eitaa logo
داستان راستان🇵🇸
28.4هزار دنبال‌کننده
35.6هزار عکس
30هزار ویدیو
332 فایل
تقدیم به روح پاک و مطهر متفکر شهید استاد مرتضی مطهری‏‏‏‏‏‏‏‏ تبلیغات‌ ارزان با بازدهی عالی :👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab
مشاهده در ایتا
دانلود
💚قرآن، نامهٔ خداوند به بندگان شیخ حسین انصاریان : علامه محمد تقی جعفری برایم نقل کرد و در شرح نهج‌البلاغه‌اش هم نوشته است که یکی از اساتید من، آیت‌الله‌العظمی آقا شیخ مرتضی طالقانی بود. گفت ایشان برای خودم در نجف تعریف کرد: من تا بیست‌سالگی در این مناطق طالقان چوپان بودم. صبح به صبح گوسفندهای مردم و دو سه‌تا گوسفند هم خودمان را به صحرا می‌بردم و می‌چراندم، غروب هم برمی‌گشتم. تا بیست‌سالگی نه نوشتن و نه خواندن بلد بودم و یک چوپان کاملاً بی‌سواد بودم. «تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار». این چوپان بیست‌ساله باطن صافی داشته که چنین پیشامدی شده است! گفت: یک‌روز هیچ‌کس در صحرا نبود و گوسفندها هم یا می‌چریدند یا خوابیده بودند که یک‌مرتبه این صدا به گوشم خورد. گوینده را ندیدم و فقط صدا را شنیدم که می‌گفت قرآن نامهٔ دعوت من به‌سوی بندگان است. چوپان! بیست‌سال داری ، نمی‌خواهی به این نامه‌ای که برایت فرستاده‌ام، جواب بدهی؟ گفت: من این صدا را شنیدم، گوسفندها را آوردم و تحویل صاحب‌هایش دادم، برای خودمان را هم داخل طویله کردم و به مادرم گفتم: من می‌خواهم به اصفهان بروم(آن‌وقت اصفهان حوزهٔ بزرگی بود و اساتید مهمی داشت) و درس بخوانم. مادرم به من گفت: مادر، ما اصلاً نمی‌توانیم خرج تو را بدهیم؛ پدرت که اینجا با جان کندن یک لقمه درمی‌آورد. گفتم: من خرجی نمی‌خواهم! مادرم چند نان خانگی به من داد، داخل سفره گذاشتم و به کمرم بستم، پیاده برای اصفهان راه افتادم تا بروم و جواب نامهٔ خدا یعنی جواب قرآن را بدهم. خیلی عجیب است! چهار سال بیشتر اصفهان درس نخواند، مجتهد شد؛ یعنی با آیت‌الله‌العظمی بروجردی و آیت‌الله‌العظمی سید جمال‌الدین گلپایگانی هم‌درس بود. چهارساله مجتهد شد، بعد از آنجا هم برای نجف حرکت کرد، پنجاه سال هم در نجف بود تا از دنیا رفت و او را در کنار قبر امیرالمؤمنین(ع) دفن کردند. جواب دادن به این نامه و دعوت خدا، خیر دنیا و آخرت آدم را به‌طور کامل تأمین می‌کند. دلا غافل ز سبحانی چه حاصل××××××مطیع نفس و شیطانی چه حاصل؟ بُود قدر تو افزون از ملائک×××××××تو قدر خود نمی‌دانی چه حاصل؟ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
