#یک_داستان_یک_پند ۴۴۲ برای جا افتادن مُعَقِّبَاتٌ الهی به یک تجربه واقعی اشاره می کنیم: کریم از همسالان حقیر است که تا دو سال قبل زیاد اهل نماز و روزه و عبادت نبود و در عیش و نوش لحظات عمر می گذراند و در شهر به این صفت معروف است. او یک صفت دارد که به خاطر آن محبوب خدا می شود و آن بخشش و دستگیری از نیازمندان با نیت خالص و پنهانی بود. یکی از چندین کار مخلصانه کریم را مدد الهی ذکر می کنیم. روزی دو دختر عمه اش، پدرشان فوت می شود و به علت فقر جنازه پدر را شبانه با سواری به سردخانه گورستان می برند و مرگ پدر به علت نداشتن پول برای دفن از همه پنهان می کنند. کریم می گوید: صبح دو دختر عمه ام برای گرفتن پول وارد خانه ما شدند ولی پدرم به علت فساد اخلاقی آن‌ها، دو خواهرزاده اش را از خانه بیرون کرد. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•

کریم می گوید: من دو هزار متر زمین را آفتابگردان کاشته بودم که سه ماه بعد چهار میلیون محصول داشت آن را به مبلغ سه میلیون پیش فروش کردم و پول را گرفتم تا به دختر عمه هایم برسانم. سه مشکل برای من بود: نخست آن که مرا انسان ولنگاری در محل می شناختند و من دوست نداشتم آبروی مؤمنان را ببرم و بگویند: کریم لاابالی هم کار خیر می کند...، دوم اگر پول را می دادم برای پدرم بد می شد؛ و سوم می ترسیدم دختر عمه هایم برای تشکر سمت من بیایند و مرا هم آلوده کنند. به مغازه برادرزاده متوفی رفتم که متوجه شدم او هم از مرگ عمویش خبر ندارد. او را داخل ماشین کشیدم و قرآن در برابرش نهادم که حتی اگر بمیرد به هیچ کس نباید بگوید پول را من دادم... به این طریق پول دست آنان رساندم. سریع خبر مرگ پدر علنی ساختند روز بعد برای تشییع جنازه که رفتم در قبرستان دختر عمه های من صورتم تُف انداختند و داد زدند و ناسزا گفتند و گفتند: باید از تشییع جنازه دور شوی. زهرا گفت: خدا تو و پدرت را لعنت کند به ما پولی ندادید و هزینه دفن را برادرزاده اش قرض گرفته.... کریم می گوید: من تُف خوردم و سکوت کردم و کار نیک برملاء نساختم تا اجر کارم نزد خدا محو نکنم.... اخلاص و بخشش مخلصانه کریم به فقراء در آسمان نزد خدا محبوب می افتد و او را چون مستضعف است و اهل علم و کتاب و حدیث نیست تا نور حکمت بر او ببخشد، حق تعالی یکی از مُعَقِّبَاتٌ صالح الهی بر او اذن می دهد نزدیک شود و چشم برزخی او بگشاید و اصطلاحاً در آزمون دنیا برای بنده اش تقلب می دهد تا عمل صالح زیادی جمع کند و از گناه بیشتر دوری نماید..... که فقط این یک مورد از چشم برزخی مجاز است و آن یک مورد نکته بسیار مهمی که هست اجنه صالح تأکید فراوان بر کریم دارد با هیچ کس سخن نگوید و حق پرسش های نامربوط یا درخواست کمک به دیگری را نمی تواند بدهد و فقط برای اوست. کریم به علت ورود به آتش خالصانه الهی از سوی حق تعالی مستضعف تشخیص داده شده است و اجنه صالح که مُعَقَّب کریم است و چشم برزخی او را به اذن اللّه گشوده است تا او را در دنیا برای دوری او از گناه و انجام عمل صالح کمک کند. کریم از سوی مُعَقَّب صالح اش حق ندارد به جز من با کسی از اسرار ماوراء الطبیعه سخن بگوید و آنچه از اسرار است حقیر مجاز به نشر همگانی آن نیستم مگر در حدّ ضرورت و مفید آن هم برای مؤمنان..... کریم ابتدای امر توسط جن صالح به برخی قدرت های آنان پی می برد و می فهمد دنیای دیگری وجود دارد حتی در حادثه های خطرناک کریم را نجات می دهند و برخی پیشگویی ها هم به او می گویند. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•

#یک_داستان_یک_پند ۴۴۳ گویند: مرد تاجری را دختر بی جمالی بود که کسی خواستگارش نشده بود. حکیمی را راهکار خواست. حکیم گفت: دختر خود با کنیزکان سیاه ات روانۀ بازار کن تا در میان آنان زیبا نشان دهد و کسی را مِهرش بر دل نشیند. این مَثَل برای آن آوردم زمانی که آدمی در میان جمعی غافل از خدا و زشت سیما، زندگی می کند به اندکی از عبادت خویش، سیمای خویش نورانی و اعمال خویش را عالی می بیند. اما آن گاه که در بزم فدا کردگانِ نَفْس در راه خدا وارد می شود می بیند هیچ نبود و هیچ نیست و چقدر زشت سیما و اعمال اش باطل بود... در حدیث است: مبادا گناه اطرافیان که می بینی نفس ات تو را به خیال وا دارد که خود را اهل بهشت ببینی، و گمان کنی معیار رضایت خداوند از تو، رضایتِ نفس تو از عبادت ناقص و اندک تو با دیدن اهل معصیت در اطراف ات باشد. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•

پدر کریم مرد ثروتمند و خسیسی بوده که نماز و روزه را قبول نداشت. جن صالح جسم برزخی پدر او را در شکلی متعفن و زخمی و خون آلود نزد او حاضر می کنند و تجسید می بخشند و با پدرش سخن می گوید و پدرش التماس می کند دارایی او را بفروشد و انفاق کند تا او را نجات دهد. روزی جوانی را که تازه از دنیا رفته بود ولی مؤمن بود به او نشان می دهد که در آخرین روز عمرش بر اثر تصادف و نفرین پدر مرده بود و از نفرین او جز پدرش کسی خبر نداشت در برزخ عذاب او را نشان می دهند و او را واسطه می کنند به پدرش غیر مستقیم پیام بدهد در سر قبرش برود و او را حلال کند و بر او استغفار نماید. جن صالح علت خساست و بی دینی پدرش را و سرنوشت عمو و عموزاده های دربدرش را که از ارث پدربزرگ شان استفاده نتوانستند بکنند فاش می کند و می گوید: پدربزرگ تو از پیرزنی در روستا قرض می گیرد و به شهر آمده و در خوی مِلکی می خرد و بعد از مدتی که آن پیرزن می میرد شیطان او را وسوسه می کند تا بدهی خود را نپردازد و مال خلط به حرام است که آنان را به این روز انداخته است... جن صالح زمانی که کریم گناهی می کند یا دروغی می گوید از او فقط دور می شوند، بر عکس شیطان که قرین شده و انسان قرین را اذیت اش می کند. او نمازش را اول وقت می خواند و فقط به او می گویم مواظب باش مشرک نشوی و برای رضایت جن صالح و ملاقات او نماز نخوانی که جهنمی می شوی و این بزرگترین تهدید برای صاحب چشم برزخی بر نفس اوست. کریم وقتی زنی را می بیند سیمای او را نشان می دهند و حتی از زیباترین زن وقتی سیمای او را دید فرار می کند. او سیمای دوستان اش را در شکل شان می بیند و از آنان فرار می کند و این اراده خدا بر اوست مبادا در دنیا اغفال شود و نوعی تقلب به او از رحمت خدا برای کارهای نیک اوست. وقتی دروغی بگوید و یا گناهی بکند جن صالح وارد بدن او می شود و به شدت بیمارش می کنند تا دیگر گناهی از او سر نزند. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•

#یک_داستان_یک_پند ۴۴۴ مرد ماهیگیری برای معاش زندگی خود ماهی‌ های فصلی صید می‌کرد و می‌فروخت. او هرز گاهی هم خرچنگی برای دارو و طبابت برای حکیم ها صید می‌کرد. ماهیگیر همیشه قانع و خونسرد بود. علت آرامش اش را از او جویا شدند. ماهیگیر گفت: من این آرامش را از صید خرچنگ یافتم. زیرا در هنگام صید، هر آبزی برای رهایی از تور صیاد، رَم می‌کند ولی خرچنگ چنین نیست. وقتی من نیزه در کنار او بر کف رودخانه می‌زنم آن را چنگ می زند به گمان این که دشمن اش را گرفته، و زمانی که من نیزه را از آب بیرون می‌آورم با همین گمانِ باطل، در حالت چسبیده به نیزه از آب بیرون می آید و در دام می افتد... و این رفتار خرچنگ برای من عبرتی شده است.... آری! کسی که این دنیای فانی را برای کسب آرامش اش چنگ می زند، گمان می کند که آرامش را چنگ زده، در حالی که غافل است او دشمن را بجای آرامش چنگ زده و این چنین صيد دژخیمی می‌شود که روز بروز او را بی قرارتر و اسیرتر خواهد کرد. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•

✍علامه طباطبایی: رفتار و گفتارتان را حساب برسید، از نادرستی‌ها استغفار کنید و سعى کنید تکرار نشود، تا به‌ تدریج براى شما تخلق به اخلاق ربوبى ملکه بشود. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•

🟣مردم رو اذیت نکنید ... 🎙#استاد_دانشمند قالَ الرِّضا (ع) : مَن فَرَّجَ عَن مُؤمِنٍ فَرَّجَ اللهُ عَن قَلبهِ یَومَ القِیامَةِ . امام رضا (ع) : هر کس گِرِه از کارِ مؤمنی بگشاید (و غمی را از او بزداید)، خداوند هم در قیامت، کار بسته او را می گشاید (و اندوهش را می زداید). 📙اصول کافی ، ج 2 ، ص 200 . •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•

📛زود قضاوت نکنیم ❗️ ✳️👈🏻هیزم شکن صبح از خواب بیدار شد و دید تبرش ناپدید شده. شک کرد که همسایه اش آن را دزدیده باشد برای همین تمام روز او را زیر نظر گرفت. ✴️👈🏻متوجه شد همسایه اش در دزدی مهارت دارد مثل یک دزد راه می رود مثل دزدی که می خواهد چیزی را پنهان کند پچ پچ میکند. ❇️👈🏻آن قدر از شکش مطمئن شد که تصمیم گرفت به خانه برگردد لباسش را عوض کند و نزد قاضی برود. اما همین که وارد خانه شد تبرش را پیدا کرد. زنش آن را جابه جا کرده بود. 💟👈🏻مرد از خانه بیرون رفت و دوباره همسایه را زیر نظر گرفت: و دریافت که او مثل یک آدم شریف راه می رود حرف می زند و رفتار می کند! •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•

✅فرق نعمت ،رزق و برکت 👌سخنرانی بسیار شنیدنی 📢پیشنهاد دانلود •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•

🛑امام علی علیه السلام: ✍عاقل ترين مردم كسى است كه به عيب هاى خويش بينا و از عيوب ديگران، نابيناباشد 📚غررالحكم، حدیث۳۲۳۳ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•

حتما حتما این کلیپ رو ببینید برای آخرتت وقرب به خدا کاری کردی؟؟؟ بهترین چیز احسان و انفاقه بیا با هر توانی که داری در رزمایش کمک مومنانه شرکت کن هم امر ولی زمان رو اجرا کردی هم به نیت تعجیل در فرج امام زمانت و همچنین امواتت این کار رو بکن چون اونا هم چشمشون به دستان شماست که هدیه ای براشون بفرستید یه لحظه به این فکر کن که خودت تو اون دنیا گیر کردی و منتظری یکی برات توی این دنیا یه کاری بکنه •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•

🌺الإمامُ عليٌّ عليه السلام : العُبوديَّةُ خَمسَةُ أشياءَ : خَلاءُ البَطنِ، وَ قِراءةُ القرآنِ، و قِيامُ اللَّيلِ، و التَّضَرُّعُ عِندَ الصُّبحِ، و البُكاءُ مِن خَشيَةِ اللّه ِ . [جامع الأخبار : 505/1397 .] امام على عليه السلام : بندگى در پنج چيز است: اندرون از طعام تهى داشتن، قرآن خواندن، شب را به عبادت گذراندن ، و زارى كردن [به درگاه خداوند] هنگام صبح ، و گريستن از ترس خدا. 🎙مرحوم‌آیت‌الله‌مجتهدی‌تهرانی •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•