✨﷽✨
#پندانه
🔴کجاها نباید خندید؟!
به سرآستین پاره کارگری که دیوارت را میچیند، نخند. به پسرکی که آدامس میفروشد و تو هرگز نمیخری، نخند.
به پیرمردی که در پیادهرو به زحمت راه
میرود و شاید چند ثانیه کوتاه معطلت کند، نخند.
به دستان پدرت ...
به جارو کردن مادرت ...
به رفتگری که در گرمای تیرماه کلاه پشمی
به سر دارد ...
به پارگی ریز جوراب کسی در مجلسی ...
به پشت و رو بودن چادر پیرزنی در خیابان نخند.
نخند که دنیا ارزشش را ندارد ...
که هرگز نمیدانی
چه دنیای بزرگ و پر دردسری دارند آدمهایی که هر کدام برای خود و خانوادهای همه چیز و همه کسند ...
آدمهایی که برای زندگی تقلّا میکنند ...
بار میبرند ...
بیخوابی میکشند ...
کهنه میپوشند ...
جار میزنند ...
سرما و گرما را تحمل میکنند ...
و گاهی خجالت هم میکشند ...
🔻خیلی ساده: هرگز به آدمهایی که ضعیفتر از تو هستند، نخند. روزی ممکن است تو جای آنها باشی. کسی چه میداند؟
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
✍️ نتیجه حرص بر دنیا
بعضیا فکر می کنن اگه به مرحلهای از دنیا رسیدن دیگه دست از طلب دنیا بر می دارن و در مسیر خدا حرکت می کنن ، در حالی که خاصیت دنیا این هست که هر چی دنبالش بریم بیشتر گرفتارش می شیم و یه زمان چشم باز می کنیم می بینیم که در دنیا غرق شدیم ، و راه برگشتی هم نداریم... و به جایی خواهیم رسید که با عشق به دنیا خواهیم مرد ! پس بیایید از همین الآن حرص به دنیا رو از دلهامون جدا کنیم که فردا دیر است...
حضرت امام باقر (ع) میفرمایند :
شخصی که حريص بر دنياست ، مانند كرم ابريشم است كه هر چه بيشتر ابريشم بر خود می پيچيد ، راه خروجش دورتر و بستهتر می گردد تا اينكه بميرد .
مَثَلُ الحَريصِ عَلَی الدنيا مَثَل دُودَةِ القَزّ ، كُلَّما اِزادادَت مِنَ القَزِّ علی نَفسِها لَفّاً ، كان أَبعَدَ لها من الخروج حتی تَموت .
📚 الكافي ، ج 2 ، ص 316 .
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
🔴چرا خداوند سبحان با همه انسانها یکسان رفتار نمیکند؟
✍حضرت نبیّ اکرم صلّی الله علیه و آله به نقل از جبرئیل علیه السلام فرمودند که:خدای تبارك و تعالى می فرمایند: برخى از بندگان مؤمن من هستند كه مى خواهند عبادتى را انجام دهند ولى منصرفشان مى كنم، تا عجب و خود بينى به ايشان راه نيابد و فاسدشان نکند،
و عدّه ای از بندگان مؤمن من، سلامتى ايمان شان صرفاً با فقر است، به طورى كه اگر غنى(و دارا) شوند ايمانشان فاسد مى شود. يا بعضى ديگر هستند كه سلامتى ايمان آنها فقط با ابتلاء به بيمارى تأمين می گردد، لذا اگر جسمشان سالم شود، فاسد الايمان مى شوند
و به عكس جمعى از اهل ايمان مى باشند كه تنها در صورت سالم بودن (مریض نبودن) ايمانشان سالم مى ماند، از اين رو اگر آنها را مبتلا به بيمارى كنم ايمانشان فاسد مى گردد،
⚡️بنابراين با علم به قلوب و دلهاى بندگان، بين ايشان تدبير مى كنم، چون من عالم و *خبير* هستم. خبیر یعنی کسی که اسرار و باطن افراد را با جزئیات کامل و بدون کاستی میداند.
📚علل الشرائع ج 1 ص 12
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
⛅️🍃⛅️
🍃⛅️
⛅️
💕 #اخلاق_مهدوی 😊
#تقوا و #صبر 🌹
✨بله توجه کن‼️
✔️وقتی حاصلضرب✖️ همۀ هستی به جایی وصل میشه که خداوند در قرآن می فرماید : « کسی که تقوا پیشه کند از جایی بهش روزی میدهم که اصلاً نه حسابشو میکرده یا نه فکرشو...» ،
دو دوتا هم که هیچی ، اگر پیش خودت حساب کتاب هم کنی
بدون که سه سه تا و هزار هزار تا هم میشه ، اینطوری بگم ، هر چی که تو بخواهی ...
اما‼️
به شرطی که ⬇️
💯فقط صبر کنید و تقوا پیشه کنید که وعده ی خداوند عملی است🔰
📙 قرآن کریم / سوره طلاق / آیه 3
✨و او را از راهی که گمان نمیبرد روزی میدهد و کسی که بر خدا توکل نماید او برایش کافی است.
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
⛅️
🍃⛅️
⛅️🍃⛅️
#حدیـث🌿
|♥️امام صادق ع♥️|
🌟هر ڪس ڪـہ نماز را با اذان ۅ اقامـہ بخۅاند، دۅ صف از فرشتگان در پشت سرش نماز میگزارند ۅ ڪسـے ڪـہ نماز را با اقامـہ تنها بخۅاند یڪ صف از فرشتگان در پشت سرش نماز میخۅانند ۅ اندازـہ صف بـہ قدر میان مشرق ۅ مغرب است.🌟
•{من ݪا یحضرـہ اݪفقیه، ج. 1، ص. 287}•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ #کلیپ زیبا عشق عجیب حضرت شعیب علیه السلام به خداوند ❤️
🍃از رسول خدا صلّی الله علیه و آله نقل شده: حضرت شعیب علیهالسلام به عشق خداآن قدر گریه کرد تا نابینا شد، خداوند او را بینا کرد، باز آن قدر گریست تا نابینا شد، باز خداوند او را بینا کرد، برای بار سوم نیز آن قدر به عشق الهی گریست که نابینا شد، خداوند باز او را بینا کرد،
🍃 در مرتبه چهارم خداوند به او چنین وحی کرد:«ای شعیب! تا کی به این حالت ادامه میدهی؟ اگر گریه تو از ترس آتش دوزخ است، آن را بر توحرام کردم، و اگر از شوق بهشت است، آن را برای تو مباح نمودم.»
🍃شعیب علیهالسلام عرض کرد آقای من! تو میدانی که من نه از خوف آتش دوزخ تو گریه میکنم، و نه به خاطر اشتیاق بهشت تو، بلکه حبّ و عشق تو در قلبم گره خورده که قرار و صبر ندارم تا تو را (با چشم دل ) بنگرم و به درجه نهایی عرفان و یقین برسم، و مرا به عنوان حبیب درگاهت بپذیری.»
🍃خداوند به شعیب فرمود:«اکنون که دارای چنین حالتی هستی به زودی کلیم و هم سخن خود موسی علیهالسلام را خدمتگزار تو میکنم.»
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
#داستان_زیبا
✍رسول دادخواه خیابانی تبریزی معروف به حاج رسول تُرک، از عربدهکشهای تهران بود،اما عاشق امام حسین علیهالسلام بود.در ایام عزاداری ماه محرم شب اول، بزرگان و صاحبان مجلس محترمانه بیرونش کردند و گفتند: تو عرقخوری و آبروی ما را میبری!حاج رسول برگشت و داخل خانه رفت و خیلی گریه کرد و گفت: ناظم ترکها جوابم کرد، شما چه میگویی، شما هم میگویی نیا؟!
اول صبح در خانهاش را زدند، رفت در را باز کرد، دید، ناظم ترکهاست، روی پای حاج رسول تُرک افتاد و اصرار کرد بیا بریم، گفت: کجا؟! گفت: بریم هیئت! حاج رسول گفت: تو که من را بیرون کردی؟ گفت: اشتباه کردم، حاج رسول گفت: اگر نگویی نمیآیم! ناظم گفت دیشب در عالم رؤیای صادقانه دیدم، در کربلا هستم، خیمهها برپاست، آمدم سراغ خیمه سیدالشهداء علیهالسلام بروم، دیدم یک سگ از خیمهها پاسداری میکند، هر چه تلاش کردم، نگذاشت نزدیک شوم، دیدم بدن سگ است، اما سر و کله حاج رسول است، معلوم میشود امام حسین علیهالسلام تو را به قبول کرده است.
ناگهان حاج رسول شروع کرد به گریه کردن، آنقدر خودش را زد گفت: حالا که آقام من را قبول کرده است، دیگر گناه نمیکنم، توبه نصوح کرد، از اولیای خدا شد. شبی عدهای از اهل دل جلسهای داشتند، آدرس را به او ندادند، ناگهان دیدند در میزنند، رفتند در را باز کردند، دیدند حاج رسول است! گفتند: از کجا فهمیدی کلی گریه کرد و گفت: بیبی آدرس را به من داده است، شب آخر عمرش بود و رو به قبله بود گفتند: چگونهای!گفت: عزرائیل آمده، او را میبینم، ولی منتظرم اربابم بیاید.
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
🌷امـام علے عليه السلام مے فرمايد :
شش چيز نيكوست، ولے از شش كس نيكوتر است :
🔹 عدل و داد نيكوست، ولے از زمامداران و اميران نيكوتر است ...
🔹صبر و بردبارے نيكوست ، امّا از فقرا نيكوتر است ...
🔹پارسايے و تقوا نيكوست ، امّا از علما و دانشمندان نيكوتر است ...
🔹سخاوت و بخشش نيكوست ، ولے از ثروتمندان نيكوتر است ...
🔹توبه و به سوے خدا برگشتن نيكو و زيباست ، امّا از جوانان زيباتر است ...
🔹حيا و عفت نيكوست ، ولے از زنان نيكوتر است ...
📚زبدة الاحادیث ؛ ج 2؛ ص 127
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
پسرکی از مادرش پرسید : مادر چرا گریه می کنی؟ مادر فرزندش را در آغوش گرفت و گفت : نمی دانم عزیزم ، نمی دانم. پسرک نزد پدرش رفت و گفت : بابا ، چرا مامان همیشه گریه می کند؟ او چه می خواهد؟ پدرش تنها دلیلی که به ذهنش می رسید ، این بود : همه ی زنها گریه می کنند ، بی هیچ دلیلی. پسرک متعجب شد ولی هنوز از اینکه زنها خیلی راحت به گریه می افتند، متعجب بود یکبار در خواب دید که دارد با خدا صحبت می کند،
از خدا پرسید: خدایا چرا زنها این همه گریه می کنند؟ خدا جواب داد : من زن را به شکل ویژه ای آفریده ام . به شانه های او قدرتی داده ام تا بتواند سنگینی زمین را تحمل کند .به بدنش قدرتی داده ام تا بتواند درد زایمان را تحمل کند. به دستانش قدرتی داده ام که حتی اگر تمام کسانش دست از کار بکشند ، او به کار ادامه دهد به او احساسی داده ام تا با تمام وجود به فرزندانش عشق بورزد ، حتی اگر او را هزاران بار اذیت کنند. به او قلبی داده ام تا همسرش را دوست بدارد ، از خطاهای او بگذرد و همواره در کنار او باشد و به او اشکی داده ام تا هرهنگام که خواست ، فرو بریزد . این اشک را منحصرا برای او خلق کرده ام تا هرگاه نیاز داشت بتواند از آن استفاده کند
⭐️زیبایی یک زن در لباسش ، مو ها ، یا اندامش نیست . زیبایی زن را باید در چشمانش جست و جو کرد، زیرا تنها راه ورود به قلبش آْنجاست.
📚 مجموعه شهر حکایات
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
👌 داستان کوتاه پندآموز
✍ﭘﯿﺮﻣﺮدی ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮش در ﻓﻘﺮ زﯾﺎد زﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﺮدﻧﺪ ﻫﻨﮕﺎم ﺧﻮاب ، ﻫﻤﺴﺮ ﭘﯿﺮﻣﺮد از او ﺧﻮاﺳﺖ ﺗﺎ ﺷﺎﻧﻪ ای ﺑﺮای او ﺑﺨﺮد ﺗﺎ ﻣﻮﻫﺎﯾﺶ را ﺳﺮو ﺳﺎﻣﺎﻧﯽ ﺑﺪﻫﺪ. ﭘﯿﺮﻣﺮد ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺣﺰن آﻣﯿﺰ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮش ﮐﺮد و ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺘﻮاﻧﻢ ﺑﺨﺮم ﺣﺘﯽ ﺑﻨﺪ ﺳﺎﻋﺘﻢ ﭘﺎرﻩ ﺷﺪﻩ و در ﺗﻮاﻧﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﺗﺎ ﺑﻨﺪ ﺟﺪﯾﺪی ﺑﺮاﯾﺶ ﺑﮕﯿﺮم .. ﭘﯿﺮزن ﻟﺒﺨﻨﺪی زد و ﺳﮑﻮت ﮐﺮد. ﭘﯿﺮﻣﺮد ﻓﺮدای آﻧﺮوز ﺑﻌﺪ از ﺗﻤﺎم ﺷﺪن ﮐﺎرش ﺑﻪ ﺑﺎزار رﻓﺖ و ﺳﺎﻋﺖ ﺧﻮد را ﻓﺮوﺧﺖ و ﺷﺎﻧﻪ ﺑﺮای ﻫﻤﺴﺮش ﺧﺮﯾﺪ. وﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎزﮔﺸﺖ ﺷﺎﻧﻪ در دﺳﺖ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ دﯾﺪ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺮش ﻣﻮﻫﺎﯾﺶ را ﮐﻮﺗﺎﻩ ﮐﺮدﻩ اﺳﺖ و ﺑﻨﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﻧﻮ ﺑﺮای او ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ . .
ﻣﺎت و ﻣﺒﻬﻮت اﺷﮑﺮﯾﺰان ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ را ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﺮدﻧﺪ.
اﺷﮑﻬﺎﯾﺸﺎن ﺑﺮای اﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﮐﺎرﺷﺎن ﻫﺪر رﻓﺘﻪ اﺳﺖ ﺑﺮای اﯾﻦ ﺑﻮد ﮐﻪ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ را ﺑﻪ ﻫﻤﺎن اﻧﺪازﻩ دوﺳﺖ داﺷﺘﻨﺪ و ﻫﺮﮐﺪام ﺑﺪﻧﺒﺎل ﺧﺸﻨﻮدی دﯾﮕﺮی ﺑﻮدﻧﺪ. ﺑﻪ ﯾﺎد داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ اﮔﺮ ﮐﺴﯽ را دوﺳﺖ داری ﯾﺎ ﺷﺨﺼﯽ ﺗﻮ را دوﺳﺖ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺮای ﺧﺸﻨﻮد ﮐﺮدن او ﺳﻌﯽ و ﺗﻼش زﯾﺎدی اﻧﺠﺎم دﻫﯽ.
ﻋﺸﻖ و ﻣﺤﺒﺖ ﺑﻪ ﺣﺮف
ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ آن ﻋﻤﻞ ﮐﺮد🌹
📚 وسائل الشیعة ص 251
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
#مجازات_گناه_در_این_دنیا
✨ پیرمردی بود زاهد که در دل کوه، توی دخمهای عبادت میکرد و از علفها و میوههای جنگلی کوه هم میخورد. روزی از کوه به زیر آمد و به طرف ده راه افتاد رفت و رفت تا به نزدیک ده رسید، مزرعه گندمی دید.
خیلی خوشش آمد، پیش رفت و دو تا سنبله از گندمها چید و کف دستش خرد کرد و آن چند دانه گندم تازه را خورد، بعد از آنکه چند قدمی به طرف ده پیش رفت، به خودش گفت: «ای مرد! این گندم از مال که بود خوردی؟… حرام بود؟… حلال بود؟…» زاهد سرگردان و پریشان شد و گفت: «خدایا! من طاقت و توش عذاب آن دنیا را ندارم ـ هرچه میخواهی بکنی و به هر شکلی که جایز میدانی مجازاتم کن و تقاص این چند دانه گندم را در همین دنیا از من بگیر!» خدا دعا و درخواست او را قبول کرد و او را به شکل گاوی درآورد و به چرا مشغول شد.
صاحب مزرعه که آمد و یک گاوی در گندمزارش دید هرچه در حول و حوش نگاه کرد کسی را ندید ـ ناچار طرف غروب، گاو را به خانه آورد و مدت هشت سال از او بهره گرفت، آخر که از گوشت و پوست او هم استفاده کرد، کله خشک او را برای مزرعهاش «داهول» کرد یعنی مترسک کرد و توی زمین سر چوب کرد ـ روزی که صاحب زمین مزرعهاش را چید و کوبید و گندم را خرمن کرد، شب دزدها آمدند و جوالهاشان را از گندم پر کردند ناگهان صدای غشغش خنده از کله خشک گاو بلند شد، دزدها مات و حیران شدند و خشکشان زد، هرچه به این طرف و آن طرف نگاه کردند دیدند هیچکس نیست اول خیلی ترسیدند و گندم جوال کردن را ول کردند.
💥بعد آمدند پیش کله و ایستادند و گفتند: «ای کله! ترا خدا بگو ببینم چرا میخندی؟ تو که هستی؟ چرا اینطور میخندی و ما را مسخره میکنی؟» کله به زبان آمد و شرح احوالش را گفت و آخر هم گفت: «من به تقاص دو تا سنبله گندم دارم چنین مکافاتی میبینم ـ وای به حال شما که جوال جوال می برید
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌹نصیحت امام حسین (علیه السلام)
مردى آمد خدمت امام حسين عليه السلام و گفت مردى گناهكارم و نمى توانم از گناه خودارى كنم مرا موعظه كن.
امام عليه السلام در پاسخ فرمود:
پنج كار انجام بده بعد هر چه خواستى گناه كن:
1ـ روزى خدا را نخور هر چه مى خواهى گناه كن؛
2ـ از حكومت و سرپرستى خدا خارج شو،
هر چه دلت مى خواهد انجام ده؛
3ـ جايى را انتخـاب كن كه خـدا تـو را نبيند
بعـد هر چه مى خواهى گناه مرتكب شو؛
4 ـ زمانى كه عزرائيل آمد روح ترا از بدنت بگيرد
او را از خودت دور كن هر چه خواستى انجام بده؛
5 ـ وقتى كه مالك جهنم خواست تو را وارد آتش كند وارد نشو بعد هرگناهى كه مى خواهى انجام ده .
📚موسوعة كلمات الامام الحسين (ع)،ح 559
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•