺️ ❣گفتم: ثابت میڪنم این حرفی ڪه گفتی رو خودت هم قبول نداری!😌😎 💎گفت: ثابت ڪن😊 ❣گفتم: ازدواج ڪردی؟!😉 💎گفت: نه!😕 ❣گفتم: خدایا این خانم ازدواج نڪرده و اعتقاد داره ظاهر مهم نیست دل پاڪ باشه، پس یه شوهر زشت زشت زشت قسمتش بفرما...😉😅 💎فریاد زد: خدا نڪنه😟😶 ❣گفتم: دلش پاڪه😌😁 💎گفت: غلط ڪردم حاج‌اقااااااا☹️😂😂😂 اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
وقتى كه نمرود حضرت ابراهيم (ع) را در آتش انداخت، ملائكه آسمان ها به گريه در آمدند، جبرئيل عرض كرد خدايا! در روى زمين يك نفر تو را پرستش مى كرد و حالا دشمن بر او مسلط شده. خطاب شد من هر وقت بخواهم او را اعانت و يارى مى كنم. ملائكه عرض كردند، پروردگارا پس اذن بده ما به يارى او بشتابيم... از طرف حضرت حق خطاب شد برويد، اگر اذن داد او را يارى كنيد. ملكى كه موكل آب بود آمد، ملائكه اى كه موكل باد و خاك و آتش بودند آمدند عرض كردند: اى ابراهيم اجازه بده تو را نجات دهيم و دشمنان تو را هلاك كنيم، حضرت ابراهيم اجازه نداد. جبرئيل آمد عرض كرد: اى ابراهيم آيا حاجتى دارى. حضرت ابراهيم فرمود: حاجتى دارم ولى به تو ندارم. جبرئيل گفت: به آن كس كه دارى بگو. حضرت ابراهيم فرمود: حسبى من سؤالى علمه بحالى. فرمود او خودش از حال من مطلع است و غافل نيست افوض امرى الى الله ان الله بصير بالعباد خطاب شد اى آتش بر ابراهيم سرد و سلامت شو 📚 قصص اللّٰه (داستان هايى از خدا) اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
🌺✍ حضرت رسول - ص - فرمود : در میان بنی اسرائیل عابدی زیبا و خوش سیما بود ، زندگی خود را به وسیله درست کردن زنبیل از برگ خرما می گذرانید . روزی از در خانه پادشاه می گذشت ، کنیز خانه پادشاه او را دید . وارد قصر شد و حکایتی از زیبایی و جمال عابد برای خانم تعریف کرد . خانم گفت : با نقشه ای او را داخل قصر کن . همین که عابد داخل شد ، چشم همسر سلطان که به او افتاد از حسن جمالش در شگفت شد . در خواست نزدیکی کرد . عابد امتناع ورزید ، زن دستور داد درهای قصر را ببندند . به او گفت : غیر ممکن است ، باید از تو کام گیرم و تو از من بهره . عابد چون راه چاره را مسدود دید ، پرسید : بالای قصر شما محلی نیست که در آنجا وضو بگیرم ؟ زن به کنیز گفت : ظرف آبی بالای قصر ببر تا هر چه می خواهد انجام دهد . عابد بر فراز قصر شد و در آنجا با خود گفت : ای نفس ! مدت چندین سال عبادت را که روز و شب مشغول بودی ، به یک عمل ناچیز می خواهی تباه کنی ؟ اکنون خود را از این بام به زیر انداز ، بمیری بهتر از آن است که این کار را انجام دهی . نزدیک بام رفت ، دید قصر مرتفعی است و هیچ دستاویزی نیست که خود را به آن بیاویزد تا به زمین برسد . همین که خود را آماده انداختن نمود امر به جبرئیل شد که فورا به زمین برو که بنده ما از ترس معصیت می خواهد خود را به کشتن بدهد . او را به بال خود دریاب تا آزرده نشود . جبرئیل عابد را در راه چون پدری مهربان گرفت و به زمین گذاشت . از قصر که فرود آمد به منزل خود برگشت زنبیلهایش در همان خانه ماند . وقتی که به خانه آمد زنش از او پرسید : پول زنبیل ها را چه کردی ؟ گفت : امروز چیزی عاید نشد . گفت : امشب با چه افطار کنیم ؟ جواب داد : باید به گرسنگی صبر کنیم ولی تو تنور را روشن کن تا همسایگان متوجه نشوند ما نان تهیه نکرده ایم ؛ زیرا آنها به فکر ما خواهند افتاد . زن تنور را روشن کرده با مرد خود شروع به صحبت نمود . در این بین یکی از زنان همسایه برای بردن آتش وارد شد . زن عابد به او گفت : خودت از تنور آتش بردار ، آن زن به مقدار لازم آتش برداشت ، در موقع رفتن گفت : شما گرم صحبت نشسته اید ، نانهایتان در تنور نزدیک است که بسوزد . زن نزدیک تنور آمد و دید نانهای بسیار خوب و مرتبی در اطراف تنور است . نانها را از تنور بیرون آورد و پیش شوهر برد و به او گفت : تو پیش خدا منزلتی داری که برایت نان آماده می شود از خداوند بخواه بقیه عمر ، ما را از بدبختی و ذلت نجات دهد . عابد گفت : صبر بر همین زندگانی بهتر است . اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
