eitaa logo
داستان آموزنده 📝
16.4هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
1.6هزار ویدیو
12 فایل
تبلیغات و ارتباط👇👇 @ad_noor1 داستانهای مذهبی و اخلاقی درسی برای زندگی روزمره را اینجا بخوانید👆👆 ☆مشاوره اخلاقی=> @Alnafs_almotmaenah . .
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍒سه شنبه تون آباد 🍃🌸امروز از خدا میخوام 🍃🍇به آرزوهاتون برسید 🍃🌸احوالتون خوب 🍃🍒روزی تون پربار 🍃🌸موفق و پاینده باشید و 🍃🍇ثانیه ثانیه امروز را با 🍃🌸شادی و دلخوشی سپری کنید 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴آنچه می‌توانی ببخشی، ثروت واقعی توست ✍چوپانی به عالِمی که در صحرا تشنه بود، کاسه‌ای شیر داد. سپس رفت و بزی برای او آورد و ذبح کرد. عالِم از سخاوت این چوپان که تعداد کمی بز داشت، در حیرت شد. پرسید: چرا چنین سخاوت می‌کنی؟ چوپان گفت: روزی با پدرم به خانه‌ مرد ثروتمندی رفتیم. از ثروتِ او حسرت خورده و آرزوی ثروت او را کردم. آن مرد ثروتمند لقمه‌ نانی به ما داد. پدرم گفت: در حسرت ثروت او نباش، هرچه دارد و حتی خود او را، روزی زمین به خود خواهد بلعید و او فقط مالک این لقمه‌ نانی بود که توانست به ما ببخشد و از نابودی نجاتش دهد. بدان ثروت واقعی یک مرد آن است که می‌تواند ببخشد و با خود از این دنیا به آن دنیا بفرستد. چوپان در این سخنان بود و بز را برای طبخ حاضر می‌کرد که سیلی از درّه روان شد و گوسفندان را با خود برد. چوپان گفت: خدایا! شکرت که چیزی از این سیلاب مرا مالک کردی که بخشیدم و به سرای دیگر فرستادم. عالِم که در سخن چوپان حیران مانده بود، گفت: از تو چیزی یاد گرفتم که از هیچ‌کس نیاموخته بودم. مرا ثروت زیاد است که 10 برابر آنچه این سیلاب از تو ربوده است، احشام خریده و به تو هدیه خواهم کرد. چوپان گفت: بر من به اندازه‌ بزهایم که سیلاب برد، احسان کن، که بیش از آن ترس دارم اگر ببخشی، دستِ احسان مرا با این احسان خود به‌خاطر تیزشدن چاقوی طمعم بریده باشی. ➥ . . 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم' 🖌 اموزنده🎐 🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
🌷 🔔 فحش نده... سید محمد علی جهان‌آرا با یکی از رزمنده‌‌ها رفته بود شناسایی. همین طور که داشت با دوربین منطقه رو بررسی می‌کرد ، یهو اون برادرِ رزمنده گفت: عراقی‌های پدر سوخته... آقا سید چشم از دوربین برداشت ، نگاهش کرد و گفت: فحش نده! رزمنده‌ی اسلام نباید توهین کنه ، امام علی(ع) می فرماید : اصلاً به دشمن‌تون هم فحش ندهید... 👤خاطره‌ای از زندگی سردار شهید سید محمد علی جهان‌آرا 📚 . . 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم' 🖌 اموزنده🎐 🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
✨﷽✨ 🔴 خاطره‌ای از آیت‌الله حائری شیرازی خانم دکتر حائری شیرازی، فرزند آیت‌الله حائری؛ خاطره‌ای شیرین از پدرشون در پیج اینستاگرامش منتشر کرده که خواندنی هست؛ آیت‌الله حائری شیرازی: یک وقتی گوجه فرنگی کاشته بودم، داشتم وجین می‌کردم. یکی از همراهان کمک کارم شد. دست کرد علف هرزی را از پای بوته گوجه بکند که ناغافل علف و بوته را با هم در آورد. گفتم: حواست باشد به فرزندت نصیحت می‌کنی، علف هرزی را بالا می‌کشی ریشه بوته را همراهش بیرون نکشی! دینش را از او جدا نکنی گفت: چکار کنم؟ گفتم: باید با یک دست بوته گوجه را بگیری، با دست دیگر یواش یواش علف هرز را در آوری. ریشه این‌ها در هم است باید با یک دست نگهش داری. ............ بعد در ادامه نوشته‌اند پدر می‌گفت: در موقع فرماندهی وقتی افراد تحت امرتان را می‌خواهید تنبیه کنید با یک دست باید به او محبت کنید و با دست دیگر مجازات! با دو دست مجازات نکن چرا؟ چون در آیه اینطور می‌فرماید: وَالْمُؤْمِنُونَ وَالمُؤْمِنَاتُ بَعضُهم أولياء بعض يَأْمُرُونَ بِالمعروف یعنی اول دوستش بدار بعد امر به معروفش کن ... ↶. . 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم' 🖌 اموزنده🎐 🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
