eitaa logo
داستان آموزنده 📝
16.3هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
10 فایل
تبلیغات و ارتباط👇👇 @ad_noor1 داستانهای مذهبی و اخلاقی درسی برای زندگی روزمره را اینجا بخوانید👆👆 ☆مشاوره اخلاقی=> @Alnafs_almotmaenah . .
مشاهده در ایتا
دانلود
🔅 ✍ از بزرگی اسم مشکل نترسید 🔹شخصی ﺑﻪ ﺻﺤﺮﺍ ﺭﻓﺖ ﻭ در راه برگشت، به ﺷﺐ خورد و از قضا در تاریکی شب ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩ. 🔸ﭘﺲ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺩﺭﮔﯿﺮﯼ ﺳﺨﺖ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺑﺮ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﻏﺎﻟﺐ ﺷﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﺸﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺁنجا ﮐﻪ ﭘﻮﺳﺖ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽ‌ﺭﺳﯿﺪ، ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻭﺵ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺑﻪ‌ﺳﻤﺖ خانه‌اش ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ. 🔹نزدیک خانه، ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ‌ﺍﺵ ﺍﺯ ﺑﺎﻻﯼ ﺑﺎﻡ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ: چطور ﯾﮏ شیر ﺷﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩﻩ‌ای؟! 🔸آن شخص ﺑﺎ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺍﺳﻢ ﺷﯿﺮ ﻟﺮﺯﯾﺪ ﻭ ﻏﺶ ﮐﺮﺩ. ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﻧﻤﯽ‌ﺩﺍﻧﺴﺖ ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺩﺭﮔﯿﺮ ﺷﺪﻩ، ﺷﯿﺮ ﺑﻮﺩﻩ است. 🔹ﻭﻗﺘﯽ به هوش آمد از او پرسیدند: برای چه از حال رفتی؟ 🔸گفت: فکر کردم حیوانی که به من حمله کرده یک سگ است! 🔹بیچاره ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﮐﻪ یک سگ به او حمله کرده. وگرنه ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻭﻝ ﻏﺶ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺯﯾﺎﺩ ﺧﻮﺭﺍﮎ ﺷﯿﺮ ﻣﯽ‌ﺷﺪ. 🔸ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺍﺳﻢ ﯾﮏ ﻣﺸﮑﻞ ﺑﺘﺮﺳﯿﺪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺑﺠﻨﮕﯿﺪ ﺍﺯ ﭘﺎ ﺩﺭﺗﺎﻥ ﻣﯽ‌ﺁﻭﺭﺩ. 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
داداشم کارمنده وضع مالیش زیاد خوب نیس😢 دیروزاومد خونمون دیدم خیلی پکره😔دلم سوخت گفتم چیزی شده😞 گفت گیر داده دستشویی و روشویی خیلی داغونه باید درستش کنی منم ک ندارم😔 گفتم داداشی این ک نداره بیا این با ۲۰ تومن هم کاشی ها رو عوض کن هم روشویی رو😍 https://eitaa.com/joinchat/1474429181C05fb82eda0
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
من ولی هرسال و میکنم😏 فرش خونمو بافتمش😅 اونم فقط باچندتاگونی برنج وچندکلاف کاموا😆 میدونی چرا؟ چون 2ساله عضو اینجام🤩👇 https://eitaa.com/joinchat/1474429181C05fb82eda0
⁉️ سوال| یه سوال مهمی که ممکنه ذهن ما رو درگیر کنه اینه که در رابطه با توبه از گناهان، آیا فقط انجام ندادن اون کافیه و توبه محسوب می‌شه یا باید حتما به خدا بگیم خدایا من رو به خاطر این کار ببخش تا توبه محسوب بشه؟ ✍ پاسخ| توبه به خودی خود با ندامت از انجام گناه و تصمیم و عزم راسخ بر ترک گناه محقق می‌شود و نیازی به اظهار لفظی و زبانی برای ترک آن در پیشگاه خداوند نیست اگر چه برای استغفار از درگاه الهی باید در مقام دعا از خداوند درخواست عفو و بخشش نمود. و این همان فرق بین توبه و استغفار است. به بیان دیگر استغفار به معناي طلب بخشش گناهان به وسيله دعا كردن است. فرد با خواندن دعا و تضرع و زاری به درگاه پروردگار طلب مغفرت از خدای تعالی می‌نمايد؛ اما توبه زمانی محقق می‌شود كه فرد عزم بر ترک گناه نمود و گناه را ترک نمايد. 