✨﷽✨ 🌼داستان بسیار زیبا ✍️چوپانی گوسفندان را به صحرا برد و به درخت گردوی تنومندی رسید. از آن بالا رفت و به چیدن گردو مشغول شد که ناگهان طوفان سختی در گرفت. خواست فرود آید، ترسید. باد شاخه‌ای را که چوپان روی آن بود به این طرف و آن طرف می‌برد. دید نزدیک است که بیفتد و دست و پایش بشکند. مستاصل شد و صوتش را رو به بالا کرد و گفت: «ای خدا گله‌ام نذر تو برای اینکه از درخت سالم پایین بیایم.» قدری باد ساکت شد و چوپان به شاخه قوی‌تری دست زد و جای پایی پیدا کرد و خود را محکم گرفت. گفت: «ای خدا راضی نمی‌شوی که زن و بچه من بیچاره از تنگی و خواری بمیرند و تو همه گله را صاحب شوی. نصف گله را به تو می‌دهم و نصفی هم برای خودم.» قدری پایین‌تر آمد. وقتی که نزدیک تنه درخت رسید گفت: «ای خدا نصف گله را چطور نگهداری می‌کنی؟ آن‌ها را خودم نگهداری می‌کنم در عوض کشک و پشم نصف گله را به تو می‌دهم.» وقتی کمی پایین‌تر آمد گفت: «بالاخره چوپان هم که بی‌مزد نمی‌شود. کشکش مال تو، پشمش مال من به عنوان دستمزد.» وقتی باقی تنه را سُرخورد و پایش به زمین رسید نگاهی به آسمان کرد و گفت: «چه کشکی چه پشمی؟ ما از هول خودمان یک غلطی کردیم. غلط زیادی که جریمه ندارد.» در زندگی شما چند بار این حکایت پیش آمده است؟! اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
🖇 اتفاقی عجیب زیر حرم حضرت عباس(ع) 🌻 آبی که 14 قرن پیش از فرزندان پیامبر اسلام سلب کردند امروز در حرم قمر بنی هاشم، به طرز معجره آسايی نابينا را بينا می‌كند، بيمار سرطانی را شفا میدهد و از 50 سال قبل تاكنون اين آب در يك سطح ثابت مانده و هر چه از آن استفاده می‌شود نه كم و نه زياد می‌شود. ۞ شيخ عباس 74 ساله، كه 36 سال خادم حرم حضرت عباس عليه السلام است، در مورد جريان آب دور قبر علمدار كربلا گفت: قبلا دو چشمه در سرداب مطهر وجود داشت كه از 400 سال قبل كه آب لوله كشی نبود اين آب مرتب می‌جوشيده و از يك طرف وارد و از طرف ديگر خارج مي‌شد كه مزه و طعم آن آب از بهترين آب معدنی امروز هم بهتر بود و آن سرداب پله داشت. ↫ مردم می‌آمدند و از آن آب به عنوان تبرك استفاده میكردند و آب در تابستان خنك و در زمستان گرم بود. 【 از 50 سال قبل تاكنون اين آب در يك سطح ثابت مانده و هر چه از آن استفاده ميیشود نه كم و نه زياد می‌شود. 】 💥 وی ادامه داد: شما به خوبی می‌دانيد اگر آب به مدت 10 روز در يك جا بماند گنديده می‌شود، اما اين آب با وجود اينكه درب ورودی آن بسته شده مانند گلاب ميماند و در اطراف قبر مطهر حضرت قمربنی هاشم حلقه زده و همچنان بسيار تازه و معطر مانده است. 💢 اين آب به ارتفاع يك متر بالاتر از قبر قرار دارد، اما هرگز وارد مرقد مطهر نشده و من اين‌ها را به چشم خود ديده ام و بارها شاهد بوده ام چقدر افراد كور وارد حرم شده و چند قطره از اين آب در چشمان آنها ريخته شده و بينا شده اند و يا افرادی داراي امراض پوستی و سرطانی با استفاده از اين آب شفا پيدا كرده اند. مگر آب دريای رحمت آقا تمام می‌شود. ❂ هم اكنون در بخش درب صاحب الزمان مرقد مطهر ابوالفضل پنجره كوچكی قرار دارد كه وصل به سرداب حرم است و اگر نگاه كنيد از آن مرتب بوی گلاب می‌آيد و اين همان آبی است كه متأسفانه خادمان كنونی در ورودي آن را و راه رسيدگی به سرداب را به روی زوار بسته اند. ☘☘ اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
