eitaa logo
داستان راستان🇵🇸🇮🇷
37هزار دنبال‌کننده
38.2هزار عکس
34.6هزار ویدیو
371 فایل
تقدیم به روح پاک و مطهر متفکر شهید استاد مرتضی مطهری‏‏‏‏‏‏‏‏ تبلیغات‌ ارزان با بازدهی عالی :👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 🌹 مرحوم شیخ رجبعلی خیاط (ازعارفان وصاحبان چشم برزخی)🌹 ☄ پیش از آنکه منزل را عوض کنید، آرزوهای مرده ها را عملی کنید. آنان آرزو می کنند که حتی برای یک لحظه به دنیا برگردند ، و عملی مورد رضایت خدا انجام دهند. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
نور ...... ☀️هر که بر احسان کننده وبخشنده نباشد را ✨ گویند✨ ❣مانند سخن خداوند که درسوره 《 مائده》 آمده است👇👇 ❣ذالک فضل الله یوءتیه من یشاء....... ❣این خداوند است...... ❣ به بخواهد....... ❣ می دارد........ 👇 ❤️احسان ، رحمت وبخشش ..... برخداوند ...... بلکه ازروی و...... است....... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
3.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 چرا امام زمان ارواحنافداه مهم تر از نماز است؟ 💚 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍داستان مرتاض هندی و مرحوم طباطبایی 💠آیت الله شبیری زنجانی میفرمودند: ( در شصت -هفتاد سال قبل سه تا موسی در قم بوده اند دوست و رفیق.یکی سید موسی صدر. یکی سید موسی شبیری و دیگری شیخ موسی قمی فرزند شیخ علی زاهد قمی): مرتاضی از هند به قم آمده بود و ادعاهای عجیبی داشت.از جمله اینکه می گفت می توانم انسان ها را با نیروی روحم از زمین بلند کنم. .. و راست می گفت.تعدادی از مردم را بلند کرده بود. روزی در مجمع ما آمد. دوستم سید موسی صدر -بعدها:امام موسی صدر- گفت: اگر می توانی مرا از زمین بلند کن.مرتاض گفت درون آن سینی -که بزرگ هم بود- بنشین.ما با خود فکر کردیم سید موسی حالا وردی ذکری چیزی می گوید و جادوگری این مرتاض را باطل و ویران می کنم.اما مرتاض کمی تلاش کرد و آقا موسی را با سینی حدود یک متر به هوا برد. وقتی قضیه تمام شد ما سید موسی صدر را-که جوانی نو خط بود- سرزنش کردیم که این چه کاری بود کردی؟ چرا آبروی ماها را بردی. سید گفت: می خواستم طلسمش را بشکنم. ولی هر چه تلاش کردم گویی مرا بسته بودند و نمی توانستم از روی سینی به زمین بپرم. مرتاض را نزد استاد خود علامه طباطبایی تبریزی بردیم. ما که جمعی از شاگردان علامه بودیم و برخی هایمان گویی خود را باخته بودند و بعضی با کمال وقار و اطمینان نفس به همراه این مرتاض به منزل علامه رفتیم.وارد اتاق علامه شدیم. با روی خوش از ما شاگردانش استقبال و برخورد کرد و در گوشه ای نشست. گفتیم که این مرتاض از هند امده و کارهای خارق العاده می کند و برخی نمونه هایش را هم ما دیده ایم. علامه فرمود: مثلا چه کارهایی؟ گفتیم مثلا انسان را روی هوا بلند می کند. هیچ تعجبی در علامه بر انگیخته نشد و فرمودند خب نشان دهد. مرتاض گفت: به ایشان بگویید می خواهد تا ایشان را بلند کنم؟ وقتی به علامه گفتیم ایشان فرمود انجام دهد. من همینطور که مشغول نوشتن بودم به نوشتنم ادامه می دهم و او کار خودش را بکند. مرتاض مقداری دم و دستگاهش را در اورد و اورادی می خواند و مدتی کارهایش طول کشید. علامه هم کماکان سرش روی کاغذ بود و کنار دیوار نشسته بود و مشغول نوشتن. مدتی گذشت یک دفعه علامه سر خود را بالا آورد و نگاهی به مرتاض کرد و دوباره سرش را پایین انداخته و مشغول نوشتن شد. مرتاض در هم شد اما دوباره ادامه داد. اوراد و اذکاری می خواند که ما نمی فهمیدیم و اداها و اطواری هم در می اورد. مدتی گذشت دوباره علامه سرش را لحظه ای بالا اورده و نظری به چشمان مرتاض انداخت و دوباره مشغول نوشتن شد. مرتاض که آثار ناراحتی در چهره اش موج می زد و عصبی هم شده بود که نتوانسته بود علامه را از زمین بلند کند باز هم ادامه داد و این بار کارهایش بیشتر طول کشید. علامه در مرحله سوم نگاهش را به او دوخت و اندکی طول داد. مرتاض پا شد و وسایل خود را جمع کرد و بیرون رفت.با سراسیمه گی و التهاب. برخی از ماها پی اش رفتیم و از وی پرسیدیم چه شد؟ نتوانستی؟ با عصبانیت گفت من تمام نیرو و توان خود را بکار گرفتم تا روح وی را تسخیر کنم و بعد او را از زمین بلند کنم ونهایتا ایشان نگاهی به من کردند و تمام اورادم باطل شد و کارهایم نقش بر آب . به علاوه نفوذ نگاهشان جوری بود که کم مانده بود قبض روح شوم. مثل اینکه کسی گلوی مرا گرفته و کم مانده بود خفه شوم. دفعه ی دوم سعی بیشتری کردم ولی ایشان با یک نگاه کوتاه دوباره کم مانده بود جان مرا بگیرد. دفعه ی سوم نهایت درجه ی تلاشم را و هر چه بلد بودم به کار بردم تا تسخیرش کنم ولی این بار هم جوری نگاه کرد که احساس خفگی و اینکه کسی گلوی مرا می فشرد از دو دفعه ی قبل بیشتر شد و این بود که فهمیدم این روح را نمی توان تسخیر کرد و خیلی عظمت دارد. مرتاض که از شکست خوردنش ناراحت بود و قدرت روحی یکی از پروردگان مکتب امام جعفر صادق و امام زمان علیهما السلام را دیده بود همان شب از قم رفت و تمام برنامه هایش به هم ریخت. ارادت ما هم به علامه ی طباطبایی-علیه الرحمه- بیشتر از قبل شد. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
3.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چرا فکر میکنید خدا صدای شمارو نمیشنوه؟ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
﷽ ♥️امام علی علیه السلام: ✔سیاست و برنامه‌ریزی نادرست، کلید فقر است. 📚غررالحکم، ح۵۵۷۲ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✳️ در آخرالزمان، ثروتمند شدن به وسیله ی غصب و تجاوز است. حضرت محمد(ص) ✳️ در آخرالزمان، به مؤمنان واقعی ابله و بی عقل می گویند. امام صادق(ع) ✳️ در آخرالزمان، شب ها دیر می خوابند و نماز صبح قضا می شود. حضرت محمد(ص) ✳️ در آخرالزمان، مردم از علما می گریزند. حضرت محمد(ص) ✳️ در آخرالزمان، مؤمن بی ارزش و گناه کار عزیز می شود. امام حسن عسکری(ع) ✳️ در آخرالزمان، زنان، بد حجاب و عریان می شوند. حضرت علی(ع) ✳️ در آخرالزمان، برای حفظ دین باید از محل گناه گریخت. حضرت محمد(ص) ✳️ در آخرالزمان، گناه خویش را به گردن خدا می نهند. حضرت محمد(ص) ✳️ در آخرالزمان، سلامت دین در سڪوت بیشتر است. امام زمان(عج) ✳️ در آخرالزمان، به علت گناه باران در وقتش نازل نمی شود. حضرت محمد(ص) ✳️ در آخرالزمان، رشوه را به اسم هدیه حلال می ڪنند. حضرت محمد(ص) ✳️ در آخرالزمان، گرد و غبار ربا همه را فرا می گیرد. حضرت محمد(ص) ✳️ در آخرالزمان، هر ڪه دینش را حفظ ڪند اجر پنجاه صحابه پیامبر را دارد. حضرت محمد(ص) ✳️ در آخرالزمان، از فتنه ها به قم پناه ببرید. امام صادق(ع) ✳️ در آخرالزمان، بعضی از مردم گرگ صفت می شوند. حضرت محمد(ص) ✳️ در آخرالزمان، مردم غصه از بین رفتن دینشان را نمی خورند. حضرت محمد(ص) ✳️ در آخرالزمان، هیچ چیز سخت تر از مال حلال و دوست باوفا یافت نمی شود. امام هادی(ع) ✳️ در آخرالزمان، حفظ زبان بهترین ڪار است. امام باقر(ع) ✳️ در آخرالزمان، مؤمن واقعی از غصه آب می شود. حضرت علی(ع) ✳️ در آخرالزمان، در اوج فتنه ها به قرآن پناه ببرید. حضرت محمد(ص) ✳️ در آخرالزمان، ارزش دین در نظر مردم پایین می آید و دنیا باارزش می شود. حضرت محمد(ص) 📚منبع ڪتاب چهل حدیث آخرالزمان •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃 قرآن کریم می‌فرماید: «و عاشِروهنَّ بالمعروف»؛ «شما مردان با همسرانتان به طور شایسته معاشرت کنید.» رسول اکرم (ص) فرمودند: جبرئیل در باره حقوق زنان به من خبر داد آنقدر در باره زنان سفارش کرد که من گمان کردم که جایز نیست برای مرد که به همسرش حتّی اُفّ و سخنی لطیف‌تر از گل بگوید، بعد گفت:‌ «ای محمّد، در مورد زنان از خداوند بزرگ بترسید، زنان آن‌ها امانت‌های الهی هستند که شما آنان را به همسری گرفته‌اید و به سبب سخن و کتاب خداوند و سنّت و شریعت پیامبر، به شما حلال شده‌اند، حقوق واجبی بر عهده شما دارند، بنابراین با آن‌ها با مهربانی رفتار کنید و دل‌هایشان را خوشحال کنید تا آن‌ها هم با شما خوب زندگی کنند، در زندگی به آن‌ها سخن زور نگویید و اذیّت و غضبناکشان نکنید.» ١٠٣ص٣٥١ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📌 «وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ» از سرزنش سرزنش کننده‌ها نترسيد... 🔸 سرباز امام زمان که فکر و ذکرش یار جمع‌کردن برای امامشه و با حرف‌هاش تونسته مسیر خیلی‌ها رو عوض کنه و راه درست رو نشونشون بده، از طعنهٔ دوست و دشمن هراسی نداره...‌ 🔹 یاری امام زمان، حرف شنیدن هم داره... اذیت‌شدن هم داره... اما خیالی نیست، چون خدا خودش فرموده: «وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا…» •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃 از امام علی ( علیه السلام ) پرسیدند مؤمن واقعی کیست؟ ایشان فرمودند: مؤمن کسی است که؛ کسبش حلال است.. اخلاقش مهربان و رئوف است.. قلبش سالم از کینه و کدورت است.. زیادی مالش را انفاق می کند.. زیادی سخنش را نگه می‌دارد.. مردم از شرّش در امان باشند.. و به خیرش‌ امیدوار.. و با انصاف با ديگران برخورد می‌كند.. نصایح 281 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
〖خـدایــا...❤️ مرا به خاطر گناهانی که در طول روز با هزاران قدرت عقل توجیهشان مےکنم بــبـخـــش!〗 اللهم اغفرلی کل ذنبٍ اذنبته خدايا!بيامرز همه گناهانى را كه مرتكب شدم. آمـــــیـن •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃 روزی سلیمان پیامبر در میان اوراق کتابش جانوران ریزی را دید که صفحات او را خورده و فرو برده اند. در خیال خود از خداوند میپرسد: غرض از خلقت اینها چه بوده است؟ در حال به سلیمان خطاب میرسد که به جلال و جبروت خودم سوگند که هم اکنون همین سوال را این ذره ناچیز درباره خلقت تو از من پرسید... داستانهای امثال •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•