📚قنبر جوان کافری عاشق دختر عمویش شد. عمویش پادشاه حبشه بود . جوان نزد عمو رفت و گفت: عمو جان من عاشق دخترت هستم. آمده ام برای خواستگاری . پادشاه گفت: حرفی نیست ولی مهر دختر من سنگین است. گفت: هرچه باشد من میپذیرم. شاه گفت: در شهر بدي ها (مدينه) دشمنی دارم که باید سر او را برایم بیاوری، آنوقت دختر از آن تو. جوان گفت: عمو جان این دشمن تو نامش چیست؟ گفت: بیشتر او را به نام علی بن ابیطالب می شناسند. جوان فوراً اسب را زین کرده با شمشیر و نیزه و تیر و کمان و سنان راهی شهر بدی ها شد. به بالای تپه ی شهر که رسید دید در نخلستان جوانی عربی درحال باغبانی و بیل زدن است. نزدیک جوان رفت گفت: ای مرد عرب تو علی را میشناسی؟ گفت: تو را با علی چکار است؟ گفت: آمده ام سرش را برای عمویم که پادشاه حبشه است ببرم چون مهر دخترش کرده است. گفت: تو حریف علی نمی شوی. گفت: مگر علی را میشناسی؟ گفت: آری هرروز با او هستم و هرروز او را میبینم. گفت: مگر علی چه هیبتی دارد که من نتوانم سر او را از تن جدا کنم؟ گفت: قدی دارد به اندازه ی قد من، هیکلی هم هیکل من. گفت: اگر مثل تو باشد که مشکلی نیست. مرد عرب گفت: اول باید بتوانی مرا شکست دهی تا علی را به تو نشان بدهم. چه برای شکست علی داری؟ گفت: شمشیر و تیر و کمان و سنان. گفت: پس آماده باش. جوان خنده ای بلند کرد و گفت تو با این بیل میخواهی مرا شکست دهی؟ پس آماده باش. شمشیر را از نیام کشید. سپس گفت: نام تو چیست؟ مرد عرب جواب داد: عبداللّه. پرسید: نام تو چیست؟ گفت: فتاح. و با شمشیر به عبداللّه حمله کرد. عبداللّه در یک چشم بهم زدن کتف و بازوی جوان کافر را گرفت و به آسمان بلند کرد، به زمین زد و خنجر او را به دست گرفت و بالا بُرد. ناگاه دید از چشمهای جوان اشک می آید. گفت: چرا گریه میکنی؟ جوان گفت: من عاشق دختر عمویم بودم. آمده بودم تا سر علی را برای عمویم ببرم تا دخترش را به من بدهد، حالا دارم به دست تو کشته میشوم... مرد عرب جوان را بلند کرد. گفت: بیا این شمشیر، سر مرا برای عمویت ببر. پرسید: مگر تو که هستی؟ گفت: منم اسداللّه الغالب، علی بن ابیطالب. كه اگر من بتوانم دل بنده ای از بندگان خدا را شاد کنم، حاضرم سر من مهر دختر عمویت شود... جوان بلند بلند شروع به گریه کرده به پای مولای دو عالم افتاد و گفت: من میخواهم از امروز غلام تو شوم یا علی... بدین گونه بود که "فتاح" شد "قنبر" غلام علی بن ابیطالب. بحارالانوار ج3 ص 211 . . 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم' 🖌 اموزنده🎐 🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
‌🔴 چرا یاران حضرت مهدی عجل‌الله فرجه‌الشریف گمنام هستند؟ ابراهيم بن عبد الحميد گويد: كسى كه خود از امام صادق عليه السّلام شنيده براى من بازگو كرد كه آن حضرت مى‏‌فرمود: «هنگامى كه قائم عليه السّلام خروج كند كسى كه خود را از اهل اين امر مى‌‏پنداشته از اين امر خارج خواهد شد و (به عكس) افرادى چون خورشيد پرستان و ماه پرستان داخل در آن مى‏‌گردند.» «حدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ بْنِ عُقْدَةَ قَالَ حَدَّثَنَا حُمَيْدُ بْنُ زِيَادٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الصَّبَّاحِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَلِيٍّ الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْحَضْرَمِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ قَالَ أَخْبَرَنِي مَنْ سَمِعَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ: إِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ ع خَرَجَ مِنْ هَذَا الْأَمْرِ مَنْ كَانَ يَرَى أَنَّهُ مِنْ أَهْلِهِ وَ دَخَلَ فِيهِ شِبْهُ عَبَدَةِ الشَّمْسِ‏ وَ الْقَمَر» 📗الغيبة (للنعمانی) ج ۱، ص ۳۱۷ 📗بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۳۶۳ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ این روایت به وضوح بیان می‌کند که یاران قائم«عج» جزو افرادی هستند که شبیه خورشید‌پرستان و ماه‌پرستان هستند و افرادی هستند که مردم آنان را به حساب نمی‌آورند. خداوند با این کارش قصد محافظت آنان را دارد و آنان را به گونه‌ای جمع می‌کند که قرار قبلی نداشتند، و در نقشه و طرح خداوند قرار گرفته‌اند. و این گونه خداوند بندگان مؤمن و خاص خود را در دل مردم مخفی نگاه میدارد... . . 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم' 🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
♦️شهیدی‌که‌برای‌آب‌نامه‌ می‌نوشت♦️ ● شهید یوسف قربانی محل تولد : زنجان تاریخ تولد : ۱۳۴۵ تاریخ شهادت : ۱۳۶۵/۱۰/۱۹ نام عملیات: کربلای۵ منطقه عملیاتی: شلمچه – پاسگاه کوت سواری شهید غواص، یوسف قربانی در این دنیای فانی هیچکس را ندارد. ☘ ۶ ماهش بود که پدرش را از دست داد. ☘ در ۶ سالگی مادر و در ۸ سالگی مادر بزرگش را هم از دست داد ☘ برادرش را هم در سانحه رانندگی از دست داد... 🖌 زمانی هم که شهید میشه ، غریبانه دفنش می کنند. 🌷 چند دقیقه قبل از عملیات ، یکی از همرزمان خبرنگارش از او پرسیده بود : آقا یوسف! غواص یعنی چی؟ 🖌 او پاسخ داده بود : غواص یعنی مرغابی امام زمان (علیه السلام) نامه برای آب... همرزم یوسف می‌گوید هر روز می‌دیدم یوسف گوشه‌ای نشسته و نامه می‌نویسد با خودم می‌گفتم یوسف که کسی را ندارد برای چه کسی نامه می‌نویسد؟ آن هم هر روز. ❓یک روز گفتم یوسف نامه‌ات را پست نمی‌کنی؟ ☘ دست مرا گرفت و قدم زنان کنار ساحل اروند برد نامه را از جیبش در آورد، پاره کرد و داخل آب ریخت چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: من برای آب نامه می‌نویسم ، کسی را ندارم که. 🎁 بیاییم برایش ، پدری ، مادری ، برادری و خواهری کنیم و در گروه‌هایی که هستیم ارسال کنیم تا سیلی از فاتحه و صلوات به روح مطهرش هدیه کنیم. 🎁 هدیه به ارواح مطهر همه شهدا مخصوصا این شهید عزیز بخوانیم مع ☘ قطعا شهدا محبتهای شما رو جبران میکنند. ═. . 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم' 🖌 اموزنده🎐 🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
‌ 🔴 راه های پاک شدن مؤمنان از گناه یونس ابن یعقوب از امام صادق علیه السلام نقل کرده است: درخصوص مومنان، هر بدنی که چهل روز آسیبی به آن وارد نشود، ملعون است و دور از رحمت خداوند. گفتم: واقعا ملعون است؟ فرمودند: بله. گفتم: واقعا؟ باز فرمودند: بله. پس چون امام علیه السلام سنگینی مطلب برای من را مشاهده کردند، فرمودند: ای یونس! از جمله ی بلا و آسیب به بدن همین خراش پوست و ضربه خوردن و لغزیدن و یک سختی و خطا کردن و پاره شدن بند کفش و چشم درد و مانند اینها است، نه لزوما مصیبتهای بزرگ. مومن نزد خداوند بافضیلت تر و گرامی تر از آن است که بگذارد چهل روز بر او بگذرد و گناهان او را پاک ننماید؛ ولو به یک غم پنهان در دلی ، که او نفهمد این غم از کجا حاصل شده است. به خدا قسم، وقتی یکی از شما سکه های درهم را در کف دست وزن میکند و متوجه نقصان آن شده و غصه دار میشود، سپس دوباره وزن میکند و متوجه میشود که وزنش درست بوده، همین غصه کوتاه و گذرا موجب آمرزش برخی از گناهان اوست... 📚 الوسائل: 11 / 518 ج 21 البحار: 76 / 354 ج عن کنز الکراجکی: ص 63 بإسناده عن یونس بن یعقوب ➥ . . 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم' 🖌 اموزنده🎐 🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
🔴 شرط وصال یكى از علماء بزرگ (مرحوم آیة الله سید باقر مجتهد سیستانى پدر آیة الله سید على سیستانى ومرحوم سید محمود مجتهد سیستانى ) در مشهد مقدس براى آنكه به محضر امام زمان عجل اللّه شرفیاب شود ختم زیارت عاشورا در چهل جمعه هر هفته در مسجدى از مساجد شهر آغاز می كند ایشان فرمودند: در یكى از جمعه هاى آخرین ، ناگهان شعاع نورى را مشاهده كردم كه از خانه ى نزدیك آن مسجدى كه من در آن مشغول به زیارت عاشورا بودم مى تابید، حال عجیبى به من دست داد، از جاى برخاستم و بدنبال آن نور به در آن خانه رفتم ، خانه كوچك و فقیرانه اى بود، از درون خانه نور عجیبى مى تابید. در زدم وقتى در را باز كردند، مشاهده كردم حضرت ولى عصر امام زمان عجل اللّه فرجه در یكى از اتاق هاى آن خانه تشریف داشتند و در آن اتاق جنازه اى را مشاهده كردم كه پارچه اى سفید بروى آن كشیده بودند، وقتى من وارد شدم و اشك ریزان سلام كردم ، حضرت بمن فرمودند: چرا اینگونه دنبال من مى گردى و رنج ها را متحمّل مى شوى؟ مثل این باشید (اشاره به آن جنازه كردند) تا من دنبال شما بیایم! بعد فرمودند: این بانوئى است كه در دوره بى حجابى (رضا خان پهلوى ) هفت سال از خانه بیرون نیامده مبادا نامحرم او را ببیند! 📚شيفتگان حضرت مهدى(عج)، ج 3، ص ۱۵۸، گوهر صدف، ص 48 ➥. . 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم' 🖌 اموزنده🎐 🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
✨﷽✨ ✅«درسی دیگر از موسی و خضر» باز هم توفیق شد به سوره مبارکه کهف و داستان پر رمز و راز موسی و خضر علیهما السلام رسیدم. به نظرتان تکرار ملال آوری است؟! اگر از روی درد و نیاز بیایم همیشه نو و بکر است: بگذر از این مکرّرات و ببین همه اطوار نو ظهور آنجا به دلم افتاد به نظرت موسی مقرّبتر بود یا خضر؟! موسی! میدانی موسی که بود؟! موسی کسی بود که در عوالم پیشین از او میثاق غلیظ گرفته بودیم. از کودکی او را برای خودمان اصطناع کرده بودیم. از همان ابتدا محبّت خودمان را در قلبش انداخته بودیم. بر او سلام کردیم و او را من الآمنین قرار دادیم. من المؤمنین بود. من المحسنین بود. نبی بود. رسول بود. مخلَص بود. (کان عندنا وجیها )بود! کلیم ما بود! صاحب سلطان مبین و تسع آیات بیّنات بود. ولی حتی به او هم همه چیز را نگفتیم. در نهایت تقوا و یقین هنوز عاقبت امور را نمیداند. و چون پروای کسی جز خدا را ندارد به خضر هم اعتراض میکند. پس بدان درجات تقرّب ملازمتی با داشتن علم به بواطن امور ندارد. به شما دستور تقوا و اخلاص داده اند. گمان نکن اگر باطن را ندانستی نزد ما مقرّب نیستی یا اگر دیگری دانست او مقرّبتر است یا مردان خدا همه چیز را باید بدانند! به فکر فهم دین و تقوا و وظیفه باش و بس! و همین است که انسانها به تبعیّت از موسی هایی که علم لدنّی ندارند خوانده شدند نه خضرها! موسی هم فهمید برای طیّ راه خدا نیازی به خضر ندارد. وظیفه در دنیا عمل به علم ظاهر است. فقه و عقلانیّت! فقط بدانید خیلی چیزها را نمیدانید و در باطن خبرها هست. نکند در دنیا به دنبال کاهنها و غیبگوها بیافتیم! ‌‌‌‌. . 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم' 🖌 اموزنده🎐 🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا