💠مگر چگونه زندگی میکنیم که تا کسی میمیرد
میگوییم راحت شد !!
🔸خانه های بزرگ اما خانواده های کوچک داریم ،
مدرک تحصیلی بالا اما درک پایینی داریم
بی هیچ ملاحظه ای ایام میگذرانیم اما دلمان
عمر نوح میخواهد !!
کم میخندیم و زود عصبانی میشویم
🔸کم مطالعه میکنیم اما همه چیز را میدانیم !
زیاد دروغ میگوییم اما همه از دروغ متنفریم،
زندگی ساختن را یاد گرفته ایم
اما زندگی کردن را نه
ساختمانهای بلند داریم اما طبعمان کوتاه است
بیشتر خرج میکنیم اما کمتر داریم
بیشتر میخریم اما کمتر لذت میبریم
🔸فضای بیرون را فتح کرده ایم اما فضای درون را نه
بیشتر برنامه میریزیم اما کمتر عمل میکنیم
عجله کردن را آموخته ایم
ونه صبر کردن را...!
🔸مگر بیشتر از یکبار فرصت
زندگی کردن داریم...؟!
🔅 اميرالمؤمنين عليهالسلام:
عُمرُ المَرءِ لاقيمةَ لَه.
عمر انسان (آنقدر گرانبها است که) به هيچ قيمتي قابل ارزيابي نيست.
📚اسرارالبلاغه، ص ٨٩
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌺🍃
پسر بچه شری بود که اوضاع را بههمریخته بود.وقتی پدر وارد شد، مادر شکایت او را به پدرش کردپدر که خستگی و ناراحتی بیرون را هم
داشت، شلاق را برداشت. پسر دید امروز اوضاع خیلی بیریخت است، همهی درها هم بسته است،
وقتی پدر شلاق را بالا برد، پسر دید کجا فرار
کند؟ راه فراری ندارد! خودش را به سینهی پدر
چسباند. شلاق هم در دست پدر شل شد و افتاد.
شما هم هر وقت دیدید اوضاع بهم ریخت و سردرگم شدید است بهسوی خدا فرار کنید.
«وَ فِرُّوا إلی الله مِن الله» امام علی(ع)
میرزا اسماعیل دولابی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌷نوشتہ اے از سبڪزندگانےآیتـ اللہ بہجتـ(ره):
•همیشہ بعد از درس یا نماز، همہ را دعا میڪرد
و راه مےافتاد.
درمــسیر مسجد تا خانه، خیلےها همراهےاش میڪردند؛
سعےمیڪردند درست پشت سرآقــا حــرڪت ڪنند،
یــا نزدیـڪ به او،
تااگر حرفے زد و نصیحتے ڪرد، اولین ڪسے باشند
ڪہ میشنود.
گاهے جمعیتــ آنقدر زیاد مےشد ڪہ پایشان بہ پشت پــاے آقــا میخورد.
یڪ لحظہ مےایــستاد،
چشمانش را مےبستـ
ودوباره بہ راهش ادامه میداد.
بہ خانہ ڪہ میرسید، نعلینهایش را در مےآورد.
جورابش را آهستہ پایین مےآورد و پشت پایش را بررسےمیڪرد؛
گاهےپشتـ جورابش خونےبود!
📚این بهشت، آن بهشت، ص45
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃
حکایت خر و زنبورها
در چمنزاری خرها و زنبورها در کنار هم زندگی می کردند. روزی از روزها خری برای خوردن علف به چمنزار می آید و مشغول خوردن می شود. از قضا، گل کوچکی را که زنبوری در بین گلهای کوچکش مشغول مکیدن شیره بود، می کند و زنبور بیچاره که خود را بین دندانهای خر اسیر و مردنی می بیند، زبان خر را نیش می زند و تا خر دهان باز می کند او نیز از لای دندانهایش بیرون می پرد.
خر که زبانش باد کرده و سرخ شده و درد می کند، عر عر کنان و عربده کشان زنبور را دنبال می کند. زنبور به کندویشان پناه می برد. به صدای عربده خر، ملکه زنبورها از کندو بیرون می آید و حال و قضیه را می پرسد. خر می گوید : « زنبور خاطی شما زبانم را نیش زده است باید او را بکشم.»
ملکه زنبورها به سربازهایش دستور می دهد که زنبور خاطی را گرفته و پیش او بیاورند. سربازها زنبور خاطی را پیش ملکه زنبورها می برند و طفلکی زنبور شرح می دهد که برای نجات جانش از زیر دندانهای خر مجبور به نیش زدن زبانش شده است و کارش از روی دشمنی و عمد نبوده است.
ملکه زنبورها وقتی حقیقت را می فهمد، از خر عذر خواهی می کند و می گوید: « شما بفرمائید من این زنبور را مجازات می کنم.»
خر قبول نمی کند و عربده و عرعرش گوش فلک را کر می کند که نه خیر این زنبور زبانم را نیش زده است و باید او را بکشم.
ملکه زنبورها ناچار حکم اعدام زنبور را صادر می کند. زنبور با آه و زاری می گوید: « قربان من برای دفاع از جان خودم زبان خر را نیش زدم. آیا حکم اعدام برایم عادلانه است ؟»
ملکه زنبورها با تاسف فراوان می گوید: « می دانم که مرگ حق تو نیست. اما گناه تو این است كه، در این ماجرا، با خر جماعت طرف شدی که زبان نمی فهمد و سزای کسی که با خر طرف شود همین است»
باید آهسته نوشت
با دلی خسته نوشت
گرم و پر رنگ نوشت
روی هر سنگ نوشت
تا بدانند همه: که اگر عقل نباشد ، جان نیست
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🌿🌸🌿
#تلنگر
تاحالا دندونپزشکی رفتین؟؟؟
اول دکتر چند تا سوزن میزنه تو لثه تون،بعد اون مته رو میگیره دستش...
بعضی وقتا از شدت درد دسته های صندلی رو محکم فشار میدیم و اشک تو چشمامون جمع میشه...
چرا نمیزنین تو گوشش؟
چرا داد و هوار نمی کنید؟
این همه درد رو تحمل کردید،این همه سوزن و آمپول و مته و انبر و ...
خوب اعتراض کنید بهش!
چرا اعتراض نمی کنید؟
تازه کلی هم ازش تشکر میکنیم و میخوایم بیایم بیرون میگیم:آقای دکتر ببخشید وقت بعدی کی هستش؟!
نمی خوای خدا رو اندازه یه"دندونپزشک" قبول داشته باشی...؟؟
به دکتر اعتراض نمی کنیم چون می دونیم این درد فلسفه داره و منجر به بهبود میشه،میدونیم یه حکمتی داره،خوب خدا هم حکیمه...
اصلا قبلا هم به دکتر می گفتند حکیم...
یعنی کارهای او از روی حکمت است.
وقتی درد و رنجی رو تو زندگی ما فرستاد،ازش تشکر کنیم،بگیم نوبت بعدی کی هستش؟
رنج بعدی؟
به من بگو مدرک خدا رو قبول نداری؟؟؟
حتی قد یه"دندون پزشک"؟؟؟
یادت نره اون خیــلی وقته خداست...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از 💚 تبلیغات آیه گرافی🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خانواده شوهرت که میان یک میوه درسته یا یک ژله ساده نریز تو ظرف ببر جلوشون مثل مامان بزرگا😑🙀
بیا اینجا کلی خوشمزه و چیزای خوشگل دیگه که دلو از ادم میبره یاد بگیر😹😸🍕🍭🍷
اینجا میگه چجور پذیرایی کنی ک همه فامیل تو خماریت بمونن😻👇🍰🍮
👩🏻🍳 http://eitaa.com/joinchat/1904934931Cc5422503cb 👩🏻🍳
ایده های پذیرایی شیک همگی اینجا😽☝️ ♥️💧🌸
✅وداع سخت میشود،
✍آنجا که انسی گرفته باشی ؛ گویی قلبت چسبیده به سینهٔ آسمان رجب و قصد کندن ندارد! عجیب نیست این حجم از دلبستگی و دلتنگی، وقتی قدِ تمام لحظههای این ماه تمرین کردی، روی زمین نباشی و پایِ دلت بندِ جاذبه هایش نماند! انس گرفتی، درست از همان شب لیلة الرغائب، که قلبت با نگاهش لرزید و رغبتهایت فرق کرد... و آرام آرام با بارانهای مُدامِ دوست داشتنش، روحت را به تطهیری مبارک، مشرّف نمود!
💫 خداحافظ آسمانِ رجب؛
که انتهایت نیز، لحظهی باشکوهِ آغاز است...
سرآغازی برای " شُدَن" !
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
✅درسی از علامهحسنزادهآملی
✍روزى يكى از شاگردان درس ، مصرانه و عاجزانه از حضرت استاد حسن زاده آملى تقاضا كردند كه : حضرت آقا عنايتى بفرماييد ذكرى ، دعايى ، چيزى بفرماييد، بلكه از اين گرفتارى روحى نجات پيدا كنم ، خيلى گرفته و در قبض هستم .
حضرت استاد (دام عزه)چند لحظه اى درنگ فرمودند و فرمودند: دو مطلب به شما عرض مى كنم ، يقينا اثر دارد به شرط اينكه اقلا يك اربعين (40 روز) بر آن مداومت داشته باشيد.
1⃣ ذكر شريف "يٰا حَىُّ يٰا قَيُّوم يامن لاالهالا انت" كه گفته اند، اكثار(یعنی زیاد گفتن) در آن سبب حيات و زيادتعقل مى شود و مجرب هم است .
2⃣سورهغنى (واقعه) را بخوانيد تا غنى در علم و بعدا هم چيزهاى ديگرى شويد. چون روايت شده كه : ابن مسعود از پيامبر (صلى الله عليه و آله ) نقل كرده:هر كس سوره واقعه را هر شب بخواند هيچ گاه محتاج نمى شود.
📙صراط سلوک
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•