eitaa logo
داستان آموزنده 📝
16.1هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.6هزار ویدیو
12 فایل
تبلیغات و ارتباط👇👇 @ad_noor1 داستانهای مذهبی و اخلاقی درسی برای زندگی روزمره را اینجا بخوانید👆👆 ☆مشاوره اخلاقی=> @Alnafs_almotmaenah . .
مشاهده در ایتا
دانلود
13.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روایت شهید سلیمانی از توسل به حضرت فاطمه(س) در شب عملیات والفجر هشت 🔹حاج قاسم: سلاح ما، توسل به حضرت زهرا (س) بود... ْ 🔻 . . 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم' 🖌 اموزنده🎐 🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
❤️عاشقانه های شهدایی تواضع و فروتنی عباس باور نکردنی بود همیشه عادت داشت، وقتی من وارد اتاق می شدم، بلند می‏شد و به قامت می‏ایستاد یک روز وقتی وارد شدم روی زانوانش ایستاد ترسیدم، گفتم: عباس چیزی شده، پاهایت چطورند؟خندید و گفت: «نه شما بد عادت شده‏ اید؟ من همیشه جلوی تو بلند می‏شوم؛امروز خسته‏ ام؛ به زانو ایستادم» می‏دانستم اگر سالم بود بلند می‏شد و می ‏ایستاد؛ اصرار کردم که بگوید چه ناراحتی دارد؟ بعد از اصرار زیاد من گفت:چند روزی بود که پاهایم را از پوتین در نیاورده بودم؛ انگشتان پاهایم پوسیده است؛ نمی‏توانم روی پاهایم بایستم عباس با همان حال، صبح روز بعد به منطقه جنگی رفت؛این اتفاق به من نشان داد که حاج عباس کریمی از بندگان خاص خداوند است همسر شهید عباس کریمی ═ೋ❅🖋☕️❅. . 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم' 🖌 اموزنده🎐 🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
سلام 🍃چه شودکه نازنینا،رُخ خود به من نمائی به تبسّمی،نگاهی،گرهی ز دل گشائی... 🍃به کدام واژه جویم،صفت لطیف عشقت که تو پاک تر از آنی که درون واژه آئی... العجل‌مولای‌غریبم تعجیل در فرج مولایمان صلوات
🔴بهترین تعبیرها برای زندگی دینی از خیاط پرسیدند: زندگی یعنی چه؟ خیاط گفت: دوختن پارگی‌های روح با نخ توکل. از باغبان پرسیدند: زندگی یعنی چه؟ باغبان گفت: کاشتن بذر عشق در زمین دل‌ها، زیر نور ایمان. از باستان‌شناس پرسیدند: زندگی یعنی چه؟ باستان‌شناس گفت: کاویدن جان‌ها برای استخراج گوهر درون. از آینه‌فروش پرسیدند: زندگی یعنی چه؟ آینه‌فروش گفت: زدودن غبار آینهٔ دل با شیشه‌پاک‌کن توبه. از میوه‌فروش پرسیدند: زندگی یعنی چه؟ میوه‌فروش گفت: دست‌چین خوبی‌ها در صندوقچهٔ دل. ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌ ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*دارم به خانه سالمندان ميروم* این متن توسط یک خانم نویسنده بازنشسته نوشته شده که احساسش را زمان انتقال به خانه سالمندان به نگارش در آورده است: *دارم به خانه سالمندان میروم،مجبورم.* وقتی زندگی به نقطه ای میرسد که دیگر قادر به حمایت از خودت نیستی، بچه هایت به نگهداری از فرزندان خودشان مشغول اند و نمی توانند ازتو نگهداری کنند، این تنها راه باقی‌مانده است. خانه سالمندان شرایط خوبی دارد: اتاقی ساده، همه نوع وسایل سرگرمی، غذای خوشمزه، خدمات هم خوب است. فضا هم بسیار زیباست اما قیمتش ارزان نیست. حقوق بازنشستگی من به سختی می تواند این هزینه را پوشش دهد. البته اگر خانه ی خودم را بفروشم به راحتی از پس هزینه اش برمی آیم. می توانم در بازنشستگی خرجش کنم؛ تازه ارث خوبی هم برای پسرم بگذارم. پسرم میگوید : «پول ها و اموالت باید به خودت لذت بدهد. ناراحتِ ما نباش.» حالا من باید برای رفتن به خانه سالمندان آماده شوم. به هم ریختن خانه خیلی چیزها را دربرمی گیرد: 1⃣ جعبه ها، چمدان ها، کابینت و کشوها که پر از لوازم زندگی است، لباس ها و لوازم خواب برای تمام فصول. 2⃣ از جمع کردن خوشم می آمد. کلکسیون تمبر، ده ها نوع قوری دارم. کلکسیون های کوچک زیاد، مثل گردنبندهایی از سنگ کهربا و چوب گردو و از این قبیل. 3⃣ عاشق کتابم. کتابخانه‌ام پر از کتاب است. انواع شیشه بطری مرغوب خارجی. از هر نوع وسایل آشپزخونه چند ست دارم. 4⃣ دیگ و قابلمه و بشقاب و هر چه که می شود دریک آشپزخانه پر تصور کرد. ده ها آلبوم پر از عکس و... به خانه پر از لوازم نگاه می‌کنم و نگران می شوم. خانه سالمندان تنها یک اتاق با یک کابینت، یک میز، یک تخت، یک کاناپه، یک یخچال، یک تلویزیون، یک گاز و ماشین لباسشویی دارد. دیگر جایی برای آن همه وسایلی که یک عمر جمع کرده ام ندارد. یک لحظه فکر می کنم مالی که جمع کرده ام، دیگر متعلق به من نیست. در واقع این مال متعلق به دنیاست. به این ها نگاه می کنم، با آن ها بازی می کنم، از آن ها استفاده می کنم، ولی نمی توانم آن ها را با خودم به خانه سالمندان ببرم. می خواهم همه اموالم را ببخشم، ولی نمی توانم؛ هضمش برایم  مشکل است. از طرفی بچه ها و نوه هایم برای کارهایم و این همه چیز جمع آوری شده ارزش آنچنانی قائل نیستند. به راحتی می توانم تصور کنم که آن ها با این همه چیزی که با سختی جمع کرده ام، چطور برخورد می کنند: همه لباس ها و پوشاک گران قیمت دور ریخته می شود. عکس های با ارزش نابود می شود، کتاب ها، فله‌ای فروخته می شود. کلکسیون هایم چه ؟؟!!!! مبلمان هم با قیمتی بسیار کم فروخته می شود. از بین کوه لباسی که جمع کرده بودم، چند تکه برداشتم، چند تا وسیله آشپزخانه، چند تا از کتاب های مورد علاقه‌ام و چند تا قوری چای. کارت شناسایی و شهروندی، بیمه، سند خانه و البته کارت بانکی، تمام. این همه متعلقات من است. میروم و با همسایه‌ها، خداحافظی می‌کنم.... سه بار سرم را به طرف درب خانه خم می کنم و آن را به دنیا می سپارم. *بله در زندگی، شما روی یک تخت می خوابید و در یک اتاق زندگی می کنید بقیه اش برای تماشا و بازی است.* بالاخره مردم بعد از یک عمر زندگی می فهمند: ما واقعا چیز زیادی نیاز نداریم. 1⃣ دور خودتان را برای خوشحال شدن، خیلی شلوغ نکنید. 2⃣ رقابت برای شهرت و ثروت خنده دار است. 3⃣ زندگی بیشتر از یک تختخواب نیست. 4⃣ افسوس که هر چه برده ایم، باختنی است. 5⃣ برداشته ها، تمام گذاشتنی است. پس در لحظه و حال زندگی کنید. زیاد در گیر تجملات، خانه، ماشین و.... نباشید. *در یک کلام انبار دار نباشید.* *سبکبال باشید، از زندگی لذت ببرید، خوب باشید، با خودتان،  با دیگران، با همه.* « خوب بخورید ، خوب بپوشید ، خوب سفر کنید ، زندگی را زیاد سخت نگیرید این‌ اتفاق برای همه ما هست ، امروز پدر و مادران ما ، فردا نوبت خود ماست🙏
🔴حکایت خربزه شیرین خوردن لقمان از روی قدردانی لقمان، غلامی دانا و درستکار بود و شب و روز در کار برای ارباب خود تلاش می‌کرد. ارباب او هم وقتی درستکاری و زیرکی لقمان را می دید، او را عزیز می‌داشت و به او ارزش زیادی می‌داد. تا جایی که در مهمانی ها هر گاه غذا می آوردند، ارباب از لقمان می‌خواست با آن‌ها غذا بخورد و تا لقمان غذا نمی خورد، ارباب هم دست به غذا نمی زد. روزی برای آنها خربزه ای آوردند. ارباب در حضور میهمانان دستور داد تا لقمان را پیش او بیاورند. سپس از روی علاقه تکه ای از خربزه را برید و به لقمان داد. لقمان قاچ خربزه را از دست ارباب گرفت و با علاقه آن را خورد. وقتی ارباب شور و علاقه‌ی لقمان را در خوردن خربزه دید، تکه های دیگری برید و به او داد تا به هفده تکه رسید. لقمان همچنان تشکر می‌کرد و با اشتیاق می‌خورد. عاقبت یک تکه از خربزه باقی ماند و ارباب با خودش گفت: این یک تکه را خودم می خورم تا ببینم چقدر شیرین است که لقمان اینطور با لذت می‌خورد. ارباب تکه آخر خربزه را در دهانش گذاشت تا بخورد اما دید آن چنان تلخ است که گلو را می‌سوزاند. ارباب از لقمان پرسید: چطور توانستی این زهر و تلخی هربزه را تحمل کنی و آن را با این اشتیاق و شادی خوردی و اصلا چرا به روی خودت نیاوردی که تلخ است؟ لقمان گفت: من از دست تو آنقدر میوه های شیرین و غذاهای لذیذ خورده ام که حالا خجالت کشیدم به خاطر خربزه تلخی که یک بار از تو به من رسید، شکایت کنم. ارباب لبخند پر مهری از روی رضایت بر لبش نقش بست. حاضرین نیز همه لبخند زدند و لقمان را تحسین کردند https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
🔴 ضرب المثل کوتاه خردمند بِه که نادان بلند کاربرد ضرب المثل: ” کوتاه خردمند به که نادان بلند ” در متنبه کردن کسانی که تنها ملاک انها در محاسبه افراد، ظاهر آنهاست، همچنین، در بیان شرافت و برتری عقل و دانش بکار می رود. داستان ضرب المثل کوتاه خردمند بِه که نادان بلند : ملک‌زاده‌ای شنیدم که کوتاه بودو حقیر و دیگر برادران بلند و خوب‌روی. باری پدر به کراهت و استحقار در وی نظر میکرد. پس به فَراست دریافت و گفت: ای پدر! کوتاه خردمند به که نادان بلند! نه هر چه به قامت مهتر، به قیمت بهتر. پدر بخندید و ارکان دولت پسندیدند و برادران برنجیدند. شنیدم که مُلک را در ان مدت دشمنی صعب روی نمود. چون لشکر از هردو طرف روی در هم آوردند، اول کسیکه به میدان درآمد، این پسر بود. بر سپاه دشمن زد و تنی چند مردان کاری بینداخت. آورده‌اند که سپاه دشمن بی‌قیاس بودو اینان اندک. طایفه‌ای موزیک گریز کردند، شنیدم که هم در ان روز بر دشمن ظفر یافتند. مَلک سر و چشمش ببوسید ودر کنار گرفت و هرروز نظر پیش کرد که تا ولی عهد خویش کرد. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥. . 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم' 🖌 اموزنده🎐 🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
🔸آیا شیطان فرزند دارد و اگر دارد فرزندانش هم ملعون هستند؟ 🔹شیطان دارای فرزندانی است که وی را کمک می کنند و تقریبا همه فرزندان وی راه او را در پیش گرفته، مگر تعداد اندک 🔹قرآن می فرماید: آیا شیطان و فرزندانش را به جای من دوست خود می گیرید، در صورتی که می دانید آنها دشمن شما هستند... 🔹علامه مجلسی در کتاب بحار الانوار می فرماید: روایت است که خداوند به ابلیس فرمود: فرزندی به آدم ندهم، جز این که مانندش به تو می دهم و هر آدمی 🔥شیطانی همزاد خود دارد. 🔹فرزندان شیطان همانند خود شیطان برای گمراه کردن نسل انسان زاده شده و راه او را در پیش می گیرند، مگر افراد نادری از ذریّه شیطان که مسلمان شده باشند. علامه مجلسی در همین کتاب می فرماید: به رسول الله عرض شد: آیا شما هم شیطانی به همراه خود دارید؟ 🌸فرمودند: آری، ولی خداوند مرا کمک کرده و توانستم او را مسلمان کنم. 📘افتتخذونه و ذرّیته اولیاء من دونی و هم لکم عدو… ” کهف،50. 📗ترجمه کتاب السماء و العالم، ص 243. 📕همان، ص 254. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•. . 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم' 🖌 اموزنده🎐 🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
✨﷽✨ ✅«چگونه با مستمندان تعامل کنیم تا دیوانه نشویم!» با یکی از دوستان صحبت میکردیم. آنچنان خودش را غرق خدمات اجتماعی و کمک به فقرا و مستمندان کرده بوده که دیدم اوضاع روحی اش خراب شده! به نظرم حالت افسردگی جدی داشت. به نظرم رسید از نکته ای مهم غفلت شده: برخی خودشان را غرق مشکلات و بد بختی این و آن میکنند! آن هم معمولا بدون آنکه آن خلوتها و معنویّتها و اتقانهای معرفتی لازم را داشته باشند! خب معلوم است اینطوری آدم دیوانه میشود! ✔ولی یک سرّ توحیدی را هم باید بدانیم! آن هم اینکه ما مهربانتر از خدا نیستیم. ما حکیمتر از خدا نیستیم! به این دوستمان گفتم مشکلت این است که به خلقت خدا بد بین شده ای و با خدا در افتاده ای! مدام میگویی چرا چرا؟! تو نیامده ای ابر قهرمان بازی در بیاوری و ناجی بشریّت باشی! ✔میخواهی چرایش را بدانی! چون اگر این اختلافها نبود دنیا دنیا و دار ابتلاء نبود. تو یک توانمندی هستی که خدا این فقیر را قرار داده تا تو را با او امتحان کند و پرورشت دهد؛ صفتی خدایی را ظهور دهی و با آن به خدا توجّه کنی! برای آن فقیر هم خدا تو را قرار داده تا با تو تربیت شود و به خدا توجّه کند! ✔این مریضی ها و فقرها لازمه ی این دنیاست. ریشه کن شدنی نیست. قرار است با توجّه به این فقرا توجّهت به خدا بیشتر شود نه اینکه با خدا در بیافتی! نه اینکه این خودش شیطان تو شود. قرار است در دل این ابتلائات غنی و فقیر به توحید برسند و پرورش یابند: 📖«يَنْظُرُ الْغَنِيُّ إِلَى الْفَقِيرِ فَيَحْمَدُنِي وَ يَشْكُرُنِي وَ يَنْظُرُ الْفَقِيرُ إِلَى الْغَنِيِّ فَيَدْعُونِي وَ يَسْأَلُنِي‏» ↶. . 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم' 🖌 اموزنده🎐 🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺یک صبح زیبا ♥️دلی پر از عشق و امید 🌺سلامتی و برکت ♥️دعای امروزم برای شما 🌺 آخرین دوشنبه آبانمـاه تون ♥️پراز بهترینها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا