🔴 آقای امام جمعه
همان روزها که عدهای در تب و تاب واکسن فایزر آمریکایی بودند و واکسن وطنی برکت تمسخر میشد؛ خبر آمد که قرار است سید علی خامنهای همان واکسن ایرانی را بزند!
خیلیها نگران بودند که واکسن وطنی ایمن نباشد و این یک اقدام پرریسک است آن هم در سطح عالیترین مقام نظام!
سید علی خامنهای مقابل دوربین نشست؛ آستین را بالا زده و با نگاهی مصمم و جدی و دستی که مشت کرده بر روی زانو قرار داده!
او همان سید علی خامنه ای سال ۶۳ بود که وقتی صدام تهدید به بمباران نماز جمعه کرده بود؛ کوتاه نیامد و رفت خطبه خواند.
وسط خطبه بمبی که منافقین هم پیمان صدام در میان مردم نمازگزاران پنهان کرده بودند؛ منفجر شد.
مردم به جای فرار ایستادند و شروع به شعار دادن کردند؛ و سید علی خامنه ای هم ایستاد و توفندهتر از گذشته به خطبه ادامه داد.
حالا بعد از شهادت سید حسن نصرالله، سید علی خامنه ای گفته است خودش میآید برای نمازجمعه. بزرگترین نماز جمعه جهان به اقامه محبوبترین امام جمعه ی جهان اسلام.
او همان مرد مسجد ابوذر است در سال ۱۳۶۰
همان رزمنده ی ستاد جنگهای نامنظم و هم رزم چمران است در خط مقدم
همان پشتیبان جهاد علمی دانشمندان جوان کشور در هستهای و موشکی و کرونا و ...
او یگانه مرد مقتدر جهان اسلام است که وقتی می گوید خونخواه مهمانمان هستیم و پشتیبان مظلومان؛ پای عهدش میماند و لبخند را بر لبان کودکان جنگ زده غزه مینشاند.
✍"محمد حسینزاده"
➥.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
🔴 مراقب باشیم، لذتهای گذرا ما را از رستگاری محروم نکند
مردی نابینا درون قلعهای گرفتار شده بود و نومیدانه میکوشید خودش را نجات دهد. چاره را در این دید که با لمسکردن دیوارها، دری برای رهایی پیدا کند.
پس، گرداگرد قلعه را میگشت و با دقت به تمام دیوارها دست میکشید. همچنان که پیش میرفت با چندین در بسته روبرو شد اما به تلاش و جستجو ادامه داد.
ناگهان برای لحظهای دست از دیوار برداشت تا دست دیگرش را که احساس خارش میکرد لمس کند، درست در همان زمان کوتاه، مرد نابینا از کنار دری گذشت که قفل نشده بود و چه بسا میتوانست رهاییاش را به ارمغان آورد، پس به جستجوی بی سرانجامش ادامه داد.
بسیاری از ما در تکاپوی دستیابی به آزادی و خوشبختی هستیم، متاسفانه، گاهی تلنگری شبیه خارش دست، لذتهای گذرا یا چیزهایی از این دست، ما را از جستجو و دستیابی به دری گشوده به سوی رهایی و رستگاری محروم میکند.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
8.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درسته اوضاع جهان خیلی پریشونه
ولی بگو به هرکسی اینو نمیدونه
خورشید پشت ابر نمیمونه
#غروب_جمعه💔
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌷
#کلیپ| #ریلز| #استوری📲
🔴 آیه های آتش افزا
احمد بن طولون یکی از پادشاهان مصر بود. وقتی که از دنیا رفت از طرف حکومت وقت، قاری قرآنی را با حقوق زیادی اجیر کردند تا روی قبر سلطان قرآن بخواند.
روزی خبر آوردند که قاری، ناپدید شده و معلوم نیست که به کجا رفته است پس از جست و جوی فراوان او را پیدا کردند و پرسیدند: چرا فرار کردی؟ جرأت نمی کرد جواب دهد. فقط می گفت: من دیگر قرآن نخواهم خواند.
گفتند: اگر حقوق دریافتی تو کم است دو برابر این مبلغ را می دهیم. گفت: اگر چند برابر هم بدهید نمی پذیرم. گفتند: دست از تو برنمی داریم تا دلیل این مسأله روشن شود.
گفت: چند شب قبل صاحب قبر به من اعتراض کرد که چرا بر سر قبرم قرآن می خوانی؟ من گفتم: مرا اینجا آورده اند که برایت قرآن بخوانم تا خیر و ثوابی به تو برسد.
گفت: نه تنها ثوابی از قرائت قرآن به من نمی رسد بلکه هر آیه ای که می خوانی، آتشی بر آتش من افزوده می شود، به من می گویند: می شنوی؟ چرا در دنیا به قرآن عمل نکردی؟
بنابراین مرا از خواندن قرآن برای آن پادشاه بی تقوا معاف کنید.
ر. ک: روایت ها و حکایت ها / 132 131 به نقل از: داستان های پراکنده 2/ 55.
.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
🔴 قانون مرگ
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
امام باقرع فرمود:يكي ازشاهان بني اسرائيل اعلام كرد: شهري مي سازم كه هيچگونه عيبي نداشته باشد و هيچ كس نتواند در آن عيبي بيابد فرمان داد معمارها و بناها و كارگرها مشغول شدند و آن شهر با آخرين سيستم و با تمام امكانات ساخته شد پس از آنكه ساختن شهر به پايان رسيد،مردم از آن شهرديدن كردند و همه آنها به اتفاق نظر گفتند شهري بي نظير و بي عيب است .
دراين ميان مردي نزدشاه آمدوگفت :اگربه من امان بدهي ،وتامين جاني داشته باشم ،عيب اين شهررابه تومي گويم . شاه گفت به توامان دادم .
آن مرد گفت :"لهاعيبان :احدهماانك تهلك عنها،والثاني انهاتخرب من بعدك
اين شهردوعيب دارد:
1-صاحبش مي ميرد .
2-اين شهرسرانجام بعدازتو خراب مي شود .
شاه فكري كردوگفت :چه عيبي بالاترازاين دوعيب ،سپس به آن مردگفت به نظرتوچه كنم ؟آن مردگفت : شهري بسازكه باقي بماندوويران نشود ،و تو نيز در آن هميشه جوان باشي ،وپيري به سراعت نيايد و آن شهر بهشت است .
شاه جريان رابه همسرش گفت ،همسرش فكري كردوگفت :دراين ميان همه افرادكشور،تنهاهمين مرد،راست گفته است .
بحارج 14ص 478
➥.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
✨﷽✨
#اثبات_خدا_به_راحتی
✅مگر می شود این عالم خدایی نداشته باشد
✍پادشاهی بود دهری مذهب. وزیری بسیار عاقل و زیرک داشت.هرچه ادله و براهین برای شاه بر اثبات وجود صانع اقامه می کردند که این آسمان ها و زمین را خدا خلق کرده و ممکن نیست این بناهای به این عظمت بدون صانع و خالق موجود شود و ممکن نیست یک بنایی بدون بنا و استاد و معمار ساخته شود، پادشاه قبول نمی کرد.
بنابراین وزیر، بنای یک باغ و درخت ها و عمارتی در بیرون شهر گذارد.بعد از اینکه تمام شد، یک روز پادشاه را به بهانه شکار از آن راه برد.چون چشم پادشاه بر آن عمارت عالی افتاد متعجب شد.
از وزیر پرسید این عمارت را که بنا کرده و چه وقت بنا شده است؟ وزیر گفت کسی نساخته، خودش موجود شده است. پادشاه اعتراض شدیدی کرد. گفت این چه حرفی است که می زنی، چگونه می شود بنایی بدون معمار ساخته شود؟ وزیر جواب داد چگونه یک بنایی کوچک بدون معمار غیر معقول است؟ چگونه می شود بنای این آسمان ها و زمین ها و گردش ماه و خورشید و ستاره ها بدون صانع و خالق موجود شده باشد؟ آن وقت پادشاه تصدیق نمود و مسلمان و موحد شد.
📚منبع:داستان هایی از خدا، نوشته احمد میر
خلف زاده و قاسم میرخلف زاده، جلد 1
.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
❤️ پاره دوز روشن ضمیر
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرحیم
آخوند ملا علی همدانی فرمود: آیت اللَّه العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری قدس سره هیچ وقت از پارچه خارجی و گران قیمت استفاده نمی کرد، بعضی از آقایان به ایشان عرض کردند: اگر برای خودتان از پارچه های وطنی استفاده می کنید حداقل برای فرزندان و آقازاده ها که جوانند و لباس خوب را دوست دارند پارچه خارجی و نسبتاً گران قیمت بخرید، مرحوم حاج شیخ اول چیزی نفرمود تا اینکه این پیشنهاد تکرار شد آن وقت فرمود: گوش بدهید داستانی را برای شما نقل کنم:
یک وقتی من به عتبات مشرف شدم و در کربلا مدت اقامتم طول کشید چند نفر از آقایان طلاب از من خواستند که درسی بگویم من درس لمعه را برای آنها شروع کردم، در کنار آن مسجدی که من درس می گفتم پاره دوزی بود که هر روز در پای درس به موقع حاضر می شد و خوب گوش می داد یک روز من وقتی او را در پای درس دیدم پیش خود فکر می کردم که این پاره دوز چرا وقت خود را ضایع می کند او که چیزی از این درس نمی فهمد برای چه در درس شرکت می کند.
فردای آن روز که برای درس آمد و من شروع کردم به گفتن درس، دیدم این پاره دوز اشکال کرد من پاسخ دادم، دوباره اشکال کرد و ایرادهای درست می گرفت و من جواب می دادم، معلوم شد که پاره دوز عادی نیست بلکه عالمی برجسته و ملا است من از او خوشم آمد و خواهش کردم که یک روز نهار مهمان ما باشد، گفت: قبول می کنم ولی به این شرط که در این مهمانی چیزی بر غذای هر روز خود اضافه نکنید.
من نیز قبول کردم، قرار شد روز جمعه نهار تشریف بیاورند و ما معمولًا نان با پیاز می خوردیم، اتفاقاً روز جمعه فراموش کردم که ایشان تشریف می آورند، برای نهار همان نان و پیاز را داشتیم ناگهان ایشان تشریف آوردند و من خجالت کشیدم که نان و پیاز بیاورم، مقداری پول امانت پیشم بود که قرار بود به ایران آورده و به کسی رد کنم و صاحبش اجازه تصرف داده بود، از آن پول بردم و دو سیخ کباب خریده در میان سفره نهادم و هر چه تعارف کردم آن مرد دست به کباب نزد و تنها با نان و پیاز نهار خورد و گفت: مگر من با شما شرطی نکردم چیزی بر نهار هر روز اضافه نکنی چرا از پول امانت بردی کباب خریدی؟
این را گفت و رفت و من تعجب کردم که این مرد از کجا فهمید که من با پول امانت کباب را خریده ام. فردا که برای درس آمدم خواستم اول به در دکان او رفته از او عذرخواهی کنم هرچه در اطراف مسجد نگاه کردم نه دکانی بود و نه پاره دوز، و هرچه پرسیدم چنین کسی در چنین دکانی اینجا بود گفتند: چنین کسی را ما نمی شناسیم و دیگر او را ندیدم، معلوم شد که ما مراقب داریم که کارها و مخارج ما را زیر نظر دارن.
منبع : پاک نیا، عبدالکریم؛ خاطرات ماندگار از خوبان روزگار، ص: 95
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
✅آیتالله محمدتقی بهجت:
✍[آیتالله سیدعلی قاضی رحمتاللهعلیه] در نجف میگفتند: «من ضامنم کسیکه این نمازهای پنجگانه را در اول وقت بخواند، به مقامات عالیه میرسد».
خیلی کلام بزرگی ایشان گفت؛
گفت: «اگر نمازهای پنجگانه را در اول وقت خواند، باز هم نرسید به آن مقامات عالیه، به من لعن کند!».
خیلی عجیب است! خیلی عجیب است! معلوم میشود این، چیزی هم نیست؛ هر کاری دارد، یکی از این نمازهای پنجگانه را میتواند در وسط آن کارها انجام دهد؛ چون اول وقت است.
📚دیدار با مسئولان برگزاری دومین کنگره اخلاق پزشکی ایران، ٢٨ فروردین ١٣٨٧
.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
عاقبت تملّق
کریمخان زند پس از آنکه به پادشاهی رسید، شیراز را به پایتختی انتخاب کرد و از چنان محبوبیتی برخوردار شد که نامش بهعنوان سرسلسله زندیه در سراسر ایران پیچید.
روزی عموی او برای دیدنش به پایتخت آمد. کریمخان دستور داد از وی پذیرای کنند و لباسهای فاخر به او بپوشانند.
چند روزی از اقامتش نگذشته بود که در یکی از جلسات مهم مملکتی شرکت کرد.
با دیدن قدرت و منزلت برادرزادهاش بادی به غبغب انداخت و گفت:
کریمخان، دیشب خواب پدرت را دیدم که در بهشت کنار حوض کوثر ایستاده بود و حضرت علی (علیهالسلام) جامی از آب کوثر به او میداد.
کریمخان اخمهایش را درهم کشید و دستور داد وی را از مجلس اخراج و سپس از شهر بیرون کنند. رؤسای طوایف از او علت این رفتار خشونتآمیز را جویا شدند.
کریمخان گفت:
من پدر خود را میشناسم. او مردی نیست که لایق گرفتن جامی از آب کوثر از دست حضرت علی باشد. این مرد میخواهد با تملّق و چاپلوسی مورد توجه قرار گیرد و اگر تملّق و چاپلوسی بهصورت عادت درآید، پادشاه دچار غرور و بدبینی میشود و کار رعیت هرگز به سامان نمیرسد.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•