eitaa logo
داستان آموزنده 📝
16.3هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
10 فایل
تبلیغات و ارتباط👇👇 @ad_noor1 داستانهای مذهبی و اخلاقی درسی برای زندگی روزمره را اینجا بخوانید👆👆 ☆مشاوره اخلاقی=> @Alnafs_almotmaenah . .
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴عاقبت صبر و تحمل در برابر بداخلاقی والدین(بسیار زیبا و آموزنده) علامه طهراني در كتاب نورملكوت قرآن مي فرمايد: يكروز در طهران، براى خريد كتاب به كتاب فروشى رفتم، مردى در آن أنبار براى خريد كتاب آمده، آماده براى خروج شد كه ناگهان در جا ایستاد و گفت: حبيبم الله. طبيبم الله،یارم.... فهميدم از صاحب دلان است که مورد عنایت خاص خداوند قرار گرفته،گفتم: آقاجان! درويش جان! انتظار دعاى شما را دارم.چه جوری به این مقام رسیدی؟ ناگهان ساکت شد،گریه بسیاری کرد،سپس شاد و شاداب شد و خندید. گفت: سید! شرح مفصلی دارد. من مادر پيرى داشتم، مريض و ناتوان، و چندين سال زمين گير بود. خودم خدمتش را مینمودم؛ و حوائج او را برميآوردم؛غذا برايش ميپختم؛ و آب وضو برايش حاضر ميكردم؛ و خلاصه بهر گونه در تحمّل خواسته ‏هاى او در حضورش بودم. او بسيار تند و بداخلاق بود. ناسزا و فحش ميداد؛ و من تحمّل ميكردم، و بر روى او تبسّم ميكردم. بهمين جهت عيال اختيار نكردم، با آنكه از سنّ من چهل سال ميگذشت. زيرا نگهدارى عيال با اين اخلاقِ مادر مقدور نبود ... بهمین خاطر به نداشتن زوجه تحمّل كرده، و با آن خود را ساخته و وفق داده بودم. گهگاهى در أثر تحمّل ناگواريهائى كه از مادرم به من میرسيد؛ ناگهان گوئى برقى بر دلم ميزد، و جرقّه ‏اى روشن می‏شد؛ و حال بسیارخوشی دست ميداد، ولى البته دوام نداشت و زود گذر بود. تا يك شب كه زمستان و هوا سرد بود و من رختخواب خود را پهلوى او و در اطاق او پهن میکردم تا تنها نباشد، و براى حوائج، نياز به صدا زدن نداشته ‏باشد. در آن شب كه من كوزه را آب كرده و هميشه در اطاق پهلوى خودم ميگذاشتم كه اگر آب بخواهد، فوراً به او بدهم، ناگهان او در ميان شب تاريك آب خواست. فوراً برخاستم و آب كوزه را در ظرف ريخته، و به او دادم و گفتم: بگير، مادر جان! او كه خواب آلود بود؛ و از فوريّت عمل من خبر نداشت؛ چنين تصوّر كرد كه: من آب را دير داده ‏ام؛ فحش غريبى به من داد، و كاسه آب را بر سرم زد. فوراً كاسه را دوباره آب نموده و گفتم: بگير مادر جان، مرا ببخش، معذرت ميخواهم! كه ناگهان نفهميدم چه شد... إجمالًا آنكه به آرزوى خود رسيدم؛ و آن برق ها و جرقه ‏ها تبديل به يك عالمى نورانى همچون خورشيد درخشان شد؛ و حبيب من، يار من، خداى من، بانظر لطف و عنایت خاصش به من نگاه کرد و چیزهایی از عالم غیب شنیدم و اين حال ديگر قطع نشد؛ و چند سال است كه ادامه دارد... 📒نور ملكوت قرآن(ج‏1) ، ص: 141 با اندكي تلخيص ➥. •┈┈•✾•🌿🖌🕯📖☕️🌿•✾•┈┈• 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم' اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
🌼بعد از هر گناه توبه کنید تا خداوند متعال به شما رحم کند! ✍️یک قاضی بسیار مؤمنی در زمان حکومت دنبلی‌ها در شهر خوی به نام شیخ صادق بود. روزی پیرزنی فقیر و بی‌نوا از جوانی نزد او شکایت برد که مرغ مرا این جوان دزدیده است. قاضی آن جوان را احضار کرد و جوان بعد از شنیدن شکایت آن پیرزن‌، بلافاصله به گناه خود بدون هیچ سخنی اعتراف کرد و سرش را پایین انداخت. قاضی که خیلی ناراحت بود و تصمیم گرفته بود تا او را به اشدّ مجازات برساند از این اعترافِ جوان خشمش فروکش کرد و دلش به حال او رحم آمد. قیمت مرغِ پیرزن را خودش داد و او را بخشید. بعد از رفتن شاکی و متهم، شاگرد قاضی که یک جوان بود و در محکمه حاضر بود، دید حالِ قاضی دگرگون شد؛ و می‌گفت: خدایا! این جوان به خطای خود اعتراف کرد و من در صددِ اثبات گناه او برنیامدم. اگر اعتراف نمی‌کرد با تحقیقی که در محل می‌کردم، آبروی او را می‌بردم و به شدیدترین وجه مجازاتش می‌کردم. خدایا! من نیز بر جهل و نادانی‌ام در برابر تو اعتراف می‌کنم که مرا با قضاوتی اشتباه به دستِ خودم، جهل مرا بر خودم و دیگران اثبات نکنی. خدایا! من در برابر تو به ناتوانی خودم اعتراف می‌کنم که مرا با قرار دادن در فلاکت و بدبختی، ناتوانی مرا به دیگران اثبات نکنی. خدایا! ناتوانی بیش نیستم که به همه چیز ابتدای کار اعتراف می‌کنم، دستم را بگیر و مرا ببخش و مرا نَیازمای که من، خود را می‌شناسم و تو مرا بهتر از من می‌شناسی. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ➥. •┈┈•✾•🌿🖌🕯📖☕️🌿•✾•┈┈• اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
🔴 افتادگی آموز   مرحوم شهید ثانی، درباره فروتنی برابر معلم حکایت جالبی را بیان کرده‌است: حمدان اصفهانی می‌گوید : در حضور شریک به سر می‌بردم، ناگاه یکی از فرزندان خلیفه عباسی وارد شد. به دیوار تکیه کرد و پرسشی درباره یکی از احادیث با شریک در میان گذاشت، ولی شریک به او توجهی نکرد و چهره‌اش را به سوی ما برگرداند. فرزند خلیفه سؤال خود را تکرار کرد، ولی باز هم شریک بی‌اعتنایی کرد. فرزند خلیفه خطاب به شریک گفت: «آیا نسبت به فرزندان خلفا، تحقیر و توهین روا می‌داری؟» شریک گفت: «نه، ولی علم و دانش در پیشگاه خدا، شکوهمندتر و برتر از آن است که من [به دلخواه دیگران] آن را تباه سازم.» فرزند خلیفه آمد و دوزانو در برابر شریک نشست. شریک به او گفت باید بدین‌سان جویای علم شود. [و دانش را با تواضع و فروتنی کسب کند.]   . •┈┈•✾•🌿🖌🕯📖☕️🌿•✾•┈┈• 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم' اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه عالمه گریه به روضه بدهکارم... مداح 💔 . •┈┈•✾•🌿🖌🕯📖☕️🌿•✾•┈┈• 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم' اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
واسه ۲۰۰هزارتومن التماس شوهرمو میکردم 😭 شرایط کارکردن بیرون از خونه رو هم نداشتم تا اینکه ۳ماه پیش اتفاقی با این کانال آشنا شدم که یه هنر پولسازو یاد گرفتم و زندگیم ازاین روبه اون رو شد🥰☺️ حالامن به شوهرم پول میدم و کمک خرجش شدم 😊 لینک کانالش برای شما هم میزارم 👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/920912166C5fe4735c71 .
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
😱سه تا سوره که باعث افزایش روزی میشه ❌ 🔴اگه میخوای هر روز به حسابت پول واریز بشه ⭕اگه میخوای فراوانی و برکت بیاد تو زندگیت 🔴اگه دیگه از شرایط مالی زندگیت خسته شدی 🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟از وقتی وارد این کانال شدم باتکنیکای بینظیر،آرامش واسایش وفراوانی و روزی و رزقم زیادشده و تازه با این دوره هاشون زندگیم عوض شده،معطل نکن و زود بیا، منتظرتم🤝🏻 https://eitaa.com/joinchat/3356885289Cce9f4d956b
🍁وقت است که از چهره‌ی خود پرده گشایی «تا با تو بگویم غم شب‌های جدایی» 🍁«من در قفس بال و پر خویش اسیرم» ای کاش تو یکبار به بالین من آیی... 🍁عمری‌ست که ما منتظر آمدنت، نه تو منتظر لحظه‌ی برگشتن مایی 🍁می‌خواستم از ماتم دل با تو بگویم از یاد رود ماتم دل چون تو بیایی 🍁ای پرسشِ بی‌پاسخِ هر عشّاق آقا تو کجایی؟ تو کجایی؟ تو کجایی؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🉐 و بدون چروک فاش شد😟 دوست داری صورتت مثل کلیپ بالا صاف بشه ❓❓❓ دلت میخواد بدرخشه 😉 بیا بین چه خبره اینجا🏃‍♂🏃‍♂🏃‍♂👇👇 💥 و بی لک کن فقط با این دستور 👇 https://eitaa.com/joinchat/3812819107C27dadee671 زیبایی و جوانسازی فقط. تو ده روز💯در💯 تضمینی
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
افتادگی پلک‌تو درمان کن♥️😍 بدون جراحی و هزینه های،سنگین😍 با چه حسرتی همیشه زُل میزدم تو صورت خانماییکه صورتشون گرده!😓 اینجا بدونِ عمل و توخونه😌👇 اول صورتت رو . مپل کن☺️ https://eitaa.com/joinchat/3812819107C27dadee671 از تخفیفات شگفتانه و حیرت اور ویژه محرم وصفر 🏴🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚💫الهی! بهترین آغازها آن‌ است که، 🕊💫با تکیه بر نام و حضور تو باشد. 💚💫پس با توکل به اسم اعظمت، 🕊💫آغــاز مـیکـنـیـم روزمـان را 💚💫مــهـــربـــانـــا ... 🕊💫هـر جـا کـه تـو بـاشـی، 💚💫نـور هـسـت، شـفـا هـسـت، 🕊💫عشق و آرامش و برکت هست. 💚💫الهی! تو باش تا همه چیز 🕊💫بــه ســامــان بــیــایـــد 💚💫بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم 🕊💫الــهـــی بــه امــیــد تـــو 💖👇 🌸🍃 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌با این اوضاع گرونی حتما تا الان بفکر کار خونگی افتادی ؟🤔 فیلم بالارو ببین 👆🏻 من با ساخت این ظروف ها رنگی خوشگل 😍 هم از هنرم لذت میبرم هم تو خونه درآمد ملیونی دارم 💰 اگه تو هم از گرونی ها خسته شدی و میخای مستقل زندگی کنی بیا اینجا 😍👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/920912166C5fe4735c71 برای همیشه یه مهارت پولساز یاد بگیر 💪🏻 باورت میشه درآمد من از شوهرم بیشتره😌 مخصوص خانم های خانه دار با درآمد های ملیونی 😍
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
🔴به حضرت نرجس خاتون مادر امام زمان متوسل شوید، ایشان چون مادر ولی وقت ما هستند به فرزندشان می‌فرمایند که پسرم، این شخص به من متوسل شده خواسته‌اش را بده 👌ذکری بسیار سریع الاجابه از حضرت نرجس خاتون برای براورده شدن حاجاتی که امیدی به براورده شدنش ندارید ذکری که تا به حال کسی را دست خالی رد نکرده 👇 https://eitaa.com/joinchat/3356885289Cce9f4d956b 🔴ویژه_همین_الان🔴
🔴 گواهی حجرالاسود بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم ﺍﺑﻮ ﺳﻌﻴﺪ ﺧﺪﺭﻯ ﮔﻮﻳﺪ: ﻣﺎ ﺑﺎ ﻋﻤﺮ ﺩﺭ ﺍﻭّﻟﻴﻦ ﺣﺠّﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺧﻠﺎﻓﺘﺶ ﻛﺮﺩ، ﺣﺞّ ﻧﻤﻮﺩﻳﻢ. ﭼﻮﻥ ﻋﻤﺮ ﺩﺍﺧﻞ ﻣﺴﺠﺪﺍﻟﺤﺮﺍﻡ ﺷﺪ، ﺑﻪ ﺣﺠﺮﺍﻟﺎﺳﻮﺩ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺷﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻮﺳﻴﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺩﺳﺖ ﻣﺎﻟﻴﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺣﻘﺎً ﻣﻰ ﺩﺍﻧﻢ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺳﻨﮕﻰ ﺑﻴﺶ ﻧﻴﺴﺘﻰ! ﻧﻪ ﻧﻔﻌﻰ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﻪ ﺿﺮﺭﻯ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﻧﻤﻰ ﺩﻳﺪﻡ ﻛﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﱠﱠﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺑﻮﺳﺪ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﻰ ﻣﺎﻟﺪ، ﻫﺮ ﺁﻳﻨﻪ ﻫﻴﭻ ﮔﺎﻩ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﻤﻰ ﺑﻮﺳﻴﺪﻡ ﻭ ﺩﺳﺖ ﻫﺎﻯ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﻤﻰ ﺯﺩﻡ. ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺟﺎ ﻋﻠﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻯ ﻋﻤﺮ! ﺍﻳﻦ ﺳﻨﮓ ﻫﺮ ﺁﻳﻨﻪ ﻧﻔﻊ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ ﻭ ﺿﺮﺭ ﻣﻰ ﺭﺳﺎﻧﺪ. ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺗﻌﺎﻟﻰ ﻣﻰ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: «ﻭ ﻳﺎﺩ ﺑﻴﺎﻭﺭ ﺍﻯ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺫﺭّﻳﻪ ﺑﻨﻰ ﺁﺩﻡ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻛﺸﻴﺪ ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﮔﻮﺍﻩ ﮔﺮﻓﺖ ﻛﻪ ﺁﻳﺎ ﻣﻦ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺷﻤﺎ ﻧﻴﺴﺘﻢ؟ ﻫﻤﻪ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺁﺭﻯ! » ﻭ ﭼﻮﻥ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﺗﻮﺣﻴﺪ ﮔﻮﺍﻩ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﻗﺮﺍﺭ ﻭ ﺍﻋﺘﺮﺍﻑ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺻﺎﺣﺐ ﻋﺰّﺕ ﻭ ﺟﻠﺎﻟﺖ ﺍﺳﺖ، ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﻋﻬﺪ ﻭ ﭘﻴﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺭﻭﻯ ﭘﻮﺳﺖ ﻧﺎﺯﻛﻰ ﻧﻮﺷﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺳﻨﮓ (ﺣﺠﺮﺍﻟﺎﺳﻮﺩ) ﺧﻮﺭﺍﻧﻴﺪ. ﺁﮔﺎﻩ ﺑﺎﺵ ﺍﻯ ﻋﻤﺮ! ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺳﻨﮓ ﺳﻴﺎﻩ، ﺩﻭ ﭼﺸﻢ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﻳﻚ ﺯﺑﺎﻥ ﻭ ﺩﻭ ﻟﺐ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﮔﻮﺍﻫﻰ ﺑﻪ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﻫﺎ ﻭ ﺁﻣﺪﻥ ﻫﺎﻯ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺪﻳﻦ ﺟﺎ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺳﻨﮓ ﺍﻣﻴﻦ ﺧﺪﺍﻯ- ﻋﺰّﻭﺟﻞّ- ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﻜﺎﻥ ﺍﺳﺖ. ﻋﻤﺮ ﮔﻔﺖ: ﺍﻯ ﺍﺑﺎﺍﻟﺤﺴﻦ! ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺟﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﺗﻮ ﻧﺒﺎﺷﻰ ﺯﻧﺪﻩ ﻧﮕﺬﺍﺭﺩ. ﻣﻌﺎﺩ ﺷﻨﺎﺳﻰ، ﺝ 7، ﺹ 25 ﺑﺤﺎﺭﺍﻟﺎﻧﻮﺍﺭ، ﺝ 8 ﻭ ﺹ 298 .ﻣﻌﺎﺩ ﻣﻌﺎﺩ ﺷﻨﺎﺳﻰ، ﺝ 7، ﺹ 25 ﺑﺤﺎﺭﺍﻟﺎﻧﻮﺍﺭ، ﺝ 8 ﻭ ﺹ 298.ﻪ180 داستان ها و حکایت های حج . •┈┈•✾•🌿🖌🕯📖☕️🌿•✾•┈┈• 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم' اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
📛افراد کم سن و سال به هیچ عنوان کلیک نکنند 🎥 🎥 دانستنی های‌ زناشویی 👇 https://eitaa.com/joinchat/856883572C72d67027fb https://eitaa.com/joinchat/856883572C72d67027fb
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
🔎 مردی زنشو تو ماشین با چاقو به قتل میرسونه، کسی هم اونجا نبود که این اتفاقو ببینه اون زنشو از ماشین بیرون میندازه  اما خیلی دقت میکنه که اثر انگشتی به جا نمونه بعد چاقو رو میندازه ته درّه ، جایی که هیچ کس نمیتونه پیداش کنه ، بعد برمیگرده خونه ، پلیسا بعد از چند ساعتی بهش زنگ میزنن و میگن زنت به قتل رسیده و باید خودشو سریعا به محل قتل برسونه ، به محض اینکه میرسه پلیس دستیگرش میکنه !!! 💡پلیسا از کجا فهمیدن که اون مرد قاتل زنشه؟ ⬅️ پـاسـخ معـما ➡️
❤️ حیرت وغیبت اصبغ بن نباته می گویدروزی به حضور امیرالمؤمنین (علیه السلام) شرفیاب شدم، حضرت در فکر فرو رفته وزمین را با تکه چوبی می کاوید. عرض کردم: یا امیر المؤمنین! می بینم که در فکر فرو رفته وزمین را بررسی می کنید آیا رغبتی به آن یافته اید؟ فرمود: نه، قسم به خدا! هیچ رغبتی به آن وبه دنیا حتی برای یک روز نداشته وندارم. به مولودی فکر می کنم که یازده پشت بعد از نسل من آشکار خواهد شد، ونامش مهدی است، وزمین را بعد از آن که از ظلم وجور انباشته شده باشد پر از عدل وداد می کند. امر او اعجاب انگیز است، ومدتها غیبت خواهد نمود، به همین دلیل گروهی درباره او به گمراهی می روند وعده ای دیگر هدایت می یابند. عرض کردم: یا امیر المؤمنین! آیا واقعاً این اتفاق روی خواهد داد؟ حضرت (علیه السلام) فرمود: آری! همان گونه که او خلق شده، این اتفاق هم روی خواهد داد، تو چه می دانی ای اصبغ! آنان برگزیدگان این امت ونیکان عترت طاهره اند. عرض کردم: بعد از آن چه می شود؟ فرمود: خداوند هر چه بخواهد انجام می دهد، زیرا حق تعالی در هر چیزی اراده وقصد وهدفی دارد. . •┈┈•✾•🌿🖌🕯📖☕️🌿•✾•┈┈• 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم' اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
هدایت شده از گسترده | برند🎖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حرفای این بازیگر معروف چه غوغایی کرده 😳 واقعا با یه ترکیب گیاهی انقدر جوون شد😍 برای اطلاعات بیشتر و دریافت این جوان کننده گیاهی با 20% تخفیف روی لینک زیر بزنید👇🏻 https://landing.saamim.com/EOIN7 https://landing.saamim.com/EOIN7
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اراده به این میگن👏👏👏 21 کیلو کاهش وزن در 3 ماه😱 ✅اگه تو هم میخوای بدون رژیم لاغر بشی تا تموم نشده سفارش بده 👇🏻👇🏻 https://landing.saamim.com/sJ8bB https://landing.saamim.com/sJ8bB
📚ارزش خدمت به مادر دو برادر مادر پیر و بیماری داشتند. هر دو متقی و پرهیزکار بودند و عالم وعارف. با خود پیمان بستند که یکی خدمت خدا کند و دیگری در خدمت مادر بیمار باشد. برادری که پیمان بسته بود خدمت خدا کند به صومعه رفت و به عبادت مشغول شد وآن دیگری در خانه ماند و به پرستاری مادر مشغول شد. چندی که گذشت برادر صومعه نشین مشهور عام وخاص شد و از اقصی نقاط دنیا ،عالمان و عرفا و زهاد به دیدارش شتافتند و آن دیگری که خدمت مادر می کرد فرصت همنشینی وهمکلاسی با دوستان قدیم را نیز از دست داد و یکسره به امور مادر می پرداخت. برادر صومعه نشین کم کم به خود غره شد که خدمت من ارزشمند تر از خدمت برادر است ،چرا که او در اختیار مخلوق است ومن در خدمت خالق ،و من از او برترم! همان شب که این کلام در خاطر او بگذشت، پروردگار را در خواب دید که وی را خطاب کرد و گفت: برادر تو را بیامرزیدم و تو را به حرمت او بخشیدم و از این پس تو را حکم کردیم که در خدمت برادر باشی. عارف صومعه نشین اشک در چشمانش آمد وگفت: یا رب العالمین، من در خدمت تو بودم و او به خدمت مادر، چگونه است مرا در خدمت او می گماری وبه حرمت او می بخشی، آنچه کرده ام مایه رضای تو نیست؟َ! ندا رسید: آنچه تو می کنی ما از آن بی نیازم و لکن مادرت از آنچه او می کند، بی نیاز نیست، تو خدمت بی نیاز می کنی و او خدمت نیازمند، بدین حرمت مرتبت او را از تو فزونی بخشیدیم و تو را در کاراو کردیم. . •┈┈•✾•🌿🖌🕯📖☕️🌿•✾•┈┈• 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم' اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
هدایت شده از گسترده | برند🎖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیگه سن هم در درمان سفیدی مو مهم نیست😱 دیگه هیچ عاملی هم مهم نیست👌💯 با بکارگیری از این روش (صد در صد تضمینی) خودت سفیدی موهاتو از بین ببر👇 https://1ta100.ir/qu-ads/1531 https://1ta100.ir/qu-ads/1531
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برو انجام بده❗️میدونی تتو ابرو و اکستنشن مژه همونی هم که داری از بین میبره⁉️ ♻️ولی اگر دوست داشتی از روشی بی خطر و کاملا طبیعی پرپشتی ابرو و مژهاتو برگردونی این فرصتو ازشون نگیر♻️ 👈برو یکبار برای همیشه به این قضیه پایان بده👇👇 https://1ta100.ir/qu-ads/1532 https://1ta100.ir/qu-ads/1532
✅ربانِ این مستحب...! 🎙حاج محمّد اسماعيل دولابى رضوان الله علیه: پنج اصل در صلوات وجود دارد. اللّهمَّ، توحيد است. صلِّ علي محمّد، نبوت است و آل محمّد يعنى اميرالمومنين و اولادش؛ اين هم امامت. توحيد را كه قائل شديم، معاد را هم قائليم و چون حق محمّد و آل محمّد صلي الله عليه و آله را ادا كرديم، عدالت است. قربان اين مستحب كه با آن هر پنج اصل دين را اقرار كرديم. زمان خيلى زود مي گذرد. ان شاءالله روزى برسد كه قلب ها قشنگ قاطى شود. هرچه بنشينيم ساعت راه نمى رود. همه چيز مى ايستد؛ خورشيد، ستاره ها، ماه. آنجا قيامت است. بالاخره مي رسيم.به قيامت خيلى نزديكيم. 📚طوباى محبت(مجالس حاج محمّد اسماعيل دولابى)، ج ۱، ص ۱۰۰. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ . •┈┈•✾•🌿🖌🕯📖☕️🌿•✾•┈┈• 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم' اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
🟥 گشتم آخر پیدا کردم 🏴 📣📣کانال حاج ⚫️جدید ترین نوحه های محرم ⚫️ پخش زنده مراسمات محرم 1403 ⚫️دانلود مراسمات جدید و قدیم ⚫️آرشیو صوتی و تصویری 🆘لینک هم اکنون جهت عضویت👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1810956288Cc2c0518c2e https://eitaa.com/joinchat/1810956288Cc2c0518c2e ✅کانال حاج محمود کریمی عضو شدین بردارم؟!👆
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
💥میدونستین خیلی از بیماری‌ها با ریختن روغن های خاص درون ناف میشه💯 🤔میخوای بدونی  هر چه خواصی داره و کدوم درد و آروم میکنه؟👌 افزایش بدن در برابر 🦠🪰😷👇 https://eitaa.com/joinchat/4107338163C7130673806 و هزاران برای و امراض👆
🔴 مهمان امام حسین (علیه السلام) بسم الله الرحمن الرحیم شیخ رجبعلی خیاط می فرمود : در روزهای اوایل هیئت ، مایل بودم تمام کارهای مجلس را خودم انجام دهم، خودم مداحی می کردم، چای می دادم و اغلب کارهای دیگر. شبی مشغول دادن چای به عزاداران بودم که دیدم جوانی که اصلا ظاهر مناسبی نداشت وارد مجلس شد و گوشه ای نشست ، یقه اش باز بود و گردنبند به گردنش ، وضع لباسش هم خیلی نامناسب بود. به همه چای تعارف کردم تا رسیدم به جوان، چشمم به پایش افتاد دیدم جورابی نازک شبیه جوراب های زنانه به پا دارد. غیظ کردم و با عصبانیت سینی چای را مقابلش گرفتم، یکی از استکان ها برگشت و چای روی پایم ریخت و سوخت. از این سوختگی زخمی در پایم بوجود آمد که خیلی طول کشید تا خوب شود، برای خودم هم این سوال پیش آمده بود که چرا زخم پایم خوب نمی شود. شبی به من گفتند: شیخ! آن جوانی که با عصبانیت چای به او تعارف کردی ، هر چه بود مهمان حسین علیه السلام بود ، نباید چنین رفتاری را با او مرتکب میشدی. 📚کشکول کشمیری ، صفحه ۱۲۳ . •┈┈•✾•🌿🖌🕯📖☕️🌿•✾•┈┈• 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم' اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میخوای ماستت آب نندازه 🤔 اینقدرم غلیظ و خامه ای بشه که از ظرف جدا نشه😱😍🤌 یه ترفند ساده داره😜👇 https://eitaa.com/joinchat/645922873C021e58c7f4 فوت و فن هر چی بخوای 😌☝️
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
دیشب شوهرم اومد خونه تا دید کلی غر زد که تواین بی پولی چرا لوستر گرون خریدی😒 وقتی گفتم خودم کردم مگه باور میکرد تا اینکه این و نشونش دادم😎👇👇 https://eitaa.com/joinchat/645922873C021e58c7f4 https://eitaa.com/joinchat/645922873C021e58c7f4 من که کلی های جالب و یاد گرفتم توهم بیا یاد بگیر😍☝️☝️
📚داستان کوتاه طفلی از باغی گردو می‌دزدید. پسر صاحبِ باغ با چند دوست خود در کنار باغ کمین کردند تا دزد گردو را بیابند. روزی وقتی طفل گردوها را دزدید و قصد داشت از باغ خارج شود لشکرِ کمین‌کرده‌ها به دنبال طفل افتادند و طفل گردوها را در راه رها کرده و از ترس جان خود فرار کرد. آنان پسرک را در گوشه‌ای بن‌بست گیر انداختند و پسرک از ترس بر زمین چمباتمه زد و نشست و دست بر سر گذاشت و امان خواست. حکیمی عارف این صحنه را می‌دید که صاحب گردوها چوبی در دست بلند کرده و می‌گوید: برخیز! چرا گردوهای ما را می‌دزدی؟! طفل گفت: من دزدی نکردم. یکی گفت: دستانت رنگی است٬ رنگ دستانت را چگونه انکار می‌کنی؟ دیگری گفت: من شاهد پریدنت از درخت بودم... حکیم وارد شد و چند سکه غرامت به صاحب مال داد تا از عقوبت او دست برداشتند. حکیم در کُنجی نشست و زار زار گریست. گفت: خدایا! در روز محشر که تو می‌ایستی و من در مقابل فرشتگانِ توام، چگونه گناهان خود را انکار کنم با این‌که دستانم و فرشتگانت بر حقیقت و بر علیه من گواهی خواهند داد؟!! خدایا! امروز من محشر تو را دیدم، در آن روز بر من و بر ناتوانیِ‌ام رحم نما و با من در محاسبۀ گناهانم تنها و پناهم باش و چنانچه من بر این کودک رحم کردم و نجاتش دادم تو نیز در آن روز بر من رحم فرما و مرا نجات ده!!! . 💌 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم' اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande