🌸🍃🌸🍃
داستان آموزنده و واقعی
#بخشاول
راوی میگوید:
مریم 38 سال دارد از جایی به او خبر رسیده است که مدد الهی صندوقی داریم که به نیازمندان کمک میکنیم.
زنگ میزند و شرایط را میگویم که ما به ایتامی که پدر خود را از دست دادهاند و پیرزنان و پیرمردان بدوارث و بیوارث مدد الهی کمک ثابت میکنیم. مریم میگوید: شوهرش را از دست داده است و چون محلهی آنها از نظر فرهنگی فقیر و عقبافتاده است از او میخواهم به همراه فرد دیگری به منزل ما بیاید تا ارزاق را خودش بگیرد و از اتّهام همسایگان در محل دور باشد.
به همراه والدهی خود پای درددل مریم مینشینم. او میگوید: 4 سال پیش بر اثر سوءمصرف مواد مخدر شوهرش را از دست داده است و یک پسر 25 ساله و دختر 16 سالهای به نام سحر دارد. سحر دختری چادری و نجیب و خیلی خجالتی، با چهرهای مؤمن با مادرش زندگی میکند. درونم میسوزد وقتی میبینم مریم در خود احساس شرمندگی میکند. از فقرهای زمان کودکیام برای آنها میگویم تا کمی راحت شوند و مرا از خود بالاتر نبینند.
پسرش علی معتاد است و گریه میکند و به خاطر اعتیادِ پسرش هیچ کسی و هیچ خیریهای به آنها کمک نمیکند. گویی سحر و مادرش هم باید به درد اعتیاد او گرسنگی بکشند و بسوزند. واقعاً بر حال این جامعه باید گریست که به جای عمل به کتابِ خدا، از یکدیگر دینِ خدا را پرس و جو کرده و یاد میگیرند. مادرش میگوید: زمانی که شوهرش را از دست داد هیچ یک از فامیل به آنها نزدیک نشدند و گویی با فوت شوهرش آنها هم غریبه شدند. مریم با چشمانی گریان میگوید: وقتی علی سرباز بود من هر روز دغدغه داشتم که وقتی ساعت 3 سحر از مدرسه میآید، چه چیزی برای ناهار او درست کنم. مجبور شدم از بقالی سر کوچه مدت یکسال، نسیه بردارم تا کارهای کمیته امدادم درست شود و مبلغی بگیرم.
بدهی من در یکسال، 600 هزار تومان شد، دیگر شرم داشتم به مغازه بروم و نسیه چیزی بردارم. صاحب مغازه پشت سر هم پیام میفرستاد تا ما بدهیمان را صاف کنیم.
شبی مادر و دختر گریه کردیم. سحر گفت: مادر! من گوشوارههایم را امانت میدهم تا زمانی که بدهیمان را صاف کنیم به بقالی بده تا آبرویِ ما را در محل نَبرد. گوشوارهها را بردم، تحویل دادم و قلب مرد آرام گرفت. او گفت: من برای مبلغ شما باید سود بگیرم چون 600 هزار تومان سال قبل، اکنون یک میلیون و دویست هزار تومان شده است!!!
چارهای نداشتم باید میپذیرفتم. اکنون یکسال است گوشوارههای سحر در دست آن پیرمرد گرو و در رهن است. شنیدن این داستان اشک بر هر چشمی را جاری میکند.
خانه را ترک میکنم و به مغازهی بقالی محل میروم و مبلغ یک میلیون و دویست هزار تومان کارت میکشم و بدهیِ آنها را تسویه میکنم. وقتی به خانه برمیگردم مریم و مادرش باور نمیکنند. گمان میکنند منِ روسیاه امامزاده هستم. میگویم: من گنهکاری بیش نیستم و کار خاصی نمیکنم، این وظیفهی من است که کلامِ وحی و خدایِ من بر من امر کرده است. واقعاً بر حال زمانه باید گریست، از بس کارِ نیک در جامعهی ما کم شده است هر کسی نیکوکاری کند و انجام وظیفه نماید تا حدّ امامزاده در چشم فقرا عزیز میشود.
#ادامهدارد
@DastaneRastan_ir
🌸🍃🌸🍃
#عجیب_ترین_خاطره_گورکن
از یک گورکنی پرسیدند:
تو که تا حالا با کلی قبر و مرده و جنازه سروکار داشتی عجیب ترین چیزی که دیدی و عجیب ترین اتفاقی که افتاده چی بود؟!
الان شما هم در ذهن خودتون حدس هایی میزنید
ولی کاملا و صددرصد در اشتباهید
گورکن جوابی داده که همه در حیرتند
گفت:
شاید نزدیک پنجاه سال است گور میکنم
پنجاه سال است مرده ها را غسل میدهم
پنجاه سال است با دست خودم مرده های زیادی را کفن کردم
پنجاه سال است با همین بیلم جنازه های زیادی را زیر خاک دفن کردم
ولی عجیب ترین چیزی که دیدم...
خودم هستم
پنجاه سال است هنوز
#باور_نکرده_ام_من_هم_خواهم_مرد...
پ.ن:
بسیار سر قبر رفتیم...
بسیار رخت عزا پوشیدیم...
بسیار فاتحه فرستادیم...
بسیار گفته ایم خدا بیامرزد...
ولی هنوز باور نداریم که خواهیم مرد...
باور نداریم که ما هم حساب پس خواهیم داد...
این را از وضع حجابمان، وضع معملاتمان، از وضع دروغهایمان و از وضع خودمان فهمیدم...
اگر باور به مردن داشتیم جور دیگری زندگی می کردیم
@DastaneRastan_ir
❤️ یک دل دارم یک امیر...
یا امیرالمومنین!
آن روز که در غدیر، خاتم النبیین صلی الله علیه و آله شما و فرزندانتان را به عنوان تنها امیر قلوب شیعیان معرفی کردند، هزاران نفر این پیام را به فراموشی سپردند.
📆 امروز اما ما دوستداران شما در تلاشیم تا تمام قلبمان را به شما و امام زنده مان، صاحب الزمان علیه السلام پیوند بزنیم.
👌با تغییر عکس پروفایل خود به عکس فوق احیاگر غدیر در فضای مجازی باشید.
💚📖 @ayegeraphy♥️♥️
#أیها_الارباب💚
سـلامِ صـبح مـن از دل بہ بـارگـاه شما
خوشم همیشہ بہ یڪ جرعۂ نگاه شما
بہ غربتم نظرے کن که دورم ازحرمٺ
تـو و عـطا و عـنایٺ ، من و پـناه شما
اَلـسـَّلامُ عَلَـى الْحُـسَيْنِ
وَعَلٰى عَلـِىِّ بْنِ الْحُـسَيْنِ
وَعَـلىٰ اَوْلادِ الْـحـُسَـيـْنِ
وَعَلـىٰ اَصـْحٰابِ الْحُـسَيْن
#روزتون_امام_حسینی🌤
@ghiamat_ir
#پیام_معنوی
💠 فرق دنیا گرایی و آخرت گرایی💠
💢 فرق دنیا گرایی و آخرت گرایی در این است که دنیا را اول می بیتی بعد علاقه پیدا می کنی👌✅👌
♻️ ولی آخرت را باید اول علاقه پیدا کنی و بعدا ببینی💢💯💢
🌀 حالا چگونه باید ندیده به آخرت علاقه پیدا کنیم❓
🔰 راه اصلی آن تفکر است؛ راه دیگر آن از دل بیرون کردن علاقه به دنیا فانی و بی ارزش است💯💢💯
♻️و راه دیگرش، عمل کردن به آخرت است. ✅✅✅
🌐 علیرضا پناهیان🌐
🌸🍃🌸🍃
داستان آموزنده و واقعی
#بخشدوم
از مادرش میپرسم سحر چه آرزویی دارد؟ میگوید: داشتن یک اتو آرزوی اوست، همیشه با کتری داغ لباسهای خود را اتو میزند. میگویم: چَشم! مدد الهی به زودی اتویی برای او خواهم خرید. خاطری مَلکی درونم مُدام میگوید: چرا لال شدهای و این بخشش و عنایتِ خدا را به نام نفس مصادره میکنی؟!!! زبان بگشا و بگو که هر چه هست، خداست و این عنایت او و روزی خود آنهاست. بگو تا آنها خدای خود را بشناسند و به سمت او بروند. مُهر زبانم میشکند و از کسی میگویم که اگر نظرش را لحظهای از من دور کند، خود برای نانِ شب محتاجترین فرد میشوم. مدد الهی کلامم اثر میکند و پله دوم رو میروم و از برکاتِ نماز شب میگویم. این رسم انسان است، اگر در کسی نیکی و انسانیّت ببیند عاشقِ دین و مسلک او میشود. ارزاقشان که امانتی در دست من بود، تحویلشان میدهم و با آژانس بدرقهشان میکنم.
آن شب از شوق، حس میکنم خواب ندارم و میخواهد بیخوابم کند، فقط ساعتی خواب بر چشمانم میفرستد. نزدیک اذان صبح بیدارم میکند، حال عجیبی دارم. از همان بیداری در حال گریه هستم. بدون مناجاتی، بدون هیچ ذکری و استغفاری و بدون هیچ وضویی!!!
میدانم که همیشه من او را صدا میکردم ولی امشب او خودش صدایم کرده است و وقتی صدایت کند دیگر برای گریستن مقدمهای لازم نیست. در یک چیز خود را ناتوان میبینم و دنبال کسی هستم که در آن شب، من بیچاره را درس شکرگزاری بیاموزد. تنها چیزی است که هر اندازه تدبّر میکنم چیزی بر ذهنم در آن نمیرسد. یقین میکنم، آن شب اتفاقی در خانهی سحر افتاده است که هر چند من از آن در ظاهر بیخبرم ولی از صداکردن خدایم امشب کاملاً فهمیدم که کسی امشب هست که مرا دعا میکند. بهترین دعای عمرم را میخوانم:
«فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ»
صبح زنگ میزنم، میبینم سحر گوشوارههای خود را بعد از یکسال پس گرفته و آن شب از شوق گریه کرده است. سحر نزدیک اذان صبح با مادرش به نماز شب برخاسته است. سحر دیگر در مجالس عروسی که میرود نگران این نیست کسی گوشهای بدون گوشواره او را نگاه کند. گوشوارهای که هر دختری بر گوش خود دارد. خاطری مَلکی مرا رها نمیکند، مدام در درونم میگوید: اکنون که تو در این شادی و شوق میسوزی و مجنون شدهای ببین چه خدایی داری که برای این کار تو، وعدهی بهشت هم داده است. میگویم: خدایا! بهشت میخواهم چه کنم؟ این خود بهشت است و اکنون بهشت را با تمامِ وجود در این دنیا حس میکنم. یادم میافتد اگر از راه قرآن، غفلت کنی نه تنها این دنیای تو را جهنمی میکند بلکه آن دنیا هم وارد جهنم کبری خواهی شد و اگر در این دنیا متابعت امرش کنی نه تنها این دنیای تو را بهشتی میکند بلکه بعد از مرگت نیز لذات و نعمات و بهشتش روز به روز بر تو کثرت میگیرد تا از رحمت و کرمش در نزد خود در «فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ» تو را برای ابد آرام دهد، انتخاب با توست.
وَ مَا تَوْفِيقِي إِلاَّ بِاللَّهِ!!!
@DastaneRastan_ir
سوره بقره (آیات۳۱تا۳۳)
وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَآءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَآئِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَآءِ هَٰٓؤُلَآءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (٣١)
سپس علم #اسماء [= علم اسرار آفرینش و نامگذاری موجودات] را همگی به #آدم آموخت. بعد آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: «اگر راست میگویید، اسامی اینها را به من خبر دهید!»
قَالُوا سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَآ إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَآ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ (٣٢)
#فرشتگان عرض كردند: «منزهی تو! ما چیزی جز آنچه به ما #تعلیم دادهای، نمیدانیم؛ تو دانا و حكیمی.»
قَالَ يَآ آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَآئِهِمْ فَلَمَّآ أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَآئِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّيٓ أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ (٣٣)
فرمود: «ای آدم! آنان را از اسامی (و اسرار) این #موجودات آگاه كن.» هنگامی كه آنان را آگاه كرد، خداوند فرمود: «آیا به شما نگفتم كه من، #غیب آسمانها و زمین را میدانم؟! و نیز میدانم آنچه را شما #آشكار میكنید، و آنچه را #پنهان میداشتید
💚📖 @ayegeraphy♥️♥️
✨💝📖💝✨
❌ ایمانِ زبونی
☝️ قرآن میگه بعضیها اَلَکی حرف میزنن میگن ما ایمان آوردیم، فقط زبونی ایمان آوردند، دلهاشون ایمان نیاورده، ایمانشون به هیچ دردی نمیخوره:
📖 وَ مِنَ النّٰاسِ مَنْ یَعْبُدُ اللّٰهَ عَلیٰ حَرْفٍ... (حج/۱۱)
👈 بعضی از مردم، خداوند را تنها با زبان میپرستند.
بعد دنباله آیه میگه:
🔸 علامتِ اینجور آدمها اینه که ایمانشون فصلی است.
یعنی چی؟
🔸 یعنی اینکه اگر همه شرایطشون خوب باشه، دنیا بهشون رو کنه (شغل خوب، ماشین خوب، خونه خوب،...) چاکرِ خدا هم هستند، و ایمان دارند.
🔸 امّا تا یخورده خدا بخواد بهشون سختی بده، زود شروع میکنند کُفر گویی، و ایمانشون میپره:
📖 فَإِنْ أَصٰابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَ إِنْ أَصٰابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلیٰ وَجْهِهِ...
👈 چنین شخصی، اگر خیری به او برسد، به آن اطمینان مییابد، و اگر مصیبت و آزمایشی به او برسد، دگرگون میشود، و به سوی کفر پیش میرود...
بعد آخر آیه هم میگه اینجور آدمها بدبختِ دنیا و آخرت هستند:
📖 خَسِرَ الدُّنْیٰا وَ الْآخِرَةَ ذٰلِکَ هُوَ الْخُسْرٰانُ الْمُبِینُ
👈 چنین کسی، در دنیا و آخرت زیانکار است، و این همان زیان آشکار است.
#تلنگر
🔹 حالا ما ببینیم ایمانمون زبونی هست یا دلی؟
🔹 علائم رو بررسی کنیم تا به جواب برسیم.
#معارف_قرآن
💚📖 @ayegeraphy♥️♥️
✨💝📖💝✨
🗣 بُتِ بزرگی که پرستش آن بین ما رواج دارد.
✍ قرآن میگه بعضیها هستند که، در کنار خدایِ یکتا، یه خدای دیگه هم دارند، که بعضی وقتها یا همیشه، از دستوراتش پیروی میکنند.
☝️ اون خدایِ دوم یا بت نتراشیدهای که پیروانِ زیادی هم داره، #بتنفس ماست، یا همون #هواینفس:
📖 أَ رَءَیْتَ مَنِ اتخََّذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ (فرقان/۴۳)
👈 آیا دیدهای آن کسی را که هوایِ نفس خود را، بعنوان معبود خود گرفته است؟
✅ هر جایی که بین خواسته خدا (حکمی از احکام الهی) و خواسته ما تضاد پیش اومد، همونجا میشه فهمید که:
🔹 ما خداپرستیم یا نفسپرست؟
🔹 ما مطیع خدائیم یا مطیع این بُت نفس.
❌ اگه دستور دین رو بی محلی کردیم و، دنبال خواهشهای دلمون راه افتادیم، شک نکنیم که #بت پرستیدیم.
🗣 نشون به اون نشون که:
میگیم: 👈 «چون دلم میخواد»
ولی نمیگیم: 👈 «چون خدا میخواد».
#اشتراک_حداکثری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ این کلیپ را حتما قبل از #غدیر ببینید
🌷 #فقط_به_عشق_علی 🌷
💚📖 @ayegeraphy♥️♥️
متنی فوق العاده زیبا 🌺🍃
کارت بانكيم رو به فروشنده دادم و با خيال راحت منتظر شدم تا كارت بكشه، ولى در كمال تعجب، دستگاه پيام داد :
"موجودى كافى نميباشد! "
امكان نداشت، خودم مي دونستم كه اقلا سه برابر مبلغى كه خريد كردم در كارتم پول دارم.
با بيحوصلگى از فروشنده خواستم كه دوباره كارت بكشه و اين بار پيام آمد:
"رمز نامعتبر است".
اين بار فروشنده با بيحوصلگى گفت :
آقا لطفا نقداً پرداخت كنيد، پول نقد همراهتون هست؟
فكر كنم كارتتون رو پيش موبايلتون گذاشتين كلاً سوخته...
در راه برگشت به خانه مرتب اين جمله ى فروشنده در سرم صدا ميكرد؛
"پول نقد همراهتون هست"؟
خدايا...
ما در كارت اعمالمان كارهاى بسيارى داريم كه به اميد آنها هستيم مثلا عبادت هايى كه كرديم ، دستگيرى ها و انفاق هايى كه انجام داديم و ... .
نكند در روز حساب و كتاب بگويند موجودى كافى نيست و ما متعجبانه بگوييم :
مگر ميشود؟ اين همه اعمالى كه فكر مي كرديم نيك هستند و انجام داديم چه شد؟؟
و جواب بدهند :
اعمالتان را در كنار چيزهايى قرار داديد كه كلاً سوخت و از بين رفت... !
كنار «بخل»
كنار «حسد»
كنار « ريا»
كنار «بى اعتمادى به خدا»، كنار «دنيا دوستى» و ...
نكند از ما بپرسند :
نقد با خودت چه آورده اى؟ و ما كيسههایمان تهى باشد و دستانمان خالى... .
خدايا !
از تمام چيزهايى كه باعث از بين رفتن اعمال نيكمان مي شود به تو پناه مي بریم .
#اشتراک_حداکثری
💚📖 @ayegeraphy♥️♥️
ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج
🔹﷽🔹
🔴وقتی حضرت آیت الله بیدآبادی (ره) قلب زن رقاص و اشرار را از شیطان تخلیه کرد
روزی جمعی از اشرار اصفهان که مرتکب هرگونه خلافی شده بودند، تصمیم می گیرند کار جدیدی و سرگرمی تازه ای برای آن روز خود بسازند. پس از شور و مشورت با یکدیگر، به این فکر می افتند که یک نفر روحانی را پیدا کرده و سر به سر او گذاشته و به اصطلاح خودشان (تفریحی) بکنند!
به همین خاطر در خیابان و کوچه به دنبال یک روحانی می گردند که از قضا چشم آنان به عارف بالله و سالک الی الله مرحوم حضرت آیت الله حاج شیخ محمد بیدآبادی (رضوان الله علیه) می افتد که در حال گذر بودند.
گروه اراذل و اوباش به محض دیدن این عالم گرانقدر نزد ایشان رفته و دست آقا را می بوسند و از ایشان تقاضا می کنند که جهت ایراد خطبه عقد به منزلی در همان حوالی بروند و دو جوان را از تجرد درآورند.
ایشان نگاهی به قیافه شیطان زده آنان نمود و در هیچ کدام اثری از صلاح و سداد نمی بینند ولی با خود می اندیشند که شاید حکمتی در آن کار باشد، به همین دلیل دعوت را قبول نموده و به همراه آنان به یکی از محله های اصفهان می روند. سرانجام به خانه ای می رسند و آنان از ایشان دعوت می کنند که به آن مکان وارد شوند.
به محض ورود ایشان، زنی سربرهنه و با لباس نامناسب و صد قلم آرایش صورت، از اتاق بیرون آمده و خطاب به مرحوم حضرت آیت الله بیدآبادی (نور الله قبره) می گوید: به به!حاج آقا خوش آمدی، صفا آوردی!!
ایشان متوجه قضایا می شوند و قصد مراجعت می کنند که جمع اوباش جلوی ایشان را گرفته و می گویند:
چاره ای نداری جز این که امروز را با ما بگذرانی!!!
آن عالم در همان زمان متوجه دسیسه آن گروه مزاحم می شوند و به ناچار داخل اتاق می شوند. آن جماعت گمراه به ایشان دستور می دهند که در بالای اتاق بنشینند، و سپس همان زن که در ابتدا به ایشان خوش آمد گفته بود، در حالی که دایره ای یا تنبکی به دست داشته، وارد اتاق می شود و شروع به زدن و رقصیدن نموده و به دور اتاق می چرخد!!
جماعت اوباش نیز حلقه وار دور تا دور اتاق نشسته و کف می زنند. زن مزبور، در حال رقص گه گاه به آن عالم ربانی نزدیک شده و در حالی که جسارتی به آن بزرگوار نیز می نماید، این شعر را خطاب به ایشان خوانده و مکرر می گوید:
در کوی نیک نامان ما را گذر ندادند
گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را!!!!!
پس از دقایقی که آن گروه گمراه غرق شعف و شادی و سرگرمی خود بودند و ایشان سر به زیر افکنده بودند، ناگهان سر بلند کردند و خطاب به آنان می فرماید:
تغییر دادم………
به محض آن که این دو کلمه از دهان عالم خارج می شود، آن جماعت به سجده می افتند و از رفتار و کردار خود عذرخواهی نموده و بر دست و پای آن ولی الهی بوسه می زنند و ایشان نیز حکم توبه بر آنان جاری می نماید.
در ارتباط با این حادثه خود آن بزرگوار فرمودند:
در یک لحظه قلب آنان را از تصرف شیطان به سوی خداوند بازگرداندم الحمدالله و از شر شیطان به خدا پناه بردم ...
📚منبع:
وبسایت فرهنگی اخلاقی ذکر یک
→ |
#ختم صلواتی سریع الاجابه ختم ویژه هدیه به
شما کاربران عزیز🎁
🎀ختم صلوات ( بسیار سریع الإجابه ) : مدّت سیزده 13روز هر روز یکهزار مرتبه (1000 ) در وقت معیّن یعنی در هر زمانی که برای اولین بار 📚شروع به این ختم پر فضیلت نموده،
👈 با تسبیح تربت و بهتر است هر روز ❤به روح یکی از چهارده معصوم صلوات بفرستد
. اوّل به روح پیغمبر اکرم(ص) ، دوم فاطمه زهرا (س) ، سوم حضرت علی (ع) ، تا روز سیزدهم بر امام حسن عسکری (ع) و بعد روبه🙏 قبله تسبیح را آویزان نموده
و به هیچ وجه جای آن را عوض ننماید🚫 و
هروقت حاجتش برآورده شد هزار مرتبه صلوات به روح مقدس امام زمان می فرستد و قدرت خدا را مشاهده کند.
🎀🎀✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨🎁
#حدیث_روز
💐 امام علی (ع) فرمودند:
اگر سه چیز را در زندگیتان اصلاح کنید،
خداوند سه چیز دیگر را برای شما اصلاح میکند:
🌸 باطنت را اصلاح کن ؛
خداوندظاهرت را اصلاح میکند و خوبیات
را سر زبانها می اندازد.
🌼 رابطه ات را با خدا اصلاح کن ؛
خداوند رابطه ات را با مردم اصلاح میکند
و باعث احترام خلق به تو میشود ..
🍀 آخرتت را اصلاح کن ؛
خداوند امر دنیای تو را اصلاح میکند ..
📚"خصال شیخ صدوق
💐 پیشاپیش عید ولایت مبارکباد
✅ ثواب افطاری یک میلیون پیامبر!
امیرالمومنین علی(ع) میفرماید:
🔹هر كس مؤمنى را در غروب روز غدیر افطار دهد، مثل این است که یک میلیون پيامبر و صدّيق و شهيد را افطار داده است. حالا اگر یک نفر، چند نفر از مومنین و مومنات را افطاری دهد دیگر چند میلیون میشود؟ و من از سوى خداى متعال، ضامنم كه از كفر و فقر، در امان باشد.
🔸«مَنْ فَطَّرَ مُؤْمِناً فِي لَيْلَتِهِ فَكَأَنَّمَا فَطَّرَ فِئَاماً وَ فِئَاماً يَعُدُّهَا بِيَدِهِ عَشَرَةً فَنَهَضَ نَاهِضٌ فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَا الْفِئَامُ قَالَ مِائَةُ أَلْفِ نَبِيٍّ وَ صِدِّيقٍ وَ شَهِيدٍ فَكَيْفَ بِمَنْ تَكَفَّلَ عَدَداً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَات ِ وَ أَنَا ضَمِينُهُ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى الْأَمَانَ مِنَ الْكُفْرِ وَ الْفَقرِ»(مصباح المتهجد، ج2، ص758)
#غدیر_مبارک ✨🌸
💚📖 @ayegeraphy♥️♥️
#علم_علی_علیه_السلام
💠روزی راهبی با جمعی از مسیحیان به مسجد النبی (صلی الله علیه و آله و سلم)آمدند در حالیکه طلا و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه داشتند
پس راهب رو کرد به جماعتی که در آنجا حضور داشتند ( أبوبکر نیز در بین جماعت بود )و سوال کرد "خلیفه ی نبی و امین او چه کسیست؟"
پس جمعیت حاضر ، ابوبکر را نشان دادند ، پس راهب رو به ابوبکر کرده و پرسید نامت چیست؟
🔹ابوبکر گفت ، نامم "عتیق" است
💠راهب پرسید نام دیگرت چیست؟ابوبکر گفت نام دیگرم "صدیق" است
راهب سوال کرد نام دیگری هم داری؟ ابو بکر گفت "نه هرگز"
💠پس راهب گفت گمان کنم آنکه در پی او هستم شخص دیگریست.ابوبکر گفت دنبال چه هستی؟
💠راهب پاسخ داد من بهمراه جمعی از مسیحیان از روم آمدم و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه آوردیم و هدف ما این است که از خلیفه ی مسلمین چند سوال بپرسیم ، پس اگر توانست به سوالات ما پاسخ دهد تمام این هدایای ارزنده را به او میبخشیم تا بین مسلمانان قسمت کند و اگر نتوانست سوالات مارا پاسخ دهد اینجا را ترک کرده و به سرزمین خود باز میگردیم
🔹ابوبکر گفت سوالاتت را بپرس ، راهب گفت باید بمن امان نامه بدهی تا آزادانه سوالاتم را مطرح کنم و ابوبکر گفت در امانی ، پس سوالاتت را بپرس
راهب سه سوالش را مطرح کرد:
1)ما هو الشئ الذی لیس لله؟
چه چیزاست که از آن خدا نیست؟
2)ما هو شئ لیس عندالله؟
چه چیزاست که در نزد خدا نیست؟
3)ما هو الشئ الذی لا یعلمه الله؟
آن چیست که خدا آن را نمیداند؟
🔹پس ابوبکر پس از مکثی طولانی گفت باید از عمر کمک بخواهم ، پس بدنبال عمر فرستاد و راهب سوالاتش را مطرح کرد ، عمر که از پاسخ عاجز ماند پس بدنبال عثمان فرستاد و عثمان نیز از این سوالات جا خورد ، و جمعیت گفتند چه سوالیست که میپرسی؟خدا همه چیز دارد و همه چیز را میداند
راهب خطاب به آن سه نفر(ابوبکر و عمر و عثمان)گفت این ها شیخ ها و مردان بزرگی هستند اما متأسفانه به خود مغرور شدند و قصد بازگشت به روم کرد
سلمان فارسی که شاهد ماجرا بود بسرعت خود را به امام علی (ع) (أمیرالمؤمنین ع) رسانده و ماجرا را تعریف کرد و از امام خواست که به سرعت خودش را به آنجا برساند.
💎پس امام علی ع بهمراه پسرانش ✨امام حسن (ع )و ✨امام حسین (ع )میان جمعیت حاضر و با احترام و تکبیر جماعت حاضر مواجه شدند
🔹ابوبکر خطاب به راهب گفت ، آنکه در جست و جویش هستی آمد ، پس هر سوالی داری از علی (ع) بپرس!
💠راهب رو به امام علی (ع) کرده و پرسید نامت چیست؟
💎امام علی (ع) فرمودند نامم نزد یهودیان "الیا" نزد مسیحیان "ایلیا" نزد پدرم "علی" و نزد مادرم "حیدر" است
💠پس راهب گفت ، نسبتت با نبی (ص) چیست؟
💎امام (ع )فرمود (او برادر و پسرعموى من است و نیز داماد او هستم)
💠پس راهب گفت ، به عیسی بن مریم قسم که مقصود و گمشده ی من تو بودی
پس به سوالاتم پاسخ بده
و دوباره سوالاتش را مطرح کرد
💎امام علی (ع) پاسخ دادند:
آنچه خدا ندارد ، زن و فرزند است
آنچه نزد خدا نیست ، ظلم است
و آنچه خدا نمیداند ، شریک و همتا برای خود است
(فإن ا لله تعالی أحد لیس له صاحبة و لا ولدا
فلیس من الله ظلم لأحد
و فإن الله لا یعلم شریکا فی الملک)
پس راهب با شنیدن این پاسخها کمربندش را باز کرده و روی زمین انداخت ، امام علی ع را به سینه فشرد و بین دو چشم مبارکش را بوسید و گفت:
"أشهد أن لا اله إلا الله و أن محمد رسول الله و أشهد أنک وصیه و خلیفته و أمین هذه الامة و معدن الحکمة"
به درستی که نامت درتورات إلیا و در انجیل ایلیا و در قرآن علی و در کتابهای پیشین حیدر است ، پس براستی تو خلیفه ی بر حق پیامبری ص ، پس ماجرای تو با این قوم چیست؟ سپس تمام هدایا را به امام علی ع تقدیم کرد و امام در همانجا اموال را بین مسلمین قسمت کرد
عزيزان کپی فضائل أمیرالمؤمنین (ع) توفيقيست كه نصيب هركسي نميشود.
التماس دعا صلوات
#فقط_حیدرامیرالمومنین_است
#غدیرراپاس_بداریم