🔻 تفاوت‏‌های اساسی استغفار و توبه را می‌توان در این چند امر خلاصه کرد: 1⃣ عزم برترک گناه از ارکان یا شرایط توبه است، اما شرط استغفار نیست، پس استغفار از این جهت اعم از توبه است. از سوی دیگر استغفار وابسته به لفظ است؛ اما در توبه نیاز به لفظ خاصی نیست، پس توبه نیز از این جهت اعم از استغفار است. در جایى که توبه و ندامت با استغفار اظهار شود و با عزم برترک گناه توأم گردد، هم استغفار است و هم توبه. 2⃣ استغفار نوعی دعا است، چنان‏ که پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله) می‌فرماید: «خیرالدعا الاستغفار» (1) یعنی بهترین دعا آمرزش خواهی است در حالی که توبه، از مقوله دعا به شمار نمی‏‌رود. 3⃣ توبه تنها از شخص توبه‌کننده صورت می‏‌گیرد و نیابت‌بردار نیست؛ اما استغفار و طلب آمرزش از طرف دیگری به نحوه نیابت نیز ممکن است، همان‏ طور که یعقوب براى فرزندانش استغفار کرد و یا فرشتگان برای مؤمنان و پیامبر و اولیای الهی برای پیروان خود طلب مغفرت و بخشش می‏‌کنند. 4-استغفار یک عمل مستحبی محسوب می‏‌شود؛ اما توبه امری واجب است. 🔰 همان‌طور که در بالا توضیح داده شد آنچه واجب است اظهار ندامت و عزم بر عدم ارتکاب دوباره گناه است؛ اما بهتر آن است برای رعایت بیشتر ادب در پیشگاه الهی این ندامت و پشیمانی در محدوده زبان با استغفار و ریزش اشک چشم نیز همراه شود که از بار سنگین حسرتی که در قیامت به واسطه انجام این گناه گریبان‌گیر ما می‌شود کاسته شود. 📚 1- کلینی، محمد، الکافی، ج 2، ص 504 ↶【
🌷شخصى نزد امام صادق رفت و گفت من ازلحظه مرگ بسيارميترسم،چه کنم؟ امام صادق(ع) فرمودند: زيارت ‌عاشورا را زياد بخوان.. آن مرد گفت: چگونه با خواندن زيارت عاشورا از خوف آن لحظه در امان باشم؟ امام صادق فرمود: مگر در پايان زیارت عاشورا نمى خوانيد؟ •{ اَللّهُمَّ‌ارْزُقْنی‌شَفاعَهَ‌الْحُسَیْنِ‌یَوْمَ‌الْوُرُودِ }• یعنی خدايا شفاعت حسين(ع) را هنگام ورود به قبر روزى من کن... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔴 فرو بردن خشم و عصبانیت حجت الاسلام والمسلمین رنجبر: شما مغازه‌های کیف فروشی زنانه را دیده‌اید که چقدر قشنگ کیف‌ها در آنجا آویزان شده‌اند، اما در آن را که باز می‌کنید، می‌بینید داخل آن پر از کاغذ و روزنامه باطله است. وقتی شما کاغذهای باطله را بیرون می‌ریزید، کیف‌ها هم از آن قواره و شکلی که دارند می‌افتند. ولی وقتی که همین کاغذهای باطله را مچاله می‌کنید و در کیف فرو می‌برید، کیف شکل می‌گیرد. خشم و عصبانیت هم زباله زندگی است، وقتی آن را بیرون می‌ریزیم و بروز می‌دهیم خودمان زشت می‌شویم و از قیافه انسانی می‌افتیم، دیده‌اید کسی که عصبانی می‌شود چهره‌اش زشت می‌شود ولی وقتی همین خشم را به خاطر خدا فرو می‌برید شمایل انسانی پیدا می‌کنید. ➥ 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
📘 💠تاجی بر سر سلمان فارسی 🔹عبد الله بن عباس، عموزاده و صحابه امیرالمومنین علی (علیه السلام) نقل می‌کند: سلمان فارسی را در خواب دیدم و از او پرسیدم: تو سلمان هستی؟ گفت: آری. پرسیدم: تو همان آزاده‌ی رسول خدا نیستی؟ گفت: چرا من همانم. 🔹در این وقت دیدم بر سر او تاجی از یاقوت است و لباس‌های زیبا و زیورها بر تن دارد. به او گفتم: ای سلمان! این مقام و منزلت نیکویی است که خداوند به تو عنایت کرده؟ گفت: آری. گفتم: در بهشت پس از ایمان به خدا و پیامبر او، چه چیز را برتر از چیزهای دیگر دیدی؟ در جواب گفت: در بهشت پس از ایمان به خدا و پیامبر او (صلی الله علیه و آله و سلم) برترین چیزها دوستی علی بن ابی طالب علیه السلام و پیروی از او است و برتر از آن چیزی نیست. 📚 بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۲۴۱ 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
🌹سلام مولای ما ، مهدی جان چه دلنشین است صبح را با نام شما آغاز کردن و با سلام بر شما جان گرفتن و با یاد شما پرواز کردن ... چه روح انگیز است با آفتاب محبت شما روییدن و با عطر آشنای حضورتان دل به دریا زدن و در سایه سار لبخند زیبایتان امید یافتن ... 🌹🍃🌹🍃
✨﷽✨ 🌼فرصت‌های انجام کار خیر را از دست نده ✍دو غلام در رکاب سلطان برای شکار به دامن صحرا رفتند. سلطان چون شکار کرد تیروکمان به غلام داد تا آنان هم شکاری کنند. یکی از غلام‌ها وقتی تیروکمان به دست گرفت، به ناگاه بالای درخت متوجه شد کلاغی که در لانه خود نیست جوجه‌اش در لبه لانه آویزان شده و صدایش بلند است. غلام تیروکمان بر زمین نهاد و بالای درخت رفت و جوجه‌کلاغ را در لانه‌اش نهاد. آن غلام دیگر به او گفت: فرصت شکار از دست مده که شاه اکنون آهنگ رفتن کند. غلام چون از درخت پایین آمد، سلطان فرمان رفتن داد و غلام را فرصت شکار نشد. در راه غلام دیگر که آهویی شکار کرده بود به غلام نخست گفت: فرصت شکار، حیف از دست دادی! غلام گفت: من به حال تو افسوس می‌خورم که فرصت شکار از دست دادی و کار خیری را فرصت سوزاندی. شکار آهو همیشه هست، ولی شکار جوجه‌کلاغی که نیاز به کمک دارد و احسان است، شاید همیشه نباشد. ↶ 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
از مادر شهید حسن باقری پرسیدند: چی شد که پسری مثل حسن‌آقا ⬅️ تربیت کردی⁉️⁉️ ✳️ گفتند: ✔️ نگذاشتم امام زمان (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف ) در زندگی‌مان گُم شود 🌍 اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْ 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
❤️ من این همه می آیم تا تو هم لحظه مرگ بیایی (متن سخنرانی شهید کافی) یک سال اربعین با دوستان از نجف پیاده به کربلا آمدیم. به حرم آقا سیداشهداء (ع) که رسیدیم،دیدم یک پیرزن عرب دارد ناله می کند. گوش دادم ببینم چه می گوید؟ دیدم این پیرزن می گوید: امام حسین (ع) من بچه هایم را رها کرده ام و اینجا آمده ام؛ شوهرم را هم رها کرده ام آمده ام؛خانه و زندگی و گوسفندهایم را هم گذاشته ام و آمده ام سال اولی هم نیست که می آیم بلکه هر سال دارم می آیم. می دانی چرا می آیم. حسین جان! من این همه می آیم  تا تو هم لحظه مرگ بیایی. امام حسین! این مردم هم صبح جمعه می گویند: این همه می آییم که تو هم بیایی. حسین! حسین!حسین جان! این همه می آیم که تو هم بیایی. خدا نظام رشتی را بیامرزد. از منبریهای آقا شناس و ارباب شناس بود،مولا شناس بود. نوکر سید الشهدا(ع) بود. گفتند: نظام رشتی وقت مردنش از بستر احتضار بلند شد و نشست. طبع شعری هم داشت. یک وقت دیدند خطاب به ابی عبدالله(ع) کرد:   به هنگام پیری مرانم زپیش که صرف تو کردم جوانی خویش   حسین جان! وقتی جوان بودم در خانه ات بودم. حسین! حالا که پیر شده ام می خواهی بیرونم کنی؟ حسین!حسین! این موی سر و صورت را در خانه ات سفید کرده ام. حسین! یک عمری گفتم: حسین! حالا کجا بروم؟   به هنگام پیری مرانم زپیش که صرف تو کردم جوانی خویش   ❤️ خدایا! به آبروی اهل بیت(ع) ما را از اهل بیت(ع) جدا نکن! ➥ 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
خودت رو محروم نکُن! 🎙مرحوم آیة الحق عارف باللّه حاج شیخ محمد جواد انصاری همدانی رضوان اللّه تعالی علیه می‌فرمودند: 🔸من در سابق الایام به زیارت قبر غیر معصوم و امام نمی‌رفتم، چون تصور می‌کردم که فقط از قبور ائمه علیهم السلام که به مقام طهارت مطلقه رسیده‌اند، بسط و گشایش حاصل می‌شود، ولی از قبور غیر آنها اثری مترتب نیست. 🔹تا در سفر اولی که به عتبات عالیات با جمعی از تلامذهٔ روحانی خود به جهت زیارت مشرف شدیم. 🔸یک روز در ایام اقامت در کاظمین علیهماالسلام برای تماشای بنای مدائن و ایوان شکستهٔ کسری -که حقاً موجب عبرت بود- از بغداد به صوب مدائن رهسپار شدیم و پس از تماشای مدائن و به جای آوردن دو رکعت نماز در آن ایوان که مستحب است، به سمت قبر سلمان و حُذَیفه -که در قرب آن ایوان قرار دارد- به راه افتادیم و ما در کنار قبر سلمان نه به جهت زیارت بلکه به جهت رفع خستگی و استراحت با جمیع احباب و دوستان نشسته بودیم که ناگهان سلمان از ما پذیرائی نمود و خود را به صورت واقعیهٔ خود نشان داد و به حقیقت خود تجلی نمود؛ چنان روح او لطیف و صاف و بدون ذره‌ای از کدورت و چنان واسع و زلال بود که ما را در یک عالم از لطف و محبت و سعه و صفا فرو برد؛ و چنان در فضای وسیع و لطیف و بدون گره از عالم معنی ما را داخل کرد که حقاً مانند فضای بهشت پر لطف و صفا و چون ضمیر منیر عارف باللّه، مانند آب صافی، زلال و مانند هوا لطیف بود. 🔹من از اینکه به جهت زیارت در کنار قبر او نیامده بودیم شرمنده شدم و سپس به زیارت پرداختیم؛ و از آن پس نیز به زیارت قبور غیر ائمهٔ طاهرین علیهم السلام هم، از علماء باللّه و مقربان و اولیاء خدا می‌روم و مدد می‌گیرم و به زیارت قبور مؤمنین در قبرستان می‌روم، و به شاگردان خود توصیه نموده‌ام که از این فیض الهی محروم نمانند. 📚معاد شناسی، ج۳، ص۲۲۹. 🌹در روز بزرگداشت و وفات جناب سلمان فارسی سلام الله علیه، صلواتی به روح ملکوتی ایشان هدیه بفرمائید. 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
🔹ماجرای دیدن روح سلمان‌فارسی 🔸آیت الله شیخ محمد جواد انصاری همدانی: 🎤من در گذشته به زیارت قبر غیر معصوم و امام نمی‌رفتم ، چون تصور می‌كردم كه فقط از قبور ائمه كه به مقام طهارت مطلقه رسیده‌اند بسط و گشایش حاصل می‌شود ولی از قبور غیر آنها اثری مترتب نیست، تا در سفر اولی كه به عتبات عالیات با جمعی از شاگردان روحانی خود برای زیارت، مشرف شدیم، یك روز در ایام اقامت در كاظمین برای تماشای بنای مدائن و ایوان شكسته كسری كه حقاً موجب عبرت بود. از بغداد به طرف مدائن رهسپار شدیم.پس از تماشای مدائن و به جای آوردن دو ركعت نماز در آن ایوان كه مستحب است، به سمت قبر سلمان فارسی و حذیفه كه در قرب آن ایوان قرار دارد به راه افتادیم و ما در كنار قبر سلمان فارسی نه به جهت زیارت بلكه برای رفع خستگی و استراحت با جمیع احباب و دوستان نشسته بودیم كه ناگهان سلمان از ما پذیرایی نمود و خود را به صورت واقعیه خود نشان داد و به حقیقت خود تجلی نمود، چنان روح او لطیف و صاف و بدون ذره‌ای از كدورت و چنان واسع و زلال بود كه ما را در یك عالم از لطف و محبت و سعه و صفا فرو برد و چنان در فضای وسیع و لطیف و بدون گره‌ از عالم معنی ما را داخل كرد كه حقاً مانند فضای بهشت پر لطف و صفا و چون ضمیر منیر عارف بالله، مانند آب صافی زلال و مانند هوا لطیف بود. من از اینكه برای زیارت در كنار قبر او نیامده بودم شرمنده شدم و سپس به زیارت پرداختم و از آن پس نیز به زیارت قبور غیر ائمه طاهرین هم، از علما بالله و مقربان و اولیاء خدا می‌روم و مدد می‌گیرم و به زیارت قبور مؤمنین در قبرستان می روم و به شاگردان خود توصیه نموده‌ام كه از این فیض الهی محروم نمانند. 📚 در کوی بی نشانها 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
🔴 حق الناس ما را بدبخت میکند شخصی از حضرت آیت الله العظمی بهجت درخواست دستوری فرمودند. آقا که همیشه مشغول ذکر بودند، سر بلند کردند و فرمودند :«تا می‌توانید گناه نکنید» سپس سر به زیر انداختند و مجدّداً مشغول ذکر شدند. بعد از چند لحظه سر بلند کردند و فرمودند: «اگر احیاناً گاهی مرتکب شدید سعی کنید گناهی که در آن حقّ‌الناس است نباشد». باز سر به زیر انداخته و مشغول ذکر شدند. و بعد از چند لحظه باز سر بلند کردند و برای سومین بار فرمودند: «اگر گناه مرتکب شدید که در آن حقّ‌الناس است سعی کنید در همین دنیا آن را تسویه کنید و برای آخرت نگذارید که آن جا مشکل است.» 📚 برگرفته از کتاب فریادگر توحید، ص ٢١٨ ➥ 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
🔴 نکند این شخص محترم امام زمان(ع) باشد آیت الله شهاب الدین مرعشی نقل کرده اند که: وقتى در سامراء اقامت داشتم، شبى براى زیارت حضرت سیّد محمّدعلیه السّلام از سامراء بیرون رفته و راه را گم نمودم. پس از یاس از زندگى خود بخاطر تشنگى فوق العاده و گرسنگى ورزیدن باد سموم در قلب الاسد، بیهوش شده روى خاک‌هاى گرم افتادم؛ ولى دفعتاً چشم باز کردم و سر خود را بر زانوى شخصى دیدم. 🍃آن شخص کوزه آبى به لب من رسانید که تاکنون نظیر آن آب را در گوارایى و شیرینى نیاشامیده بودم. پس از خوردن آب، سفره نان را باز نمودم. دو سه قرص نان ارزن در آن بود. پس از صرف غذا، آن مرد عرب به من فرمود: نهرى جارى در اینجا وجود دارد. خود را در آن شستشو بده! 🍃من گفتم: در اینجا نهرى نیست وگرنه من این قدر تشنه نمى شدم که مشرف به هلاکت باشم .آن مرد عرب فرمود: این آب است که در اینجا جارى است. من به مجرد صادر شدن این کلمه از آن شخص عرب، دیدم در آنجا نهر باصفایى است و تعجّب کردم که نهر آب در کنار من بوده و من از تشنگى و عطش بسیار، نزدیک به هلاک شدن بوده ام! 🍃سپس آن مرد عرب از من پرسید قصد کجا دارى؟ گفتم حرم مطهّر سیّد محمّد (علیه السّلام) آن شخص عرب فرمود: این هم حرم سیّد محمّد است. 🍃من مشاهده کردم، دیدم نزدیک بقعه سیّد محمّد هستم و حال آنکه محلى که در آنجا راه را گم کرده بودم قادسیه بود و مسافت فراوانى از آنجا تا مرقد سیّد محمّد وجود داشت . در فاصله مصاحبت با آن مرد عرب از وى استفاده فراوان بردم و مطالبى چند را برایم توضیح داد. 🍃از سفارشها و توصیه هاى وى تاءکید بر تلاوت قرآن مجید، انکار تحریف قرآن، نیکى به والدین، رفتن به زیارت بقاع متبرکه و امامزادگان، احترام به ذریه علوى، خواندن نماز شب، ذکر تسبیح حضرت زهراعلیهاالسّلام و تاکید در زیارت حضرت سیدالشهداءعلیه السّلام بود. 🍃در این هنگام به فکرم خطور کرد که نکند این شخص محترم همان امام زمان (عج ) باشد. با بروز این فکر در ذهنم ناگهان آن شخص عرب از نظرم ناپدید گردید و چقدر متاسف شدم که یار در کنارم بود و گمشده ام را یافته بودم اما او را نشناختم. 📚کرامات مرعشیّه؛ علی رستمی چافی ➥ 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
✅به نقل از هشام بن سالم ـ: به امام صادق علیه السلام گفتم : ✍ پاداش كسى كه خودش به دليل بيمارى به زيارت [امام حسين عليه السلام ] نمى‌رود، امّا كس ديگرى را به سوى او روانه مى‌كند، چيست؟ فرمود: «خداوند، در برابر هر درهمى كه خرج مى‌كند، مانند كوه اُحد، برايش نيكى مى‌نويسد و چندين برابر آنچه هزينه كرده، به جايش به او مى‌دهد و بلاهايى را كه فرود آمده تا به او برسد، از او مى‌گردانَد و از وى دور مى‌كند و مالش حفظ مى‌شود» . قُلتُ: ما لِمَن يُجَهِّزُ إلَيهِ [ الحُسَينِ عليه السلام ] ولَم يَخرُج لِعِلَّةٍ تُصيبُهُ؟ قالَ : يُعطيهِ اللّهُ بِكُلِّ دِرهَمٍ أنفَقَهُ مِثلَ اُحُدٍ مِنَ الحَسَناتِ و يُخلِفُ عَلَيهِ أضعافَ ما أنفَقَهُ و يَصرِفُ عَنهُ مِنَ البَلاءِ مِمّا قَد نَزَلَ لِيُصيبَهُ و يُدفَعُ عَنهُ و يُحفَظُ في مالِهِ. 📚 كامل الزيارات : ص ۲۴۰ ح ۳۵۷ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
🕋مردی که شانزده بار پای پیاده به حج رفت، امام حسین(ع) را کشت. 💠یکی از افراد مقابل ابا عبدالله الحسین علیه السلام، شمر بن ذی الجوشن است. از فرماندهان سپاه امام علی در جنگ صفین و جانباز امیر المومنین کسی که در میدان جنگ تا شهادت پیش رفت. این چنین کسی حالا در کربلا شمر می شود. با ورودش به کربلا همه چیز عوض می شود. شمر آدم کوچکی نیست اگر نیایش های شمر را برای شما بخوانند و به شما نگویند که این ها مال شمر است شما با آن ها گریه می کردید. حال می کردید، هیچ گاه گفته نمی شود که وقتی شمر دستش را به حلقه خانه خدا می زد چگونه با خدا زمزمه می کرد! این آقایی که ما صحبتش را می کنیم (شمر) شانزده بار با پای پیاده به سفر حج رفته است. فکر نکنید شمر اهل نماز و روزه نبوده و یا از آن دسته آدم هایی بوده که عرق می خوردند، عربده می کشیدند؛ شمر و بسیاری دیگر که آن طرف ایستاده اند، آدم هایی هستند که پیشانی پینه بسته داشتند. بسیاری از آن ها اهل تهجد بودند. ... در کربلا هر روز بيست هزار نفر در فرات غسل می کردند. غسل قربة الی الله که حسین را بکشند و می گفتند: غسل می کنیم تا ثوابش بیشتر باشد. در ظهر عاشورا وقتی ابا عبدالله علیه السلام برای نماز خواندن، اذان می گفتند فکر نکنید در آن طرف کسی نماز نمی خواند. آن ها هم نماز می خواندند! برخی از این افراد به ابا عبدالله علیه السلام می گویند که نماز شما قبول نیست! و حبیب به آن ها می گوید: « نماز شما قبول است؟! » درگیری می شود .حبیب به شهادت می رسد. حضرت حبیب پیش از نماز ظهر ابا عبدالله به شهادت رسیدند. .... ما در کربلا به کلاس شمر شناسی نیاز داریم. یک کلاس به عنوان تحلیل شخصیت شمر. شمری که شانزده بار به مکه رفته، جانباز امیر المومنین بود، کسی که در کنار مولا زخمی شده بود، چه شد که فرمانده جنگ حضرت علی علیه السلام به این جا رسید؟ این هشدار و اندرزی است برای امروز و فردای ما ...!!! (بخشی از سخنرانی دکتر علی شریعتی درباره «شمر بن ذی‌الجوشن») ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌ 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
این کیف برا دخترم دوختم با شلوارکهنه باباش😬 همه فک میکنن بازاریه دخترم عاشق کیفشه😍 کسی نمیدونه ازاینجا یادگرفتم👇 https://eitaa.com/joinchat/4245225492C822276c856 آموزش بیش از ۳۰مدل
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
🍃🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌼🍃🌺 مژده به بانوان جویای کار درخانه دوستانی که تمایل به با یک شغل دارند ... ایجاد ۵۰ پردرآمد https://eitaa.com/joinchat/4245225492C822276c856 عضویت_رایگان☘ 🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌼🍃🌸
✨﷽✨ ✍شیخ عباس (ره) در کتاب سیر المنازل، مقامات العلیه داستانی نقل می کند: عابدی بود که در کوه های لبنان عبادت می کرد و هر شب از عالم غیب برای او افطاری آماد می شد تا اینکه شبی برای او افطاری نیامد و این شخص عابد از کوه پایین آمد و در خانه "گبری" رفت و در آن جا هم سگی زندگی می کرد؛ عابد از "گبر" تقاضای نان نمود و آن گبر کافر سه قرص نان به او داد، سگ به دنبال عابد آمد و عابد یکی از سه قرص نان را به او داد ولی باز هم سگ به دنبال عابد می آمد و ناچار قرص دوم نان را هم به سگ داد ولی باز هم سگ به دنبال عابد می آمد و بالاخره عابد عصبانی و شد و گفت: تو چقدر بی حیا هستی؟! من از صاحب تو سه قرص نان گرفته ام و دو تای آن را به تو داده ام ولی باز هم تو مرا رها نمی کنی؟! سگ بصدا درآمد و گفت: تو بی حیا هستی، من سالها بر در خانه این گبر بوده ام و خیلی وقت ها به من غذا نداد ولی با وجود این او را رها نکردم ولی تو یک شب بی غذا ماندی از پای کوه آمدی در خانه گبر؟! ‌‌‌‌ 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
‌🔴 پاسخ شهید کافی به زن بی‌حجاب آقای کافی نقل می کردند:داشتم میرفتم قم، ماشین نبود، ماشین های شیراز رو سوار شدیم. یه خانمی هم جلوی ما نشسته بود،اون موقع هم که روسری سرشون نمی کردن هی دقیقه ای یکبار موهاشو تکون می داد و سرشو تکون می داد و موهاش می خورد تو صورت من. هی بلند می شد می شست، هی سر و صدا می کرد.می خواست یه جوری جلب توجه عمومی کنه. برگشت، یه مرتبه نگاه کرد به منو خانمم که کنار دست من نشسته (خب چادر سرش بود و پوشیه هم زده بود به صورتش) گفت: آقا اون بقچه چیه گذاشتی کنارت؟ بردار یکی بشینه.نگاه کردم دیدم به خانم ما میگه بقچه! گفتم: این خانم ماست. گفت: پس چرا اینطوری پیچیدیش؟ همه خندیدند. گفتم: خدایا کمکمون کن نذار مضحکه اینا بشیم. یهو یه چیزی به ذهنم رسید. بلند گفتم: آقای راننده! زد رو ترمز. گفتم: این چیه بغل ماشینت؟ گفت: آقاجون، ماشینه! ماشین هم ندیدی تو، آخوند؟! گفتم: چرا؟! دیدم. ولی این چیه روش کشیدن؟ گفت: چادره روش کشیدن دیگه! گفتم: خب، چرا چادر روش کشیده؟ گفت: من باید تا شیراز گاز و ترمز کنم، چه می دونم چادر کشیدن کسی سیخونکش نکنن ، انگولکش نکنن ، خط نندازن روشو ...گفتم: خب، چرا شما نمی کشی رو ماشینت؟ گفت: حاجی جون بشین تو رو قرآن. این ماشین عمومیه! کسی چادر روش نمی کشه! اون خصوصیه روش چادر کشیدن! "منم زدم رو شونه شوهر این زنه گفتم: این خصوصیه، ما روش چادر کشیدیم". ➥ 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
〽️ پيرى در روستايى هر روز براى نماز صبح از منزل خارج و به مسجد مى رفت. در يک روز بارانى، پير صبح براى نماز از خانه بيرون آمد، چند قدمى كه رفت در چاله ای افتاد، خيس و گلى شد.‌ ◇ به خانه بازگشت لباس را عوض كرد و دوباره برگشت، پس از مسافتى براى بار دوم‌خيس و گلى شد برگشت لباس را عوض كرد ازخانه براى نماز خارج شد. ◇ ديد در جلوى در، جوانى چراغ به دست ايستاده است سلام كرد و راهي مسجد شدند، هنگام ورود به مسجد ديد جوان وارد مسجد نشد پرسيد اى جوان براى نماز وارد مسجد نمى شوى؟ ◇ جوان گفت نه، اى پير، من شيطان هستم. ❗️ براى بار اول كه بازگشتى خدا به فرشتگان گفت: «تمام گناهان او را بخشيدم.» ❗️ براى بار دوم كه بازگشتى خدا به فرشتگان گفت: «تمام گناهان اهل خانه او را بخشيدم.» ❗️❗️ ترسيدم اگر براى بار سوم در چاله بيفتى ، خداوند به فرشتگان بگويد: «تمام گناهان اهل روستا را بخشيدم» كه من اين همه تلاش براى گمراهى آنان داشتم. 🌱 براى همين آمدم چراغ گرفتم تا به سلامت به مسجد برسى! 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
❤️ از فراقت چشم ها غرق باران می‌شود عاشق هجران کشیده زودگریان می‌شود کوری چشم حسودانی که طعنه می‌زنند عاقبت می آیی ودنیا گلستان می‌شود  🌹🍃🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ ✅آنچه برای ما اتفاق می‌افتد، نتیجه اعمال خودمان است ✍عارف نامداری در بازار راه می‌رفت که مردی از پشت‌سر، بر گردن او نواخت. به‌ناگاه متوجه شد که او فلان عارف بزرگ و نامدار است. بسیار ناراحت شد و به دست‌وپای او افتاد. عارف گفت: من همان لحظه که بر گردنم زدی تو را حلال کردم. آنچه تو زدی، تو نبودی. من ساعتی پیش او را (خدا) ندیدم و معصیت او کردم و تو نیز مرا ندیدی و معصیت بر من کردی. اگر من ساعتی پیش او را (خدا) دیده و معصیتش نکرده بودم، تو نیز مرا می‌دیدی و به اشتباه بر گردن من نمی‌زدی. حضرت علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند: تَوَقُّوا الذُّنوبَ، فما مِن بَلِيَّةٍ و لا نَقصِ رِزقٍ إلاّ بذنبٍ، حتّى الخَدشِ و الكَبوَةِ و المُصيبَةِ؛ از گناهان دورى كنيد؛ زيرا هيچ بليّه‌اى رخ ندهد و هيچ رزقى كم نشود، مگر به سبب گناهى، حتى خراش برداشتن و به سر در آمدن و مصيبت. 📚 بحار الأنوار، ج47، ص35٠ ‌‌‌‌ 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
🔴 🔸وارد باغ بسیار زیبایی شدم. مشکلی که در بیان مطالب آنجاست، عدم وجود مشـابـه در ایـن دنیاست. یعنی نمی دانیم زیبایی های آنجا را چگونه توصیف کنیم؟! 🌸اما باید طوری بگویم که بتواند به ذهن نزدیک باشد. من وارد باغ بزرگی شدم که انتهای آن مشخص نبود. از روی چمن هایی عبور می کردم که بسیار نرم و زیبا بودند. بوی عطر گل‌های مختلف مشام انسان را نوازش می داد. درختان آنجا، همه نوع میوه ای را در خود داشتند. میوه هایی زیبا و درخشان. مـن بـر روی چـمـن ها دراز کـشـیـدم. گویی یک تخت نرم و راحت و شبیه پرقو بود. بوی عطر همه‌جا را گرفته بود. نـغـمـه پـرندگان و صدای شرشر آب رودخـانـه بـه گـوش مـی رسـیـد. اصلا نمی‌شود آنجا را توصیف کرد... 📚 کتاب سه دقیقه در قیامت 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آموزنده جوان طلا فروشی که میگفت من گناه میکنم هیچ اتفاقی هم برام نمیفته... سخنران:حجه الاسلام مومنی🎤 بسیار آموزنده وتاثیرگذار 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
22.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥داستان عجیب گله از امام زمان (عج) 🎙 ♨️ واقعا فوق العاده است این داستان . 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
🔴 سعادت ما در گروی سعادت دیگران دوستی می‌گفت:سمیناری دعوت شدم که هنگام ورود، به هر یک از دعوت‌شدگان بادکنکی دادند. ‌ سخنران بعد خوشامدگویی از حاضرین که 50 نفر بودند خواست که با ماژیک اسم خود را روی بادکنک نوشته و آن را در اتاقی که سمت راست سالن بود بگذارند و خود در سمت چپ جمع شوند.سپس از آن‌ها خواست که در پنج دقیقه به اتاق بادکنک‌ها رفته و بادکنک نام خود را بیاورند.من به همراه سایرین دیوانه‌وار به جست‌وجو پرداختیم، همدیگر را هل می‌دادیم و زمین می‌خوردیم، هرج و مرجی به راه افتاده بود. مهلت پنج دقیقه‌ای با پنج دقیقه اضافه هم به پایان رسید اما هیچ‌کس نتوانست بادکنک خود را پیدا کند.این بار سخنران همه را به آرامش دعوت کرد و پیشنهاد داد که هرکس بادکنکی را بردارد و آن را به صاحبش بدهد.بدین ترتیب کمتر از پنج دقیقه همه به بادکنک خود رسیدند. سخنران ادامه داد:این اتفاقی است که هر روز در زندگی ما می‌افتد.دیوانه‌وار در جست‌وجوی سعادت خویش به این سو و آن سو چنگ می‌زنیم و نمی‌دانیم که سعادت ما در گروی سعادت و خوشبختی دیگران است.با یک دست سعادت آن‌ها را بدهید و با دست دیگر سعادت خود را از دیگری بگیرید. 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
CQACAgQAAx0CVc35HwACyO5k61Z5NXFmbrfX5UGx9Eva_oPBWwACeBAAAifgWVMs674YTakDzDAE.mp3
5.82M
🔉 🎧 خـــیــمــه اُلــفــت ▫️اربعین ، باران ریز مهربانی است و زائرانش، دعاخوان روزی هستند که الفت و مهربانی بر سراسر زمین خیمه زند... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande