✨﷽✨
🌺داستان آموزنده
✍در مورد رزق و روزی، روایات فراوانی آمده که بعضی اشاره دارند که رزق و روزی ثابت و از جانب خداوند مشخص شده و تلاش و کوشش در آن تأثیری ندارند؛ مثلا در روایتی آمده که شخصی از امیرالمؤمنین امام علی علیهالسلام پرسید: اگر رزقی برای شخصی مقدر شود و او در خانهای شود و تمام درها و پنجرهها بسته شوند رزق چگونه وارد آنجا میشود؟ که امام پاسخ میفرمایند از همان راهی داخل میشود که عزراییل برای گرفتن جانها داخل میشود.
یا در داستان دیگری آمده: شخصی از رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم پرسید من چه شغلی اختیار کنم تا پولدار شوم؟ پیامبر اکرم فرمودند سوزن فروش شو؛ آن شخص سوزن فروش نمیشود و خارکن بیابان میشود و اتفاقا سود خوبی هم میکند؛ هنگامی که به پیامبر اکرم این مسئله را اطلاع میدهد ایشان میفرمایند: فقط زحمت خودت را زیاد کردی…(یعنی برای تو طوری مقدر شده بود که با تلاش کم (سوزن فروشی) نیز به همین سود میرسیدی).
.
دسته دیگری از روایات هستند که بیان میکند ائمه اطهار نه تنها در کلام، تلاش برای کسب رزق و روزی حلال را از بزرگترین عبادات نامیدهاند بلکه خود نیز به کار کردن و کسب روزی اهتمام میورزیدهاند و عوامل زیادی را در کم یا زیاد شدن این نوع روزی دخیل دانستهاند. مثلا دهها روایت وجود دارد که سعی و تلاش، بیداری بینالطلوعین، استغفار، صدقه دادن، خوش اخلاقی، انصاف، دعا، تلاوت سوره واقعه و…باعث جلب روزی میشود و عواملی مانند تنبلی، اسراف، بدخلقی، چشم زخم، گناه، خواب بینالطلوعین، و… باعث تنگ شدن روزی میشود و انسان به برآیندی از اینها دست پیدا میکند.
.
نکته دیگر آنکه پیامبر در حدیثی بیان میفرمایند: اگر انسان از راه نامشروعی درآمد کسب کند خداوند همان مقدار از روزی حلالی که قرار بود به او برسد کم میکند و روز قیامت نیز مؤاخذه میشود.(1)(ضمن آنکه اثرات منفی خود را در دنیا نیز دارد).
در داستانی آمده که امام علی علیهالسلام همگام ورود به جایی افسار خود را به غلامی سپرد تا نگهدارد؛ آن مرد افسار را دزدید و در بازار دو درهم فروخت؛ هنگامی که امیرالمؤمنین بازگشت و از موضوع اطلاع یافتند فرمودند قصد داشتم به خاطر نگه داشتن افسار به آن مرد دو درهم بدهم که او رزق حلال را با رزقی حرام جایگزین نمود.(2)
.
پس: رزق دو نوع است رزقی که خود به سوی ما میآید و رزقی که ما به سویش میرویم.
.
1- کافی،ج5ص80
2- منابع داستانها از کتاب کلید گنج سعادت و کلام بزرگان با اندکی تغییر و خلاصه نمودن آورده شده.
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
🔆 #پندانه
✍ قبل از حرف زدن، سخن را در مغزت هضم کن
🔹پسر جوانی بیمار شد. اشتهایش کور شد و معدهاش او را از خوردن هر چیزی معذور داشت.
🔸حکیم برایش عسل تجویز کرد. جوان میترسید باز از خوردن عسل دچار دلپیچه شود، لذا نمیخورد.
🔹حکیم گفت:
بخور و نترس که من کنار تو هستم.
🔸جوان خورد و بدون هیچ دردی، معدهاش عسل را پذیرفت.
🔹حکیم گفت:
میدانی چرا معده تو عسل را قبول کرد و پس نزد و زود هضم شد؟
🔸جوان گفت:
نمیدانم.
🔹حکیم گفت:
عسل تنها خوراکی در جهان طبیعت است که قبل از هضم کردن تو، یک بار در معده زنبور هضم شده است.
🔸پس بدان که عسل غذای معده تو و سخن غذای روح توست.
🔻اگر میخواهی حرف تو را بپذیرند و پس نزنند و زود هضم شود، سعی کن مانند زنبور که عسل را در معدهاش هضم میکند، تو نیز قبل از سخن گفتن، سخنانت را در مغزت سبک و سنگین و هضم کنی سپس بر زبان بیاوری!
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
سلام امام زمانم...
الھـیعظـمالبلاء(:
نبودنـت،ھمـانبـلایعظیـماسـت؛
کـهزمینراتنـگکـرده!
امـا
جـداافتـادنعیـبنیسـت . !
جـدامانـدنعیـباسـت . !
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
#امام_زمان عج
#سݪاماربابمـ♥️°°
وَلله عطشناک ترین واژه
سلاماست
وقتی که دلی
تنگِ حرم داشته باشی
#السلامعلیڪیااباعبدلله✋
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
#حضرت_رقیه س🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 ﷽ 🔹
🌹پیامبر خدا (ص) فرمودند:
جبرئیل و اسرافیل و عزرائیل و میکائیل
نزدم آمدند، جبرئیل فرمود:
ای پیامبر خدا هر کس از امتت ده صلوات
بر تو بفرستد من بر پل صراط دستش را
خواهم گرفت و او را عبور میدهم
میکائیل فرمود: من هم از آب حوض کوثر
به او مینوشانم
اسرافیل هم فرمود:
منم سر به سجده میگذارم
و سر را بلند نخواهم کرد تا خداوند
همهی گناهان او را نبخشاید
عزرائیل هم گفت: منم روح او را همانند
روح پیامبران قبض میکنم.
[ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَىمُحَمَّدٍ و آلِ محمد ]
📙درةالناصحین
🎙#حجتالاسلامفرحزاد
8.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مستند
دختر رپیری که محجبه شد و موسیقی را کنار گذاشت 😳😍👌
مراقب مهربونیاتون باشید.
#عفاف_حجاب
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
فقیر و پرخوری را به جرمی زندانی کردند.
در زندان هم آرام نگرفت و متنبه نشد و به زور غذای زندانی ها را می گرفت و می خورد و آنقدر اذیت کرد تا بالاخره زندانی ها به قاضی شکایت بردند که « نجات مان بده! این زندانی پرخور، عاصی مان کرده است و نمی گذارد یک وعده غذا از گلوی مان پایین برود. »
قاضی موضوع را تحقیق کرد و فهمید فقیر تن به کار کردن نمی دهد و زندان برایش یک بهشت کوچک است که در آن هم غذای فراوان هست و هم نیازی به کار کردن ندارد. پس او را از زندان بیرون انداخت و هرچه فقیر مفت خور اصرار کرد در زندان بماند، قاضی قبول نکرد و برای آن که مردم هم به او باج ندهند و مفت خور مجبور شود کار کند، دستور داد فقیر مفت خور را در شهر بگردانند و جار بزنند که او فقیر است اما کسی به او نسیه ندهد، وام ندهد، امانت ندهد و خلاصه هیچ کمکی به او نکند.
به این ترتیب، ماموران قاضی، فقیر را روی شتر مردی هیزم شکن نشاندند و به هیزم فروش گفتند او را کوچه به کوچه بگرداند و جار بزند « ای مردم! این مرد را بشناسید، فقیر است. به او وام ندهید. نسیه ندهید. داد و ستد نکنید. او دزد است. پرخور است و کسبي و کاری هم ندارد. خوب نگاهش کنید. »
هیزم فروش هم راه افتاد و از صبح زود تا نیمه شب، فریاد زد و درباره مفت خور بی آبرو به مردم اعلام خطر کرد.
شب که رسید هیزم فروش به فقیر گفت « همه امروز را به تو اختصاص دادم. مزد من و کرایه شتر را بده که بروم ! » فقیر مفت خور با خنده گفت « تو نفهمیدی از صبح تا الان چی جار میزدی ؟ الان همه شهر می دانند که من پول به کسی نمی دهم و تو که از صبح فریاد می زدی و به همه خبر می دادی به آنچه می گفتی فکر نمی کردی ؟! »
✔مولانا در این حکایت به مخاطبانش گوشزد می کند که چه بسا عالمانی که وعظ می کنند اما خود مانند هیزم فروش، به آنچه گفته اند نمی اندیشند و عمل نمی کنند.