6.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کپسولِ‌ درمانِ + نا امیدے هست مخصوص‌ِ گناهکارا راه برگشت وجود،داره خداعاشق توئه بازآی بازآی هرآنچه هستی بازآ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️تا زنده اید به فقرا کمک کنید شهید شیخ احمد کافی 🎤 باش •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔅 ✍ تنها راه رسیدن به شادی حقیقی 🔹روزگاری کلاغی زندگی می‌کرد. او کاملا شاد بود. تا اینکه یک قوی زیبا دید. 🔸کلاغ با خودش گفت: اون قو چه سفیدی‌ فوق‌العاده‌ای داره، ولی من خیلی سیاه هستم. حتما اون شادترین پرنده دنیاست. 🔹قو کمی جلوتر یک طوطی می‌بیند. با خودش می‌گوید: این طوطی چه رنگارنگ و زیباست و من چه‌قدر زشتم. حتما اون شادترین پرنده دنیاست. 🔸طوطی کمی جلوتر طاووسی می‌بیند و با خودش می‌گوید: طاووس چه دم زیبایی دارد، درست برخلاف دم من. حتما اون شادترین پرنده دنیاست. 🔹طاووس همین طور که داشت می‌رفت، به کلاغ رسید. با خودش گفت: کلاغ خیلی خوش‌شناسه، چون آزاده و می‌تونه پرواز کنه ولی من نمی‌تونم پرواز کنم. 🔸هرگز حسرت داشته‌های دیگران را نخورید؛ این تنها راه رسیدن به شادی حقیقی است. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✅ناصرالدّین شاه، در ماه رمضان نامه‌ای به زعیم شیعیان آن زمان، میرزای شیرازی نوشت که: ✍من وقتی روزه می‌گیرم از شدت گرسنگی و تشنگی عصبانی‌ می‌شوم و ناخودآگاه دستور به قتل افراد بی گناه می‌دهم؛ لذا جواز روزه نگرفتن مرا صادر فرمایید ! میرزای شیرازی در پاسخ نوشت: ‏حکم خدا قابل تغییر نیست ولی حاکم قابل تغییر است، اگر نمی‌توانی بر اعصابت مسلط شوی از مسند حکومت پایین بیا تا شخص باایمانی در جایگاه تو قرار گیرد و خون بیگناهان بیهوده ریخته نشود. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از 💚 تبلیغات آیه گرافی🍁
📣زبان مدرسه رو 20 بگیر 📣 زبان آموزشگاه رو هم ۱۰۰ بگیر اگر حس بدی به زبان انگلیسی داری😢😲 اگر فکر میکنی زبان سخته و از امتحان زبان استرس میگیری 😰 بیا که همه مهارت‌های زبانی‌ موردنیاز رو یادبگیری و نه تنها سوالای مدرسه، بلکه تست‌های کنکور رو هم رنده کنی😎😎😎💥💯💥👇🏻👇🏻👇🏻 https://eitaa.com/English_academy1/250 دوره‌های رایگان و دوره‌های ویژه برای آموزش زبان مدرسه و مقاطع بالاتر دارن که خیلی قیمتاش مناسبه😍😍 تازه رفع اشکال و مشاوره رایگان و چالش داستان‌خوانی با بازخورد همراه با مسابقه و جوایز نقدی هم دارن 🤩💰💲 دست دست نکن 👻 بدو بپر بیا تو کانال آکادمی زبان انگلیسی ۱ جوین بده تا لینکو برنداشتیم!✌👩‍🏫 https://eitaa.com/joinchat/3297444154C942b066377 😌☺️👆🏻👆🏻👆🏻
🔹أسْتَغفِرُ اللّهَ پیامبر صلی الله‌ علیه‌ و آله به امیرالمؤمنین علیه‌ السلام فرمودند که دعایی بالاتر از «أسْتَغفِرُاللّهَ رَبّی وَ أتوبُ إلیْه» نداریم. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
CQACAgQAAx0CVc35HwACnedkMapDl3O8JGLe3JXqaCt_HyGacwACmAUAAmDruFDlSCZG6xzhdC8E.mp3
8.43M
🎼 زیارت عاشورا 🎙 نوای شهید حاج قاسم سلیمانی •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍امام علی علیه السلام: 💠 هم اكنون عمل كنيد، كه زبان‌ها باز و رهاست، و بدن‌ها سالم و اندام‌ها نرم و انعطاف‌پذير و زمينه دگرگونى گسترده و مجال، گسترده و وسيع است. 📚 نهج البلاغه، صبحى صالح، ص ۳۱۱ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
〽️دشمن هرروز از 1 رنگی میترسد 1 روز از لباس سبز سپاه 1 روز از لباس خاکی بسیج 1 روز از سرخی خون شهید 1 روز از جوهر آبی انگشتمان پس از رای دادن ❗️ ولی هر روز از سیاهی چادر تو میترسد •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🖇 ابوالحسن خرقانی می گوید: جواب چهار نفر مرا سخت تکان داد...!!! ✿ اول: مرد فاسدی از کنارم گذشت و من گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد!!! او گفت؛ای شیخ ! خدا میداند که فردا حال ما چه خواهد شد...!!! ✿ دوم: مستی دیدم که افتان و خیزان در جاده های گل آلود میرفت... به او گفتم؛ قدم ثابت بردار تا نلغزی! گفت؛من بلغزم باکی نیست... به هوش باش تو نلغزی شیخ!!! که جماعتی از پی تو خواهند لغزید... ✿ سوم: کودکی دیدم که چراغی در دست داشت. گفتم؛ این روشنایی را از کجا آورده ای؟! کودک چراغ را فوت کرد و آنرا خاموش ساخت و گفت؛ تو که شیخ شهری بگو که این روشنایی کجا رفت؟! ✿ چهارم: زنی بسیار زیبا و خوشرو که در حال خشم از شوهرش شکایت می کرد! گفتم؛اول رویت را بپوشان بعد با من حرف بزن! گفت؛ من که غرق خواهش دنیا هستم چنان از خود بی خود شده ام که از خود خبرم نیست،تو چگونه غرق محبت خالقی که از نگاهی بیم داری ؟!!! 📚تذکره الاولیا •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
⚠️ 🌙 بھ‌پیچ نهایۍاش،نزدیڪ‌مۍشود، ولحظه‌هاۍقدر از راه مۍرسند شب هاۍقدر، فرصت میوه چینۍاند! و ما... برداشت مۍڪنیم، همھ آنچھ راڪھ یڪسال در زمین قلبمان، ڪاشته‌ايم! 💌عمر یڪساله‌ام راڪھ‌براندازمیڪنم، هیــچ نقطھ‌روشنۍ،براۍدریافت ڪرامتت نمۍبینم. اما... مهربانۍیڪسالھ تو را،ڪھ‌مرور مۍڪنم؛ دلم بھ لیلةالقــدرِ این رمضان نیز، قرص مۍشود. 💌سالهاست ڪھ رسم میان من و تو، همین بوده است ؛ من... یڪسال...را خراب ڪرده‌ام! و تو....سال بعد را به نیڪوترین تقدیر، نوشتھ‌اے! چھ‌ رازۍ است میان تو و اسم "رحمانت"... ڪھ از هر چه بگذرۍ، مِهر پاشیدن بر بندگانت را، رها نمۍڪنۍ؟ 💌سیاه دل‌تر از همیشه... و شکستھ‌تر از هر سال... چشم براه لیلةالقدرت نشستھ‌ام.... امـــا یقین دارم؛ ڪھ‌سهم عظیمۍاز "عشـــق" را برایم، ڪنار گذاشتھ‌اے. 💌من، بۍتو، تمام مۍشوم...؛ دلبرم. دفتر تقدیرم را،از هر چھ خالۍمۍ ڪنۍ،خیالۍنیست امــا، تقدیر مرا،از لمس وجودت،خالۍ مڪن. مــݩ...بدون تــو.... یعنــۍ، تمـــام تــو، تنها ثروت قابل شمارش منۍ...خدا و من... به انتظار سهم بیشترۍ از تو، گوشھ سفره رمضانت را، رها نڪرده‌ام. 💌رحماݩ‌،مگر جز مهر، مۍداند؟ لیلةالقدر مرا، بھ‌طوفانۍاز مِهَــــرت، تڪاݩ بده. یا رحماݩُ....یا رحمانُ... یا رحماݩ 🌱 😭😭 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•