السلام‌علیک‌یا‌ابا‌صالح‌المهدی ≽ امام خوب زمانم هر کجا هستید با هزاران عشق و ارادت سلام ✦السّلامُ عَلَیْڪَ یا صاحِبَ الزَّمانِ ✦اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ، ✦اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا شَریڪَ الْقُرْآنِ ، ✦اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ 💥اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
💠مشغول خودت باش باید همّ خود را صرف خود کند و به خود بپردازد. پرداختن به دیگران در هر حد و اندازه‌ای را ضرر می‌دانند؛ یعنی بد است و مطلقاً این کار را نکن! این کار از خود و پرداختن به دیگران است. گفتند که مشغول به خود باشید تا از دیگران غافل شوید؛ حال‌آنکه ما برعکسش عمل می‌کنیم. از کار یا حرفی که ارتباطی به ما ندارد، -حتی یک ذره و یک لحظه- باید بپرهیزیم و به خودمان مشغول باشیم. اگر آدم مشغول خودش بود، عیوبش را می‌یابد و آنها را رفع می‌کند و وقتی خودش را شناخت، وارد اقیانوس عظیم و می‌شود. 📚برگرفته از کتاب (شرح نامه عرفانی عملی آیت‌الله سعادت‌پرور) اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
💕رفتیم روتختی بخریم . قیمت یک مدل را پرسیدم. طرف گفت سیصد و سی تومن ولی شما سیصد بدید ، داشتیم از مغازه می آمدیم بیرون پشت سرمان میخندید داد زد آقا بیا دویست ببر . این داستان توی چند تا مغازه دیگر هم تکرار شده . این اسمش کاسبی نیست کوچولوها از هم می دزدند و گنده ها از همه . اوضاع لجن مالیست دستهایی که توی جیب هم میکنیم تمیز بیرون نخواهد آمد ، این دستها دیگر هرگز با هیچ آب و صابونی شسته نخواهد شد و ما با همین دستهای کثیف تا آخر عمرمان غذا خواهیم خورد ، بغل خواهیم کرد ، کف خواهیم زد ، دست خواهیم داد ، دعا خواهیم کرد و یک روز هم با همین دست کثیف با دنیا خداحافظی خواهیم کرد ✍ محسن باقرلو ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥
💎زندگی دیگران را نابود نکنیم❗️ جوانی از رفیقش پرسید : کجا کار میکنی ؟ پیش فلانی، ماهانه چند م‌گیری؟ ۵۰۰۰. همه‌ش همین؟ ۵۰۰۰ ؟ چطوری زنده‌ای تو؟ صاحب کار قدر تو رو نمی دونه، خیلی کمه ! یواش یواش از شغلش دلسرد شد و درخواست حقوق بیشتر کرد ، صاحب کار هم قبول نکرد و اخراجش کرد ، قبلا شغل داشت، اما حالا بیکار است. زنی بچه‌ای را به دنیا آورد، زن دیگری گفت : به مناسبت تولد بچه‌تون، شوهرت برات چی خرید ؟ هیچی ! مگه میشه ؟! یعنی تو براش هیچ ارزشی نداری ؟! بمب را انداخت و رفت، ظهر که شوهر به خانه آمد، دید که زنش عصبانی است و .... کار به دعوا کشید و تمام. پدری در نهایت خوشبختی است، یکی میرسد و میگوید‌ : پسرت چرا بهت سر نمی‌زند ؟ یعنی آنقدر مشغوله که وقت نمیکنه ؟! و با این حرف، صفای قلب پدر را تیره و تار میکند این است، سخن گفتن به زبان شیطان. در طول روز خیلی سؤال ها را ممکن است از همدیگر بپرسیم؛ چرا نخریدی؟ چرا نداری؟ یه النگو نداری بندازی دستت؟ چطور این زندگی را تحمل میکنی؟ یا فلانی را؟ چطور اجازه میدهی؟ ممکن است هدفمان صرفا کسب اطلاع باشد، یا از روی کنجکاوی یا فضولی و... اما نمی‌دانیم چه آتشی به جان شنونده می‌اندازیم ! شر نندازید تو زندگی مردم. واقعا خیلی چیزا به ما ربطی نداره! کور ، وارد خانه‌ی مردم شویم و کَر از آنجا بیرون بیاییم. مُفسد نباشیم. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande