🌺 داستان کوتاه
✅ چاپلوسی ممنوع!
یک عرب بیابان نشین نزد پیامبر اکرم(صل الله علیه وآله و سلم) آمد و به رسم جاهلیت به ایشان گفت: یا رسول الله ! شـما بهترین فرد ما از جهت پـدر و مادر، و گرامی ترین فرد ما از لحاظ فرزندان و پدران، هم در جاهلیت و هم در دوره اسـلام هستی.
پیامبر اکرم (صل الله علیه وآله و سلم) از چاپلوسی او خشمگین شد و فرمود: اي اعرابی! زبان تو چند مانع برای حرف زدن دارد؟
مرد عرب گفت: دو مانع؛ لبها و دندانها.
پیامبر اکرم (صل الله علیه وآله و سلم) فرمود: آیا یکی از اینها کافی نیست که جلو چاپلوسی زبانت را بگیرد؟ نعمتهایی را که خداوند در دنیا به انسان داده، هیچ کدام به اندازه آزادي زبان به او صدمه نمی زند.
آنگاه پیامبر (صل الله علیه وآله و سلم) به علی بن ابیطالب (علیه السلام) فرمود: یا علی! برخیز زبان او را قطع کن!
مردم خیال کردند که زبان عرب را با یک تیزی قطع خواهد کرد. ولی دیدند علی (علیه السلام) چند درهم به آن مرد داد و او را راهی کرد.
📚 داستانهای بحارالانوار، ج 7، ص44
✾
♨️وجود مبارک #امام_زمان مانع از نزول بلا
🔸جبرئیل مکرر به محضر نبی اکرم میآمد که رسول الله صلی الله علیه و آله اجازه دهد کوهها را بر این مردم مسلط کند تا همه را نابود نماید. مَلَک موکّل آب آمد و گفت:
🔸«یا رسول الله! اجازه بده» حضرت اجازه ندادند و به ملک موکل باد هم اجازه ندادند. حضرت حق فرمود به سبب احترام و علاقه و محبتی که به شما دارم، امتت را عذاب نمیکنم. بعد از پیغمبر صلی الله علیه و آله، امیرالمؤمنین علیه السلام که نفس پیغمبر است به دلیل آیه «انفسنا»؛( سوره آل عمران: 61.) بعد، حضرت امام حسن علیه السلام که نفس امیرالمؤمنین علیه السلام است؛ بعد، امام حسین علیه السلام، یکی یکی تا اکنون که زمان غیبت کبرا است و حضرت بقیة الله مانع از نزول عذاب است.
🔸چه فایدهای بیشتر از این میخواهید؟ این بیبندوباری حاکم در تمام دنیا را میبینید که به مملکت امام زمان هم سرایت کرده است؛ لکن به احترام امام زمان، عذاب بر ما نازل نمیشود.
🔸یکی از نفع های امام زمان، عدم نزول بلا است؛ با اینکه همة ما استحقاق نزول عذاب را داریم. چه نفعی از این بالاتر؟
🖋آیت الله ناصری دولت آبادی
.
•┈┈•✾•🌿🖌🕯📖☕️🌿•✾•┈┈•
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
#کرامات_آقا_امام_حسین_ع
ملاعباس چاوش با جمعی از جوانان شب جمعه به کربلا آمدند، از او خواستند تا برایشان مداحی کند،رسیدند بالای سر امام حسین(ع)، به خود گفت دفترچه شعرم را باز میکنم هر شعری آمد همان را میخوانم.
دفترچه اش را باز کرد و اشعار علی اکبر(ع) آمد، و شروع کرد به خواندن. سفر اول کربلا و همه جوان، مجلس شوری بپا شد، ملا عباس گفت:بس است،دیگر برویم استراحت کنیم.
در عالم خواب به او گفتند آماده شوید که امام حسین(ع) میخواهد به دیدارتان بیاید، او در عالم خواب همه را بیدار کرد و مودبانه نشستند تا آقا تشریف آوردند.
امام حسین(ع) فرمود:ملا عباس! گفتم: بله آقا جان. فرمودند: می دانی چرا من امشب به اينجا آمدم؟! گفتم: نه آقاجان. فرمودند: من با شما سه كار داشتم. گفتم: آن سه كار چيست آقا جانم؟
فرمودند: اولا، بدان كه هر كس زائر ما باشد، به ديدنش می رويم!
ثانيا، شبهای جمعه وقتی در مازندران هستی و جلسه داريد و دور هم می نشينيد، یک پيرمردی دم در می نشيند و كفش ها را درست می كند، سلام حسين را به او برسان!
سپس فرمودند: ملا عباس! كار سوم هم اين است كه آمدم به تو بگويم كه اگر دفعه ی ديگر رفقا را در شب جمعه به حرم آوردی،...
گفتم بله آقا؟ یک وقت ديدم بغض راه گلويشان را گرفت. گفتم: آقا چی شده؟فرمودند: ملا عباس اگر دو مرتبه رفقايت را شب جمعه به حرم آوردی و خواستی نوحه بخوانی، ديگر نوحه ی علی اكبر را نخوانی! گفتم: چرا نخوانم؟ مگر بد خواندم؟ غلط خواندم؟ !فرمودند: نه. گفتم پس چرا نخوانم؟!
فرمودند: ملا عباس! مگر نمی دانی شبهای جمعه مادرم فاطمه زهرا(س) به كربلا می آيند؟!
📕کرامات الحسينيه،ج2، ص11
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
.
•┈┈•✾•🌿🖌🕯📖☕️🌿•✾•┈┈•
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
🌺همنشین حضرت داوود علیه السلام در بهشت🌺
روزی حضرت «داود (ع)» در مناجاتش از خداوند متعال خواست همنشین خودش را در بهشت ببیند.
#داستان
خطاب رسید: «ای پیغمبر ما، فردا صبح از در دروازه بیرون برو، اولین کسی را که دیدی و به او برخورد کردی، او همنشین تو در بهشت است.»
روز بعد حضرت داود (ع) به اتّفاق پسرش «حضرت سلیمان (ع)» از شهر خارج شد. پیر مردی را دید که پشته هیزمی از کوه پائین آورده تا بفروشد.
پیر مرد که «متی» نام داشت، کنار دروازه ایستاده و فریاد زد:
«کیست که هیزمهای مرا بخرد.»
یک نفر پیدا شد و هیزمها را خرید.
حضرت «داود (ع) » پیش او رفت و سلام کرد و فرمود: «آیا ممکن است، امروز ما را مهمان کنی؟!»
پیرمرد فرمود: «مهمان حبیب خداست، بفرمائید.»
سپس پیر مرد، با پولی که از فروش هیزمها بدست آورده بود، مقداری گندم خرید. وقتی آنها به خانه رسیدند، پیر مرد گندم را آرد کرد و سه عدد نان پخت و نان ها را جلویِ مهمانش گذاشت.
وقتی شروع به خوردن کردند، پیرمرد، هر لقمه ای راکه به دهان می برد، ابتدا «بسم الله» و در انتها «الحمد للَّه» می فرمود.
وقتی که ناهار مختصر آنها به پایان رسید، دستش را به طرف آسمان بلند کرد و فرمود:
«خداوندا، هیزمی را که فروختم، درختش را تو کاشتی. آن را تو خشک کردی، نیروی کندن هیزم را تو به من دادی.مشتری را تو فرستادی که هیزم ها را بخرد و گندمی را که خوردیم، بذرش را تو کاشتی. وسایل آرد کردن و نان پختن را نیز به من دادی، در برابر این همه نعمت من چه کرده ام؟!»
پیر مرد این حرفها را می زد و گریه می کرد.
حضرت «داود (ع)» نگاه معنا داری به پسرش کرد. یعنی: همین است علت این که او با پیامبران محشور می شود.
#شکر
📚(داستانهای شهید دستغیب ص 30- 31)
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
27.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 انتشار برای اولین بار
✅برخورد ماموران #طرح_نور به روایت دوربین
انتشار با شما✌️
بر دور کمر شال بهم ریخته دارد
اندام کهنسال بهم ریخته دارد
آتش نکشانید بر این خانه که این مرد
از #فاطمیه حال بهم ریخته دارد
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان🥀
#شهادت_امام_جعفر_صادق(ع)🥀
#بر_شیعیان_جهان_تسلیت_باد🏴
📘#داستانهایبحارالانوار
💠 گناهان خود را کوچک نشمارید!
🔹پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در یکی از مسافرتها همراه جمعی از اصحاب خود در سرزمین خالی و بی آب و علفی فرود آمدند و به یاران خود فرمودند:
« هیزم بیاورید تا آتش روشن کنیم.»
اصحاب عرض کردند: یا رسول الله! اینجا سرزمینی خالی است و هیچ گونه هیزمی در آن وجود ندارد.
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند:
« بروید هر کس هر مقدار میتواند هیزم جمع کند و بیاورد.»
🔹 یاران به صحرا رفتند و هر کدام هر اندازه که توانستند، ریز و درشت، جمع کردند و با خود آوردند. همه را در مقابل پیغمبر صلی الله علیه و آله روی هم ریختند. مقدار زیادی هیزم جمع شد.
🔹در این وقت رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:
«گناهان کوچک هم مانند این هیزمهای کوچک است. اول به چشم نمی آید، ولی وقتی که روی هم جمع میگردند، انبوه عظیمی را تشکیل میدهند.»
🔹آنگاه فرمودند:« یاران! از گناهان کوچک نیز بپرهیزید. اگر چه گناهان کوچک چندان مهم به نظر نمی آیند؛ هر چیز طالب و جستجو کننده ای دارد،جستجو کنندگان آن چه را در دوران زندگی انجام داده اید و هر آن چه بعد از مرگ آثارش باقی مانده است، همه را مینویسد و روزی میبیند که همان گناهان کوچک، انبوه بزرگی را تشکیل داده است.»
📚 بحار: ج ۷۳، ص ۳۴۹
┏
.
•┈┈•✾•🌿🖌🕯📖☕️🌿•✾•┈┈•
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
☘️
سَلامٌ عليٰ آلِ يٰس ...
پدرمهربانم، سلام ...
منو_جداشدن_ازکوی_توخدانکند
هر چند
خیلی از شما دوریم
هر چند
خیلی ساله ندیدیمتان
هر چند
خیلیا تو این سالها امیدشونو از دست دادن
هر چند
میدونیم لایق آمدن شما نیستیم...
اما
بالاخره یه روز میای
دنیا_اینجوری_نمیمونه ...
بحق_زینب_کبری_سلام_الله
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج
•