•
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
#یک_داستان_یک_پند
✍الاغی مورچهای دید که همیشه بار میبرد و خسته نمیشد. با مورچه نشست و گفت: به من نیز راز این همت عالیهات را بیاموز، من همیشه تو را زیر بار میبینیم و حتی چندین برابر وزن خود بار بر میداری و خسته نمیشوی، اما من زیر اندکی بار طاقت ندارم و اگر بارم را زیاد کنند، کمرم خم میشود.
🐜مور به الاغ گفت: تو زمانی میتوانی مانند من همیشه بار ببری و خسته نشوی و چندین برابر وزن خود بار برداری که بار را برای خود ببری. راز همت عالی من این است که من بار را برای خود میبرم، و تو باری که بر دوش میگیری به خاطر دیگران است.
💎آری! گاهی ما مطلبی یاد نمیگیریم که خودمان به آن نیازمندیم، بلکه یاد میگیریم بخاطر دیگران که جایی آن مطلب را بگوییم تا به ما با سواد و عالم بگویند!!! پس در نتیجه چیزی از علم، یادمان نمیماند و قدرت تحلیل مطلب را نداریم؛ یا برای مردگان خود پس از مرگشان بخاطر ثواب رساندن به آنها احسان و اطعام به فقرا نمیکنیم، بلکه به خاطر خودمان به فامیل و دوستان و آشنایان اطعام میکنیم که نگویند ما انسان خسیسی بودیم. یا نماز و ذکر نمیگوییم بخاطر خودمان که خداوند خلقمان کرده و مدیون نعمتهای او هستیم، نماز و ذکر میگوییم به خاطر برآورده شدن و رفع حاجتهایمان و... تمام این مثالها فرق همت مور و الاغ است.
16.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌✨بیان خاطره بسیار زیبایی از حاج مهدی سلحشور در رابطه با یک شهید و اهمیت مقام پدر. واقعآ که، عجب عوالمی داشتند این شهدا!!!
یا #امام_حسین مال خودت😭🥀
#شهیدانه🕊🕊
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
📚 #حـکــایـــــــت 📚
یک روز پادشاهی همراه با درباريانش برای شكار به جنگل رفتند.
هوا خيلی گرم بود وتشنگی داشت پادشاه و يارانش را از پا در می آورد.
بعد ازساعتها جستجو جويبار كوچكی ديدند.پادشاه شاهين شكاريش را به زمين گذاشت، و جام طلایی را در جويبار زد و خواست آب بنوشد ،اما شاهين به جام زد و آب بر روی زمين ريخت.
برای بار دوم هم همين اتفاق افتاد، پادشاه خيلی عصبانی شد و فكر كرد ، اگر جلوی شاهين را نگيرم ، درباريان خواهند گفت: پادشاه جهانگشا نمی تواند از پس یک شاهين برآيد ؛ پس اين بار با شمشير به شاهين ضربه ای زد.
پس از مرگ شاهين پادشاه مسير آب را دنبال كرد و ديد كه ماری بسيار سمی در آب مرده و آب مسموم است.
او از كشتن شاهين بسيار متاثر گشت.
مجسمه ای طلایی از شاهين ساخت.
بر یکی از بالهايش نوشتند :
«یک دوست هميشه دوست شماست حتی اگر كارهايش شما را برنجاند.»
روی بال ديگرش نوشتند :
«هر عملی كه از روی خشم باشد محكوم به شكست است.»
•
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
👤مرد فقیری از خدا سوال کرد: چرا من اینقدر فقیر هستم؟!
خدا پاسخ داد: چون یاد نگرفته ای که بخشش کنی!
🗣مرد گفت: من چیزی ندارم که ببخشم
خدا پاسخ داد: دارایی هایت کم نیست!
یک صورت، که میتوانی لبخند بر آن داشته باشی!
یک دهان، که میتوانی با آن از دیگران تمجید کنی و حرف خوب بزنی!
یک قلب، که میتوانی به روی دیگران بگشایی!
و چشمانی که میتوانی با آنها به دیگران با نیت خوب نگاه کنی!
فقر واقعی فقر روحی است...
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande